رباعیات اول مجلسی ورود کاروان
تا مجلس روضه آمدن لطف خداست
این اشک میدهند سهم قُرباست
جویندهء هر رِجس و گناه این اشک است
چون پاککننده مثل آب دریاست
هر کس که به روضه میرسد محبوب است
انکار بساط روضهها مغضوب است
گر اشک نداری سر به پائین انداز
هرقدر تباکی بنمایی خوب است
بر شاه شهید اگر که هستی راغب
بشنو ز امام صادق از هر کاتب
گرگریه کنی به او قدِ بال مگس
حتما که بهشت بر تو گردد واجب
تا مجلس روضه آمدنها عشق است
گریه به امام بیکفن ها عشق است
با رخت و بدون رخت بر سینه بزن
در هروله این سینه زدنها عشق است
شد دوم ماه و جان روی لب آمد
به وادی طف شهید مذهب آمد
با آه کشیدنِ شه کرب و بلا
غمها به سراغ دل زینب آمد
دوبیتیهای ورود کاروان
برادر جان چقدر دلشوره دارم
چشام ابر بهاره هی میبارم
نمیمونه غمی روی دل من
سرم رو وقتی روی شونهت میزارم
ببین تندتند میکوبه قلب خواهر
بلنده طبل این وامونده لشکر
نمیدونم چرا آروم نمیشم
نشو دور از کجاوه م جون مادر
کجا آوردی ما را نور دیده
به استقبالمون لشکر رسیده
نمیدونم چرا با هول و وحشت
رباب داره به اصغر شیر میده
چرا چشمات به سمت آسمونه
لبات هی آیهء رجعت میخونه
دعا کن خواهر تنها توی این دشت
تکوتنها تو نامحرم نمونه
پاشو با هم بریم سمت مدینه
چهجوری خواهرت زینب ببینه
یه مرد سرخمو واسه کنیزی
اشاره میکنه سمت سکینه
مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات شب سوم اول مجلسی
هر جا که بساط روضه دائر باشد
این حضرت زهراست که حاضر باشد
پرچم زدن ما سرِ هر کوی و گذر
یک جلوهء تعظیم شعائر باشد
هر کس که در این عزا قدم بردارد
سویش بخدا،خدا قدم بردارد
بر سردر دیگِ تو مسیحا آید
تا بهر شفا کمی غذا بردارد
در عرش مجالس حسینی برپاست
در فرش محرّم، همهجا واویلاست
با بالِ فرشته روضه مفروش شده
جاروکش مجلس عزایش زهراست
پرچم درِخانههای خود نصب کنید
دل را همه بر کتیبهها چسب کنید
پایان معارف خدا را یکجا
با گریه به شاه کربلا کسب کنید
هر کس که حسین در سر و باور اوست
ارثیهء شیر طاهر مادر اوست
با گریه رقیّه بر همه ثابت کرد
گریهکن مجلس پدر دختر اوست
دوبیتی حضرت رقیه سلاماللهعلیها
میدونستم میای میدی جوابم
نبودی خیلیا دادن عذابم
گمونم بابا یادت رفته بود که
شبا باید رودست تو بخوابم
یه چند بار دیدمت رو نیزههایی
صدات کردم بابا بابا بابایی
به اصغر غبطه خوردم نزدیکت بود
براش رو نیزه میخوندی لالایی
حکایتها داره درد اسیریم
یتیمی و غریبی سربهزیریم
یکی زد سرعت سیلیش زیاد بود
پرید توی گلوم دندون شیریم
بابائی زجرِ ملعون خونه چشماش
الهی پا نشه سنگینه پاهاش
یهبار اومد منو برداره نامرد
موهام پیچید بابا دور دستاش
توی گودال دیدن سر نداشتی
بهجاش روی نیزهها پیکر نداشتی
منو هر وقت میبینه عمّه میگه
برادر کاشکی دختر نداشتی
مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات شب چهارم
معنای شکوه و اقتدار است حسین
او بوده و هست و ماندگار است حسین
به ساحل عاقبت به خیری برسد
