eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14.1هزار دنبال‌کننده
60 عکس
56 ویدیو
134 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام گشتم ولى براى تو يارى نديده ام ذکر قنوت هاى نمازم عوض شد کوفه مياست ذکر سحر تا سپيده ام هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام دور تمام شهر به عشقت دويده ام نذر نگاه دو على ات اين دو پسر قربان خاک پاى رقيه حميده ام بازارهاى کوفه غرور مرا شکست من طعم حرف هاى بدش را چشيده ام گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در ميا چون داغديده غم يک خميده ام تاثير ضربه هاى لگد روى دنده هاست از مادرت بپرس دگر من بريده ام ديدم يکى سه شعبه مخصوص ميخرد در فکر چشم و سينه و حلقى دريده ام پشت قباله زن خولى سر شماست با گوش خويش قول و قرارى شنيده ام اينان به سر بريدن من قانع نيستند بنگر لباسهاى بريده بريده ام در کوچه هاى شهر تنم ريخته حسين از هر کجا که رد شده ام ضربه ديده ام يک عمر زحمت پدرت را هدر مده دلواپس عقيله قامت رشيده ام گفتا زنى که کهنه شده چادرم چه غم نقشه براى چادر زينب کشيده ام حاجيه خانم است و بزرگ مدينه است چادر شبيه چادر ايشان نديده ام قاسم نعمتی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
چوبه دارم روايت مي کنم قصه هجران حکايت مي کنم قصه دارم قصه از شهر جفا قصه اي از مردمان بي وفا کوفيان پيمان خود بگسسته اند دستهاي بي کسي را بسته اند کينه هاشان را به بار آورده اند يک مسلمان پاي دار آورده اند تا که آوردند نزديک منش حلقه افکندند دور گردنش با خودم گفتم عجب نوراني است چشم هاي او چرا باراني است در دل خود عالمي احساس داشت نسبتي گويا که با عباس داشت گفتم او را اي مسلمان کيستي گوئيا از اهل کوفه نيستي زير لب با خويش نجوا مي کني از چه هر دم رو به صحرا مي کني گفت من نغظ مروت کرده ام سرورم را کوفه دعوت کرده ام سيد و سالار اين عالم حسين کوفه دعوت کردمش با شور و شين کرده آن دردانه والا تبار با زن و فرزند عزم اين ديار من حسين ابن علي را بنده ام ليک از اين کار خود شرمنده ام هيچکس در کوفه اهل درد نيست هر چه گشتم شهرتان را مرد نيست کوفه پر شمر و سنان و حرمله است ميزبانيشان به سنگ و هلهله است خون به قلب هرچه مهمان مي کنند ميهمان را سنگ باران مي کنند هرچه مي گويند هاشا مي کنند گريه زن را تماشا مي کنند تا که از حيدر سخن آيد ميان خيزران گيرند در دستشان گوئيا با نسل زهرا دشمنند گوشوار از گوش طفلان مي کنند واي من اينجا همه بيچاره گيست قسمت زينب همه آواره گيست قد زنها را ز غم تا مي کنند خون به قلب ام ليلا مي کنند کوفه شهر گريه و بي تابي است سهم مرغان حرم بي آبي است کوفه شهر الفت و احساس نيست کوفه جاي حضرت عباس نيست شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
بنگر به حال مضطرم برگرد ارباب به غربت و چشم ترم برگرد ارباب جایی رسیده کار من در نیمه ی شب یک پیرزن شد یاورم برگرد ارباب از سنگ بغض کوفیان مانده جراحت روی جبین اطهرم برگرد ارباب گشته نصیب من عطش اما حسین جان فکر لبان اصغرم برگرد ارباب دیدم عمود آهنین در دست دشمن فکر سر آب آورم برگرد ارباب رأسم جدا گردد ز تن اما نباشد اینجا کنارم خواهرم برگرد ارباب دیگر لبان خواهرم خونی نگردد از بوسه روی حنجرم برگرد ارباب پامال نعل تازه ی دشمن نباشد در بین مقتل ، پیکرم برگرد ارباب غارت نشد عمامه و کفش و ردایم انگشت و هم انگشترم برگرد ارباب دیگر نگردد جابه جا منزل به منزل بر روی سرنیزه سرم برگرد ارباب ️عبدالمحسن ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
ببين حالم و شبيه ابراي بهارم ببين حالم و دلپريشون و بي قرارم ببين حالم و به جرم عشقت سر دارم 2 از غم سوزم - ديده به راحت ميدوزم بر سر دارم غريب و تنها ببين حال و روزم وااااي زير لب دارم اين آه و زمزمه وااااي سوي کوفه ميا گل فاطمه وااااي حسين ميا اي حسين کوفيا از تو دلبريدن ميا اي حسين که همشون نيزه خريدن ميا اي حسين برا حرم نقشه کشيدن جانا بازا - شرمنده ام از تو آقا تو رو قسم جون بيبي زينب ميا کوفه مولا وااااي زير لب دارم اين آه و زمزمه وااااي سوي کوفه ميا گل فاطمه وااااي حسين ميا اي حسين مردم اين شهر بي شمارند ميا اي حسين که کوفيا حيا ندارن ميا اي حسين تو فکر گوش و گوشوارند جانم بر لب - کوفه ما جان زينب ديده به راهش نشستن با سنگ همه در تاب و تب وااااي زير لب دارم اين آه و زمزمه وااااي سوي کوفه ميا گل فاطمه وااااي حسين شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد حال و روز منِ آواره تماشا دارد تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد روزه دارم من و لب تشنه وسر گردانم بین این شهر کسی بانیِ افطار نشد دست بر دست زنم دل نِگرام چه کنم مثل من هیچ سَفیری خجل از یار نشد خواستم تابرسانم به تو پیغام ، میا پسر فاطمه ، شرمنده ام انگار ، نشد گر زنی سینه سپر کرده برایم صد شکر سینه اش سوخته از داغیِ مسمار نشد اهل این شهر همه سنگ زن و سر شک قاسم نعمتی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
