eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
56 عکس
47 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5792132396476271151.mp3
6.55M
‍ ❣﷽❣ 🔲 🔲 🔲دشت دشت خون است پنجه در خون خصمه دون است سینه خون است خیمه خون است پیکر پاک علمدار غرق خون است آمده خیمه حسینم قد خیمیده قد خیمیده یا ابالفضل آه بر لب هست در چشم رنگ رخسارش پریده یاابالفضل بعد عباس رشیدش از دو دنیا دل بریده روح سقا در خروش و جسم سقا آرمیده 🔲دشت دشت خون است پنجه در خون خصمه دون است سینه خون است خیمه خون است پیکر پاک علمدار غرق خون است جان تو جان حرم بود ای که حالا نیمه جانی یا ابالفضل بود امیدم تو امشب پیش این طفلان بمانی یاابالفضل شعله بر دریا کشیدی تا خودت جان بمانی  تا کنار مشک پاره در دل میدان بمانی ماه نیمه جان است پیش او شاه قد کمان است قد کمان است از نوحه خوان  است فکر چشم بی قراره کودکان است دشت دشت خون است 🔲پنجه در خون خصمه دون است سینه خون است خیمه خون است پیکر پاک علمدار غرق خون است ای برادر رفتی و من بی پناه بی پناهم یا ابالفضل آه دشمنم من را ز هر سو دوره کرده بسته راهم یا ابالفضل رفتی و تا ساعتی بعد من میان قتله گاهم بی تو زیر  دست و پای این سپاه رو سیاهم آه از جدایی از نجف آید صدایی تو یل خون خدایی حیدر شاه غریب کربلایی 🔲دشت دشت خون است پنجه در خون خصمه دون است سینه خون است خیمه خون است پیکر پاک علمدار غرق خون است کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5938511109626529554.mp3
2.19M
‍ وداع حضرت زینب س باامام حسین در قتلگاه خدا حافظ ای ذکر لبهای زینب داداش خداحافظ ای نور چشمای زینب خدا حافظ ای یادرگار مدینه خدا حافظ ای عشق تنهای زینب خدا حافظ ای عشق تنهای زینب خداحافظ ای یار ودلدار خواهر ای همه کس وکار زینب خداحافظ ای بهترین یارودلبر امام زمان معذرت میخوام خدا حافظ ای پیکر پاره پاره خداحافظ ای غرق در خون برادر خداحافظ ای غرق در خون برادر بگو من چه جوراز کنار تو پا شم داداش دعا کن تا من هم همین جا فدا شم تمام کس وکار زینب تو هستی داداش نمی تونم از توحسینم جدا شم حرفاشوبا ابی عبدالله زد رو کرد به بدن عباس یه حرفی زد خیلی دلا رو می سوزونه نمیدونم با تو چه میکنه خداحافظ ای پهلونه مدینه عموی رشید وقشنگه سکینه عباس الهی میمردم تاچشمام نمی خورد ای وای ای وای به دستی که افتادو رو زمینه به دستی که افتاد وروزمینه خدا حافظ ای بهترین یادگارم ابالفضل دیگه بعد تو میل بودن ندارم من معذرت میخوام برای این یدونه تورو جون زهرا قسم ای اباالفضل بگم منوبین نامحرمان جانزاری حسییییییییین کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
AUD-20210803-WA0198.mp3
1.16M
آموزشی: بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸اهل ولا، چو روی به سوی خدا کنند 🔸اول برای یوسف زهرا، دعا کنند. اول هر مجلسی... دعای ما سلامتی امام زمانمون هست... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. 👇👇👇
AUD-20210803-WA0198.mp3
1.16M
آموزشی: بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸اهل ولا، چو روی به سوی خدا کنند 🔸اول برای یوسف زهرا، دعا کنند. اول هر مجلسی... دعای ما سلامتی امام زمانمون هست... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. 👇👇👇
1_1113078406.mp3
1.99M
آموزشی مناجات 1 🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا 🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا 🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا 🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... 🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا 🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا 🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا 🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... 🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را 🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را 🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... (یا صاحب الزمان....) 👇👇👇
