eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
50 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
این گریز اول روضه است... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محسن طاهری 😭😭😭😭😭😭😭 *مگر چقدر از غديرِخُم گذشته بود؟ اميرالمؤمنين دستِ دخترِ پيغمبر رو مي گرفت، دَرِ خونه ي مهاجرين و انصار مي رفت، قصه ي غديرِ خُم رو كه يادآور ميشد، خودشون رو به اون راه مي زدن، يكي ميگفت: گوشم سنگينِ نمي شنوم، يكي مي گفت: يادم رفته...چقدر زود فراموش كردن سفارشِ نبيِّ مُكَرَّم رو، يا رسول الله! مگه نمي گفتيد:" فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي ، وَ مَنْ أَحَبَّهَا فَقَدْ أَحَبَّنِي، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّه ، مَن أبغَضَها فَقَد أبغَضَنی، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّه َ " مردم با امانتِ پيغمبر چه كردند؟...* این گریز اول روضه است، در آتش گرفت آنقدر هیزم فراهم شد گُذر آتش گرفت *در مقاتلِ خودشون هم نوشتن، دومي نامرد با هيزم اومد، از اولين كساني بود كه آتش رو شعله ور كرد...هر چي گفتن: فلاني! فاطمه ي زهرا، دخترِ پيغمبر تويِ اين خونه است، صدا زد: به علي بگيد برا بيعت بياد، مگرنه خانه و اهلش رو به آتش ميكشم* در مقاتل می‌نویسد شعله از در هم گذشت آنچنان که متن‌های معتبر آتش گرفت دود از این ماجرا در چشم‌های خلق رفت تا ابد از این مصیبت خشک و تر آتش گرفت این که میخ داغ با سينه چه کرده جای خود وای معجر بود، اما موی سر آتش گرفت گوش مادر سرخ شد از ضربتِ سیلی ولی در روایت آمده آنجا پسر آتش گرفت این خبر تا آسمان‌ها رفت شاید هم کسی گفت با فطرس نبودی بال و پر آتش گرفت اُم کلثومِ سه‌ساله سمتِ مادر می‌دوید این گریز آخر روضه است، در آتش گرفت *نميدونم مدينه اين آتش، دلِ بچه هايِ بيتِ وحي رو بيشتر سوزوند، يا شبِ يازدهم مُحرم؟ وقتي اومدن به امامِ سجاد گفت: آقا! خيمه هارو آتش زدن؛ فرمود:" عَمَّتی! عَلَیکُنَّ بالفِرار" سر به بيابان ها بگذاريد، همه بگيد: حسين!...*🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
991024-Babolharam-mohsen-taheri-roze.mp3
4.23M
|⇦•این گریز اول روضه است... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محسن طاهری میخواست بگوید: که‌ برای به‌ دنیا آوردن (ع)، زمینِ‌ دیگری لیاقت ندارد... و امّا یک نفر دیگری هم هست که محل‌ِ‌صدورش اصلاً معلوم نیست! 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
فاطمیه آمد و آواے غم بر پا شده رختِ غم رختِ عزا بر قامتِ دنیا شده فاطمیه آمد و ارض و سما شد داغدار تیغِ دشمن در کمینِ خانه ی مولا شده فاطمیه آمد و خصمِ غضب در پشتِ در با شرارِ شعله ی دستانِ او در وا شده فاطمیه موسمِ درد و فراقِ مادر است زین مصیبت عالمی در ماتمِ عظمی شده فاطمیه آمد و طفلانِ زهرا(س)بی قرار خانه ی مولا ز اشکِ کوکان دریا شده فاطمیه آمد و زینب نشسته سوگوار باز هم ایّام حزنِ مادرش زهرا شده فاطمیه آمد و وا از دلِ زارِ علی(ع) کلبه ی احزانِ مادر سوگِ غم بر پا شده فاطمیه آمد و چشمِ ملائک اشکبار میخِ سوزان سینه ی آلامِ زهرا جا شده فاطمیه آمد و خاکِ عزا بر سرِ کنید فاطمه در بسترِ غم بی کس و تنها شده فاطمیه آمد و غمهای مولا تازه شد داغِ زهرا تا همیشه در دلِ او جا شده! 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور بگذار موی دخترمان را چنان که هست دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور پژمرده ای و از همه ی اسم های تو یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور مردی که کنده بود در قلعه را ز جا وا می کند پس از تو در خانه را به زور ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور... 