بنویسید مرا یار حسین کشته و مرده ی دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه ،علمدار حسین او دلش خواست سفیرش باشم من دلم خواست اسیرش باشم قفس از کوفه و پر از مسلم زخم از کوفه جگر از مسلم خاک پا از تو و سر از مسلم کس نپرسد چه خبر از مسلم کوچه ها بی کسی ام را دیدند غم دلواپسی ام را دیدند مردم کوفه غلام طوعه بس که بالاست مقام طوعه یاریم کرد کلام طوعه کوفیان باز مرام طوعه روح مردانه در این پیرزن است پیره زن نه بخدا شیرزن است عهد بستند شکستند همه مردمش پول پرستند همه تشنه خون تو هستند همه كوفيان سنگ به دستند همه کاروانت نشود سرگردان به مدینه همه را برگردان تکه تکه بدنم گفت نیا پاره ی پیرهنم گفت نیا به سر میخ تنم گفت نیا خاک و خون دهنم گفت نیا مرکب جنگ همه زین کردند سر تو جایزه تعیین کردند ترسم از گمشدن دخترهاست ترسم از سوختن معجرهاست ترسم از وا شدن زیور هاست ترسم از غارت انگشترهاست حرمله نقشه کشیده ست حسین دو سه تا تیر خریده ست حسین شرر ای کاش به جانت نزنند نیزه ها سر به دهانت نزنند کوفیان زخم زبانت نزنند وای سیلی به زنانت نزنند پیش زینب بدنت را نکشند گرگ ها پیرهنت را نکشند حامد خاکی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند دوباره یک نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه مردان است هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم اگر چه از سر دارالعماره می افتی سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم هزار شکر خدا را دگر نمی ماند تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم مجتبی خرسندی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
دیگر به سمت کوفه میا ای پسرعمو در کوفه است قحط وفا ای پسرعمو هر کس نوشته نامه ی دعوت برای تو دارد خیال رأس تو را ای پسرعمو هرکس که از محبّت تو دم زده شده از دشمنان آل عبا ای پسر عمو در کوچه های شهر منم غرق بی کسی حقّم چگونه گشته ادا ای پسرعمو یک پیرزن فقط به سفیرت پناه داد کارم ببین رسیده کجا ای پسرعمو مولا ببین که بر سر قتلم رقابت است با وعده های پول و طلا ای پسر عمو یک شهر دشمنند و منم بینشان اسیر هستم اسیر قوم ریا ای پسرعمو بنگر به بام ِ کینه ی دارالعماره ام دلشوره دارم ، اشک و نوا ای پسرعمو من هم چشیده ام عطش وقت مرگ را تشنه لبم شبیه شما ای پسرعمو من تشنه روی بام دهم جان،تو تشنه لب پیش فرات ِ کرب وبلا ای پسرعمو پیشانی ام شکسته ولی درد من شده سرها و سنگ شام بلا ای پسر عمو وقتی که پاره شد لب من ناله ام شده بزم شراب و چوب جفا ای پسر عمو رأسم اگر جدا شده با بغض دشمنم بر آن نمانده زخم عصا ای پسرعمو دیگر تن ِ بدون سر ِ من نمی شود در زیر نعل تازه رها ای پسر عمو با خون حنجری که بریده نوشته ام دیگر به سوی کوفه میا ای پسرعمو ️عبدالمحسن ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین می‌نویسم زیرِ این آوار واویلا حسین وای از کوفه از این آزار واویلا حسین من که دنیایم تویی ؛ معنایِ دنیایم علیست من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست بارها گفتم علی ، اینبار : واویلا حسین از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین دستگیرم کرده‌اند از بام میبینم تو را با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را می‌رسی با دختری آرام میبینم تو را بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را آه آه از زینب و انظار واویلا حسین کوفه و در سینه‌ها بُغضِ غدیرش را ببین وایِ من زنجیرهای سخت‌گیرش را ببین کوچه‌ها را بامهایش را اسیرش را ببین بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد نه دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین هرکه اینجا بود حتی اندکی میزد مرا آن یکی می‌بُرد من را این یکی میزد مرا پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا دخترت هست شب است و خار واویلا حسین یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید حلقه‌ی زنجیر آورد و به بازویم کشید ناله‌ام شد با تَنی خونبار واویلا حسین مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین جان من حتی برای آب اینجا رو مزن یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام وای من از کوچه و بازار واویلا حسین (حسن لطفی) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
