eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14.1هزار دنبال‌کننده
58 عکس
49 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. آقای من خوبی ... !!! ؟؟؟ آرامش دنیای من خوبی ؟؟؟ در زیر این سقف کبود از غصه پوسیدم ... ای ساکن صحرای من خوبی ؟؟؟ امروزِ من بی تو پر از تشویش ... آرامش فردای من خوبی ؟؟؟ از غصه هایت بی خبر هستم ای که شدی غصه خور غمهای من خوبی ؟؟؟ مثل یتیمی هستم و گوشه نشینم من حالا بگو بابای من خوبی ؟؟؟ ای ماه عالم تاب ... !!! اینجا همه نوکر تبارند و شما ارباب اینجا همه مشتاق روی تو ... حتی شده یک بار ، در رویای بین خواب دیگر گذشت از قطره قطره اشکهای ما از غصه ی هجران تو در چشمها سیلاب اینجا تماما بیقرار وصل تو هستیم دیگر بریدیم از جدایی و همه بی تاب ای ماه عالم تاب ... !!! دریاب ما را "حضرت اربابْ جان" دریاب حالم دگرگون است ... از غصه ی هجران تو آقا دلم خون است ای حضرت دریا ... اشک غریبی از غمت مانند جیحون است ای لیلی ، ای معشوق ... یک عالمی از عشق تو مجنونِ مجنون است دیگر نماند اشکی ... خاک دیارِ بی شما از اشک ، گلگون است ای حضرت درمان ... بی تو تمام این جهان درگیر طاعون است اینجا همه مظلوم ها ، مظلوم ، می میرند انگار که مظلوم کشتن ، اصلِ قانون است صاحب زمان الغوث ... !!! ای بهترین ، ای نازنین ، ای جانِ جان الغوث دیگر کم آوردیم ... از فتنه های ظالمان این جهان الغوث بی تو به عشق پوچ دنیا دل سپردیم و ... دل رفت ، با چشمی و ابروی کمان الغوث این ناکجا آباد ما را کرد ، زنجیرش از دام دنیای مجازی ، بیکران الغوث بد جور خوردم بر زمینِ پست ... ای حضرت بالای والا ، "الامان ، الغوث" صاحب زمان !!! ... الغوث آقا بیا دیگر ... !!! آقا بیا که نیست جوهر در صدا دیگر یک عمر در هجرت عزاداریم ما را بیا و در بیاور از عزا دیگر تیر دعای ما ... آقا بیا تا که نیفتد در خطا دیگر داغ تمسخر را بیین بر روی قلب ما اصلا ندارد رنگ ، بی تو این حنا دیگر این رسم مهجوری ست ... که بی تو میلی نیست بر آب و غذا دیگر آقا بیا دیگر ... !!! یک روز ، می آیی ... یک روز دنیا میشود دنیای زیبایی آن روز می آید ... آن روز، روشن می شود دنیا ... با نورهای پرتو خورشید زهرایی آن روز می آید ... آن روز که معشوق های عشق دنیایی ... خود ، عاشق روی دلارای تو میگردند دنیا چشد طعم چنان عشقی اهورایی مظلوم ، سهمش را بگیرد از کف ظالم سهم تمام ظالمان این است ، "رسوایی" یک روز ، می آیی ... سراینده: رضا قاسمی🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
❣﷽❣ دکلمه... صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله خادم اهل بیـت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربـزرگ خانه ی ما که خـداوند رحمتـش بکند پیـرزن سـال‌ هـای آخر عـمــر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطـر داشـت مـبـتــلا بــود بـه فـرامـوشـی روزی از روزهـا بـه او گـفـتـم گرچه خـو کـرده‌ای به بیـماری نــام‌ هـای ائـمـــه را مـــادر ! این اواخـر به خاطـرت داری؟ گفتم اول ؟ درست گفت! ”علـی ۜ “ پاسـخ دومـین سـوال : حـســـن ۜ سـومی را نگفته گفت : حســـین‌‌ ۜ آنـکه در کـربـلا نداشـت کـفـن گفتمش چارمین؟ و ساکت شد گفت : مـادر ! ببخـش یادم نیست تا همین ‌جاش یاد من مانده ست مشـکل از دیـن و اعتـقادم نیست گفتمش آمدیم و از تو کسی این سـوالات را شفاهی کرد دور از جـان تـو ، ملـک در قـبـر گر بپرسد چه کار خواهی کرد؟ گـر چـه حرفـم مـزاح بود اما اشک او روی گونه ‌اش افتاد گفت من رفتـه اسـت از یادم او مـرا که نمی‌ برد از یاد من فقط تا حسین ۜ یادم هست دادم از کـف تـوان و نـیـرو را شسـتـه‌ ام سال‌های سال امـا اسـتـکـان ‌های مـجـلـس او را من که اولاد سیـدالـشـهـدا ۜ اسم‌ شان رفته ‌است از یادم زیـر دیـگ عـزاش را یک‌ عمـر فوت کـردم بـه گـریـه افتادم هـمـه سـال منتـظر بودم تا دوباره محرمش بشود چادرم را به تکیه می‌ دادم تا سیاهی ماتمـش بشود اشــک مـادربـزرگ در روضـه مانـد از او بـه ‌جـا و ارثـیه شد رفـت مادربـزرگ از این دنیا خانه ی کوچکش حسینیه شد! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
