#خاطرات_شهید
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛
یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر...
یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت:
مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...
گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر🌷
💠 @navayehshahid
✨﷽✨
#تـلـنـگـرنـامـه
✨امام علی(ع) فرمودند :
✍بدانيد كه اين پوست نازك تحمل
آتش را ندارد، پس به خودتان رحم كنيد،
✍شما در مصيبتهاى دنيا آزمايش
كردهايد كه وقتى خارى به بدن يكى
از شما می رود و يا به زمين مى خورد
✍و خونى میشود و يا شن هاى داغ
پايش را مى سوزاند چگونه بيتابى میكند؟!
✍پس، چگونه خواهد بود اگر
ميان دو لايه از آتش قرار گيرد و هم
بسترش سنگ و همدمش شيطان باشد؟!
📚:نهجالبلاغه ص267 خطبه183
💠 @navayehshahid
#پنج_کار_موجب_دور_شدن_شیطان_میشود
💠پیامبر اکرمﷺ
🌷🍃آیا شما را از چیزى خبر ندهم ؛ كه اگر
به آن عمل كنید، شیطان از شما دور شود؛
چندان كه مشرق از مغرب دور است؟
عرض كردند:بله...
فرمودند:
⓵روزه روى شیطان را سیاه مى كند ؛
⓶صدقه پشت او را مى شكند ؛
⓷دوست داشتن براى خدا ؛
⓸همیارى در كار نیك، ریشه او را می كَند ؛
⓹و استغفار شاهرگش را مى زند ؛
📕حدیث شیعه ج۲ ص۲۰
.....................................
💟سیره شهدا↶
💟 @navayehshahid
🍃🌸🍃
✍️ تقوا یعنی این...
زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم .یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچهها تقسیم کرد. اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمیدونم صاحبش راضی هست یا نه ، نمی خورم...
خاطره ای از نوجوانیِ
🌹 #شهیدمسعود_کریمی_مجد
📚منبع: کتاب زنگ عبور ، صفحه 111
#تقوا #حق_الناس #مال_حلال #نوجوان_شهید
💟 @navayehshahid
🍃🌸🍃
🔳 #خاطرات_شهدا
💟⇐نمازهای #مستحبی زیاد میخواند،ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود.همیشه بعد از نماز #صبح با حالِ خاصی میخوندش.
💟⇐میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته.برا همین یکبار ازش پرسیدم: «این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح میخوانی، چیه؟»
💟⇐اول از جواب دادن طفره رفت،
اما اصرار که کردم،گفت:
«اگه #قول بدی تو هم همیشه #بخونی میگم.»
💟⇐وقتی قول دادم،گفت:
«من هر روز این دو رکعت نماز رو برا #سلامتی و فرجِ #امام_زمان(عج) میخوانم...»
📚 منبع/ کتاب ساکنان ملک اعظم۳/ ص۴۴
#سردار_شهید_سیدعلی_حسینی
♡ سیره شهدا ♡
🌹 @navayehshahid
چگونہ در بند خاڪ بماند #پرنده اے ڪہ پرواز آموخته ...
مراقب #نفس و غرورت باش ...
نکند دام نهد؟
خام شوی، رام شوی؟
نپَریده، جلد شوی،
بی پر و بی بال شوی؟
🌷: @navayehshahid
گریه میکرد و اصرار داشت که به جبهه برود.
پدرش گفت: تو هنوز بچهای! جبهه هم جای بازی نیست که تو میخواهی بروی.
حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم میشوم.
#شهید_حسن_یزدانی🕊❤️
❤️ @navayehshahid
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
🌷⇐ #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷⇐در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد، « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷⇐به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷⇐روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷⇐وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید شویم.
🌷⇐وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
🌷⇐خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
#شهید_بحق_ارباب_دعایی
🌹 @navayehshahid