هر کس که به کشتی ات سوار است حسین
خوب است ز روضه دست پُر برگردیم
هی اشک بریزیم و چودُرّ برگردیم
گر سر بگذاریم به پای زهرا(س)
باروی سفید مثل حُرّبرگردیم
هر کس ز غم حسین بیتاب شود
چون شمع بسوزد از غمش آب شود
هرچند گنهکار به این خانه رسد
بر کُلِّ خلایق خودش ارباب شود
زینب به حسین که فقط خواهر نیست
زینب پِی او فقط که همسنگر نیست
در زیر فلک فقط همین را گویم
والله کسی از او حسینی تر نیست
تندیس قیام عشق و عقل عاشوراست
در آن،همه انوار الهی پیداست
فریاد بزن حسین بعدش زینب
همراه حسین نام زینب زیباست
دوبیتیهای شب چهارم
طفلان زینب سلاماللهعلیها
برادر ای نگار نازنینم
ز هر کس من به تو عاشقترینم
دلم از آه تو آتیش گرفته
نمیتونم غریبیتُ ببینم
غم عالم نهان توی صداته
خدایی قاتلم اشک چشاته
الهی واسه تنهائیت بمیرم
نخور غصّه هنوز خواهر باهاته
دلم رو زیر پات سجّاده کردم
سرم را پیش تو اُفتاده کردم
میون چَنته هرچی بود آوُردم
دو تا سرباز برات آماده کردم
نگردون رو برادر جان ز خواهر
دو طفل من فدای موی اکبر
بذار اینا برن تا که نباشن
ببینن میزنن سیلی به مادر
کی میگه خالیه دور و بر تو
تو شمعی و گُلام خاکستر تو
دلم میخواد سراشون روی نیزه
باشه مثل سپر دورِ سر تو
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات شب پنجم امامزمان (عج)
عبدالله ابن الحسن (ع)
یا حضرت مهدی غم ما دلتنگی است
بازآ که بشر مریضیاش صد رنگی است
دشمن هدفش محو عزاداریهاست
تدبیر بدش تهاجم فرهنگی است
ایکاش بیایی بههمین زودیها
آتش بزنی به کاخ نمرودی ها
ما رو سیه و نمرهء زیر صفریم
باید کمکی کنی به مَردودیها
ما غیر شما دوا نداریم دگر
بیمار شده شفا نداریم دگر
ما آرزویی در این دیار فانی
جز دیدن کربلا نداریم دگر
ما مثل شبیم وتو طلوع سحری
وقتش شده آید ز ظهورت خبری
این آرزوی ماست در این عاشورا
ما را تو به کربلای جدّت ببری
گودال سراسرش عذاب و آه است
این داغ عظیم، فاجعه،جانکاه است
بر روی حسین خون پاشیده کیست؟
از دست قلم گشتهء عبدالله است
دوبیتی عبدالله ابن حسن علیهالسلام
عمو جان پاشو سربازت رسیده
رسیده مثل آهوی رمیده
الهی بشکنه دست کسی که
با سرنیزه رو پلکات خط کشیده
بمیرم سایبون بر سر نداری
رسیدم که نگن یاور نداری
مثه چشمه میجوشه خون جسمت
جای سالم توی پیکر نداری
نفسات از عطش آتیششونه
تموم پیکرت غرقاب خونه
نداشتی یاوری و من رسیدم
خودت گفتی خدا روزی رسونه
بعیده این فدائی کم بیاره
پیش اینا به ابرو خم بیاره
الهی عمه از خیمه بیاد و
برا زخمات یه کم مرهم بیاره
تو کشتی نجاتی، خونه دریا
نکش از تشنگی پنجه رو خاکا
بمیرم چن تا دندونت رو خاکه
شکسته فکّ تو با ضربهء پا
مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات اول مجلسی شب ششم
و قاسم بن الحسن علیهالسلام
ای دوست فقط دل به خدا وابگذار
با یار دل غمزده تنها بگذار
خواهی نشوی راهی هر بیراهه
در راه حسینبنعلی پا بگذار
در خیر رسیده در گنه نارس باش
در محفل عشاق بیا خالص باش