........💕 💞بسم الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم ما را نگار، کرد به میخانه اش مقیم بوی لباس خونی ارباب می رسد صوت حزین مادر سادات.... بگذریم من آمدم که با همه ی روسیاهی ام راهم دهید با همه ی پرگناهی ام اصلا خودت بگو که چه خاکی بسر کنم؟! یک روز اگر برانی و من را نخواهی ام اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد نام حسین شغل مرا هم شریف کرد غفلت زده به ماه عزا آمدم ولی... ... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد از سوی فاطمه که به سائل نظر شود چشمش میان روضه ی ارباب تر شود عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست هیهات بی حسین شب ما سحر شود ازخاک قتلگاه برایم بیاورید در روضه اشک و آه برایم بیاورید پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید پیراهن سیاه برایم بیاورید من ماتِ ماتم تو بمانم مرا بس است در راه محکم تو بمانم مرا بس است ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین استاد درس ماست فقط زینب حسین با لعن بر یزید فقط آب می خوریم لب تشنه می شویم به یاد لب حسین آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم سوی خدای خویش طریقی نداشتیم "نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم بی نام یار، نار گلستان نمی شود بی کربلا بهشت که رضوان نمی شود صد بار گفته ایم که ذکری برای ما مثل حسین موجب غفران نمی شود💞 شاعر:محمد جواد شیرازی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🌹🙏🌹🙏 عرض سلام و ادب دوستان ذاکر توجه داشته باشند. متن روضه های ده شب محرم خوانده شده توسط استادحاج منصورارضی را براساس شناخت و شیوه و سبک ایشون از الان چون نزدیک به ماه محرم هستیم جهت تمرین و احیانأ حفظیات شما عزیزان بارگزاری و اجراء ها بستگی به سلایق شما دارد...ضمنأ از استادان گرامی که خودشون راهنما و هدایتگر ما هستند و البته صاحب سبک هستند پیشاپیش عذرخواهی مینمایم.ارادتمند: آرامش🙏
متن روضه ده شب ماه محرم...👇👇
روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی 😭😭😭😭😭 السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی 😭😭😭😭😭 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى وَ أُسْرَتِي، ذكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ وَ أنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ وَ آثارُكُمْ فِى الآْثارِ وَ قُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ ، فَما أحْلى أسْماءَكُم .. از همان روز ازل بعد هدینای حسین دهنم خورده به شیرینی حَلوای حسین نقطۀ دلبری خالق و بنده، حرم است وسط سجده رویِ تربت اعلای حسین متولد شدۀ چشم امام حسنم آمدم گریه کنم گوشۀ دنیای حسین به تباکی وسط اهل بکاء خوشحالم همچنان قطره که افتاده به دریای حسین دَم اگر داده مسیح از دودَم ارباب است جان ناقابلِ من بسته به امضای حسین زیر قولم نزدم با همۀ بار گناه سر وقت آمده ‎ام روضۀ شب ‎های حسین محض اینکه نبُرد پای من از روضۀ او بگذارم سرم را به کف پای حسین اربعین پایِ پیاده بروم یا نروم فیض چایِ نجفی می‎ برم از چای حسین چقدر نام تو زیباست اباعبدالله مشق شب تا سحر من شده املای حسین وحشت و