1_1134021047.mp3
169.4K
۱۱
#نوحه
#زنجیر_زنی
#امام_حسین
#روز_دهم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
می روی سوی میدان گل زهرا حسین
زینبت غریب است در دل صحرا حسین
دل من گشته خون
می شوی لاله گون
وا مصیبت۲
با برادر مگو خواهر من این سخن
خواهرم زینبم آتش به جانم مزن
یار غم های من
با تو نجوای من
وا مصیبت۲
ای گل فاطمه محرم رازم حسین
می روی بعد تو بی تو چه سازم حسین
رنگ زینب پرید
می شوی تو شهید
وا مصیبت۲
ای که هستی چو زهرا مادر خود غیور
بعد داغ حسین باش تو زینب صبور
می برند از جفا
سر من از قفا
وا مصیبت۲
ای گل باغ دین برادر من حسین
می شوی کشته تو برابر من حسین
کن به خواهر نظر
شده ام خونجگر
وا مصیبت۲
زینبم می شود کشته برادر ز کین
پیکر من شود صد پاره روی زمین
خواهر با وفا
می کنی گریه ها
وا مصیبت۲
تو بگو چه سازم من با یتیمان تو
آتشم می زند دختر گریان تو
در غم و محنتم
غم شده قسمتم
وا مصیبت۲
زینبم پیکرم پامال اسبان شود
بعد من ظلم افزون به یتیمان شود
همگی در ملال
بشکند هر نهال
وا مصیبت۲
چه کنم در کنار پیکر بی سرت
به کنار تو گر دشمن زند دخترت
قامتم خم شود
صبر من کم شود
وا مصیبت۲
جان من آمده زین سخنت بر لبم
کن صبوری گل فاطمه ای زینبم
می شوم سرجدا
سر روی نیزه ها
وا مصیبت۲
#وداع_روز_عاشورا #کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش
#روز_عاشورا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلّاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
روز عاشوراست...
روز مصیبت عظمی است...
امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه میکنند یااباعبدالله...
🔸هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
🔸او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله
امام صادق علیه السلام فرمود...
أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ
مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ
آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه...
دلت آماده است بریم کربلا...
آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا...
🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
سید بن طاووس میگه...
فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً...
از شدت تشنگی و خستگی...
لحظه ای ایستاد استراحت کنه...
نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد...
پیراهن عربی رو بالا زد....
میخواد خون از صورت مبارک پاک کنه...
فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ...
حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا...
صدای غربتش بلند شد...
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به قصد فرج...
بگو یاحسین...
#کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش
تقابل حق و باطل
زینب است و یک بیابان روبرو
زینب است و تیغ عریان روبرو
زینب است و کوچه ای از داغ ها
زینب است و یک خیابان روبرو
باغی از گل های ایمان در کنار
آن طرف تر لاله چینان روبرو
این طرف مردان غیرت آفرین
آن طرف طغیان شیطان رویرو
ای طرف مردان اهل آسمان
آن طرف ابلیس عصیان روبرو
این طرف مردان محکم مثل کوه
دشمنان سُست بنیان روبرو
ای طرف ایمان عیان در پیش عشق
آن طرف کفران پنهان روبرو
یاوران دین و قرآن این طرف
دشمنان دین و قرآن روبرو
عاملان عقل و برهان این طرف
ناقضان عقل و برهان روبرو
قاتل سبط پیمبر ، جان عشق
آمده با تیغ بُران روبرو
این طرف آئینه ی حق الیقین
لشکری در اوج حیران روبرو
عده ای پابند بر عهد و وفا
لشکری بشکسته پیمان روبرو
پیرو آرامش دل این طرف
رهرو آشوب و بُحران روبرو
دوستان جبهه ی حق این طرف
دشمنان حی سبحان روبرو
راهیان کوی دلبر این طرف
کافران عشق و ایمان روبرو
روشنایی این طرف روی حسین
دشمن خورشید رخشان روبرو
ساحل امن و امان در این طرف
کشتی طغیان و توفان روبرو
جنت المَأوای هستی این طرف
لاله چین هرچه بستان روبرو
میهمانان غرقه در خون بر زمین
قاتل این خیل مهمان روبرو
پیکری لبریز خون در قتلگاه
رفته بر نی رأس تابان روبرو
کودکان او پریشان این طرف
موی یار او پریشان روبرو
خنجری بر روی گلبرگی نشست
حنجری شد لاله افشان روبرو
خیمه های غرق آتش این طرف
صاحب دل های ویران روبرو
از برای غارت ما خصم دین
می دهد اینگونه فرمان روبرو
مانده «یاسر» در گلستان این طرف
هرچه خار و خس به میدان روبرو
**
محمود تاری «یاسر»
#کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش
روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شام غریبان..
