eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.9هزار دنبال‌کننده
56 عکس
43 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
پلک هاى کبود خود وا کرد دور تا دور خود تماشا کرد اشک از گوشه دو چشمش ريخت گريه بر گريه زهرا کرد زير لب يادى از خديجه نمود صحبت از ان انيس غمها بود پير مرد عصا به دست حجاز بر دعا دست خويش بالا کرد ثقلين اين دو پايه دين را در نظام وجود ابقا کرد نور او در زمان جهل و کفر چهره اين زمانه زيبا کرد حرمت دختران زنده به گور خون دل خورد تا که احيا کرد تا بگويد على امام شماست فکر يک دست خط و امضا کرد يک نفر گفت ((الرجل يهجر)) اتش فتنه را مهيا کرد لحظه اخر اين رسول غريب محشرى را ز گريه بر پا کرد نگران غرور زهرا بود نظرى بر على تنها کرد دست و بازوى فاطمه بوسيد بعد هم توصيه به مولا کرد گفت زهرا امانت است على جمله اش را عجيب معنا کرد پرده از روضه ها کنار کشيد رازهاى نگفته افشا کرد گفت بايد على تو صبر کنى صحبت از ماجراى فردا کرد گفت گويا به چشم ميبينم لگدى درب خانه را وا کرد ميخ در بين سينه جا خوش کرد زير در فاطمه چه اوا کرد فضه امد ميان اتش و خون جسم پا مال گشته پيدا کرد بار شيشه به پشت در افتاد بايد اين روضه را معما کرد بعد از ان گفت تازه :وای حسين روضه هايش ادامه پيدا کرد صحبت از ان بريدن حنجر تشنه لب در کنار دريا کرد صحبت از نيزه و لبان حسين صحبت نحر ان گلو را کرد شمر با لشگرى که ترسيده سر ذبح حسين دعوا کرد ضربه هاى که پشت گردن خورد قامت دختر مرا تا کرد قاسم نعمتی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
روزی که قلبم داغ دار مادرم بود بابادلم خوش بود دستت برسرم بود بابادلم خوش بود هستی در بر من هستی همیشه هم پدرهم مادر من هجده بهار زندگانی ام تو بودی آری رسول مهربانی ام تو بودی از ماه و خورشید و ستاره رو گرفتم من سال ها با بودن تو خو گرفتم مهمان هر روز سرایم ، نازنینم باور نمی کردم که داغت را ببینم من ماندم و یک کوه غم با بی قراری باور نمی کردم که تنهایم گذاری سنگ صبور فاطمه ، ای چاره سازم فکری نکردی باغم وغصه چه سازم بی مادری کافی نبود ای جان هستی؟ بارفتنت یک باره قلبم را شکستی رفتی یتیمی شد نصیب دختر تو مشکی به تن کرد دختر غم پرور تو ما مدتی بابا عزادار تو بودیم در حسرت یک بار دیدار تو بودیم اما نمیدانم چرا ماتم عوض شد تو رفتی و دیگر مدینه هم عوض شد بعد از تو حال و روز ما زار و حزین شد بعد از تو دیگر مرتضی خانه نشین شد روزی چهل بی بند وبار از ره رسیدند با بی حیایی خانه را آتش کشیدند گستاخی از روی عداوت حرف بد زد تا بر در خانه رسید و با لگد زد بین در و دیوار من افتادم آن جا در راه دین شش ماهه ام را دادم آن جا افتادم و دیدم که پهلویم شکسته دیدم به سینه میخ داغ در نشسته دیدم که طفلم بین آتش جیغ میزد قنفذ به دستم با غلاف تیغ میزد از شدت درد کمر دیگر نگویم از کوچه و دست عمر دیگر نگویم خوردم به دیوار و گرفتم دردشانه گوشواره ام را مجتبی آورد خانه بعد از تو کار مرتضی دربه دری شد زهرای تو سه ماه و اندی بستری شد شاعر : علیرضا خاکساری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده ایم ما چه رحمت هایی از آقای رحمت دیده ایم بیشتر نام تو روی بچه های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده ایم چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده ایم از یهودی ها عیادت کردی ازماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده ایم تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده ایم سیرمان کن باهمان یک تکه نان سفره ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده ایم سیزده خورشید دیگر جلوه خورشید توست مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی یاعلی از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیده ایم دختر مظلومه ات امشب سه جا دارد عزا او مصیبت دیده پس ماهم مصیبت دیده ایم پوریا هاشمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
حس میکنم رفتار تو تغییر کرده این روزها کردار تو تغییر کرده هم صبح و ظهر و هم سرشب دیدن من می آیی و گفتار تو تغییر کرده یک فاطمه میگویی و دلشوره دارم چون نحوه ی دیدار تو تغییر کرده چیزی شده ای سایه ی روی سر من؟ مهمانی این بار تو تغییر کرده چیزی شده ؟ با مرتضای من چه گفتی؟ این روزها سردار تو تغییر کرده حس میکنم مانند یک ابر بهاری بابای از گل بهتر من گریه داری بابامگرنه اینکه هستم محرم تو هستم همیشه مونس تو همدم تو حالابگو دیگر چرا حالت گرفته ست هستم شریک درد و آه و ماتم تو بابا به قربان تو وموی سپیدت بابا به قربان تو و قد خم تو ای کاش می مردم نمیدیدم پدرجان چشمان خیس و گریه های نم نم تو میگویی از دلتنگی و دیدار مادر ماندم چگونه تا کنم با این غم تو سنی ندارم من یتیمی سخت باشد بابادعاکن دخترت خوشبخت باشد بابادعاکن ماتمی دیگرنبینم بعدازتو مظلومیت حیدر نبینم دعوا سر حق و حقوق و جانشینی دعوا سر عمامه و منبر نبینم بابا دعاکن مرتضی را دست بسته مستاصل و درمانده و مضطر نبینم بابادعاکن در تمام طول عمرم برسینه ی خود جای میخ در نبینم یا لااقل در راه برگشتن به خانه سنگ صبورم را به چشم تر نبینم بابابرو سه ماه دیگر خواهم آمد باچادرخاکی بر سر خواهم آمد شاعر : علیرضا خاکساری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
حوادثی ست که قلب مدینه می لرزد مدینه چون دل امّت به سینه می لرزد سپاه شب، شده مست تصرّف خورشید نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید تمام وسعت ملک خدا شبِ تار است چه روی داده که خورشید هم عزادار است؟ ز کوه و دشت و بیابان خدا خدا شنوم ز جنّ و انس و ملَک وامحمّدا شنوم اجل دریده گریبان و اشک افشاند امین وحی خداوند، نوحه می خواند پیام می رسد از خشت خشت خانه وحی که منقطع شده از آسمان ترانه وحی برون خانه اجل گشته گرم اذن دخول درون خانه چکد خون دل ز چشم بتول الا الا ملک الموت! ماتم آوردی ز آسمان به زمین یک جهان غم آوردی ز دیدن رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد چه سخت حلقه به در می زنی، نزن! برگرد! چگونه می کنی ای پیک مرگ دق الباب؟ که آسمان به سر خاکیان شده است خراب برو به سینه حیدر شرر نزن دیگر به جان فاطمه سوگند! در نزن دیگر عقب بایست! بگیر احترام این در را برو یتیم مکن دختر پیمبر را برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند به باب خانه توحید، کس لگد نزند محمّد و علی و فاطمه کنار هم اند تو ایستاده و این هرسه اشکبار هم اند نبی ز خون دل خویش چهره می شوید درون خانه در بسته با علی گوید: که یا علی بنشین با تو راز دارم من به سینه شعله سوز و گداز دارم من پس از رسول، مقامت ز کینه غصب شود فراز منبر من دشمن تو نصب شود خدای، امر به صبرت کند در این اندوه جواب داد علی: من مقاومم چون کوه دوباره گفت پیمبر که