بر سرم شوریست کز، بر نیزه رفتن باک نیست وز تنِ بی سر، غمِ غلتان شدن بر خاک نیست دیده ی بارانی اَم، بر غربتم نمناک نیست اشکم از ترسِ دو چشمِ اشکبار زینب است وای اگر گویند با کوفه قرار زینب است اینکه افتاده به قلب بیقرارم شور و شین ترسم از روزیکه بینم روی نی، راس الحسین بازگَرد از راهِ کوفه، ای امام عالمین کوفه دیگر جای زینب نیست ای نور دو عین سنگهای تیزِ بامش بیقرار زینب است از همین حالا شما را کوفه خوانَد خارجی اهلبیتِ مصطفی را کوفه خواند خارجی عترت آل عبا را کوفه خواند خارجی بسکه بنتُ المرتضی را کوفه خواند خارجی خارجی انگار نام مستعار زینب است سینه ی مغمومم از آهِ خروشان پُر شده رگ رگم در راه تو از خونِ جوشان پر شده کوچه و بازار از نیزه فروشان پر شده شهرِ اَشباهّ الرجال است، از خموشان پر شده پایتخت مرتضی چون شام تار زینب است زمره ی نامه نویسان را مرامی فانی است شیوه ی دینداریِ این دین فروشان آنی است غصه ی اینها نه ایمانی و نه قرآنی است چِشم و هم چشمی برای سبقتِ شیطانی است شاهد این غصه قلب داغدار زینب است اِرباً اِربا میشود اکبر ز خیلِ نیزه دار قاسمت مقتول و عبدالله میگردد شکار میخورد تیر سه شعبه بر گلوی شیرخوار میشود عباس پرپر با تمام اقتدار داغ هفتاد و دو تن در انتظار زینب است مردمِ این شهر، نامردی به آخر میبرند کشته چون بینند، مرکب روی پیکر میبرند هدیه در نزدِ امیرِ ظالمش، سر میبرند از زنان و دختران، خلخال و معجر میبرند روزِ بی مَحرم شدن، روز فرارِ زینب است مادرت تاقت ندارد بیندَت در اضطراب یا که روی سینه اَت گرگی نشسته با نقاب حنجرت را زیر خنجر، تشنه ی یک جرعه آب جسمِ بی پیراهنت عریان میان آفتاب تا قیامت مادر تو ناله دار زینب است وای از روز بلای کوفه و شام خراب وای از داغ اسارت وای از قلب کباب آن اسارت جای خود، ای وای از بزم شراب تا رقیه گِریَد، آیَد سر در آغوش رباب از همین حالا دلِ من سوگوار زینب است ذلت اصلاً سخت، اما بر عزیزی سخت تر اشک نتوان گر که بر داغی بریزی سخت تر در میان درد و غمها درد هیزی سخت تر از اسیری هست عنوان کنیزی سخت تر منتقم، تا انتقامش، اشکبار زینب است محمودد ژولیده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin
بنویسید مرا یار حسین کشته و مرده ی دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه ،علمدار حسین او دلش خواست سفیرش باشم من دلم خواست اسیرش باشم قفس از کوفه و پر از مسلم زخم از کوفه جگر از مسلم خاک پا از تو و سر از مسلم کس نپرسد چه خبر از مسلم کوچه ها بی کسی ام را دیدند غم دلواپسی ام را دیدند مردم کوفه غلام طوعه بس که بالاست مقام طوعه یاریم کرد کلام طوعه کوفیان باز مرام طوعه روح مردانه در این پیرزن است پیره زن نه بخدا شیرزن است عهد بستند شکستند همه مردمش پول پرستند همه تشنه خون تو هستند همه كوفيان سنگ به دستند همه کاروانت نشود سرگردان به مدینه همه را برگردان تکه تکه بدنم گفت نیا پاره ی پیرهنم گفت نیا به سر میخ تنم گفت نیا خاک و خون دهنم گفت نیا مرکب جنگ همه زین کردند سر تو جایزه تعیین کردند ترسم از گمشدن دخترهاست ترسم از سوختن معجرهاست ترسم از وا شدن زیور هاست ترسم از غارت انگشترهاست حرمله نقشه کشیده ست حسین دو سه تا تیر خریده ست حسین شرر ای کاش به جانت نزنند نیزه ها سر به دهانت نزنند کوفیان زخم زبانت نزنند وای سیلی به زنانت نزنند پیش زینب بدنت را نکشند گرگ ها پیرهنت را نکشند حامد خاکی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
سیر و سلوک من شده آواره بودن بی چاره بودن با وجود چاره بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دور و برم بود آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آنقدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی بازار هم دارد، چه بازار شلوغی بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی ام معلوم شد امروز داماد علی ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟ گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان اما سرم را کوفیان دادند طفلان مانند قربانی تنم را می کشیدند دست مرا بستند و از پا می کشیدند می خواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد علی اکبر لطیفیان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2