😭😭😭😭😭
نفس صبح، شرار است، شرار است، شرار
آسمان کوه غبار است، غبار است، غبار
قـدسیان سوختهبال و پرشان چون دلشان
عرشیان خیمۀ اندوه شره محفلشان
عرش اعلا به روی خاکِ زمین افتاده
یا که جان دو جهان از سر زین افتاده؟
*چرا عرش خدا عزادار نباشه؟ حسین الان روی خاک کربلا برهنه رها شده .. اولین شبی که بین سر و بدن فاصله افتاده .. سر یه طرف بدن یه طرف .. اصلا گریهی شام غریبان با همهی سال فرق میکنه ..*
عرش اعلا به روی خاکِ زمین افتاده
یا که جان دو جهان از سر زین افتاده؟
سیهزار ابرهه بر جنگ خدا آمدهاند
در پِی قتل امام شهدا آمدهاند
*نمیدونم باور نمیکنم کار به اینجا رسید امروز: *
هدف تیر بلا سورۀ رحمان ای وای
سم اسب و ورق پارۀ قرآن ای وای
*حسین .. شب آخره ها جا نمونی از این قافله .. حسین .. قربون صداهای گرفتتون .. امشب تو خیمه ها دیگه کسی نفس نداشت بگه حسین*
هدف تیر بلا سورۀ رحمان ای وای
سم اسب و ورق پارۀ قرآن ای وای
کاش خورشید نمیتافت به کوه و صحرا
ره گودال ببندید به روی زهرا
*شب آخرِ این جلسه .. شب اول با نام بی بی شروع کردیم امشبم با اسم بی بی سفره رو جمع کنیم ..*
خضر، لبتشنه فدا گشت بگو یا زهرا
*نه نه .. بهتر اسم مادر ببریم .. آسمانیا این اسم رو میبرن .. این اسم از علی گره گشایی کرده .. امیرالمومنین تو سخت ترین لحظه ها میگفت یا زهرا .. همۀ این خانواده اصلا بی اختیار تو سخت ترین شرایط گفتن یازهرا .. هر بلایی سرشون میومد میگفتن یا زهرا .. حالا بهتون میگم اوج این یا زهرا گفتن امروز کجا بود ..*
خضر، لبتشنه فدا گشت بگو یا زهرا
سر به ده ضربه جدا گشت بگو یا زهرا
*رحمت خدا به این ناله ها ..*
به خدا گرگصفت بر بدنش چنگ زدند
به خدا آب ندادند ولی سنگ زدند
*آخ حسین جان بمیرم برات .. یه لحظه ای امروز خواهر اومد تو خیمه دید ابی عبدالله پیشانیش خون آلوده و خاک آلوده .. گفت داداش بمیره زینب تورو اینجوری نبینه گفت داداش خودتو به اینا معرفی کردی شاید بعضیا تو رو نشناسن؟ شاید هنوز تو این سی هزار نفر یه عده ندونن پدر ما کیه شاید ندونن مادر ما کیه میگفتی من کی ام؟.. گریه کرد ابی عبدالله .. گفت خواهر دست به دلم نذار معرفی کردم .. ولی کاش نمیکردم چی گفتی مگه؟..
گفتم ای لشگر منم مکه منی
گفتم ای لشگر منم سعی و صفا
گفتم ای لشگر ز نسل حیدرم
مصطفی از من، من از پیغمبرم
من همونی ام که جام تو بغل میغمبر بود.. من همونی ام که جام رو دوش پیغمبر بود .. من همونی ام که پیغمبر نمازشو معطل میکرد تا من از دوشش پیاده بشم ..
