#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته
باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته
«أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه
لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته
در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده:
با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته
یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو»
درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته
یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛
من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته
دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد
قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته
ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم
کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته
«دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست
دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته
شب های جمعه ایکاش با گریه سمتِ مقتل-
با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته
روضه بخواند و من گریه کنان بگویم:
اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته!
مرضیه عاطفی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق
در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد
در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد
چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد
هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم
جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد
جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش
به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد
چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم
آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد
جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست
باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد
پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست
که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد
یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق
خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد
هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید
در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد
ای خوش آنکس که در این سعی و صفا فیض برَد
یک شبه سائلِ این خانه توانگر باشد
کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد
این که چشم همه عشاق به دلبر باشد
محشری است شب جمعه ببینی اینجا
خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد!
هستی محرابی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب
کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب
گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی
تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب
به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست
نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب
لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم
نفس وحشی بشود وحشی و رامت ارباب
بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام
نتوانم که پرم از سر بامت ارباب
دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد
کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب
تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری
تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب
جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم
سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب
مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر
قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب
تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت
تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب
غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب
گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب
لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم
جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب
قاسم نعمتی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا
بیا... به قصد ترحّم بیا! تو را به خدا
به کنجِ دنجِ اتاقم که هیئت غم توست
دوباره روضه بخوان بی ریا، تو را به خدا
دلم گرفته برای حرم مرا برسان
به زائرانِ شب جمعه ها؛ تو را به خدا
نشسته ام سرِ راهت بیا و مثل قدیم
ردم نکن بطلب کربلا؛ تو را به خدا
چه بیقرارِ محرّم شدم ببر امشب-
به روضۂ شب هشتم مرا تو را به خدا
فدای تو بشوم پیش چشم من نگذار
تنِ مقطّعه را در عبا؛ تو را به خدا
نفس نفس نزن و بیقرار گریه نکن
غریب و بی رمق و بیصدا؛ تو را به خدا
