eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
14 ویدیو
8 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshab haftom1.mp3
زمان: حجم: 5.29M
|⇦• تمـام ملـک خـداونـد .. و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مادرِ علی‌اصغر بود و مادرِ سکـینه هم! اما عظـمتـش‌از بابـت همـراهـی و هـمـسـری در بود کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سکوتِ نگاهش جلو چشممه نبودش رو سخته تصوّر کنم به داغش دلم کرده عادت ولی... چجوری جای خالیش و پُر کنم؟! عطش داشت و شد زبونش سفید به سختی به هم میرسیدن لباش چقد نیمه شب گریه کردم تا که- بِره از تو گوشم صدا گریه هاش بمیرم الهی واسه غربتش براش با چه لحنی لالایی میخوند علی اصغرم(ع) رو سه شعبه گرفت حسینم(ع) ولی کاش پیشم می موند شنیدم که حیرون شد و بی رمق با قدّ کمون، بی پسر برمیگشت شنیدم رو دستاش زده دست و پا الهی بمیرم! بهش چی گذشت... پر از تیر شد گوش تا گوش ِ اون گلوی ضعیفش دیگه جا نداشت دو تا دستایِ کوچیکش سرد شد گلم غرقِ خون پلک رو هم گذاشت نگم از اسارت که توو کلّ راه دیدم خونی؛ قنداقۂ پاره رو یکی کف میزد، هی ترانه میخوند رو دستش می رقصوند گهواره رو رسیدیم و با هلهله اومدن یه عدّه زنِ کافر و بی حجاب می پرسید از من زنِ حرمله(لع) با خنده... ببینم! کدومه رباب!؟ مرضیه عاطفی 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مگه من مادرِ چندتا پسرم که کشتنت؟ قربون دندونای شیریت برم که کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب می‌بینم شیر می‌خوری هنوزم نمی‌شینه تو باورم که کشتنت هی می‌گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می‌بره کاش می‌شد یه‌بار دیگه موی تو رو شونه کنم می‌میرم اگه یه شب گونه‌هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می‌گفتم که خدا پُشت‌وپَنات یه دلم می‌گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می‌گفت یه‌ذرّه که مروّت دارن مگه این بچه که رو دست باباش تاب می‌خوره بیشتر از یه قاشق چای‌خوری آب می‌خوره؟ لبای کوچیکتو به‌هم نزن، کشتی منو آخرین سرباز این خانواده، تو هم برو الهی هیشکی تو آغوش باباش شهید نشه الهی هیچ مادری تو دنیا ناامید نشه شما که به برق سکه‌های کوفه دل‌خوشین خودتون بچه ندارین مگه؟ بچه می‌کشین؟ هی می‌گن گریه نکن، داره می‌سوزه جیگرم هیشکی حالمو نمی‌فهمه، بابا یه مادرم هرکی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب اولش آه بکشه، بعد بگه بیچاره رُباب حرمله، غذای من یه عمره خون جیگره من نمی‌گذرم ازت، خدا هم از تو نگذره حامد عسکری 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا انگشتر و خود و سپرم را بردند آن نیزه سوارها که میخندیدند بر نیزه خویشتن سرم را بردند دیدند کسی نیست مرا یار شود با تیر، توان پیکرم را بردند در پیش نگاه مادری غمدیده گهواره طفل پرپرم را بردند در خاک نهادم بدنش را، اما قنداق علی اصغرم را بردند کردند تمام خیمه ها را غارت حتی سر طفل مضطرم را بردند بر نیزه نشسته بودم و میدیدم با پای برهنه دخترم را بردند میدید ابالفضل، ولی با سیلی بر ناقه سوار و خواهرم را بردند دیدند که من داغ برادر دارم مشک و علم برادرم را بردند افتاد عمود خیمه بر روی زمین تا آبروی دلاورم را بردند ای وای، یکی میان آتش میگفت عباس بیا که معجرم را بردند همراه غزالان حریم زهرا تا شام ، دل شعله ورم را بردند رضاباقريان 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از غمی جانکاه سرشاری عروس مادرم پا به پای من عزاداری عروس مادرم داغ دیدی و کنارم می‌نشینی و مرا میدهی هر روز دلداری عروس مادرم روضه خوانی کن برایم جان زینب(س)، با همان- -لحنِ لالاییِ تکراری عروس مادرم صبح نزدیک است و...