کن دور ز تن رخت تعلق ها را
در راه شهید کربلا عابس باش
در روضه ملاک برتری پاکیهاست
سکوی پرش برای افلاکی هاست
با گریه به کربلا شهیدان گفتند
این رمز صعود پیراهن خاکی هاست
خشکیم ولی به روضه باران دیدیم
سگ را درِ این کهف چو انسان دیدیم
تنها ره عاقبت به خیری راما
در مسلک آقای شهیدان دیدیم
ثابت شده برهان به خدا لازم نیست
علامه بدون عاشقی عالِم نیست
در کرب و بلا ز بسکه کوبیده شده
رزمندهءقد کشیده چون قاسم نیست
دوبیتی حضرت قاسم ابنالحسن علیهالسلام
برادرزادهء زیباترینم
نکش پاتو رو خاکا نازنینم
چشام داره سیاهی میره قاسم
چطور جون کندن تورو ببینم
عروست توی خیمه بیقراره
صدا نالهش میآد که سوگواره
توی خون تازه دومادم خوابیده
خدا واسه کسی اینجور نیاره
زبس کوبیدنت اینا با نعلا
فرورفته تنت تو خاک صحرا
تو از مادربزرگت ارث بردی
شکسته دندههات مانند زهرا
بهدنبال علیاکبر دویدی
شکستی درد زهرا رو چشیدی
تو آغوشت گرفتم دیدم ای وای
قد چند سال یک هوقد کشیدی
صدام کردی عمو اومد سراغت
میریزه خون، رولبهات ازدماغت
چشت کردن که افتادی به این روز
بمیرم وا شده از هم جناغت
مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات اول مجلسی شب هفتم
گفتیم حسین و سینه آرام گرفت
مستیم و لب از تربت او کام گرفت
با شور شهادت حسین بن علی
یک جان دوباره دین اسلام گرفت
باید که دَم از بزرگی شه بزنیم
بر سینه و سر همه در این ره بزنیم
احیای مجالس حسینی نور است
باید که برای روضه لَه لَه بزنیم
هر کس پی روضه و رواجش نبُوَد
دارا بُوَد و فکر رواجش نبُوَد
بی معرفتی کرده وگرنه بخدا
ارباب به ما که احتیاجش نبُوَد
رویِ سرِ ما سایه و اَبر است حسین
مردانه ترین نمادِ صبر است حسین
ما معتقدیم و پای او می مانیم
خورشید شب اوّل قبر است حسین
شد دور کسی ز تو ز عزّت اُفتاد
دیدند که دشمنش به ذلّت اُفتاد
این غم به کجا برم برای اصغر
بهر طلب آب به منّت اُفتاد
دوبیتی علی اصغر علیه السلام:
عزیز دُردونهء بابا علی جان
نداشتی با کسی دعوا علی جان
برو پیش عموت محسن گل من
بخواب تو آغوش زهرا علی جان
چه کرده تیر وحشی با سر تو
بمیرم ریش ریشه حنجر تو
ندارم رویِ برگشتن به خیمه
خجالت می کشم از مادر تو
غمت بابا رو پیرِ پیر کرده
منو درگیر این تقدیر کرده
گره اُفتاده تو کارم بابایی
سه شعبه توی موهات گیر کرده
شدی پرپر گلم بی جُرم و تقصیر
سه شعبه کرد با تو کار شمشیر
تو حق داری دیگه ساکت بمونی
زبونت چسبیده روی نوک تیر
اینا خیلی خبیث و نا بکارن
یه ذرّه عاطفه تو دل ندارن
به خاک میسپارمت امّا الهی
تو رو بانیزه از خاک در نیارن
مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات اول مجلسی شب هشتم
پیغمبر اسلام که جاویدان است
فرموده نجات عترت و قرآن است
فرموده به پاکیزگی ات دقت کن
یک اصل نظافة و مِن الایمان است
تطهیر کند حسین دل را ز گناه
خوش عطر و سفید میکند جُونِ* سیاه
هر کس که رسیده دعوتی زهرا ست
زهرا به دل شکستهاش کرده نگاه
با ذکر و خلوص و پرتوان روضه بیا