ترس ندارم ز شب اول قبر آبرو داده به من وعدۀ فردای حسین شانه ‎ی عرش خدا جای عزیز نبوی ست پس چرا گوشۀ گودال شده جای حسین جلوی چشم تر فاطمه کم تر بزنید عوض بوسه ، نوک چکمه به اعضای حسین قربونه بچه های خسته ت برم .. چه مهمانی دعوتت کردن .. مقابلش نشست گفت عزیزِ دلم، یادگارِ مادرم، راستی راستی میخوان اینجا تورو بکشن !! از زبان بی بی بخوانم همه گریه کنن .. ای حضرتِ غریبِ من ای آشنای من ای کعبه ی معظم در کربلایِ من زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی رحلی گذار تا برسد آیه های من هرجا تویی بهشت معلّای زینب است صحرا و خانه فرق ندارد برای من خون تو با اسارت من جلوه می کند پس انتهای توست همان ابتدای من تا شیرهای علی دور زینبند کرببلاست مرکز دولت سرای من حالا نبین برای تو فریاد می کنم همسایه لحظه ای نشنیده صدای من گفتی قرار گریه کنان است این زمین خرج تمام گریه کنانت به پای من عباس؛ خیمه را بغل خیمه ام بزن هرجا که می روم تو بیا از قفای من زینب علی ست هیچ نمی ترسد از بلا گیرم به کوچه ها برسد ماجرای من امروز که به شانه ی تو تکیه می کنم روز دهم چه می شود اینجا خدای من؟ وقتی که نیزه ها یه تنت سجده می کنند تا عرش می رود شرر وای وای من عالم اسیر سفرۀ خیرات زینب است نان بیات کوفه نباشد غذای من گفتم حسینُ ناله کشیدم با اذنِ زهرا مشکی پوشیدم گریه شد کارم سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم یا ذبیح الله، یا اباعبدالله .. آید از اینجا بویِ جدایی حاجی زهرا شد کربلایی میرسد از راه با سینه ی پر آه دل نگران زینب همراهِ ثارالله یا ذبیح الله، یا اباعبدالله .. آید به گوشم غمگین و مضطر از این حوالی صدای مادر جانم عباسم میدانی احساسم من رویِ گیسویِ تو خیلی حساسم یا ذبیح الله، یا اباعبدالله .. با چه شکوهی حجابم کامل پایین آمدم از عرشه ی محمل واویلا آن دم که با قامتی خم محمل نشین گردم همراه نامحرم یا ذبیح الله، یا اباعبدالله .. آمد ارباب سلامت سرش ان شالله حرزِ زهراست به دور و برش ان شالله کاروان از سفرِ حج به سلامت آمد بارِ ماتم نکشد هاجرش ان شالله میشود فاتحِ این قلعه ی خیبر حیدر شبیه پیغمبرش علی اکبرش ان شالله گرچه یک دست سپر دارد و یک دست علم مشک بر داشته آب آورش ان شالله به کسی آرزویش را نسپرده ست رباب تازه داماد شود اصغرش ان شالله این سه ساله نوه ی محترم فاطمه است دردِ پهلو نکشد دخترش ان شاالله خوانده بر گوشِ رقیه چقدر آیه حسین تا حراجی نرود زیورش ان شالله لحظه ی غارت اگر شد نرود پیرهنش جلوی چشم ترِ مادرش ان شالله ساربان گشته فقط نیمه شب اطراف حسین چشم بدوزد از انگشترش ان شاء الله هیچ کسی از کربلا دستِ خالی نرفت .. ساربان یه نگاهی انداخت دید دیگه چیزی نمانده از اموالِ ابی عبدالله .. برهنه ش کردن .. تا اومد بره بیرون برقِ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس استاد حاج منصور ارصی 😭😭😭😭😭 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ روی منو تو حضرت زهرا حساب کرد ما را برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلقِ عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم مُحرمت یک سال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین ربُ الحسین هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرمم این رو سیاه را خودش عالیجناب کرد هر کس که ذره ذره به پایِ حسین سوخت او را خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه‎ ی من داده شستشو این قلبِ خاک خورده چنان دُر ناب کرد تفسیرِ دستگیری او از رسول ترک کار هزار منبر و صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقه‎ ی این وصل باب کرد هر کس شنید