تو با حالِ آشفته هنوز خیره بر قنداقه بیداری عروس مادرم بر دلت یک زخم کاری از کمانِ حرمله(لع) یادگاری داری انگاری عروس مادرم گوش تا گوشِ علیِ اصغرت(ع) را خون گرفت گریه کن آرام، حق داری! عروس مادرم هر کجا شش ماهه می بینی در آغوش زنی اشک هایت میشود جاری عروس مادرم میدهی آغوشِ خالی را تکان بی اختیار دست از غم برنمیداری عروس مادرم تشنه ای بعد ازحسین(ع) و گاه با اصرارِ من میخوری از آب مقداری عروس مادرم لااقل این بوریا را زیر سایه پهن کن سوختی در این وفاداری عروس مادرم! مرضیه عاطفی 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دلمان را به کوک شور نواخت لحن شیرین "لای لای" رباب  آیه آیه علی اصغر بود سوره ی عاشقانه های رباب خانمی که تمامیِ جنت قطعه ای از حیاط خانه ی اوست "نور" و "توحید" و "قدر" و "شمس" و "ضحی" وصفی از شأن‌ بیکرانه ی اوست قلم ناتوان شعر کجا مدح قدیسه هایِ عرش نشین چقدر واژه ها کم آوردند پای وصفت، پر ُاستعاره ترین  ماه بانوی آفتاب نسب همدم آسمانیِ ارباب روی دیوار عرش حک شده است با خط جبرئیل نام رباب آسمان را تو دوختی به زمین در قنوت نمازهای شبت ای شفیعه، عروس فاطمه ای و همین بس که این شده لقبت مادر عشق، حضرت دریا تو ربابی و "رَبِّ آب" شدی در میان قبیله ی باران تو بر این منصب انتخاب شدی  مادرِ پهلوانِ شش ماهه خیمه خیمه پی چه می گردی؟ بند قنداقه اش که پیچیدی جامه ی رزم بر تنش کردی چشمهایش پر از رجزخوانی ست بچه شیر قبیله ی حیدر لشکر کوفه را بهم زده بود حضرت پهلوان علی اصغر همه از گریه هات فهمیدند پسرت نیت پریدن داشت خوب حس کرده ای دم آخر حنجرش میل به بریدن داشت هاجرِ کربلاییِ زینب وسط روضه هایتان باید مثل ام البنین به سر بزنی تا که اسم سه شعبه می آید آشنایی قدیمی ام بانو از گدایان درگهت هستم و دخیل حوائج خود را به نگاه کریمه ات بستم همه ی آرزوی من این است همه را با تو آشنا بکنم بغل تک تک حسینیه ها یک "ربابیه" هم بنا بکنم.... محمد جواد مهدوی 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی نگاه سمتِ حرم نه، به سویِ علقمه کن بگو عمو نرسیدی رباب را کُشتی برات رو زدم و رویِ من زمین اُفتاد تو خواهشم نشنیدی؟ رباب را کُشتی نشست ضربه ی تیر و کمی تو را چَرخاند زِ خوابِ ناز پریدی رُباب را کُشتی صدایِ حنجرِ تُردَت رسید زینب گفت سه شعبه را چو کشیدی رُباب را کُشتی بگو به تیر کمی جا برای بوسه نماند چرا عمیق بُریدی رُباب را کُشتی به رویِ دست چرا جمع کرده ای خود را زِ دردِ تیر خمیدی رُباب را کُشتی تو را نهان کنم اما من این عبا چه کنم از این لباس چکیدی رُباب را کُشتی امانتیِ ربابم،بگو به مادرِ من چه جایِ شیر چشیدی؟