لیک آتش بر دل تنگم زدند
نام زهرا بردم و سنگم زدند*
حق پیغمبرِ اسلام ادا شد دیدید؟
سر توحید، لب تشنه جدا شد دیدید؟
تسلیت فاطمه نور بصرت را کشتند
به خدا اهل سقیفه پسرت را کشتند
*بازم بگو یا زهرا .. امشب روضۀ من روضۀ مادر و فرزندِ .. ابی عبدالله امروز خیلی یاد مادرش افتاد .. چند تا صحنه سراغ دارم یاد مادرش افتاد .. هر بار یاد مادرش افتاد گریه کرد .. ابی عبدالله با همهی بچه های علی فرق داشت یک کاری کرده تو مدینه بی نظیرِ .. اگر مادری نبود اون شب که بابا گفت بیاید خداحافظی کنید با مادر، نمیرفت صورتشو بذاره کف پای مادرش .. از این کارش معلومه چقدر عاطفیه .. هی گفت مادر با من حرف بزن..
اصلا این گریز به کربلا زدن رو حضرت زهرا به ما یاد داده اولین کسی که گریز زده به کربلا فاطمه ست .. اون شب آخر به علی گفت علی جان شب غسلم بده، شب کفنم کن، دونه دونه حرفاشو زد گفت ابد والله ما ننسى حسينا علی جان یه حسین دارم این بچمو تشنه میکشن .. نذار بچه م تشنه بمونه ..
امروز ابی عبدالله چند جا به یاد مادر افتاد .. کجا یاد مادرش افتاد؟ اولین جایی که یاد مادر افتاد همون لحظه ای بود که خودشو معرفی کرد .. تا گفت من پسر فاطمه ام سنگش زدن .. خیلی دلش شکست خیلی گریه کرد .. دومین جایی که یاد مادر افتاد اون ساعتی بود که اومد جلو لشکر گفت مگه من حلالی رو حرام کردم؟ مگه از من فسق و فجوری دیدید؟ چرا میخواید منو بکشید؟ یه نانجیبی بلند شد از وسط جمعیت گفت حسین میدونی چرا اومدیم خونتُ بریزیم؟«إِنّا نَقْتُلُكَ بُغْضاً لاَِبِيكَ» چون تو بابات علیِ .. تا اسم امیرالمومنین رو شنید یاد مادرش افتاد .. چرا یاد مادرش افتاد؟ آخه مادرشم به همین گناه بین در و دیوار رفت .. آخه مادرشم به همین گناه لگد خورد .. سیلی خورد تازیانه خورد .. اون نانجیب تو نامه ش به معاویه نوشت گفت معاویه تا صدای زهرا رو پشت در شنیدم یه لحظه لرزیدم گفتم فاطمه پشت درِ ما که با فاطمه کاری نداریم برگردیم .. میگه برگشتم چند قدم عقب یهو یاد علی افتادم چنان لگدی به در زدم .. سومین جایی که یاد مادرش افتاد کجا بود؟ زود میگم و رد میشم، روضه شو شبای قبل خوندم .. یه صحنه ای دید یاد مادر افتاد .. کجا؟ رسید بالا سر علی اکبر .. یه نگا
ه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن .. آخه هر وقت دلش برای مادرش تنگ میشد به علی نگاه میکرد .. تا دید نیزه به پهلو زدن گفت آخ مادرم .. چهارمین جایی که یاد مادر افتاد اون لحظه ای بود که رسید کنار علقمه دید علقمه بوی فاطمه میده عباسم چه خبر بوده اینجا؟.. اون جمله ای که ابی عبدالله فرمود روضه شو خوندم شب تاسوعا سومین جمله اگر یادتون باشه فرمود: قَلَّت حِيلَتِي .. این جمله رو قبلا یه نفر دیگه گفته بود اونم امیرالمومنینِ .. وقتی میخواست فاطمه رو دفن کنه گفت قَلَّت حِيلَتِي .. صبر از کفم رفت بیچاره شدم ..