متن روضه 1 الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مى‏برم از اندوه‏ و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست بار بگشائید کاینجا از عذاب میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ‏ کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... خواهرم اینجا زمین کربلاست این زمین غصه و درد و بلاست خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... خواهرم اینجا اسیرت میکنند در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... می برن اینجا گلو و حنجرم پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم تا به زیر خنجر، ننگری چنینم رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. 👇👇👇
متن روضه 2 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
4_5863741196496536093.m4a
277.2K
خدای متعال ان شاء الله این اشک و آه و سوز و گریه ی برای سیدالشهدا علیه الصلاة والسلام رو از ما نگیرد... و ان شاء الله نسل اندر نسل ما رو جزء محبین و ارادتمندان و گریه کن های حضرتش قرار بدهد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
🍂السلام علیک یا مسلم بن عقیل ع🍂 🍁روضه ی سفیر خون خدا🍁 گر قسمتم شودکه تماشا کنم تورا ای نور دیده،جان ودل اهدا کنم تورا این دیده نیست قابل روی تو چشم دگر بده که تماشا کنم تورا 🍂یا بن الحسن🍂 اگه لحظه ای به من نگاه کنی،بااشک چشم دل شکسته شاید لحظه ای پرده کنار بره چهره ی زیبا تو ببینم ،وای برمن اگه در کنارت نشسته باشم ونبینمت آقا تودر میان جمعی ومن در تفکرم کاندر کجا برایم وپیدا کنم تورا یابن الحسن؛اگر چه نهانی زچشم من درعالم خیال هویدا کنم تورا یا صاحب الزمان از همین امشب(شب اول محرم شما رو به حق غریبی مسلم بن عقیل ع قسمت می دم آقا عنایتی به ما بفرما. شمارا به سرگردونی مسلم عقیل ع در کوچه های کوفه قسم میدم مارو از این سر گردونی نجات عناید بفرما،🍁 الی متی احار فیک یا مولای🍁 مسلم در کوفه اونقدر تنها بود وقتی از مسجد بیرون اومد یه نفر از مردم بیعت شکن کوفه بانبود 🍁اه 🍁غریبانه این سو وان سو می رفت تا این که یه بانوی سالخورده ای که کنار خونه منتظر اومدن پسرش بود اقا از اون پیر زن تقاضای اب کرد اون بانو طوعه نام داشت فهمید آقا مسلم بن عقیل به خونش دعوت نمود اقارو خیلی از مسلم پذیرایی کرد،اما حضرت اون شب غذا نخورد، بیشتر مشغول عبادت بود دگر صبح طوعه ای مولای من امشب هیچ نخوابیدی فرمود:کمی خوابم برد تو عالم روءیا عمویم امیرالموءمنین ع دیدم فرمودند: الوحا الوحاء،العجل العجل؛زود باشتاب نزد مابیا اقا در حال مناجات با خدا بود حدود سیصد نفر به خونه حمله کردن، از طوعه تشکر کرد،فرمود:از شفاعت رسول الله ص بهره مند می شوی، مسلم تک وتنها اما دشمن حریفش نمی شه نامردا از بامها ،سنگ ودسته های آتش رو سرش می ریختن،...ببین مردم کوفه با مسلم چه کردن اونو بالا ی دارالاماره بردن در حالی که مسلم مشغول تسبیح وذکر خداو صلوات بود،گردنشو زد و سو مقدسشو به زمین انداخت وسپس بدن اقا رو به پایین دارالاماره انداخت... 🍂صل الله علیک یا مسلم بن عقیل🍂
‍ ‍ ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم مسلم... مسلمُ آوردن بالا دارُالاماره ... لب بریده شده ... موها خاکی ... لباس پاره پاره ... دستارو از پشت بستن .... گفت یه مقدار به من آب بدید ، کاسۀ آب رو جلو دهانش گرفتن هرچی میخواست بخوره خونِ دهانش با آب آمیخته می شد ... لب نزد ... گفت حتما حکمت داره ... آره ، اربابتم قراره تشنه جون بده .... مردم پایینِ دارُالاماره ایستادن ، یکی میگه الان آزادش میکنن ، یکی گفت زندانش میکنن ، یکی گفت میکشَنِش ، همه اینا حدس ها بود اما نامردا یک کاری کردن یه ولوله ای تو مردم بلند شد ... یک وقت دیدن مسلمُ از بالا دارُالاماره پایین پرت کردن .... نمیخوام اذیتت کنم تو روضه ، اما یک وقت دیدن وسطِ جمعیت یه پیرزنی اومد هی میگه آقای من کجاست ؟؟ ... مهمونِ یک شبۀ منو کجا بردن ؟؟... گفتن طوعه ، مسلمُ بردن بازارِ قصابا .... بدنِشو تو بازارِ قصاب ها آویزون کردن ... اینقد به سر و صورتش زد ... زودی روضه رو بگم جلو برم ... این کوفه یک زن داشت خیلی با محبت بود ... یکی همین طوعه بود هی میگفت چه کردید با مهمانِ یک شبۀ من ... با سفیرِ حسین ... یه خانمِ دیگه هم بود به همۀ مردایِ کوفه می ارزید ... نیمه شب از خواب بلند شد ... زنِ خولی رو میگم ، گفت خدا من دمِ غروب تنورُ خاموش کردم ، این چه نوریِ به آسمان می تابه ؟؟... همچین که از حجره بیرون شدم ، نزدیک شدم ، یه وقت دیدم هودجی بینِ زمینُ آسمان پایین اومد ... چند تا خانم مُجلَله ... هرکدومشون برای خودشون عظمتی دارن ... اما همشون دورِ یه خانمی رو گرفتن گفتم ببینم این خانم کیه ، دیدم یه خانمی قد خمیده اومد جلو تنور ... دستشو دراز کرد سرِ بریده آقامو بغل کرد ... هی میگفت مادر کی رَگایِ گردنتو بریده ؟؟ ...