رباب را کُشتی همین که گریه نکردی حسین را کُشتی همین که آب ندیدی رباب را کُشتی حسن لطفی 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان تو آرام قلب ربابی بمان تو همنام با بوترابی بمان علی جان مبادا بخوابی، بمان تو دیگر دلم را نسوزان، علی چه کرده لب خشک تو با حسین که اینجا شده از وسط تا، حسین نگفتی تو یکبار: بابا حسین اگر خسته جانی بگو یا حسین تو آرام جانی نده جان، علی چونان گرگ از هر طرف می زنند عروسی گرفتند و دف می زنند برای کماندار، کف می زنند همیشه به قلب هدف می زنند گلی را به همراه گلدان، علی ببین مرگ من را دعا می کنند ببین حرمله را صدا می کنند چه تیر بزرگی رها می کنند علی جان سرت را جدا می کنند ذبیح من ای پور عطشان، علی حسودند و زنگ خطر می زنند تو از بس قشنگی نظر می زنند سه شعبه به قلب پدر می زنند گلوی تو را سر به سر می زنند گلوی خودت را بپوشان! علی مگر وقت هل من مبارز شده مگر کشتن طفل، جایز شده؟ چرا رنگ قنداقه قرمز شده؟ پدر پیش درد تو عاجز شده تو ای ماهی سرخ بی جان، علی اگر قلب من را تو راضی کنی بخندی و با خنده نازی کنی تو را می برم خیمه، بازی کنی به شرطی که کمتر تلظّی کنی دعا می کنم بهر باران، علی نباشی دل ما ترک می خورد و بر چهره آب، لک می خورد دل عرش سنگ محَک می خورد نباشی رقیه کتک می خورد تسلای قلب یتیمان، علی... عباس احمدی 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از خیمه همه اهل حرم را بردند از پیش نگاهم جگرم را بردند بستند تمام یاسها را به طناب در بند اسارت پسرم را بردند وقتی که بریدند سرم را ز قفا انگشتر و خود و سپرم را بردند آن نیزه سوارها که میخندیدند بر نیزه خویشتن سرم را بردند دیدند کسی نیست مرا یار شود با تیر، توان پیکرم را بردند در پیش نگاه مادری غمدیده گهواره طفل پرپرم را بردند در خاک نهادم بدنش را، اما قنداق علی اصغرم را بردند کردند تمام خیمه ها را غارت حتی سر طفل مضطرم را بردند بر نیزه نشسته بودم و میدیدم با پای برهنه دخترم را بردند میدید ابالفضل، ولی با سیلی بر ناقه سوار و خواهرم را بردند دیدند که من داغ برادر دارم مشک و علم برادرم را بردند افتاد عمود خیمه بر روی زمین تا آبروی دلاورم را بردند ای وای، یکی میان آتش میگفت عباس بیا که معجرم را بردند همراه غزالان حریم زهرا تا شام ، دل شعله ورم را بردند رضاباقريان ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
کاش میشد با لالا آرومت کنن یا که بی سرصدا آرومت کنن تو همینجا بمون و هی گریه کن نکنه نیزه ها آرومت کنن اخلاق تو و باباتو میشناسم ناله های آشناتو میشناسم نگو این صدای گریه تو نیست من صدای گریه هاتو میشناسم خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هرطرف خونه خراب رفتم علی هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صددفعه دنبال آب رفتم علی راستی خندون شدنت مبارکه مرد میدون شدنت مبارکه گریه کردی و همه کِل کشیدن آخ رجز خون شدنت مبارکه از کسی سه شعبه  خوردی انگاری بازه چشمات ولی مردی انگاری عجله داشتی برا بزرگ شدن سه تا دندون درآوردی انگاری ی خبر فقط برام بیاد بسه خیلی نه! ی خط برام بیاد بسه حالا که بابات میره پشت خیام بند قنداقت برام بیاد بسه کاش بشه تیر و ی گوشه چال کنم زبون سپاه شام و لال کنم من اگر هم که ببخشم همه رو محاله حرمله رو حلال کنم حال من بی تو دیگه جا نمیاد سر تو پیشم با دعوا نمیاد من دلم خوش بود هنوز نفس داری نفساتم دیگه بالا نمیاد اومدم پشت حرم خاکت کنم یه گوشه با قد خم خاکت کنم بابا میگه دیر شده خاک و بریز چه کنم نمیتونم خاکت کنم روی دست دلاوری کردی علی مث جدت حیدری کردی علی آبرومو خریدی بین زنا روت سفید چه محشری کردی علی سیدپوریا هاشمی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113