ناله‎ ی حی علی العزا تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله‎ ی محزون فاطمه مادر به گریه یک یک ما را خطاب کرد ماهِ محرم آمدُ و پیچید بویِ سیب صلی علی الحُسین و صلی علی الغَریب شاعر: نمیدونم شبِ سوم چی جوری روضه م رو بخوانم ، همین قدر بگم یه کاری کرد این دختر، ختم جنایت شد .. با یه ناله ش همه چی رو بهم ریخت .. قربونِ دستای کوچیکش برم .. سال ها روضه حضرت رقیه شنیدید تمام بدنِ این بچه کبود شده بود .. هر کاری کرد دشمن که این بجه دیگه نگه بابا .. بزارید زبانِ حال بگم؛ بابا وقتی تو بیابون زجر منو گرفت بهش سلام کردم ، چنان لگد بهم زد .. همه این خانواده تاسی دارند به بی بی دو عالم .. بابا تو کوچه هم بی بی سلام کرد به دشمنش اون طوری زدش .. گفتبابا من زود دستمُ گذاشتم رو صورتش سلام دادم یه مرتبه اون دستِ بزرگش که تمام صورتمُ میگرفت .. طوری زد بابا اگه میبینی لکنتِ زبان دارم برا اون شبِ .. بابا تا دندونِ شکسته ت رو دیدم دیگه از دندونِ شکستم چیزی نگفتم .. آه .... پنهان نخواهم کرد این عشقِ عیان را من عاشقم هرگز ندارم بیم جان را چون کوه پیش روی دشمن ایستادم از پا در آوردم همه گردنکشان را گفتند ساکت باش! گفتم حق حسین است پای دفاع از تو نمی بندم دهان را کوچه به کوچه از ولی الله گفتم تا خلق بشناسند زهرایِ زمان را بی آبرویش می کنم هر جا موذن بی ”اَشهَدُ اَنّ علی” گوید اذان را بابابزرگم واجبُ التعظیم دهر است از نام او پُر می کنم کل جهان را ویران شود کاخی که در آن میزبانش پایین مجلس می نشاند میهمان را بالای مجلس حرمله شأنی ندارد زیبا نخواهد کرد کرکس آسمان را در کاخ شام و کوفه سرداری ندیدم من روی نی دیدم اجلاس سران را تو جان من بودی و ما ناباورانه دیدیم زیر سمّ سبان جانمان را نفرین نکردم زجر را اما به جایش بسیار نفرین کرده ام شمر و سنان را می خواستم انگشترت را پس بگیرم گشتم ولی پیدا نکردم ساربان را خارِ مغیلان را حلالش کردم اما هرگز نمی بخشم پدر جان خیزران را بعد از عمو عباس من جایِ النگو دارم به دور دست ردّ ریسمان را حالا که دیگر حرمله تیری ندارد با حرص می کوبد به من چوب کمان را انسیه الحورایی ام جسمم لطیف است با ضربه ای راحت شکستند استخوان را ازتو چه پنهان دخترت خیلی گرسنه ست جز سفره ی تو پس زدم هر آب و نان را بابا شنیدم خواهرم ای وای ای وای افشا نخواهم کرد این راز نهان را *فهمیدی چی گفتم ؟!!.. بابا امروز تو مجلس یکی پا شد رو به خواهرم کرد گفت این کنیزُ به من بده .. هرچی پول بخوای میدم ...* بابا چه گفتی با خدا که پر کشیدی! یادم بده تا با خدا گویم همان را کنجِ خرابه شد عرشِ اعلا خوش آمدی ای عزیزِ بابا ای قرارِ من چشمم شده روشن سرت را بگذارم آهسته بر دامن ای شاهِ تنها، ای بابا ای بابا .. کردم نوازش با گریه مویت چیزی نمانده از ماهِ رویت شکل هلالی دارم یک سوالی بدونِ گوشواره گوشم شده خالی یا ذبیح الله، یا اباعبدالله .. گم شدم آن شب تا در بیابان گفتم یا زهرا با چشم گریان دیدم یک بانو دستش رویِ پهلو مرا بغل میکرد با ورم بازو ای شاهِ تنها، ای بابا ای بابا .. کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی 😭😭😭😭😭😭 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ» هرچه سروده محتشم زینب و حسین دریافت کرده از قلم زینب و حسین باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است در زیر سایه ی علم زینب و حسین سرهایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است هر شب به یادِ قد خم زینب و حسین جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند در روضه های دم به دم زینب و حسین دیدند هر دو داغ دو فرزند را ولی لغزش نبود در قدم زینب و حسین