🔸شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی نفس نفس نزن ای جان من به جان علی تو ای قرار دل بی قرار من زهرا نمی شود نروی از کنار من زهرا؟ مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟ بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ هنوز زخمی دست سیاه شلاقی برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم شرار خنده ی مردم نرفته از یادم سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی گذشته ای ز جوانیت در ازای علی 🔸شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
فاطمه جان باید نقاب از چهره ی کفار بردارد باید علم را حیدر کرار بردارد با بار شیشه آمد و زهرا دلش می خواست تا سنگ از راه عبور یار بردارد شمشیر از رو بست آتش در مصاف او در را مجابش کرد تا مسمار بردارد هم دست آتش بود” در” ، مسمار هم آمد تا ننگ از پیشانی دیوار بردارد دستان پر مهرش در آتش سوخته زهرا تا که مبادا پای حیدر خار بردارد فهمید مولا فضه هم حتی اگر آید در را ز روی فاطمه دشوار بردارد طوری به خانه حمله شد باید علی حالا از پشت درب خانه اش آوار بردارد  حسین واعظی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد... که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن... ضرر کرده است آن که دل به آب‌انبار می بندد دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است "عمارت" گر شود "متروکه‌خانه" ،تار می بندد ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟ فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد "بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی... دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد! تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد ▪️ ▪️ علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا به روی زخم بال خانمی تب‌دار می بندد کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب دو چشمان ترش را بر روی مسمار می بندد شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خانه تکانی بهر چه؟ چاره ای بر این غم سربار کن بعداً برو یک دعا در این شب دشوار کن بعداً برو تو که روی حرف من حرفی نداری فاطمه راه مرگم را خودت هموار کن بعداً برو آخرش بی اذن تو پوشیه را برداشتم شکوه ای از مُشتِ ناهنجار کن بعداً برو آخر این ویرانه را خانه تکانی بهر چه؟ فکر خون مانده بر دیوار کن بعداً برو با دعای تو دل همسایه ها راضی شده لااقل نفرین به این مسمار کن بعداً برو بازویت که پر ورم... هر دنده ات که جابجا... هرچه را که دیده ام، انکار کن بعداً برو روزه نذرت کرده ام یک بار دیگر پا شوی لا اقل پیشم بمان افطار کن بعداً برو ناسزاهایی شنیدم از همه وقت سلام فکر داغ حیدر کرار کن بعداً برو هرچه گفتم گوشواره کو! حسن چیزی نگفت جان من! یک بار، تو اصرار کن بعداً برو کاسه ی آب از کسی دیگر نمی گیرد حسین عشق خود را نیمه شب بیدار کن بعداً برو پیرهن را بافتی، اما یکی کافی نبود باز هم روی کفن ها کار کن بعداً برو زینبت بوسه بجای تو به حنجر می زند چاره ای بر نیزه ی اشرار کن بعداً برو دخترت دق می کند وقتی اسارت می رود فکر معجر، بر سر بازار کن بعداً برو رضا دین پرور