پنجمین جایی که یاد مادر افتاد وقتی پیراهنُ بالا زد تیر سه شعبه به سینه ش خورد .. لااله الا الله .. بمیرم بعضی از نقل ها نوشتن تیر رو که کشید بیرون هی خون هارو میمالید به محاسنش میگفت من کشتۀ روز دوشنبه ام .. دوشنبه کِی؟ .. آخه دوشنبه مادرشُ بین در و دیوار سقیفه گذاشتن .. دیگه کجا یاد مادرش افتاد؟ ششمین جایی که یاد مادرش افتاد اون ساعتی که عبدالله دستش قطع شد تو بغل عمو افتاد تا تو بغل عمو افتاد گفت وای مادرم تا نگاش به بازو افتاد ..
هفتمین جایی که یاد مدینه افتاد (ببین چقدر امروز ابی عبدالله یاد مادر کرده) هفتمین جایی که یاد مادرش افتاد یا صاحب الزمان .. افتاده بود تو گودال بی رمق داشت نگاه میکرد یه مرتبه دید دارن به زینب حمله میکنن .. تا دید دارن حمله میکنن یه لحظه تکیه داد به نیزه یه بار جلو بابام مادرمُ زدید بسه .. بیاید کار حسینُ تموم کنید .. اما آخرین باری که اسم مادر و برد کجا بود؟ سادات ببخشن شام غریبانه .. ببخشید الان نگم کی بگم داد بزنید برا این روضه .. آخرین لحظه ای که اسم مادرُ برد اون ساعتی که شمر خنجر و گذاشت روی گلو .. (کمک میکنی به خدا خوندنش سخته ..) امام رضا فرمود جد مارو با دوازده ضربه کشتن .. هر ضربه ای که میزد ابی عبدالله یه ذکر میگفت (زیر تیغ و شمر ذکر میگه..) یه ضربه میگفت وا محمدا .. دوم وا علیا .. سوم وا عطشا .. چهارم وا غربتا .. آخرین ضربه که زد سرُ جدا کرد گفت وا اماه .. مادر ببین حسینتُ .. ای حسین ..*
روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شام غریبان
😭😭😭😭😭
نگات کردم
صورتمو به سمت قتلگات کردم
با گریه و ناله حسین! صدات کردم
ببخش اگه تو مقتلت رهات کردم
*اسباشون رو نعل تازه زدند...اگه زینب می موند کنارت از دنیا می رفت...رسالتی دارد...منُ ببخش...*
چون چاره نیست می روم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت...
*حسین...بگو... شاید محرم سال بعد نباشی...شب آخره....شب آخر اَجر میدن...امشب مادرش میخواد امضا کنه...*
نگات کردم
صورتمو به سمت قتلگات کردم
با گریه و ناله حسین! صدات کردم
ببخش اگه تو مقتلت رهات کردم
غریب بودی
بدونِ حر و مسلم و حبیب بودی
زیرّ سُم اسبایِ نانجیب بودی
برات بمیرم خدُّالتریب بودی
یا ثارالله و ابن ثاره...
حرمله کرد پیرهنتُ پاره
"ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
ما روضه حسین شنیدیم و زنده ایم"
نمونده جز گریه برام چاره
یا ثارالله و ابنَ ثاره...
حرمله کرد پیرهنتُ پاره
یا ثارالله و ابن ثاره...
یا ثارالله و ابن ثاره...
خداحافظ
از کربلای گریه و غمِت رفتم
از دههی اولِ ماتمت رفتم
به روستاییا سپردمت رفتم
*السلام علی مَن دَفَنَه اهلُ القُری...اهلِ قُری به دادش رسیدن...اهل روستا اومدن کمک...*
خداحافظ
از کربلایِ گریه و غمِت رفتم
از دههیِ اولِ ماتمت رفتم
به اهل قریه من سپردمت رفتم...
خداحافظ
ببین با تازیونه آشنام کردن
*اولین باره می بینم...برا خواهرت عجیبه...تا حالا کسی با ما این کار رو نکرده بود...*
با سیلی خواهرت رو احترام کردن
جدا نشد زینب ازت؛ جدام کردن!