ذرات، کائنات، محالات، ممکنات بستند چشم بر کَرَم زینب و حسین حتی نوشته اند ز امر ظهور هم وا می کند گره قسم زینب و حسین حسرت همیشه میخورم ای کاش میشدم من هم مدافعِ حرم زینب و حسین سوگند میخورم که شهید است زنده است هرکس که جان دهد زِ غم زینب و حسین زهرا نبی علی حسن آنجا نبوده اند خوردند سنگ جای همه زینب و حسین بر امیرِ غریبِ این لشکر سخت شد کار بی علی اکبر قامتش را غمش مورب کرد روزگار حسین را شب کرد بر روی خاکِ بادیه خسته اشک می ریخت زار و پیوسته غیرتِ خواهرش به جوش آمد زینب از خیمه با خروش آمد گفت باید که روبراه شوی من نمردم که بی پناه شوی صبر کن تا کفن به تن بکنم رزم و پیکار چون حسن بکنم اشک تو قاتلم شده بس کن عقده ای بر دلم شده بس کن نذر عشق است نذرِ خواهر تو پسرانم فدای اکبر تو *بچه هاشُ آماده کرد ، گفت برید پیش دایی تون .. شمشیر براشون حمایل کرد سلام کردن بر دایی عزیزشون ، افتادن رو پاهای حسین ..* از دلیریِ این دو رزمنده دشمنت می شود سرافکنده رویِ اشکت عجیب حساسند این دو شاگردهایِ عباسند اشک از دیده شاه افشاند و اِذن میدان نداد بر آن دو قسمش داد زینبِ کبری به علی و به عصمت زهرا گریه می کرد گریه با اصرار تا که بُرد از دلِ حسین قرار عاقبت از حسین اجازه گرفت رفت در خیمه جانِ تازه گرفت تا نبیند حسین را محزون دیگر از خیمه اش نشد بیرون دل ز عون و محمدش کنده که نباشد حسین شرمنده ناگهان هر دو نعره سر دادند اهل کوفه به لرزه افتادند بچه هایِ عقیله آمده اند شیرهایِ قبیله آمده اند لشگرِ در فرار بسیارند نوه هایِ علی چه کرارند رزم کردند و حیدری کردند کربلا را چه محشری کردند کارِ دشمن مصیبت و غم بود ضربه هاشان مکمل هم بود زیر خورشید، غرق تب گشتند خسته از جنگ و تشنه لب گشتند دوره کردند این دو را آخر ریخت بر خاک باده ی کوثر خورد ناگه، در اوجِ غربتشان سنگ از هر طرف به صورتشان بعد باران سنگ و نیزه و تیر زخم شان می زدند با شمشیر نیزه خوردند و یاد مسمارند بس که غیرت به فاطمه دارند عشق را بر جهان، نشان دادند پای دایی حسین، جان دادند خوب شد هر دو روسپید شدند خوب شد هر دوتا شهید شدند غرقِ در خون غروبِ عاشورا خوب شد پر زدند سوی خدا چشم هاشان ندید آن شب را بین زنجیر دستِ زینب را .. شاعر: دو بچه شیر از اولادِ جعفر قربانی هایِ دخترِ حیدر این دو رزمنده دل زِ عالم کنده تا نشود مادر یک لحظه شرمنده یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. بر دوشِ اینها کرده حمایل شمشیری مادر با ابوفاضل آبرو دارن، چون حیدر تبارن جایِ زینب اینها راهی پیکارن یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. زمیدان آمد تا حسین دلخون زینب نیامد از خیمه بیرون یعنی برادر گریه نکن دیگر این دو جوانِ من قربانیِ اکبر یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. شنیدستم سلیمانی زِ یک مور قبولِ تحفه کرد ای مرتضی پور من آن مورِ ضعيف و ناتوانم که طفلانم برایت هدیه دارم کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی 😭😭😭😭😭😭 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ» ادب نموده و شکر خدا کنیم همه به گریه حق نمک را ادا کنیم همه به شکر اینکه رسیدیم بر عزای حسین به گریه محشر کبری به پا کنیم همه همه حسینیه ها تحتِ قبه‎ یار است رسیده وقتِ اجابت دعا کنیم همه به نام، یک یک ما را صدا زده زهرا به اذنِ او پسرش را صدا کنیم همه دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد ز سینه عقده ی‎ یک ساله وا کنیم همه حسین کشته‎ اشک استُ ما حبیبِ حسین به اشک، زخم تنِ او دوا کنیم همه خدا به عشقِ حسینش گناهِ ما بخشید از این به بعد زِ آقا حیا کنیم همه قسم به عشق، محرم بهار مُردن ماست تمام