ای امام مبین شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین فلک ز غربت تو آه می کشد ز نهاد به باب خانه ات آتش زنند از بیداد جواب داد: همانا به صبر می کوشم به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را به پیش چشم تو سیلی زنند فاطمه را تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی درون سینه خود حبس سوز و آه کنی در آن میانه علی سخت در خروش آمد کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد اگرچه بود وجودش پر از شراره خشم به روی فاطمه چشمی گشود و گفت به چشم! الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید که گفته هات همه جامه عمل پوشید دری که بود به دارالزیاره ات مشهور دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور دری که بود پر از بوسه های جبراییل دری که حرمت از آن می گرفت عزراییل دری که نور فشاند به چشم عرش علا ببین چگونه از آن دود می رود بالا به باغ وحی، خزان دست باغبان را بست که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله ز عترت تو بریدند یا رسول الله چو امتت طلبیدند حب دنیا را برای غصب خلافت زدند زهرا را قسم به عزت قرآن! قسم به ذات خدا! سر حسین تو روز سقیفه گشت جدا چه تیرها همه از چله سقیفه شتافت گلوی اصغر و قلب حسین؛ هر دو شکافت سقیفه از حرم کربلا شراره کشید ز گوش دخترکان تو گوشواره کشید سقیفه کرد تن عترت تو را نیلی سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی همین که حق وصی تو غصب شد به ملا سر حسین، جدا شد به دشت کرب وبلا سقیفه آتش سوزان به قلب میثم ریخت نه قلب میثم بلکه به جان عالم ریخت شاعر : غلامرضا سازگار ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
دخترم مکن گریه گرد بستر بابا نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا بیش ازاین مزن آتش فاطمه تو جان من 2 ناله تو می سوزد دم به دم روان من نور دیده ی بابا دخت مهربان من ناله ی غم انگیزت ، سوزد دل بابا را نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا لحظه ی جدایی شد دخترم خداحافظ همدم وانیس وغم پرورم خداحافظ پاره ی تنم از جان بهترم خداحافظ دخترم خداحافظ دل بریدم از دنیا نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا چهره ی دل آرایت پر شد از غبار غم از جهان خود برگیر گرد غصه وماتم شادی تو می گردد زخم سینه را مرهم مونس وانیس من روح عصمت و تقوا پیش چشم بابایت دیده را مکن دریا نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا همدم پدر بودی وقت درد و تنهائی مایه ی امید من اسوه ی شکیبائی بعد رفتن بابا تو انیس مولائی می شود علی بعد از مرگ من پدر تنها نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا بعد ازاین تو می مانی با مصیبت و غربت همدم تو می گردد اشک و ناله و محنت در جهان نمی بینی آسودگی و راحت درد و رنج از هر سو برتو می شود پیدا نور دیده ام زهرا نور دیده ام زهرا سینه با تو می سوزد دیده با تو گریان شد گریه ترا دیدم قلب من پریشان شد خانه دلم را باز حزن و ناله مهمان شد از تو دل بریدن بر من گران نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