تا پیر نگشتهای جوان روضه بیا
جز محفل ارباب نباشد خبری
در زیر تمام آسمان روضه بیا
دربارحسین صاحبش مادر اوست
رحمت به کسی که خادم محضر اوست
لیلای دروغین هم جا هست جوان
لیلا به خدا فقط علیاکبر اوست
اکبر که جوانها به فدای مویش
لیلا شده مجنون خمِ گیسویش
افتاد پدر حزین و جسم خود را
بر نعش علی کشید با زانویش
دوبیتی شهادت علیاکبر علیهالسلام
قد و بالات بههمریخته عزیزم
عزیز قدبلند ریز ریزم
سر نعش تو محکومم به مردن
دارم با مرگ پیشت میستیزم
سرم رو رو سر خونیت میزارم
بهجز مردن دیگه راهی ندارم
بازم بابا صدام کن از تو حلقت
خودم لخته خونا رو در میارم
پاشو ای سرو خورده تیغ و تیشه
میمونه رو دلم داغت همیشه
تنت تا دور دورا پخشه پخشه
تنت هیچ جوری جمعوجور نمیشه
نمیشد باورم ای نازنینم
تو رو یک روز اینجوری ببینم
باید جسم تو رو توی عبایی
شبیه جورچینی من بچینم
به موهای سفیدم خنده کردند
باداغت قلبم و آکنده کردند
با قیچی افتادن انگار به جونت
تن پاکت رو رَنده رَنده کردند
مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
*حضرت جُون غلام سیاه امام حسین علیه السلام
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
رباعیات شب نهم اول مجلسی
دنیای بدون عشق نافرجام است
صدسالهء بیعشق جوانی خام است
فرموده بزرگی که در این دار فنا
هر کس که نرفته کربلا ناکام است
ایکاش شویم کشته در راه حسین
گردیم فدای حضرت ماه حسین
عباس بگیرد و رهایش نکند
دستی که دراز است به درگاه حسین
عاشق زحرام ذره، گردی نخورد
جز یاد حسین آب سردی نخورد
دستی که به سینه نخورد بهر حسین
ایندست برای ما به دردی نخورد
با دست به روی سینه و سر بزنیم
تا جان به بدن هست مُکرّر بزنیم
همراه حسین پیش نعش عباس
بر سر ز عزای این برادر بزنیم
بادا به فدای دست ساقی سرها
که داده شفا به مؤمن و کافرها
دستان عمو همینکه بر خاک اُفتاد
شد دست درازی بسوی معجرها
دوبیتی حضرت ابوالفضل علیهالسلام
پاشو غم از دلم بردار عباس
بدون تو شدم بی یار عباس
بهسختی من رسیدم رو سر تو
داداش خوردم زمین صدبار عباس
پاشو ای سرفراز سر به زیرم
پاشوای قدبلند مثل شیرم
ببین دارم میلرزم مثل بیدم
دارم دق میکنم دارم میمیرم
الهی حق واسه دشمن نسازه
بسوزن توی آتیش و گدازه
فرود اومد به فرقت چه عمودی
سرت تا زیر چونه بازه بازه
چه خوبه نیست اینجا مادرتو
ببینه غرق خونه پیکر تو
واسه این چشم زخمت خون چشمام
سه شعبه رفته تا عمق سر تو
رسیده مادرم قبل من اینجا
میاد از صورت تو بوی زهرا
بهزودی توی خیمه بیتو میشه
سر گوشواره و خلخال دعوا
مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#روضه ورود#کربلا
#استاد پناهیان
امروز رسیدند به این سرزمین موعود. حسین برگشت پرسید اینجا چه سرزمینی است؟ گفتند کربلا. بقیه اش را من از خودم بگویم ، برگشت به زینبش یک نگاهی کرد، گفت اعوذُ بالله منَ الکرب بل بلا . چرا به زینب نگاه کرد؟ داستان همه ش سر زینب است. من یک خواهر آوردم اینجا، اینجا باید از من دل بکند.