*🕳️صلی الله علیک یا بنت رسول الله 🕳️* *ترکیب بند فاطمی* *━━═━⊰❀💎❀⊱━━═━* *ما و از فیض فاطمیّه جدا* *مَثَل ماهی است بی دریا* *شیعه با فاطمیّه زنده بود* *شیعه از فاطمیّه نیست جدا* *بنویس ای مورّخ تاریخ* *که بدانند مردم دنیا* *قد زهرا خمید اما هست* *پرچم فاطمیه اش بالا* *فاطمیه اگر نبود نبود* *خبر از انقلاب عاشورا* *فاطمیه پیام‌ها دارد* *بر همه نسلهای انسانها* *گر‌ علی را ابوالبشر خوانند* *فاطمه مادری کند ما را* *امتانند و انبیای عظام* *همه محتاج او به روز جزا* *قدر و قبرش اگر بود پنهان* *وسعت رحمتش بود پیدا* *تا ظهور امام عصر بود* *فاطمیه خط مقدم ما* *در زمان حکومت مهدی است* *الگوی حاکمیتش زهرا* *مهدی دین که حجهً الله است* *مادر او ولیهً الله است* *ای خدا را تو آیت محکم* *ذکر تو می برد ز دلها غم* *طبق فرموده ی رسول خدا* *تو پناهی به مردم عالم* *در دو عالم کند سرافرازی* *هرکه بر درگهت کند سر خم* *فیض تو بی نهایت است وزیاد* *گرچه عرض ارادت ما کم* *بر رهائی ز آتش دوزخ* *بر شفاعت به توست چشم امم* *روز محشر دمی که بگذارد* *هر کجائی که ناقه ی تو قدم* *بانک این العذاب میآید* *از سروش خدای ملک قِدم* *عاقبت فاطمیه ات وا کرد* *گره از کار عالم و آدم* *شیعه را تو نجات بخشیدی* *شد بدست تو باز باب کرم* *به تو داریم امید تا نشود* *سایه ی لطفت از سر ما کم* *رحمتت را تو برملا کردی* *از همه دفع این بلا کردی* *ای خدا مادح تو در آیات* *ای نبی گفته جان من به فدات* *ای به تو از خدا درود و سلام* *ای به بابا و آل تو صلوات* *پدرت اولین گل خلقت* *شوهرت بهترین محک به صراط* *دخترت ماه آسمان عفاف* *پسرت ناخدای فلک نجات* *نظر رحمتت به روز حساب* *می کند سیئات را حسنات* *وصف بی منتها و بی حد تو* *کی درآید به قالب کلمات* *هرچه گفتند اهل شعر و ادب* *شمّه ای هست از آن خجسته صفات* *این تو و وسعت عنایت تو* *این من و این بضاعت مزجات* *من بیچاره بر تو و کرمت* *دارم امید در حیات و ممات* *دوختم چشم بر عنایت تو* *من و الطاف بی نهایت تو* *هدفت یاری از ولایت بود* *از ولیّ زمان اطاعت بود* *خواندن خطبه ی تو در مسجد* *حجت بیّن هدایت بود* *گریه هایت پیام دیگر داشت* *غم تو ماوراء غربت بود* *بشکند آن دهان که می گوید* *مرگ تو قصه ی طبیعت بود* *به شهادت قسم شهادت تو* *نیست افسانه واقعیت بود* *حرم وحی بود خانه ی تو* *کی سزاوار هتک حرمت بود* *گل عمرت خزان شد آیا این* *اجر پیغمبر و رسالت بود* *لب خیل مهاجر و انصار* *بسته از گفتن حقیقت بود* *وای آنها که دم فرو بستند* *عهد روز غدیر بشکستند* *ای کلید بهشت در دستت* *پرچم روز حشر بر دستت* *دست مارا که خالی از عمل است* *دستگیری کند مگر دستت* *توئی آن دختری که شد ز شرف* *بوسگاه لب پدر دستت* *بود وقت هجوم حادثه ها* *بر دفاع علی سپر دستت* *بهترین حافظ ولیّ خدا* *بود در وادی خطر دستت* *از چه ای بهترین حبیبه ی حق* *بشکست از فشار در دستت* *رنگ نیلی گرفت رخسارت* *تازیانه زدند بر دستت* *هیجده ساله بودی و عجب است* *که چرا بود بر کمر دستت* *روز خود را به گریه شب کردی* *مرگ خود از خدا طلب کردی* _*✍️حاج محمد نعیمی قم*_ 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لحظه ی تلخِ وداع اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند کودکان را در کنارِ بسترِ خود جمع کرد دارد از یک ماجرای تلخ صحبت میکند قطره قطره اشک روی گونه هایش میچکد آه را با لهجه ی باران روایت میکند کودکانم! بعدِ من ایّامِ سختی پیشِ روست روزهای حاکی از غم را حکایت میکند دردِ من این است حیدر می شود خانه نشین حقِ مولا غصب شد؛ شیطان خلافت میکند ناکسان قلبِ حسن را آنچنان خون میکنند تا که او در خانه اش هم حسِ غربت میکند روضه ی اوجِ بلا یادآورِ کرببلاست تا حسینم را عدو در کوفه دعوت میکند ماجرای این بلاها از تصوّر دور باد او که غم را با دلِ زینب چو قسمت میکند لاله ها را با لبِ تشنه عدو سر می برد کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت میکند از کبوترهای من چیزی نمی ماند به جا تا که بر