شبی که نور زلال تو در جهان گـم شد سپیده جامه سیه کرد و ناگـهان گم شد ستاره خـــون شد و از چشم آسمان افتاد فلک ز جلـــوه فرو ماند و کهکشان گم شد به باغ سبز فلک ، مــــهر و مــــاه پژمـــــردند زمین به سر زد و لبخند آســـمان گــم شد دوبــــاره شب شد و در ازدحـــــام تاریکـی صـــــدای روشن خورشید مهربـان گم شد پس از تـــو، پرسش رفتن بدون پاسخ مـاند به ذهــــن جــاده ، تکاپوی کـــاروان گم شد بهـــــار، صید خزان گشت و باغ گل پژمـــرد شبی که خنده ی شیرین باغبـــان گم شد ترانـــــــه ار لب معصوم « یــــاکریــم » افتاد نسیم معجـزه ی گل ، ز بوستان گم شد شکست قلب صبـــــور فرشتگـــان از غـم شبی که قبـله ی توحید عاشقان گم شد رسید حضـــــــــرت روح الامین و بر سر زد کشید صیحه ز دل ، گفت : بوی جــان گم شد نشست بغض خدا در گلوی ابراهـیـم شبی که کعبه ی جان ، قبله ی جهـان گم شد غرور کعبه از این داغ ناگهان پاشید نمـاز و قبله و سجاده و اذان گـم شد « ستاره ای بدرخشید و ... » ، تسلیت ای عشق ! ز چشم زخم شب فتنه ، ناگهـان گم شد به عـزم وصف تو دل تا که از میان برخاست قلـم به واژه فرو رفت و ناگهـان گم شد به هفت شهر جمــال تو ای دلیل عشق ! شبیه حضــرت عطار، می توان گم شد به زیــر تیغ غمت، در گلـوی مجنونــم ز شوق وصل تو، فریـاد « الامان » گم شد از آن دمی که دلــم خوش نشین داغت شد به مرگ خنده زد و از غم جهــــــــان گم شد شاعر : رضا اسماعیلی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
ای رسول خدای عزّوجل خاتم الانبیای روز ازل ای نبیّ ِمکرّمِ مدنی ای که بت را به غمزه می شکنی بت ما را به نور خود بشکن با جلال حضور خود بشکن ای لبانت محلّ ذکر خدا قلب تو آستان بکر خدا تو مِنَ النّوری و اِلَیَ النّوری از خداوند خویش منصوری ای نگهبان حضرتت جبرییل مات و حیران حضرتت جبرییل پر جبرییل مرد و مردانه پیش بال تو بود پروانه تا می آمد امین وحی خدا از کنار خدا، کنار شما وحی می خواند تا مقابلتان تا که می خواند پیشتان قرآن پیش روی تو درس پس می داد روبروی تو درس پس می داد ای حدیث حضور تو لولاک بی تو نابوده بوده اند افلاک علت خلقت دو عالم تو تو علی هستی و علی هم تو تو سلام و درود و زمزمه ای پدر مهربان فاطمه ای تو که عرش خداست مدهوشت حَسَنِینَند زینت دوشت بعد عمری که رهبری کردی امّتت را پیمبری کردی حرف حق را نشانشان دادی جان تازه به جانشان دادی حال، بیحال و بستری شده ای به گمانم کبوتری شده ای میل پرواز داری ای آقا پر زدن سوی جنّت الاعلی جد پاک حسن وَ حُسین ای که باقیست از شما ثقلین می روی و کتاب محزون است حضرت بوتراب محزون است قبل رفتن، ستاره ی نایاب دخترت را به مژده ای دریاب مژده پر زدن بسوی خودت زودتر آمدن بسوی خودت در مدینه برایت ای آقا ای رسول تمام خوبیها عده ای سوگوار رفتنتان دل پریشان و زار رفتنتان چشم شان اشکبار رفتنتان قلب شان داغدار رفتنتان عده ای لیک بین این امّت بین مرد و زن همین امت دست در کار رفتنتان تشنه و بیقرار رفتنتان . . . وای از رفتن رسول خدا از بلا و مصیبت عظما از هجوم و شکستن درها پشت در ضربه خوردن زهرا . . . وای بنگر که شد بپا آتش مادرم روبروست با آتش میخ عریان هجوم آورده داغ و بریان هجوم آورده به در خانه مادرم را دوخت سرّ مستودع وجودش سوخت شاعر : امیر عظیمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