زندگی خود فدا کنیم همه حلال تیغ هلالت خون سینه زنان حرام باد که چون و چرا کنیم همه قسم به نام خمینی و غیرتِ شهدا در این مسیر به او اقتدا کنیم همه به یک سلام از این راهِ دور بر ارباب دلِ شکسته‎ ی خود کربلا کنیم همه تنی بدونِ کفن روی خاک صحرا بود همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه سلام بر بدن بی سری که عریان شد دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد *شبِ عاشورا شنیدید تا حضرت فرمود همه تون برید اینا با من کار دارن، ظهیر بلند شد عرضه داشت آقا ما تازه شما رو پیدا کردیم کجا بریم !! بعد یک یک شروع کردن خطبه خواندن آقامون حضرتِ اباالفضل اتمام کننده کلام بود .. این بچه هی تو دامنِ عمو بی قرار میکرد اشکای عمو رو پاک میکرد هی میگفت قربونت برم بابا .. تو دلش گفت فردا کاری میکنم آبرویِ بابامو حفظ کنم .. اگه اون نتونست سپر بشه من میشم .. اگه اون نتونست دستشو بیاره گوشواره ی مادرمون افتاد ولی من انجام میدم .. ای آبرویِ حسن آبرو بخر .. از اولِ صبح هنوز کسی میدان نرفته، گفت زینب جان خیلی حواست به یادگارِ حسنم باشه دستای این بچه رو با طنابی به دستِ عقیله بستن .. از صبح همه چیزُ دیده عبدالله .. یه وقت دید عمو رو دوره کردن .. شمشیرا بالا و پایین میشه .. دست عمه رو رها کرد زد به دلِ میدان .. تا رسید به ابی عبدالله یه نگاه به قاتل کرد، صدا زد « ویلک یابن الخبیثة اتقتل عمی »؟! .. تا دید شمشیر داره فرود میاد دستشُ حائل کرد .. گرچه تنهاست عموجانُ سراپا خشمم عمه جان هرچه بگویی تو به رویِ چشمم به شهیدان حرم، دلهره دارم نرسم دست من را تو گرفتی که به یارم نرسم؟! ای که عزت همه اش در نظر رحمت توست آن چه خیر است برایم به خدا حکمت توست خودت ای عمۀ سادات بگو تا چه کنم؟! بغض پنهان شده در بین گلو را چه کنم؟! عمویم روی تراب است، به خود می پیچد جگرش تشنۀ آب است، به خود می پیچد بنشینم ز تنش پیرهنش را بدرند رمق آخر مانده به تنش را ببرند گرگ ها دور تن محتضرش ریخته اند چند تایی ته گودال، سرش ریخته اند آه عمامه ی جدش ز سرش افتاده شمر با خنجرِ کندش شده است آماده به پرستوی زمینگیر و اسیر اذن بده دست خود را کمی آرام بگیر اذن بده من نمُردم که کسی سنگ به سویش بزند نانجیبی برسد، دست به مویش بزند منم عبدالله و مجنونِ اباعبدالله قتلگه پر شده از خون اباعبدالله حرمله، شمر، سنان، خولی و اخنس، همه را دور سازم، برهانم پسر فاطمه را دست خود را جلوی تیغ سپر می سازم سر خود را به فدای سر او می بازم عمه جان، تاب ندارم که بمانم دیگر می زنم مثل اباالفضل به قلب لشگر جد من شیر اُحد حیدر خیبر شکن است ذکر طوفانی من ذکر أنا ابن الحسن است رفتم و در دل گودال دلیری کردم بین روبه صفتان یک تنه شیری کردم تا که خنجر نخورد بر بدن ثارالله قطع شد دست من و ناله زدم وا اماه ایستادم به روی پنجه روی پاهایم حرمله دوخت تنم را به تن مولایم نام بابا حسنم بین گلو .. جان دادم چه یتیمانه روی پای عمو جان دادم آه عمه بنگر، روضه چه مبسوط شده خون من با پسر فاطمه مخلوط شده شاعر : عبدالله من، ابنُ الکریمم بِسم الله الرَحمن الرحیمم من بی قرارم، ارثِ جمل دارم ده ساله ام اما حیدرِ کرارم جانم حسن جانم .. بودم اسیرِ دستانِ عمه سویِ گودال است چشمانِ عمه دستم کشیدم سوی تو دویدم گیسویت را دستِ یک بی حیا دیدم یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. دستم سپر شد بر حنجرِ تو افتادم بی دست بر پیکر تو گشتم در غوغا، دست و پا گیر اینجا از تو جدا کردن با نیزه جسمم را یا ذبیح الله یا اباعبدالله کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا با حق بگو از نوکران غم را نگیرد دار و ندار ماست، ماتم را نگیرد ماه