امروز خیلی بردمتان کربلا، به هر کس این را گفتم خدا شاهد است رفته تجربه کرده، بیچاره اش کرده حسین. گفتم رفتی کربلا، بهترین روضه ای که حسین بیفتد دنبالت تو بین الحرمین بگوید بگو برایم.توجه حسین را به خودت جلب بکنی این است. دور حرم حسین ، بین الحرمین ، بین خیمه گاه و قتلگاه راه برو، هی بگو امان از دل زینب . امان از دل زینب. انقدر امام حسین توجه میکند به کربلا به روضه خوان زینب.چون آنجا همه جمعند فقط زینب رفته. این چشم حسین دنبال زینب باز است.
میگوید ما چرا بعد از عاشورا سینه میزنیم برای حسین؟ این دهه ی محرم هنوز اتفاقی نیفتاده خودمان را میکشیم برای حسین . از ظهر عاشورا تازه اصل ماجراست. همه آرام میگیرند. گفتم خوب معلوم است از آن وقتی که کاروان آمد کربلا این قلب زینب آتش گرفت. ما تشعشعات آتش قلب زینبیم. ظهر عاشورا همانجور که حسین اشاره به قلب خواهرش کرد ، زینبم آرام بگیر همه آرام میگیرند. حالا بهش میگویی تازه حسین را سر از بدن جدا کردند ، این آرام است. تو شعاع قلب زینبی.از روز دوم محرم جلسات امام حسین جان میگیرد . چرا؟ چون شما الان التهاب قلب زینبید. شما همه آتش قلب زینبید. زینب می آید پایین هی برادر را نگاه میکند نگاهش را میدزدد.نمیخواهد باور کند اینجا کربلاست.نمیخواهد. نمیخواهد باور کند.
حسین میخواهد در این نُه روزه یکمی خواهر را آماده کند.عوامل دیگر را بریز کنار، حسین میخواهد زینب را آماده کند. تو این نُه روز من کم کم با زینب صحبت کنم. زینب برایش جا بیفتد دیگر باید حسین را باهاش خداحافظی کند. نتوانست با زینب حرف بزند . نتوانست. یعنی زینب اصلا نمیپذیرد . میخواهد به زینب نزدیک بشود ، باهاش دو کلمه حرف بزند. خب زینبم . یکدفعه میبیند زینب یک جوری نگاه میکند حسین را. حسین ساکت میشود. باشه هیچی نمیگویم. نمیتواند چیزی بگوید.
عصر روز تاسوعا، سندش را بگویم؛ عصر روز تاسوعا حسین رفت و گذشت. کِی میخواهی زینب را توجیه کنی؟ بگو اینجا محل خداحافظی ماست. زینب میداند پس حرفهایتان را بزنید . نمیشه با زینب حرف زد. میگی نه امتحان کنید. عصر تاسوعا یک دفعه برگشت رو کرد گفت : ای دنیای بی وفا زینب صیحه ای زد و غش کرد. گفت من میگویم نمیشود با زینب حرف زد.
کانال نوای ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه نوای ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9