بابا پس از تو حُرمتِ ما مستدام نیست جای من و علی وسط این عوام نیست تا هستی حُرمتِ حَرمت در مدینه هست ورنه به اهل بیت تو هیچ احترام نیست زانو زدم به بی کسی ام گریه می کنم از گریه ی زیاد اثری در صدام نیست ماه مدینه هستی و بعد از غروب تو فرقی دگر میان همین صبح و شام نیست دلشوره های دختر خود را نگاه کن تو می روی و دلخوشی اصلاً برام نیست این خانه بود بابِ حوایج ولی دگر از این عشیره در حَرمت ازدحام نیست بابا بمان و اشک مرا بیشتر مکن زخم مرا به غیر پدر التیام نیست این روزها نفس زدنت هم به سختی است خنده دگر به روی لبت ای امام نیست ارکانِ من تویی و علی، لیک بعد تو غیر از علی به زندگیِ من قوام نیست تنها شدی و خونِ جگر بود حاصلت گفتم که، بینِ این همه یک بامرام نیست گفتی مباد تشنه بخوابد حسین من حالا غمی شبیهِ غم کربلام نیست کربلایی رضا باقریان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب مكن اى آسمان روشن چراغ ماه را كز كین چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب نه تنها ماتم جان سوز پرچمدار توحید است كه هستى شد سیه پوش امام ممتحن امشب گهى گریم ز داغ جانگداز حضرت خاتم گهى نالم چو نى در سوگ فرزندش حسن امشب فدا شد ناخداى فلك حق در بحر طوفان زا كه شد دریاى دیده در عزایش موج زن امشب دهد غسل از سرشك دیدگان با زارى و شیون علىّ بت شكن جسم نبى بت شكن امشب نمى دانم چه حالى مى كند پیدا امیر عشق چو مى سازد تن آن جان جانان را كفن امشب شد از داغ دو ماتم قلب زهرا لاله سان خونین كه در دشت بلا گم كرده یاس و یاسمن امشب چراغ انجمن آرا شده خاموش و اهل دل كند روشن چراغ آه در هر انجمن امشب سرآمد بر همه غم هاست داغ ماتم خاتم كه امّت را برون رفته است روح از ملك تن امشب شرر زد «حافظى» بر دفتر دل خامه ات كاین سان كه آتش مى زنى بر جان، تو با سوز سخن امشب شاعر : محسن حافظى ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
شهر مدینه، شهر رسول مکرم است آنجا اگر که سر بسپارد ملک، کم است شهر مدینه، آینه دار پیمبری است کز خیل انبیا به فضیلت مقدم است شهر مدینه، مهبط وحی و نبوت است چشم و چراغ عالم و مسجود آدم است شهر مدینه، منظره هایی که دیده است بعد از هزار سال حدیث مجسم است شهر مدینه، سنگ صبور است در حجاز هم ترجمان زمرمه، هم روح زمزم است شهر مدینه، شاهد راز شب علی است با چاه های کوفه،هم آواز و همدم است شهر مدینه سوخنه از داغ مجتبی برگ و برش ملال و گلش حسرت و غم است شهر مدینه، انس گرفته است با حسین بعد از حسین آینه گردان ماتم است شهر مدینه،گریه سجاد را که دید چشم انتظار ریزش باران نم نم است شهر مدینه، شاهد برگشت زینب است گویا هنوز برلب او، خیر مقدم است شهر مدینه،هدیه فرستد به قدسیان از تربت بقیع، که اکسیر اعظم است شهر مدینه، رنگ شفق یافت از ملال گیسوی نخل هاش پریشان و در هم است شهر مدینه، شاهد غم های فاطمه است این خاک پاک جای قدم های فاطمه است شاعر : محمد جواد غفورزاده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
همین که دست دعای زمان به سوی تو شد سیاه بود زمین و سپیدِ روی تو شد پیمبران اولوالعزم در پی ات بودند چقدر عُمر عزیزان به جست وجوی تو شد که بوده ای تو که حتی مسافر شب جهل اسیر استدلالات خلق و خوی تو شد الا سپیدی مطلق الا شمیم بهشت جهان پس از تو گرفتار رنگ و بوی تو شد صدای شیرخدا بود و تو شب معراج خدای آینه ها گرمِ گفت وگوی تو شد به جز گناه نبودیم و این دو قطره ثواب اگر قبول شد آری به آبروی تو شد چه خواستی تو به جز احترام اولادت؟ چه بود پاسخشان؟ بغض در گلوی تو شد تو شاهد همۀ غصه های زهرایی که هر چه شد وسط کوچه روبروی تو شد شاعر: حسین صیامی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