حسین آمد بخواه از مادر او از ما گنهکاران محرم را نگیرد از چشم های گریه کن های حسینش ارث به جا مانده از آدم را نگیرد دلبستگی ها را بگیرد، صحبتی نیست اما فقط ذکر حسینم را نگیرد پرچم بماند بر زمین و زنده باشد؟! حاشا بر آن نوکر که پرچم را نگیرد گمراه خواهد شد یقینا هرکسی که دامان او، این حبل محکم را نگیرد یک عمر با هم در عزایش گریه کردیم از ما خدا این اشک باهم را نگیرد ای کاش شمشیر و سنان و خنجر و تیر جسم ولی الله اعظم را نگیرد حداقل ای کاش در گودال، قاتل در پنجه، موی شاه عالم را نگیرد کس نیست تا با ساربان او بگوید این گونه از انگشت، خاتم را نگیرد شاعر : وقتی عمو اجازه نداد بره، گریه کنان اومد تو خیمۀنجمه خانم، مادر .. عمو اجازه نداده، میگه من هر وقت دلم برا حسنم تنگ میشه به اون صورتِ قشنگت نگاه میکنم .. مادر همه رفتن، علی اکبر رفت، دیگران رفتن .. مادر یه لبخندِ تلخی زد گفت عزیزم صبر کن ..‌ تو خیمه یه ساروق بسته ای داشت باز کرد پارچۀ سبزی درآورد گفت ببر اینو بده عمو اذنِ میدان رو میده .. اومد پیشِ ابی عبدالله .. ای عزیزِ دلم ای همه کسم .. پارچه رو به حضرت داد حضرت ساروق بسته رو باز کرد دید یه کاغذی داخلشِ .. باز کرد دید دست خطِ حسنِ .. انقدر ابی عبدالله گریه کرد .. قاسمُ بغل کرد .. راوی میگه انقدر با هم دوتایی گریه کردن تا هر دو رو زمین افتادن .. نوشته بود حسین جان، بچه های من میان کربلا .. اجازه بده برات جون بدم .. انقدر این آقازاده خوشحال شد .. صورت قاسمُ پوشاند وارد میدان شد طلب کرد مبارز .. یکی گفت این بچه س دیگری گفت اگه بچه ست برو میدان باهاش بجنگ .. ازرق یکی از پسراشُ فرستاد، به سرعت آقا نابودش کرد .. دومین پسر، سومین پسر، چهارمی .. یکی گفت ازرق تو میترسی در مقابلِ این بچه جلو بری و بجنگی! گفت من مبارزه میکنم با هزار سوار. گفت برو میدان، اومد .. گفت چیجوری بکشمت ؟! گفت به من میگی چیجوری بکشمت؟! تو که عرضه نداشتی بندِ پوتینتُ ببندی اومدی با من بجنگی!! ازرق تا سرشُ انداخت پایین چنان با شمشیر زد .. قربونت برم .. یه وقت دیدن از تو خیمه زن ها صدای تکبیر بلند شد ماشالله ابنُ الحسن .. خوشحالی زنها طول نکشید .. یهو دورش کردن .. همه قدیمیا فیض ببرن اول کاری که کردن با نیزه بهش زدن، بدنُ از رو اسب آوردن پایین شروع کردن لگد کوب کردن .. دوش در خیمه اش از قصه نجاتم دادند تا فدایش بشوم برگ براتم دادند از عسل حرف زدم شاخه نباتم دادند یا حسن گفتمُ فوراً حسناتم دادند بی خیال همه ام حضرت او را عشق است پدرم یاد به من داد عمو را عشق است قاسمم من که به یل هایِ عرب هم زده ام با همین سن کمم مُرشد این میکده ام با زره کار ندارم به کفن آمده ام من سر ازرق چندین پسرش را زده ام اَشهدُ اَن حسین ابن علی ثارالله وقت جنگم همه گفتند که ما شاءالله ولی الآن بدنم بینِ بیابان مانده به تنِ من اثر سم ستوران مانده عمو از دیدن من خم شده حیران مانده روی لبهام فقط ذکر حسن جان مانده سنگ ها بوسه گرفتند همه از رویم پیچ خورده است به یک نیزه کوفی مویم لگدی خورده به رویِ پر اُفتادۀ من کج شده زیرِ لگدها سر اُفتادۀ من خم شده از چند جهت پیکر افتادۀ من وای بر حال دل مادر افتادۀ من خبرم را ببر ای باد برای زهرا پهلویم درد گرفت است فدای زهرا ای عمو پُر شده در هر گذر آوازۀ من مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازۀ من کیف کن کیف کن الآن ز قد تازه من زره جنگِ ابالفضل شد اندازۀ من وقتی سوارِ اسبش کردن، پاهاش به رکاب نمیرسید .. وقتی ابی عبدالله سینه ش رو گذاشت به سینۀقاسم بلندش کرد، همه دیدن پاهایِ قاسم به زمین کشیده میشه .. ماهِ حرم شد از خیمه عازم سقا صدا زد جانم به قاسم بت شکن آمد، کفن به تن