eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.4هزار دنبال‌کننده
7 عکس
16 ویدیو
10 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کرده‌ای که به غیر از تو، از همه سیرم خوشا به بخت بلندم، خوشا به تقدیرم خدا کند که نیفتاده باشم از چشمت من از تصور دنیایِ بی‌تو می‌میرم مخواه عذر مرا، گرچه سست پیمانم بگیر دست مرا گرچه دست و پا گیرم چه شد که فکر ظهور تو نیستم دیگر چه شد که این همه "روضه" نداد تغییرم ** گناه‌کارتر از من اگر چه نیست ولی به آب علقمه روزی دهند تطهیرم برای جد تو خون گریه می‌کنم شب و روز که آخرش غم گودال می‌کند پیرم شاعر: 🎤⚡🎤⚡🎤⚡🎤 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد شاعر: 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد نوکر که جای خود، غلام نوکرانش هم درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد مِیلش شهادت بود در کرب و بلا، اما زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد عمری بلا دیده ولی داغی برای او مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد ** همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟ 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
من نگاهم نگاهِ بر راهم ناله ام گریه های بی گاهم حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم من بریده بریده ام آهم بوی گودال می دهد دستم تشنه ام روضه های جانکاهم چشم نه سر نه جان را نه آه تنها حسین می خواهم حرم گرم و ساده ام پاشید رفتی و خانواده ام پاشید چشم ها تار می شود گاهی درد بسیار می شود گاهی درد پهلو چقدر طولانیست سرفه خونبار می شود گاهی روضه ای که سکینه هم نشنید سرم آوار می شود گاهی پیش ام البنین نشد گویم حرف دشوار می شود گاهی گرمی آفتاب یادم هست التماس رباب یادم هست شانه وقتی که خیزران بخورد دست سخت است تا تکان بخورد و از آن سخت تر به پیش رباب ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد من صدایش شنیده ام از دور تیر وقتی به استخوان بخورد از همه سخت تر ولی این است حنجر کوچکی سنان بخورد حرمله خنده بی امان می زد غالباً تیر بر نشان می زد تا صدای برادرم نرسید وای جز خنده تا حرم نرسید ناله ام بند آمد از نفست نفسم تا به حنجرم نرسید بین گودالِ تو به داد من هیچ کس غیر مادرم نرسید گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت پنجه ای سمت معجرم نرسید ناله ات بود خواهرم برگرد جان تو جان دخترم برگرد پسرت بود و بی مهابا زد به لبت آب بود اما زد تا صدای من و تو را ببُرد چکمه پوشی به سینه ات پا زد دید زخم است و جای سالم نیست نیزه برداشت بین آنها زد عرقش را گرفت با دستش بعد از آن آستین که بالا زد روضه ی پشت گردنت سخت است خنجرش را درست آنجا زد بعد او جوشن تو را کندند رفت و پیراهن تو را کندند شاعر: 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن این آخر عمری مرا رو به وطن کن من را میان کهنه پیراهن کفن کن با قاسم و عباسم و اکبر بیائید من را بسوی کربلا تشییع نمائید حالا دگر بال و پری دارم، ندارم در آتشت خاکستری دارم، ندارم من سایه‌ی بالاسری دارم، ندارم چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم آنقدر بین کوچه‌ها بال و پرم سوخت آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من شاعر: 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
شب جمعه... قربان آنکه بر دل ما غم کشیده بر پیکر ما جامه ی ماتم کشیده ما خانه هامان را حسینیه کشیدیم سردار بی سر، سَردَرش پرچم کشیده این کار،کارِ روضه ی شیب الخضیب است در چشمه ی چشمم اگر زمزم کشیده زهرا دم در دم گرفته ؛یا بُنیَ چایی روضه با دم او دم کشیده ** ای حا و سین و یا و نونِ قلب زهرا دستِ که اینگونه تورا دَرهم کشیده با نیزه ها شد پیکر تو قطعه قطعه با نعل ها شد پیکرت، مبهم، کشیده پیراهنت، عمامه‌ات، آقا سرت کو نقّاش تو چندين هِجا را کم کشیده خون کرده قلب عالمی را ساربان، تا_ انگشتر و انگشت را باهم کشیده جان ها فدای دختری که گفت بابا در پاسخش خورده ولی محکم، کشیده شاعر: 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مدح 💠 ⭐️ بردیا محمدی ⭐ صدایت می زنم یا قاضی الحاجات..،پنهانی صدایت می زنم با حال اندوه و پشیمانی صدایت می زنم یا ایُّهاالرحمن..،نگاهی کن نگاهی کن به حال و روز من..،این نابسامانی اگرچه من نمک‌گیری نمک‌نشناس هستم..،باز نیاوردی به رویم،راه دادی‌ام به مهمانی به تو رو می زنم با کوله باری از گناهانم به تو رو می زنم ای مهربان،رو برنگردانی! بگو درددِل خود را به غیر از تو به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز می دانی پر و بالم به چنگ نفس سرکش سخت زنجیر است قفس تنگ و نفس گیر است..