اهلِ حرم حتی جسارت میکند زینب من! در چِهل منزل نوا داری به لب دست و پایت را عدو بندِ اسارت میکند آنقدر در زیرِ آماجِ بلا تا می شوی که رقیه پیشِ بابایش شکایت میکند جانِ تو بندِ حسین است و خبر دارم؛اگر تو نباشی که حسین احساسِ غربت میکند در لوای حق حسینم سر به جانان میدهد تا خدا بر قامتش رختِ شهادت میکند همچو ققنوس عاشقِ پرواز باشد، تا که حق ظهرِ عاشورا دعایش را اجابت میکند دیده ام در مقتلِ خون تشنه کامی سر نداشت تا ابد هر عاشقی او را زیارت می کند می شود او سیّد و سالار و آقای بهشت هر که را خواهد صفِ محشر شفاعت میکند  هستی محرابی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ این روزها ..... این روزها زهرا دلش از غصّه و غم خسته است حیدر میان خانه اش زانو بغل بگرفته است هر روز حال فاطمه از غصّه بدتر میشود بیمار ِ شاه اولیاء محزون و مضطر میشود این روزها زهرا دلش یاد پیمبر کرده است یاد بِلال و نغمه ء اللّه اکبر کرده است این روزها اَجر نبی قوم بد اَختر داده است مزد رسالت را عدو با تختهء در داده است این روزها دخت نبی تا بیت الاحزان میرود تا دشمنان رسوا کند با جمله ، طفلان میرود زیر درختی گریه ها دارد عزیز مصطفی بانگ عزایش میرود از ارض تا عرش خدا از گریه اش شهر نبی یکسر مکدر میشود حیدر نگاهش میکند از غصه پرپر میشود دشمن شکایت میکند از گریه های فاطمه آتش زند بر مهر و مه آن اشک های فاطمه این روزها دخت نبی روی از علی بگرفته است زینب پریشان است چرا قرص قمر بگرفته است زهرا نمی خواهد علی بیند کبودی رخش آن بازوی بشکسته و پهلوی زار و مضطرش این روزها حال علی از حال زهرا بدتر است گاهی نگاهش بر حسین گاهی به روی همسر است بیند که زهرا از برش امروز و فردا میرود جان ِجهان کز رفتنش جانها زتنها میرود عجِّل وفاتی فاطمه گوید به شبها در قنوت حیدر ندارد چاره ای غیر از صبوری و سکوت یک دختر از ختم رُسُل با این همه درد و بلا ای خاک بر این عالم و بر فرق آن قوم دغا باشد "طریقت" کار این دنیا همیشه اینچنین حیدر ز کین خانه نشین دنیا به کام ظالمین باید که آید خسروی با ذوالفقار حیدری با صولت شیر خدا با شیوهء پیغمبری گیرد ز خیل ظالمان او انتقام مادری بار دگر بر پا کند از نو جهان دیگری ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ تقدیمی:حاج مرشدعلی طریقت 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
دلیل خلق عالم می‌داند آنکه صد گره افتاده در کارش قطعاً می‌ارزد ذکر «یا زهرا» به تکرارش وقتی دلیل خلق عالم، خلقت زهراست یعنی خدا می‌خواهد عالم را بدهکارش هرکس که حب فاطمه در دل نگهدارد تا روز محشر مرتضی باشد نگهدارش با چشم خیسم باز از او اشک می‌خواهم من هم نخواهم، نیست چشمم دست‌بردارش شام سیاهِ سائلان چون روز روشن شد در پرتو خورشید عالم‌تابِ ایثارش افطار خود را مثل مولا بر گدا بخشید معشوقه‌ای که عشق حیدر بود افطارش وقت قنوت او ملائک خیره می‌ماندند بر آسمانی مملو از دریای انوارش او لیله القدرست‌و قدرش را علی فهمید همچون شب قدری که مستور است اسرارش آیه به آیه خطبه خواند و کافران دیدند قرآن تراوش کرد از نطق گهربارش صدیقه‌ای که تا کمر خم شد نبی بر او آن‌شب کمر بستند کذابان به انکارش حرف علی که در میان باشد، سپر زهراست صد مرد جنگی نیست یک‌لحظه جلودارش کم کم غلاف از شرم مولا آب شد وقتی در پیش چشمان علی، دست علمدارش ... بازو ورم کرد و دل هفت آسمان خون شد این را حسن می‌داند و چشمان خونبارش من کیستم تا زائر آن بی‌نشان باشم؟ وقتی که خورشید است هر دم جزو زوارش فردا برای انتقامش می‌رسد اما امروز مهدی هر کجا باشد، خدا یارش محمد زوار 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش