#روضه_فاطمیه ۲
وقتی حضرت زهرا(س) از دنیا رفته بود
و پیکر مطهر ایشان روی زمین بود، «لَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(س) قَامَ عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع)» آنگاه که زهرا درگذشت، امیرالمؤمنین کنار پیکر مطهر ایشان ایستاد..
«وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ» اینطور دعا کرد:
خدا! من از دختر پیغمبرت راضی هستم.
«اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فَآنِسْهَا»؛
خدا! اکنون که فاطمه تنها شده، تو خودت همدم او باش.
«اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ هُجِرَتْ فَصِلهَا»
خدایا! فاطمه جدا شد، ولی تو وصلش کن.
آخرین جمله اش اینست: «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ»[1]
*خدایا! به فاطمه ستم شد، خودت دادِ او را بستان که تو بهترین دادستانی.*
علی چه میخواهد بگوید؟ یک ستم این بود که فدکش را غصب کردند. اما ستم بالاتر چه بود؟ ستم بالاتر روایتی است که از خود فاطمه(س) نقل شده است.
میگوید: من پشت درب بودم، درب خانهام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه میکشید؛ «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ»؛ چنان لگدی به این درب نیم سوخته زد که این درب روی من افتاد؛ «وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ در حالی که من باردار بودم؛ «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي »[2] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت: «يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ»؛
ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار میکنند؟!
نفر دوم فضّه بود؛ گفت: «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»[3]
فضه بیا، محسنم را کشتند..
↪️ منابع:
[1].بحارالأنوار، ج 100،ص 256 .
[2].بحارالأنوار،ج 30،ص 349.
[3].بحارالأنوار،ج 30،ص 293.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#روضه_فاطمیه ۳
سفارشهای حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع):
وقتی حضرت احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(ع) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس میکنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعتها به پدرم ملحق میشوم.
اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که میخواهم آنها را با شما در میان بگذارم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
"دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیتهایتان را بفرمایید."
نقل است: «فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1]
برای اینکه حضرت اسرار را میخواهند بگویند، بالا سر فاطمه زهرا نشستند.
آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند.
فاطمه زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت:
«يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي».
تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغگو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم. در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: همسر عزیزم، به خدا پناه میبرم، این حرفها چیست که میزنید؟
«فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».
دختر رسول خدا، خداشناستر از این حرفها و متقیتر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از اینهاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از اینهاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیعتر از این حرفهاست که بخواهی من از تو راضی شوم.
بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».[2]
جدایی تو برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمیداند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصهدار کرده. این مصیبتی است که نمیشود جبران کرد.
ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند. امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند. بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری، بفرما. اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی میکنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا میکنم. بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. شاید برای این بود که این پیکر نحیف و چیزی که جز یک سایه از آن نمانده، مقابل چشم امیرالمؤمنین(ع) و عزیزانش قرار نگیرد. بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آنهایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَيْهَا أُمَّ كُلْثُومٍ».[3] تو را به خدا میسپارم. مراقب فرزندان باش. ایشان دختر کوچکش را در آغوش گرفت و آخرین وداع را با این دختر کرد و فرمود: علی جان! وقتی این دخترم به سن رشد رسید، آنچه در منزل دارم، به این دخترم بسپارید.
سپس امیرالمؤمنین و حسنین را به مسجد فرستاد. در بعضی مقاتل هست که خودش با حسنین به مسجد النبی رفت و دو رکعت نماز خواند. روز آخر حضرت از جا برخاستند و بعد به حسنینش فرمود: عزیزانم! شما پیش پدرتان بمانید. و خودش به منزل برگشت. ایشان به اسما فرمود: من داخل حجره میشوم.
در بعضی نقل ها دارد که نماز مغرب را خواند و فرمود: اسما من داخل حجره میشوم. بعد از ساعتی بیا و مرا صدا بزن. اگر دیدی که..⏬⏬
ادامه⏫⏫⏬
جواب ندادم، علی(ع) را خبر کن. اسما میگوید: ساعتی گذشت و وارد خانه شدم و دیدم حضرت پاهای خود را به سمت قبله دراز کرده و روپوشی روی خود انداخته و هر چه صدا زدم، جوابی نشنیدم. روپوش را کنار زدم و دیدم بی بی دو عالم دست را زیر صورت گذاشته و روحش با عالم بالا مفارقت کرده است. کسی را دنبال علی(ع) فرستادم. وقتی امیرالمومنین(ع) خبر را شنید، به صورت روی زمین آمد و در فاصله کوتاه مسجد و منزل، هی مینشست و بر میخاست.
ای گل صد برگ من پر پر مشو/ شمع من خاموش وخاکسترمشو / از حدیث کوچه غرقِ آتشم / فاطمه، از توخجالت میکشم..
پی نوشت :
[1].بحارالأنوار، مجلسی، ج43، ص 191، باب 7، ما وقع عليها من الظلم و بكائها...، ص155.
[2].همان .
[3].بحارالأنوار، مجلسی، ج79، ص27، باب 12، الدفن و آدابه و أحكامه ...، ص14.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#روضه_فاطمیه ۴
وقتي از بزرگی سوال شد بنظر شما شب اول قبر و قیامت چه چیزی بین این همه عباداتی که کردید دستتان را میگیرد که اگر آن عمل را نشان بدهی خدا بفرماید:
"من این را خیلی قبول دارم"
پاسخ داد: من خیلی دلم به اعمالی که انجام دادم خوش نیست. شب اول قبر اگر خدا بفرماید: چی آوردی؟ میگویم: محبت حضرت زهرا(س) را آوردم. برای این خانم گریه کردم، نذر کردم و..
امام باقر(ع) فرمود: مادرمان حضرت زهرا روز قیامت میآید از صحرای محشر عبور بکند، مثل پرندهای که دانه را از خاک جدا میکند شیعیانش را جدا میکند.
اما نمیدانم داغ حضرت زهرا(س) با امیرالمومنین و بچههایش چه کرد! با زینب چهار ساله چه کرد. علی(ع) وقتی پیامبر(ص) را از دست دادند آنقدر بیتابی نمیکردند، اما در شهادت فاطمه زهرا(س) فرمود: دیگر اندوه من دائم است. دیگر شبهای علی به بیداری سپری میشود. دیگر فاتح بدر و خیبر خانهنشین شده، زانوهای غم را بغل کرده است. من نمیدونم آن شب وقتی بدن آزرده حضرت زهرا(س) را توی قبر گذاشت، چه حالی داشت. این صورت آزرده فاطمه زهرا(س) را باز کرد، روی خاک گذاشت. فاطمه جان علی را حلال کن. خیلی برای امیرالمومنین علی علیهالسلام سخت بود.
بند کفنت را به لحد بگشودم
رویت که نشان من ندادی دیدم
صورت زهرا(س) را روی قبر گذاشت.
وقتی که دستهایش را از روی قبر تکان داد، همه غمهای عالم به دل علی هجوم آورد. رو کرد به قبر رسول الله(ص) خطبه طولانی خواند. اما دل آقا آرام نشد. اما یک وقت دیدند آقا خم شد و صورت روی خاک زهرا...
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[1]
[1] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله ...ص:230
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#روضه_فاطمیه ۵
«يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي لَنَا عِنْدَ اللَّهِ».[1]
مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین علی(ع) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر علی گذشت؟ آیا حضرت فاطمه(س) که رسول خدا(ص) خم میشد و دستش را میبوسید و به استقبالش میرفت و او را در جای خود مینشانید؛ دخترش را میبویید و میفرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»،[2]
بوی بهشت را از فاطمه میشنوم.
فاطمه ای که حضرت درباره او میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»؛[3]
به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب میکند. اگر حضرت فاطمه(س) راضی شد، خدا راضی میشود.
حضرت فاطمه ای که حضرت میفرمود:
«إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي، وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ»؛[4]
فاطمه(س) روح من و جان من است.
حضرت فاطمه ای که میآمد درب خانهاش، پیغمبر اجازه میگرفت و وارد میشد. بیاجازه وارد خانه نمیشد.
حضرت فاطمه ای که پیغمبر خدا وقتی مسافرت میرفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت بود. وقتی برمیگشت، اولین خانه ای که وارد میشد خانه حضرت فاطمه(س) بود.
آیا این حقایق تاریخ رد کردنیست؟!
مدینه طوری غریب شود که بریزند خانهاش را آتش بزنند! او را بین در و دیوار بگذارند! نامحرمها در کوچه او را محاصره کنند!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه(س) چه بود؟!
حضرت فاطمه(س) که جوان بود.
فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین(ع) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه(س) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه(س) بردند.
تعبیری که از امام مجتبی(ع) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. امیرالمومنین علی(ع) صحنه ها را دیده و طبق پیمانی که از وی گرفته شده صبر کرد.
در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله(ص) باید علی(ع) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله(ص)! اگر خدا مي خواهد صبر کنم، صبر میکنم.
حضرت علی(ع) صبر کرد.
وقتی شب بدن حضرت فاطمه(س) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد عرض کرد: «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي»؛[5] فرمودی صبر کن، تحمل کردم ولی دیگر صبرم کم شده. «يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ»؛ [6] دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم علی راه ندارد. یا رسول الله(ص) خودت میدانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا»؛[7] به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه(س) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله(ص)!
با علی اسراری است که حضرت فاطمه(س) در میان میگذاشت. تو از حضرت فاطمه(س) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله(ص) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر میبینی مخفیانه حضرت فاطمه(س) را آوردم و به خاک سپردم؛ اگر میبینی همه را دعوت به سکوت و آرامش میکنم که مبادا دشمن با خبر شود، اینها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله(ص).
به وصف غربتم این بس بود که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
پی نوشت (منابع) :
[1]. مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى/1/108/، دوم دعاى توسل .....، ص: 108.
[2]. بحارالأنوار، مجلسی/43/20/باب 3، مناقبها و فضائلها و بعض...، ص: 19.
[3]. بحارالأنوار، مجلسی/21/279/باب 32، المباهلة و ما ظهر فيها من....، ص: 276.
[4]. اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، شیخ صدوق، شیخ مفید/ج 1/105/38، باب الاعتقاد في الظالمين.....، ص: 102.
[5]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید/10/265/195، و من كلام له ع .....، ص: 265.
[6]. الكافي، شیخ کلینی/1/458/، باب مولد الزهراء فاطمة(سلام الله علیها) .....، ص: 458.
[7]. همان.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#روضه_فاطمیه ۶
«السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله.»
از مظلومیت زهرا(سلام الله عليه) مخفی بودن قبر ایشان است؛ طوریکه حتی زمان شهادتش نیز مخفی است!
اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علی علیه السلام میگوید، آمدم کنار زهرای مرضیه؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر اینست: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»[1] امیرالمؤمنین فرمودند: بچهها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا میخواهد وصیت کند.
امام علی(ع) نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرا شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟! اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار هم ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا» در هیچ امری با من مخالفت نکرد.
به امیرالمؤمنین میفرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک». «رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد.
اما علی جان سفارشهایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازهام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان! لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظهایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[2] چه مونسی بالاتر از امیرالمؤمنان.
ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[3]
علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر!
پیراهن خود، در غم من چاک مکن
از فاطمه یادگار اگر میخواهی
جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن
خونهای مرا ز روی در پاک مکن!
علی جان! مبادا بچههایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچههایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانههای حسینت را چگونه با تازیانه روبروی بدن مقدس بابا میزدند.
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»
پینوشت (منابع) :
[1]. بحارالانوار، ج43، ص 191.
[2]. بحارالانوار، ج43، ص 134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362.
[3] بحارالانوار، ج79، ص 27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
1000074814 1.mp3
3.8M
🎤 #احمد_واعظی
🎧 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_زهرا
💔 #بسيار_جانسوز
امام صادق علیه السلام فرمود: آخر الزمان جوونایی میآن، وقتی روضه ی مادر ما رو میشنون ضجه میزنن، مثل مادرای جوان مُرده فریاد میزنن...
امشب شما بلند بلند گریه کنید، اگه اشکت هم نمیآد ناله بزن، برا مادری که بچه هاش نتونستن براش بلند گریه کنن، زینبش آستین به دهان میگیره، همش به در و دیوار نگاه میکنه، همين جا بود مادرم افتاد...
مادرِ ما زهرا برا راه رفتن دست به ديوار ميگیره، باید زیر بغلاش رو بگیرن، توی ذهن آدم یه خانومِ هفتاد و هشتاد سال تداعی میشه، اما مادرِ امام حسن اول جوانی قدش تا خورده، اگه گوش دلت بشنوه صدا ناله ی امام حسن میآد...
دل من به غم اسیره
مادرم داره میمیره
*اما از زبون خودِ بی بی، بی بی جان! چه خبر؟...*
این روزها دلم به خنده وا نمیشود
مثل شکوفه ای که شکوفا نمیشود
از لحظه ای که ضربه به بازوی من زدن
دستم زکار مانده و بالا نمیشود
*پهلو، کتف و سینه، بازو، صورت، اینا همه بمونه...*
مظلومیِ علی نَفَسم را بریده است
در سینه ام غمی غم مولا نمیشود
گاهی به خاطر دلِ او کار میکنم
خواهم بایستم به روی پا نمیشود
* دست امام حسن به دست مادرش بود، یه نامردی اومد راهش رو گرفت، آقا داره نگاه میکنه، میخوای چیکار کنی؟ مادر هی عقب میره، اون نامرد جلو میاد، مادرم به دیوار کوچه رسید، اون نانجیب اومد جلو، دست نحسش رفت بالا...*
برو، برو گم شو از دور و بر من
چی میخوای ز جانِ مادرِ من
*یه کاری کرد امام حسن شروع کرد بال بال زدن...*
نزن که مادرم از پا نشسته
نزن که مادرم پهلوش شکسته
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#بسيار_جانسوز
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
فاطمه جانم ... خانومم ...
با این صدای خسته ، علی را صدا بزن
چند شب دیگه بیشتر از عمر مادرمون باقی نمانده ... اگه شب آخر عمر مادر خودت باشه ، چه جوری میگی وای مادر ... هر جا نشستی کمک بچه هاش کن ... بگو وای مادرم ... آی ننه ... مثل اونائی باش که مادرشون یه شب بیشتر عمر نمیکنه ... میگن مادرت دیگه خوب نمیشه ها ... خیلی حساب باز نکن ، تمومه ... هی با حسرت به مادرت نگاه میکنی ... میگی خدایا میشه یکبار دیگه بلند بشه راه بره ...
این بیشتر میسوزونه که مریض داشته باشی (ببخشید دیگه با گل روضه شروع میکنم) بعد روز آخر بلند بشه کار کنه ، بعد بگی خوب شد دیگه ... تمومه ... بعد وقتی بهت خبر بدن از دنیا رفت ، میگی این که خوب شده بود ...
وقتی به علی خبر دادند گفت صبح که پا شد ... امروز خودش گیسوان زینب رو شانه کرد ... (بلند گریه کن) امروز خودش برای بچه هاش نون پخت ...
هرچه بادا باد ... میگم دیگه ...
وقتی در زدند ، گفت کیه؟! ... بی بی جان علیه ... گفت امروز خودم براش درو باز میکنم ... گفتند خانوم ! تازه یه روز حالتون یذره خوب شده ... گفت نه ! شنیدم سلام میده صورتهاشونو برمیگردونن ... امروز میخوام دربو باز کنم بگم علی سلام ...
ای خانم جان ...
فضه یه طرف زیر بغل بی بی رو گرفته ، أسما یه طرف ... دیدن این پنجه پاها روی زمین میکشه ... ان شا الله حسن ندیده مادر چه جوری راه رفته ...
جوان ننه .......
جوان قدکمان ننه ... آی خانوم
صبح علی الطلوع زنی وارد خونه علی شد ، پرستارِ ... اومد کنار بی بی ... بی بی جان ! منو احضار کردید؟! ... فرمود بله بیا ... خانوم جان در خدمتم ...
گفت بچه هام خوابیدند ... صبح علی الطلوعِ ... این زخم بازومو باز کن یذره مرهم بذار ... این زخم پهلومو یذره شستشو بده دوباره ببند ... این برای روز آخر حضرت زهراست ...
گفت بی بی جان! من انجام میدم اما فضه، أسما هم که بودن ... گفت اینها تا میبینن ، گریه میکنند ... اینقد گریه میکنن زینب غصه میخوره ... میگه معلومه دیگه این مادر برای ما مادر نمیشه ... معلومه دیگه این بازو بالا نمیاد ...
یا زهرا ....
میگه از زخم بازو شروع کردم ... دیدم دندانهاشو بهم فشار میده ... داره درد میکشه اما میترسه حسن بیدار بشه ... میگه بذار بچه هام راحت استراحت کنن ... میگه هرجور بود تحمل کرد ... زخمو باز کردم ... شستشو دادم ، بستم ... اما تا دستم خورد به این پهلو دیدم داد میزنه ... میگه این مسمار بدجوری فرو رفت (یا الله یا الله )
نزن ! نزن ! به پیش حسن
نزن ! نزن ! نزن تو سیلی به زن
ای وای ای وای ...
مادرِ مارو غریبانه تو خاک گذاشتند ...
آی ننه آی ننه .......
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
nariman-panahi-madare-mazloom(128).mp3
6.67M
مادر مظلومه ام
شدی به غم مبتلا
روی تو گشته کبود
در وسط کوچه ها
خونابه میریزه از پهلوی تو رو زمین
از اثر اون لگد
محسن تو شد فدا
حال و روزت خیلی ناخوشه
رفتنت زینبو میکشه
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم
تو را قسم دیدمت
به اشک بابا نرو
این سفر آخرو بیا و تنها نرو
زلف پریشونمو بیا و شونه بزن
اگه بری بعد تو میمیره دیگه حسن
این روزا میسوزه بین تل
میگه نزن نامرد زیر لب
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم
شدی به غم مبتلا
روی تو گشته کبود
در وسط کوچه ها
خونابه میریزه از پهلوی تو رو زمین
از اثر اون لگد
محسن تو شد فدا
حال و روزت خیلی ناخوشه
رفتنت زینبو میکشه
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم
و را قسم دیدمت
به اشک بابا نرو
این سفر آخرو بیا و تنها نرو
زلف پریشونمو بیا و شونه بزن
اگه بری بعد تو میمیره دیگه حسن
این روزا میسوزه بین تل
میگه نزن نامرد زیر لب
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
نوحه سنگین یا واحدفاطمیه (شاهمندی).mp3
1.98M
🕯🥀🍂
🥀
◈ چـند وقتیـہ ایـن دل مـن
عـقده داره تـوے سینـہ
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
👌#سبک_دل_بردی_از_من_به_یغما
چند وقتیه این دل من عقده داره توی سینه
صبر و قراری نداره کرده هوای مدینه
ماه غم فاطمیه از ره رسیده دوباره
از ماتم مامِ عصمت دلها گرفته شراره
یا فاطمه عشق حیدر
از ناله و داغ زهرا عالم همه خون جگر شد
ازقلب پرخون زهراعرش و زمین نوحه گرشد
دیدی که آخرچه ها شدگریان همه دیده هاشد
از ظلم و جور زمانه پرپر گل مصطفی شد
یا فاطمه عشق حیدر
بانوی شهر مدینه با درد و غم خو گرفته
ازضربت درب و دیوار دستش به پهلوگرفته
از گریه و سوز زهرا اشک علی هم چکیده
بس کن تو ای نور دیده ای بانوی قد خمیده
یا فاطمه عشق حیدر
حیدر کنارش نشسته زهرای او دیده بسته
سوسو مزن فاطمه جان ای یارپهلو شکسته
بنگر غم و زاریِ من بی یاور و یاریِ من
بعداز تو من کس ندارم بنگر تو تنهایی من
یا فاطمه عشق حیدر
بعداز عروج تو زهرا من زانوی غم گرفتم
درد غریبیِ خود را با چاه کوفه بگفتم
بشنو که یارم گرفتند عشقم بهارم گرفتند
با ضربت تازیانه دار و ندارم گرفتند
یافاطمه عشق حیدر
بنما نظر بر گدایت بار دگر کن عنایت
با مِهر خود مادرانه از ما تو بنما شفاعت
برما مدینه عطاکن ما را تو حاجت رواکن
از لطف خود سائلان را راهیِ کرببلا کن
یافاطمه عشق حیدر
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
Z0000007.MP3
4.6M
نوحه جدید و جانسوز ختم مادر
#سبک👈مادر مادر تو فرشته خدایی
#شاعر_و_مداح: خ علیمحمدی📝
#اجرای_سبک: استاد پرویزی🎤
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره ندارم (۲)
داغ سنگینِ تو رو دِلمه
غصه ها داره دلم یه عالمه
هیچ کسی حالِ منو نمیدونه
که غمِ بی مادری مشکلمه
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره ندارم (۲)
میریزم خاکِ غم روی سرم
بعدِ تو آواره و دربه درم
شب و روز وِردِ زبونِ من شده
ایخدا کو مادرم کو مادرم
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره ندارم (۲)
بعدِ مادر دلم تنها شده
پُره درد و غصه و شیدا شده
تو که راحت شدی از دارِ فنا
دردِ تو حالا دیگه دوا شده
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره ندارم (۲)
جای تو خالیه توی خونه
دلِ من دائم میگیره بهونه
مثه مادر نداره این زمونه
الهی کسی بی مادر نمونه
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره ندارم (۲)
زیرِ بارِ غمِت میشِکَنم
من اسیر غم و درد و مِحَنم
اونیکه زِ غصه میسوزه منم
کجا رفتی مادرِ نازنینم
مادر مادر ای صفای قلبِ زارم
چرا رفتی از کنارم
بی تو من چاره نداره (۲)
مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#نوحه_حضرت_زهرا_س 🏴
سبک یافاطمه من عقدهٔ دل وا نکردم
⬛️
آچگوزلرون سس وئر منه امِّ ابیها
یاتما آماندور حیدره رحم ایله زهرا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
سقط اولدی محسن فاطمه قانه باتوبسان
قبر ایچره حیدرسیز نجه راحت یاتوبسان
زهرا علینی سن نَه تز گوزدن آتوبسان
گون چیخمامیش باتدون نَدن، ای ماه زیبا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
اون سکّیز ایلده قامتون، اولدی خمیده
یاندی قاپون ظلمیله سن، اولدون شهیده
صد مرحبا ایثارووَه، ای نورِ دیده
صدّیقه سن٬ مرضیّه سن، ای دخت طاها
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
سنسیز بو دنیا حیدره زندان اولوبدی
صبریم داخی الدن گئدوب تالان اولوبدی
باخ دودِمانیم بی سر و سامان اولوبدی
هرگون سنه برپا اولور، بزمِ غم افزا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
زینب باتوبدور ماتمه، سسلر الهی
بو زینبون سندن صورا، یوخدور پناهی
بش سنّیدن دوشدوم غمه، ایله گواهی
صبر ائت منه بو بارهده خلاّق یکتا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
ای قیزلارین آغلار قویان، مظلوم ننم وای
ای زینبیندن تِز دویان، مظلوم ننم وای
سن بیل حسین جانی اویان، مظلوم ننم وای
دور زینبین گوز یاشینه، ایله مداوا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
⬛️
#رحیم_فیضی_اردبیلی
ـ┅┅❅🥀🏴🥀❅┅┅ـ
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2