،وای از مرغ زندانی دلم لم یزرعِ اندوه‌خیزی از گناهان است ندیده تا به این لحظه به خود،یک قطره بارانی نماز و روزه های ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی حُسین گفتن بدونِ اشک را هرگز نمی خواهم مرا ای کاش با هر "یا حسین" گفتن بگریانی مگیر این نعمت چشم تر و آشفته‌حالی را وگرنه بنده ی خاطی ندارد راه جبرانی در آتش هم بیندازی..،بگویم:دوستت دارم دلت می آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟ خدایا این گنه‌کار از عذاب قبر می ترسد از آن لحظات تنهایی،از آن ساعات ظلمانی تو را جان علی موسی الرضا..،با من مدارا کن به حق بوسه ام بر مضجع شاه خراسانی دم افطار ها با کام تشنه روضه می چسبد بخوانی روضه ی ها‌ی تشنگیِ شاه عطشانی لبش ذکر خدا می گفت..،لعنت بر سنان مست لبش ذکر خدا می گفت..،وای از نیزه ی آنی صدای استخوان هایش تمام عرش را لرزاند به زیر سم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده ▪️ آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده ✍ ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
پشتِ زمین شکست و دلِ آسمان گرفت بی تو بهار، حال و هوایِ خزان گرفت گفتیم می‌رسی و شبِ عید می‌رسد امسال هم نیامدی و حالمان گرفت خوشبخت آن کسی که سرِ سفره‌ات نشست از خیمه‌گاهِ عرشیِ تو آب و نان گرفت گریان، ورق زدی و دریغ از دعایِ عهد پرونده‌ی معاصیِ ما از تو جان گرفت عالم، عجوزه‌ای که زمین‌گیر و ناتوان- -از دست‌هایِ گرم تو؛ تاب و توان گرفت در آرزویِ اینکه به تو اقتدا کُند کعبه دلش گرفت و نوایِ اذان گرفت ** برگرد و بیقرار بگو: جدّیَ الحسین(ع) جدّی که تیر؛ پیکرِ او را نشان گرفت سالارِ زینب(س) از نفس افتاد روی خاک گودال، گریه کرد و غمی بیکران گرفت «سر» را گرفت خنجر و تحویلِ نیزه داد ضرْباتِ نعل، از بدنش استخوان گرفت غارت تمام شد! ولی ای وای...جلوه کرد انگشترِ عقیق؛ دل از ساربان گرفت از حال رفت حضرتِ زهرا(س) به قتلگاه اینجایِ مرثیه، نفس ِ روضه خوان گرفت اربابمان بدونِ کفن ماند عاقبت این داغ؛ صبر از دلِ صاحب‌زمان(عج) گرفت! ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ماه مهمانی خدا آمد ابروی یار در سما آمد تا که راهم دهند بنشینم سوز و آهم دهند بنشینم قَدر و یس و نور می‌خوانم از شراب طهور می‌خوانم گریه‌های زیاد می‌خواهم های های زیاد می‌خواهم اشک من گاه اشک توبه شود اشک من گاه اشک روضه شود بنده اینجا بیاید آزاد است هر که ویران بیاید آباد است در پناهِ حسین می‌بخشند با نگاهِ حسین می‌بخشند شمع و پروانه‌ی دل است حسین در نهان‌خانه‌ی دل است حسین در توانِ غریب نایی نیست حاجتی غیر آشنایی نیست از حضورت نیامده گفتیم محنتی بدتر از جدایی نیست چشم و دل سیرها خبر دارند بهتر از ساحت تو جایی نیست پیش لطف کسی به غیر از تو دست من کاسه‌ی گدایی نیست در حضور تو ای اجابت محض مسئلت‌کردن ابتدایی نیست ابتدا گر کنی به جود و کرم می‌رسد دائم، انتهایی نیست پَر شکستم که پیش تو باشم این کبوتر دلش هوایی نیست دائماً بُرده‌ایم در بندت لذتی را که در رهایی نیست حسرت بی حساب خواهد خورد هر که را مُهر کربلایی نیست خاکِ راهِ توأم، به سر غیر از جای پای تو ردِّ پایی نیست داد و فریاد می‌کنم اینجا گریه بر بوریا ریایی نیست ** بی کفن مانده بود در گودال از وطن مانده بود در گودال ظاهرا یک نفر ولی در اصل مانده بود در گودال آتش خیمه‌ها که جای خودش سوختن مانده بود در گودال از گلوی بریده گفت بیا از سخن مانده بود در گودال مادرش قد خمیده مویه‌کُنان با حسن مانده بود در گودال از حسینِ مدینه تنها یک پیرهن مانده بود در گودال گفت زینب: زمان رفتن خود جان من مانده بود در گودال ✍ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
پای دل در پیشگاه یار لغزش می‌کند هرچه با ما می‌کند، این نَفْسِ سرکش می‌کند زیرِ گوشِ من بزن..، شاید بیاید اشک من عاقبت این گریه ما را اهل بخشش می‌کند اوّلِ ماه آمدم، رَدَّم نکن ای با مَرام سفره‌داریِ تو را عالم ستایش می‌کند ای به قربانِ کریمی که گدا را پَس نَزَد... رَبِّ ما با عبد خاطی نیز سازش می‌کند جان سلطان خراسان، آبرویم را نریز... این گناه‌آلوده دارد از تو خواهش می‌کند! هر زمان دلگیر بودم، گفته‌ام: یا فاطمه کودکِ آزُرده را مادر نوازش می‌کند بد خُمارم..، چارهَ‌ی من چیست؟! انگور "نجف" مستِ حیدر دور این میخانه گردش می‌کند لذت افطار قنبرهاست..، خرمایِ "علی" نوکری را رزق او دارای ارزش می‌کند حُبِّ حیدر شرطِ اصلیِ قبول بندگیست روزِ حشر او را خدا معیار سنجش می‌کند چاره‌ی بی تابیِ ما صحن شاه کربلاست آتشِ دل در حریمِ او فروکش می‌کند روزه‌دارِ تشنه‌لب! فَبْکِ عَلَی العَطشان حـسیـن گریه را تنها خدا بر او سفارش می کند ▪️ آن‌قَدَر زیر سُم‌ِ مرکب تنش پاشیده شد بوریا با گریه گفت: این جسم ریزش می‌کند! ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113