حسینِ تشنه لبِ من! امام مظلومم
به خاک پنجه نکش بیهوا؛ تو را به خدا
شکسته داغ جوان قامت تو را! بگذار...
فدای تو بشود این گدا؛ تو را به خدا!
مرضیه عاطفی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
مدینه در کجا گم کرده ماهت اختر خود را
چرا از اشک شستی دامن غم پرور خود را
مدینه، رهنمائی کن به سادات بَنی الّزهرا
که در خاک تو گم کردند قبر مادر خود را
مدینه، هیچ بانوئی کنار خانه اش تنها
نبیند بین دشمن دست بسته شوهر خود را
مدینه، یاد کن از آن غروب درد آلودت
که بیمار علی زد ناله های آخر خود را
مدینه، کاش در اشک علی گم می شدی آن شب
که پنهان کرد زیر گل، گُل نیلوفر خود را
مدینه، روز محشر پیش پیغمبر گواهی ده
علی شب در کفن پیچید جسم همسر خود را
زبانحال حضرت زهرا س:
به وقت مرگ پر کردم ز خون چشم تر خود را
که تنها می گذارم بین دشمن رهبر خود را
فتادم سخت در بستر الهی برندارم سر
که سر بنهاده بر دیوار دیدم همسر خود را
خدایا اولین مظلوم عالم را تو یاری کن
که امشب می دهد از دست تنها یاور خود را
دلم خواهد که برخیزم سرشک از دیده اش گیرم
دل شب چون نهد بر قبر پنهانم سر خود را
الهی تا جهان باشد نبیند دیدۀ طفلی
کنار خانه زیر تازیانه مادر خود را
اجل ای کاش در آن ماجرا می بست چشمم را
نمی دیدم نگاه دردناک دختر خود را
گواهی میدهد فردای محشر عضو عضو من
که کشتند این جماعت دختر پیغمبر خود را
علی جان گریه کن تا عقده ای از سینه بگشائی
مکن حبس این قدر آه دل غم پرور خود را
از آن ترسم تو را فردا فلک از پا دراندازد
که امشب می دهی از دست رکن دیگر خود را
حلالم کن حلالم کن حلالم کن حلالم کن
خداحافظ که گفتم با تو حرف آخر خود را
استاد حاج غلامرضا سازگار
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
رفته ای مادر ببین تنها شدم با رفتنت
همنشینِ غربتِ بابا شدم با رفتنت
هیچ میدانی که بعد از تو چه آمد بر سرم؟
سوختم خاکسترِ غمها شدم با رفتنت
رنگِ موهایم شبیهِ رنگِ موهایت سپید
بعد تو من هم دگر، زهرا شدم با رفتنت
از فدک چیزی نمیدانم ولی این روزها
محوِ دربِ کنده از لولا شدم با رفتنت
بس که شبها خون گریستم از غمِ دوریِ تو
بین در اشکم ماهیِ دریا شدم با رفتنت
هر کجای خانه دارد خاطراتت را ولی
مثلِ روزِ اِحتضارت تا شدم با رفتنت
دخترِ همسایه را مادر نوازش کرد و من
دخترِ بی مادر و تنها شدم با رفتنت
گریه بعد از مرگِ تو در خانه مان جایز نبود
آهوی سرگشته در صحرا شدم با رفتنت!
هستی محرابی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
ای همه آمال من یافاطمه
مرغ زخمی بال من یافاطمه
تو خموشی و خموش این خانه است
خانهء بی تو مرا ویرانه است
میشود بی تو حسابم پاکِ پاک
میرسانی پُشت حیدر را به خاک
غربتم را حس کن ای احساس من
خنده ای گل کن به چهره یاس من
روزگارم را از این بدتر نکن
زینبت را زار و بی مادر نکن
بی تو من چشمانی از خون شبنمم
رخ مپوش از من مگر نامحرمم؟
رفتنت خوشحالی ام را می برد
قلب من را مثل دشنه میدَرَد
غربت شهر پیمبر مشکل است
دیدن تو بین بستر مشکل است
درد خود در پیش من اظهار کن
دل خوشم کن در برمن کار کن
تلخ بی تو میشود آینده ام
از رخ نیلی تو شرمنده ام
خانه بی تو بند و زندان من است
رفتن تو قاتل جان من است
خنجر هجران به قلبم میزنی
گاهِ رفتن باز هم فکر منی
مجتبی صمدی شهاب
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
الهی در دلم از چرخ گردون شکوه ها دارم
غمی در سینه ام از بیکسی مرتضا دارم
توان آنکه از بستر ز پا خیزم ندارم من
که جسمی ناتوان و بی رمق سرتا به پا دارم
چه میشدتا حسن در کوچه همراهم نبودآنروز
دلی خونین ز چشم پر زخون مجتبا دارم
حسین افسرده و زینب حزین و مجتبی گریان
چقدراندوه و رنج وغصه و غم،ای خدا،دارم
چه شد،مزدرسالت شدادا با کشتن محسن
منیکه عزت پیغمبری از مصطفا دارم
به هرلحظه که ازعمرم رود،عجل وفاتی را
به روی لب،به سوی قبله دروقت دعا دارم
چنان از هجر جانسوز پدر محزون گردیدم
که روی لب هنوزم ناله ی واویلتا دارم
دلی پرخون نصیب مرتضی گردیده از اندوه
منم جسمی کبود و قامتی از غم دوتا دارم
ندارم حاجتی غیر از تمنای اجل یا رب
که از او بهر راحت گشتن امید شفا دارم
به هر جایی از این خانه ز خون سینه زارم
نشانی جانگداز از بعد مرگ خود به جا دارم
اسلام مولایی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
از برم بانویِ خوبیها به دریا می روی؟
کنده ای از خاک و تا عرشِ معّلا می روی؟
لحظه هایِ آخر است پنهان نکن رخسارِ خود
فارغ از دلبستگی از دارِ دنیا می روی؟
خنده هایِ تلخِ تو بدجور حالم را گرفت
روحِ من ،ریحانِ من تا سمتِ طاها می روی؟
هیچ می دانی پس از تو مرتضی دق می کند ؟
از کنارِ من بر سرعت.. جانِ زهرا می روی؟
بی بی عالم! حلالم کن که در پیشم زدند
با تنی غرقِ کبود و پُر ز غمها می روی؟
کودکانت را ببین افتاده اند سر خورده اند
بی حسین و زینبت بانو تو آیا می روی ؟
اندکی آرام تر.. تعجیلِ تو از بهرِ چیست ؟
بی هیاهو در دلِ تاریکِ شبها می روی ؟
کاش می مُردم نمی دیدم پرِ پروازِ تو...
از برم پرپر زنان بالا و بالا می روی ؟
محسن راحت حق
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا
من بیمار، مداوا نکند خوشنودم
غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم
هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد
عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!
اشک بس ریخته ام، هرکه ببیند گوید
سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!
گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم
کاش می بودم و غمخوار علی می بودم
زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست
سند مستندم: بازوی خون آلودم!
من نفس می زدم و او کف افسوس به هم
من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!
ای اجل! پا به سر من ز محبت بگذار!
جز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم.
استاد علی انسانی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
در سِلک ما،معراج رفتن،پر نمی خواهد
مومن پری بهتر ز چشم تر نمی خواهد
با اشک وقتی حاجت ما را روا کردند
گریه کنات مشکلگُشا دیگر نمی خواهد
خاک حسینیه برای شاعران کافی است
از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی خواهد
جاروی دستم را نگیر از دست من خانم
این روضه خانه ها مگر نوکر نمی خواهد!؟
ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند
تفسیر دیگر،سوره ی کوثر نمی خواهد
با دیدن روی تو با خود روبه رو می شد
آئینه ای بعد از تو پیغمبر نمی خواهد
تو مستقیماً حامل وحی خداوندی
دیگر خدا جبریلِ نامهبر نمی خواهد
نور وجودت را "علی" از قبل خِلقَت دید
این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی خواهد
وقتی دعای تو نگهدار علی باشد
دیگر سپر را فاتح خیبر نمی خواهد
نان تو خادمپرورِ بیتِ یدالله است
نانی به جز این سفره را قنبر نمی خواهد
ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد
تا گرد و خاکش هست،فضّه،زر نمی خواهد
چادر نمازت سایه سارِ مُلک سلمان است
جز سایه ی امن تو این کشور نمی خواهد
این نسل سِوُّم،خوب در پیکار ثابت کرد
حرف دفاع از دین که باشد،سر نمی خواهد
تمّار اگر باشی به روی دار خواهی گفت:
حرف ولایت را زدن منبر نمی خواهد
این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد
جز نسل زهرا و علی ،سرور نمی خواهد
چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا
فرزند جز خونخواهیِ مادر نمی خواهد
نجّار کاش از ابتدا بی میخ،در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر،نمی خواهد
مادر تقلا می کند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده،میخ در نمی خواهد...
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
#بردیا_محمدی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
شبیه عاشقِ مجنون که یار میخواهد
دلم دو خط غزل گریه دار میخواهد
برای تیشه نمی رفت بیستون ، فرهاد
که گاه سینه ی سنگین ، هوار میخواهد
همینکه بسته ای افسار ، گردنم ممنون !
کدام عاشقِ یار اختیار میخواهد
اگر که مضحکه ی شهر ، من شدم عشق است
که عاشقی سر و وضعی نزار میخواهد
زدم به این در و آن در مرا نگاه کنی
که شر و شور جوان هم ، قرار میخواهد
پسندم آنچه که بانو پسند کرده و بس
بخواهم آنچه که میل نگار میخواهد
همه انار خریدند ، چون که فهمیدند
دل حبیبه ی عالم انار میخواهد
تو یک دقیقه به دردت اضافه شد امشب
ز جانِ خسته چه این شام تار میخواهد !؟
علیرضا وفایی خیال
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
#علیرضا_وفایی_خیال
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113