*انقدر لگد به ما زدن...انقدر تازیانه به ما زدن...انقدر به دخترات زدن...عباس کجایی؟!حسین...*
به جز تو خواهرت کیو داره
یا ثارالله و ابن ثاره...
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله و ابن ثاره...
یا ثارالله و ابن ثاره
کجا بودید؟!
لحظهای که امامتون صداتون کرد
هِی گریه کرد و زیرِ لب دعاتون کرد
وقتی که دست و پا می زد نگاتون کرد
کجا بودید؟!
با ناسزا بچهها رو که می بردن...
*اینا از گل نازک تر نشنیدن...چرا بهشون فحش میدین؟*
کجا بودید؟!
با ناسزا بچهها رو که می بردن...
سر روی نیزهها رو که میبردن...
با گریه گوشوارهها رو که میبردن
*اومد سراغ دختر امام حسین...گریه می کرد...گوشواره رو که از گوشش می کشید...فقط یه سوالی ازش کرد...تو که داری گوشواره من رو به زور می بری...دیگه چرا داری گریه می کنی؟گفت:دلم می سوزه...گفت:لااقل این کار رو نکن...گفت اگه من نبرم یکی دیگه میاد می بره...حسین....*
کجا بودید؟!
با ناسزا بچهها رو که می بردن...
سر روی نیزهها رو که میبردن...
با گریه گوشوارهها رو که میبردن...
گدا مگه جز تو کیو داره
یا ثارالله وابن ثاره
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله و ابن ثاره
یا ثارالله و ابن ثاره
*روضه من دیگه تمومه...روضه فقط یک کلامِ...آقای ما رو کشتن...خواهرش رو به اسیری بردن...غریب کشتنش...تنها بود...یاوری براش نبود...زنازاده ها کشتنش..." اَلسّلام علی قتیلِ اولادِ بغایا..."شب آخره...نوکری ما رو امضا کن...وگرنه دنیا و آخرت رو با هم باختیم...*
چقد خوبه...
اگه یه شب حسین منو دعا میکرد
صداش که میزدم خودش نگاه میکرد
منو به اسم کوچیکم صدا میکرد
چقد خوبه
دلم پر از تپیدنِ حسین باشه
یه شب سرم رو دامنِ حسین باشه
نگام به روضه خوندنِ حسین باشه
نمونده جز گریه برام چاره
یا ثارالله وابن ثاره...
میدونم این گریه اثر داره
یا ثارالله وابن ثاره...
یا ثارالله و ابن ثاره...
حسین جانم...
ماها کجا و غصّهی تو رو خوردن
از سرمون زیاده اسمتُ بردن
الهی روزیمون بشه برات مردن
حسین جانم
از مادرت بخواه قبول کنه از ما
خودش اجازه داد که جاری شه اشکا
دسمتونُ گرفت و گفت بیاین اینجا
*با روضه حضرت زهرا شروع کردیم...با این روضه هم تموم می کنیم...با روضه وداع امیرالمؤمنین..."فَلَمّا نَفَدَی یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی دست از خاکِ زهرا کشید،دست ها رو به هم زد...خاک ها رو از دست افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به دل علی هجوم آورد..."وَ ارسَلَ دُموعَه عَلی خَدَّیه..."شروع کرد های های گریه کردن...همه بگید یا زهرا...*
حسین جانم
از مادرت بخواه قبول کنه از ما
خودش اجازه داد که جاری شه اشکا
دسمتونُ گرفت و گفت بیاین اینجا
بچه به جز مادر کیو داره؟!
یا ثارالله وابن ثاره...
اشک مارو مادر خریداره
یا ثارالله وابن ثاره...
#شاعر: رضا یزدانی
*به یاد اون مادری که امروز عصر آمد گودیِ قتلگاه...صدا زد "بنی..بنی..قتلوک...ذبحوک...و من الماء منعوک..."وقتی که سنان بن انس اراده کرد سر رو بِبُره...آخرین جمله ای که اباعبدالله در این دنیا شنید این بود "وَ اِنّی لَاَحتَضُّ رأسَک..."سر تو رو می بُرم... و می دانم که پدر و مادرت بهترین پدران و مادرانند...حسین...حسین...*
4_5832322849301334496.mp3
2.57M
#نوحه بسیار زیبا
کمی آهسته تر به كجا میروی
بدون زینبت تو چرا میروی
بدون زینبت تو چرا میروی
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
یابن الزهرا حسین
دل من اسیر دام گیسوی تو
تپش های دلم نام نیكوی تو
تپش های دلم نام نیكوی تو
به زخم دل من یا اخا مرهمی
پس از تو برایم كو دگر محرمی
یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
به جای مادرم آمدم به سویت
تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت
خدا همراه تو تو روی كربلا
وعده ملاقات از سر نیزه ها
خدا همراه تو تو روی كربلا
وعده ملاقات از سر نیزه ها
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
یابن الزهرا حسین یابن الزهرا حسین
کمی آهسته تر به كجا میروی
بدون زینبت تو چرا میروی
بدون زینبت تو چرا میروی
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
یابن الزهرا حسین
دل من اسیر دام گیسوی تو
تپش های دلم نام نیكوی تو
تپش های دلم نام نیكوی تو
به زخم دل من یا اخا مرهمی
پس از تو برایم كو دگر محرمی
یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
به جای مادرم آمدم به سویت
تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت
خدا همراه تو تو روی كربلا
وعده ملاقات از سر نیزه ها
خدا همراه تو تو روی كربلا
وعده ملاقات از سر نیزه ها
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین
یابن الزهرا حسین یابن الزهرا حسین
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
دویــد شمــر ســـوی قتلگــاه بعد چه شد؟
کشیـد فــاطمـه از سیـنـه آه بعـد چه شد؟
نهـــاد زانـــوی خــود را بـه روی قلب حسین
شکـست مخــزن سِّــــر الــه بعـد چه شد؟
ســر بـــریـده روی دسـتهـــای قــاتــل بود
کـه کــرد فــاطمــه او را نگـاه بعد چه شد؟
گــرفت چهـرۀ خـورشید و روز شد شـب تار
به نیزه گشت عیان قرص ماه بعد چه شد؟
بـدن بــه روی زمیـن بــود و اسب بیصاحب
روانه شـد به سوی خیمهگاه بعد چه شد؟
فــــرار فــــاطمهها پـــابـرهنـه بــر ســر خـار
فتــاده از پـیِشان یـک سپاه بعد چه شد؟
کجـا روم بــه کـه گـویم کـه کودکی از ترس
بَـــرد بــه کـــودک دیگــر پنـاه بعـد چه شد؟
دو دسـت شـوم قـوی پنجـهای بـه بـالا رفت
کـه شـد دوگونۀ طفلی سیاه بعد چه شد؟
ز گــوش دختــرکـی خصـم گـوشواره کشید
فتـــاد روی زمیـن بــیگنــــاه بعـد چه شد؟
جــــواب دادن «میثــــم» بـــه انتـهــا نـرسد
هـــزار بـــار بپــــرسیــــد آه بعــد چــه شد؟
استاد حاج غلامرضا سازگار
#کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش
مرده است احترام ... بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام ... بماند بقیه اش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام ... بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ...بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام ... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
#کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلخوشی هایِ کم ِ دور و برت را بردند
بد زمینگیر شدی! بال و پرت را بردند
روی دستان تو با تیر سه پر؛ پرپر شد
گوش تا گوش...دهان پسرت را بردند
چشمت از داغ جوان تار شد و کم سو شد
میزدند و همه نام پدرت را بردند
علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت
کمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند
با وضو نیزه-زنان وارد گودال شدند
آن عقیقِ یمنِ شعله ورت را بردند
چکمه هایت را با نیزه درآورد کسی
تیرباران شده بود و سپرت را بردند
تا بگیرند دو سه جایزه از دست یزید(لع)
دست و پا میزدی آقا خبرت را بردند
پیش زینب(س) به تو بسیار جسارت کردند
غارتت کرده و بر نیزه «سرت» را بردند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#کانال_نوای_ذاکرین_:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
#کانال_نوای_ذاکرین_:(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:#خادم_الذاکرین_آرامش