آمد با سربنده سبزِ جانم حسن آمد جانم حسن جان، ای جانم حسن جان نقشِ بازویش ذکرِ جاء الحق با یک ضربه زد گردن ازرق بر پا شد طوفان شد فاتح میدان نعره کشید عباس ایولله عمو جان جانم حسن جان، ای جانم حسن جان قاسمم شورِ جمل را به تنت میبینم از تو آقایی بابا حسنت میبینم مرگ در ذائقه ات مثل عسل شیرین است روح توحید میان سخنت میبینم جای بابای تو امروز کنارت عباس بچه شیر حسن آقا شدنت میبینم روی لبهای تو با سنگ نوشتند حسن خط کوفی به عقیق یمنت میبینم کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ سلام میدهم از دل به ساحتِ ارباب ز راه دور روَم بر زیارتِ ارباب صدای شور حسین و قیام سینه زنان چه دیدنیست محرم قیامت ارباب رسیده ماهِ محرم حسینیان آیید به پا شده است دوباره ضیافت ارباب به دستِ حضرت زهرا خدا سوایم کرد شدم ز روز ازل عبد حضرت ارباب به هرکجا که علم گشت بیرق ماتم به روی شانه کشیدم علامت ارباب به اشک دیده بشویم لبان خود شاید اجازه ای بدهندم به صحبت ارباب به ترک یک گنه و چند قطره گوهرِ ناب چه عاشقانه شود حفظ حرمت ارباب شود به رویِ دعایم درِ اجابت باز دمی که سجده نمایم به تربت ارباب چه کرده این پسرِ بوتراب که دشمن نموده در همه جا مدح شوکت ارباب امیر عشق حسین و خدای عشق حسین خوشم شدم سر این سفره رعیت ارباب یقین کنید شفا دست سید الشهداست پناه هر دو جهان است هیئت ارباب اگر اراده کند اربعین حرم هستیم خدایی است به والله قدرت ارباب حصیر هم دل شب همرَه دهاتی ها زبان گرفت بمیرم ز غربت ارباب رفتُ داغِ دوری اش دامانِ مادر را گرفت از دم خیمه سر و سامانِ لشکر را گرفت *همچنین که آوردش وسطِ میدان همه گفتن ما دیگه با این بچه جنگ نداریم ..* تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش آن چنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت *بارها شنید گوش تا گوش، یعنی سر جدا شده بود به یه پوست فقط آویزان بود ..* تیر با یک شعبه هم کار خودش را می کند با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت خطبه اش با گریه بود افسوس لشکر خنده کرد چند لحظه بعد آن خون کل منبر را گرفت باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد با کمان آمد کسی و سیبِ نوبر را گرفت خون او گر بر زمین میریخت محشر می رسید این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند نیزه ای در خاک شد جسم محقر را گرفت آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد تا رُباب از حرمله قنداقِ اصغر را گرفت *بمیرم برات حسین .. روضه م همین باشه : راوی میگه وقتی این بچه خودشُ انداخت رو زمین همه بغلش کردن، زن ها دست به دست مگه آروم‌میشد .. تا دستِ رقیه دادن .. همه صورتشُ میبوسیدن .. صدایِ گریه که بلند شد ابی عبدالله از میدان برگشت فرمود: گفته بودم آرام گریه کنید .. آقاجان این بچه همه رو ریخته بهم .. تا بغلش کرد آرام شد .. ای مشکل گشا، امشب یه واسطه ای شو بینِ ما و ابی عبدالله .. آه .. سکینه خانم میگه وقتی تیر خورد من ایستاده بودم دیدم بابای عزیزم عبا رو کشید رویِ بچه به سمت خیمه ها که اومد، دیدم رفت پشتِ خیمه ها دویدم گفتم رباب بیا ببین ..* شش ماهه یارِ نازک گلویم خونِ گلویت شد آبرویم ای علی جانم میلرزد دستانم آهسته برایت لالایی میخوانم لالا علی جان لالایی علی جان .. یکی دو تا نیست این لحظه دردم با چه رویی من خیمه برگردم در خیمه مادر منتظر اصغر روی سینه من پاره شده حنجر لالا علی جان لالایی علی جان .. آماده کردم یک قبر کوچک میاید از راه مادر کودک تو سر بلندی حق داری میخندی مهلت نشد بابا چشمت را ببندی لالا علی جان لالایی علی جان .. کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش