هدایت شده از همسفر شهدا
🔰هادی_دلها
🌸دستش رو محکم گرفتم گفتم: بحثو
عوض نکن ، این سوختگی دستت چیه؟
🌺خندید و گفت: یه شب #شیطون اومد سراغم منم اینجوری ازش #پذیرایی کردم.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#گناه_شناسی
#خوردن_مال_یتیم🔥
🌼إِنَّ، الَّذِینَ یأْکلُونَ أَمْوالَ الْیتامی ظُلْماً إِنَّما یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعِیراً»[۱]
کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند تنها آتش🔥 می خورند و به زودی در آتش سوزانی می سوزند.
قرآن در این آیه می گوید: آنها که مال یتیمان را می خورند گرچه چهره ظاهری عملشان بهره گیری از غذاهای لذیذ و رنگین است. امّا چهره واقعی این غذاها آتش سوزان است و همین چهره ای است که در قیامت آشکار می شود. چهره واقعی عمل همیشه تناسب خاصی با کیفیت ظاهری عمل دارد همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او قلب او را می سوزاند و روح او را آزار می دهد چهره واقعی این عمل آتش سوزانی است که قلب و جان او را می سوزاند.
🌺قال عليٌ ـ عليه السلام ـ : «إن آکِلَ مالِ اليتيمِ سَيُدرِکُهُ و بالُ ذلکَ في عَقَبِهِ و يلحَقُهُ و بالُ ذلکَ في الاخرهِ»[۲]
امير المومنان ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: «خورنده مال يتيم بطور قطع زود است که وبال کارش در دنيا به اولادش برسد و خودش به سزايش در آخرت مي رسد».
💐قال رسول الله ـ (ص)ـ : «يُبعثُ اُناسٌ عَن قبورهم يومَ القيامهِ تأججُ افواههم ناراً» فقيل: يا رسول الله! مَن هؤُلاءِ؟ قال ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ «الذين يأکلون اموال اليتامي ظلماً»[۳]
پيامبر خدا فرموده: «روز قيامت جمعي محشور مي شوند در حالي که شعله آتش از دهان آنها خارج مي شود. گفتند: يا رسول الله اينها چه کساني هستند؟
فرمود: کساني که از روي ستم مال يتيمان را مي خورند».
📚پی نوشتها👇👇👇
۱)سوره نساء،آیه 10
[2]. بحار الانوار، ج۷۲، ص ۸.
[3]. وسايل، ج۱۲، ص ۱۸۳.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
💥خواص ذكر يونسيه💥
📿ذكر يونسيه چيست ؟
📿ذكر يونسيه يعني گفتن:
لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين.
🌺آيه 87، سوره انبيا
✔️مرحوم آيةالله سيد علي شوشتري و ملا حسينقلي همداني و سيد اكبر كربلائي و سيدعلي آقا قاضي تا جناب استاد آيةالله كشميري همگي اتفاق بر اين استغفار كامل آن هم در سجده داشتند.
💥آثار و بركات ذكر يونسيه💥
1⃣پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلّم):
هر بیمار مسلمانى كه این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى
(بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى كه تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2⃣.رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم): آیا به شما خبر دهم از دعایى كه هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس كه طعمه ماهى شد:
🍁لا اله الا انت سبحانك إنّى كنت من الظالمین.🍁
3⃣ امام صادق (علیه السلام): عجب دارم از كسى كه غم زده است چطور این دعا را
نمى خواند
لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمین
چرا كه خداوند به دنبال آن
مى فرماید:
فاستبجنا له و نجیناه من الغم و كذلك ننجىمجمنین
(ما او را پــاسـخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم )
4⃣مرحوم كلینى نقل مى كند: مردى خراسانى بین مكه و مدینه در ربذه به امام صادق (علیه السلام) برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا كنون فرزنددار، نشده ام ، چه كنم؟
✔️حضرت فرمودند : هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر .....
✔️مرحوم آخوند ملا حسنقلي همداني: هر قدر، در هر وقت بتوانيد؛ اين ذكررا بگوئيد.
✔️از ایت الله بهاری سـوال كردم در ايام فراغت، همانند راه رفتن و نشستن، چه ذكري براي نورانيت قلب و رفع حجب خوب است؟
فرمود: ذكر يونسيه.
✔️وقتي از مرحوم آيةالله كشميري پرسيدند بهترين كار براي سالك در كدام يك از اعمال عبادي است؟ فرمودند: بهترين آن سجده است كه ذكر يونسيه در آن گفته شود.
✔️و فرمودند: امان ذكر يونسيه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخي ميگردد
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
1_45503919.mp3
2.42M
استاد_پناهیان
✳ وقت نماز
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
🎈همیشه سکوت نشانهی تایید حرف طرف مقابل نیست؛🍃
گاهی نشانهی قطع امید از سطح شعور اوست!
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
نوای حسینیان
#ما_زیاد_غصه_رزق_و_روزی
#میخوریم
از آیت الله بهجت(ره) پرسیدند :
ما زیاد غصه رزق و روزی را می خوریم.
در جواب فرمودند : خداوند تعالی در قرآن به همان طریقی که معاد، قیامت، بهشت و جهنم را بیان نموده اند، به همان طریق می فرمایند :
♦️ رزق و روزی همه بندگان را
من می دهم .
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
#قسمت_شانزدهم
* ایام انقلاب*
✔️راوی : امير ربيعي
🔸ابراهيم از دوران کودکي، عشق و ارادت خاصي به امام خميني داشت.
هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از انقلاب به اوج خود رسيد. در سال 1356 بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه برميگشتيم.
🔸از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم شروع کرد براي ما از امام خميني تعريف کردن.
بعد هم با صداي بلند فرياد زد: «درود بر خميني »
ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم.
🔸دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان،جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود.
🔸دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم،جمعيت را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم.
دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوي ماشينها را ميگيرند و مسافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشين ساواک و حدود 10 مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود!
🔸به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش...
🔸مأمورها دنبال ابراهيم دويدند. ابراهيم رفت داخل کوچه، آنها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حسابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم...
ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آنها هم خبري نداشتند.
خيلي نگران بودم. ساعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم.
🔸يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم . دويدم دم در، باتعجب ديدم ابراهيم با همان چهره و لبخند هميشگي پشتِ در ايستاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم خوشحالي ام را چطور ابراز کنم. گفتم: داش ابرام چطوري؟
نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم.
گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست.
سريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم.
🔸رفتيم داخل ميدان غياثي(شهيد سعيدي)بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كرد.
با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم. آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم مسجد لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي. شب بود که با ابراهيم و سه نفراز رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا چاووشي خيلي نترس بود. حرفهائي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند.
🔸حديث امام موسي کاظم (ع) که ميفرمايند: «مردي از قم مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند »
خيلي براي مردم عجيب بود. صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت.
🔸ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدايي شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند.
جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند.
ابراهيم خيلي عصباني شده بود. دويد به سمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد.
خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با شجاعت با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند
ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، کمردرد شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت.
با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلاميه ها و... او خيلي شجاعانه کار خود را انجام ميداد
اواسط شهريور ماه بسياري از بچه ها را با خودش به تپه هاي قيطريه برد و در نماز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد. بعد از نماز اعلام شد که راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم