eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
50 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
ربااااااااعی ماه است که از پلنگ بهتر باشد شهد است که از شرنگ بهتر باشد وقتیکه جهاد شاعران با قلم است یعنی ،،قلم از تفنگ بهتر،، باشد جعفری
98.1K
نوحه وفات جناب ابراهیم بن محمد بن عبدالله علیهم السلام 🏴 🎤مداح:شاعر استاد محمد مبشری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل غمدیده ام باز هوایی شده با عزای مدینه کربلایی شده غم عظما بپاست دیده تر مصطفاست(۲) واحسیناه(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هیجده ماهه کودک رسول خدا (۲) شد فدای حسین و مکتب کربلا چه وفاتی سعید شد به عشقش شهید(۲) واحسیناه(۲)ل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فاطمه خستهٔ داغ برادر شده(۲) همچو ماریه جام چشم او ترشده گرچه داغ عزاست غم او کربلاست (۲) واحسیناه(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مصطفی می زند ناله ز سوز جگر (۲) نوحه می خواند از غم فراق پسر نه جدا شد سرش پیکرش حنجرش(۲) واحسیناه(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یاد زینب کند که بی برادر شده(۲) بوسه زن بر گلو و زخم خنجر شده گودی قتلگاه جسم مجروح شاه (۲) واحسیناه(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرتضی بیقرار ماتمی دیگر است (۲) یاد قلب حسین و پیکر اکبر است بانگ وا اکبرم پسرم جگرم(۲) واحسیناه (۲) 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مداحی_آنلاین_حوالی_حرم_حسین_طاهری.mp3
4.09M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃آه از دوری ... 🍃هر شب هستم حرم تو 🎤 🌷 🌷 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5944824818925830678.mp3
15.35M
🏴 🏴 مداح: حاج مهدی رسولی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رو خاک زندون دست و پا میزدی با گریه رضا رو صدا میزدی آقا برا غمت می سوزم غریب و تشنه ای هنوزم می سوزه از پا تا سرت، تو لحظه های آخرت آقا چقدر لاغر شدی، شبیه زهرا مادرت وای، یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر زمین می خوری لحظه ی واپسین میگی بمیرم مادرم خورد زمین میگی که مادرم جوون بود تو جوونی قدش کمون بود چقدر تو روضه خوندی که صدات گرفته این شبا چی می بینی که هِی میگی نزن مادرو بی حیا وای، یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر چه عاشقونه شیعه ها میان به تابوتت شاخه ی گل میزدن ولی امون ز نعل تازه با نیزه تشییع جنازه یه مادری تو قتلگاه، دلش از این غم سوخته بود می دید که غارت می کنن، پیراهنی که دوخته بود وای، ای جانم حسین جان، ای جانم حسین جان 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
قطره و دریا مهر تو جویا شده ام یا رضا سايه ی طوبا شده ام یا رضا قطره ام و در حرم پاک تو وصل به دریا شده ام یا رضا گم شده بودم منِ بی خانمان پیش تو پیدا شده ام یا رضا تا که شوی ضامن این خسته دل آهوی صحرا شده ام یا رضا با نظر لطف تو ای آفتاب عرش معلا شده ام یا رضا بنده ی بیچاره که بودم ولی خادم مولا شده ام یا رضا می روم از کوی تو سمت بهشت راهی فردا شده ام یا رضا خیمه زدم در حرمت ای رئوف سائل اینجا شده ام یا رضا پنجره فولاد تو را دیده ام واله و شیدا شده ام یا رضا صحن و سرای تو بهشت است و من غرق تماشا شده ام یا رضا ای تو مسیحای منِ مرده دل زنده و احیا شده ام یا رضا چشم تو سقّای همه تشنگان تشنه ی سقّا شده ام یا رضا گرچه پُر از تیرگی ام ، با تو لیک آینه معنا شده ام یا رضا خوارتر از خار ولی در حرم باغ مصفا شده ام یا رضا «یاسرم» خاک نشین کز دمت ساکن بالا شده ام یا رضا ** محمود تاری «یاسر» مشهد مقدس - ٢٠ / ١١ / ١۴٠١ 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت مغنّیان خوش‌آواز و مطربان، در آن به گِرد مَسند او پای‌کوب و دست‌افشان... بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود ز بی‌وفایی دنیا زبان به نظم گشود ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند که شعر او تن هارون مست را لرزاند زبان گشود به تحسین، که ای بلند‌مقام! کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام خلیفه را سخنان تو داد آگاهی ز ما بگو صلۀ شعر خود چه می‌خواهی بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی مرا به حبس بود یک امام زندانی مراست یار عزیزی چهارده سال است گهی به حبس و گهی گوشۀ سیه‌چال است ضعیف گشته به زیر شکنجه‌ها تن او بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر به غیر حکم رهایی موسی جعفر چو یافت خواهش آن شاعر توانا را نوشت حکم رهایی نجل زهرا را نوشته را به همان شاعر گرامی داد بگفت صبح، امام تو می‌شود آزاد ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را گشوده بود به ر لب را بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است علی الصباح روان شد به جانب زندان لبش به خنده و چشمش ز شوق اشک‌افشان اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان عزیز ختم رسل را رها کن از زندان به خنده سندی شاهک جواب او را داد که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود در انتظار عزیز دل پیمبر بود که در گشوده شد و شد برون چهار نفر به دوششان بدنی بود روی تختۀ در هزار جان گرامی فدای آن پیکر که بود پیکر مجروح موسی جعفر گشوده بود ستم پیشه‌ای به طعنه زبان که هست این بدن آن امام رافضیان امام، موسی جعفر که جان فدای تنش اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش مشیّعین تن پاک یوسف زهرا شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا به اسب‌ها ز ره کینه نعل تازه زدند چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند... 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
چون کمانداری رها کرده است چشمت تیر را تا که در چنگ آوَرَد این صید از جان سیر را در هوای بوسه بر پای تو باید رشک برد از همان صبح ازل تا به ابد زنجیر را ای امام بی جماعت، ای که میگوید فلک پشت هر تکبیرة الاحرام تو تکبیر را با نگاه تو هدایت شد زنی آوازه خوان ای بنازم-گوشه چشم تو-این اکسیر را مثل خورشیدی که بر تاریکی شب چیره شد سخت رسوا کرده ای این امت تزویر را گرچه بر یک تخت چوب،اما تنت تشییع داشت..... یادم اورده است این تشییع آن تصویر را شد قیامت،آسمان خاموش شد،خورشید سوخت کرده اند انگار نازل سوره تکویر را پادشاهی زیر سمّ اسب ها تشییع شد در حصیری جمع کردند آیه تطهیر را....! 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
زمین دست توسل زد به پایش آسمان حتی ستاره در ستاره پیرو اش شد کهکشان حتی اگر چه دور تا دورش در و دیوار زندان بود نشد خاموش خورشیدی که بوده نیمه جان حتی تجلی داشت در والکاظمین الغیظ طوری که تجری داشت پیش صبر او زخم زبان حتی معین کرد با یک گوشه چشمش رزق عالم را کسی که لب نزد آسوده بر یک لقمه نان حتی کریم است آنچنان که باورم خواهد شد آن دنیا اگر گویند بخشیده به زندانبان امان حتی امام و دست بسته قصه تا کی میشود تکرار مدینه شام یا بغداد؟ ساکت شد زمان حتی مسیحا بود یا یوسف؟ همان مردی که در زندان هدایت شد ز انفاسش زن آوازه خوان حتی همه دیدند از این گل نمانده غیر گلبرگی بعید است اینکه بشناسد تنش را باغبان حتی غریبی یعنی آن شاهی که بعد از رنج زندانش نشد تشییع روی شانه های شیعیان حتی 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
خدا از ما نگیرد منت باب‌الحوائج را غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت باب‌الحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب‌الحوائج را  از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت باب‌الحوائج را وصیت کرده‌ام آنروز بگذارند بر چشمم کنارِ مُهرِ تربت ، تربت باب‌الحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت نگاهِ دخترِ بی طاقت باب‌الحوائج را سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس می‌کرد یقینا زیر پایش قامت باب‌الحوائج را سیه چال آنقدر تاریک  زهرا هم نمی‌بیند  کبودی‌های روی صورت باب‌الحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت باب‌الحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را نمی‌شد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است اما شُکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ما آل هاشمیم حقارت زما بری است آئینمان مبارزه با ظلم وخود سری است ما آل هاشمیم وچه تشویشمان ز حبس آید به زیر پرچم ما هرکه حيدري است گر در عراق سکّه ی ما را نمی خرند! جای شگفت نیست که الله مشتری است افتاده ذوالفقار اگر از دست اهلبیت آن تیغ در تصٌرف فرزند عسکری است مهدیّ ما دمی که بپا خیزد از حجاز آن روز، روز نصر وقیام سراسری است درسجده گریه کردم وهارون به طعنه گفت گریه نشان ضعف وخلاف دلاوری است او بی خبر ز منزلت آل هاشم است گریه پس از نماز زِ آداب صفدری است زد تازیانه سِندِ لعین. گفتمش، بزن این تازیانه خوردن ما ارث مادری است ما را به جرم عشق، به زنجیر بسته اند تقصیرمان حمایتِ دین پیمبری است این خیمه شُعبه ای بود از خیمه حسین این انقلاب، ادامه آن راه ورهبری است نازم به کشته ای که زجان دست شُست وگفت معیار سربلندیِ عشاق، بی سری است بی معرفت مباش "کلامی" به اهلبیت مولاشناسی از ادب و شرط نوکری است هر دم حسین را به ابوالفضل ده قسم این عهد نامه ویژه ی تُرکان آذری است 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از در و دیوارِ زندان ناله وُ غم می چکد از قنوتِ دستهایت اشکِ ماتم می چکد از دلِ خونینِ تو سجاده آگاه است و بس همدمِ تنهاییِ تو شانه ی ماه است و بس دست و پایت در غل و زنجیر مسموم از سمیم آه از زهرِ عدو وُ جسمِ آقای کریم هی از این زندان به اون زندان تنت بی تاب شد تا که جسمت مثلِ شمعی ذره ذره آب شد روضه ی معصومه هر شب از فراقِ روی توست شعله ی شمعِ نگاهش بی قرارِ کوی توست میفرستی اشکِ چشمت را به دنبالِ رضا خون به دل دارد پسر بر گردنش شالِ عزا مثلِ مادر می شوی وقتی که نالانی ولی او میانِ کوچه وُ تو بینِ زندانی ولی در شرارِ تب بسوزد جسمِ آقای غریب بر سرِ بالینِ او نه همدمی و نه طبیب گرچه این گل از نفاق و کینه پرپر می شود قلبِ ما در آسمانِ او کبوتر می شود تشنه لب بودی تنت عریان نمانده بر زمین لیک شاهِ دین فتد با ضربتی از صدرِ زین دست و پا میزد حسین در پیشِ چشمِ خواهرش دیده آنجا غرقِ خون افتاد از کین پیکرش! 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در دل زندان غم طوری ز پا افتاده ام گوییا مرغی شدم که از نوا افتاده ام در سیه چالی که تاریک و نمور ست و مخوف سال‌های سال.. با حال بکا افتاده ام روزها را روزه می گیرم به عشق یک نفر بارها.... یاد شهید کربلا افتاده ام.. با لب تشنه کتک ها خورده ام مثل حسین پیرمردی خسته ام که بی عصا افتاده ام حرف بد بر مادرم زد یک یهودی‌‌.. زان سبب مضطرب روی زمین از ناسزا افتاده ام تازیانه خورده است بر پهلویم آه ای خدا من.. به یاد مادرم خیر النسا افتاده ام.. خورده سیلی بارها بر صورتم در بین حبس من به یاد چشم های مجتبا افتاده ام 🔸شاعر: 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113