eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
28934-attachment-rozeh-hazrat-zeinab-taheri.mp3
2.55M
خداحافظ، شبای غربتِ زینب خداحافظ، دیگه بی طاقتِ زینب خداحافظ ، من از این زندگی خستم خداحافظ، رَدِّ زنجیر رو دستم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم برادرجان! میام امشب کنارِ تو برادرجان! منم چشم انتظارِ تو چرا امشب، نمی آیی به دنبالم؟ دلم تنگِ، هنوزم تویِ گودالم دلم تنگِ، روزی صد دفعه می میرم دلم تنگِ، تو آتیشا هنوز گیرم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم خودم دیدم تو را لب تشنه می کشتن خودم دیدم تو را با دشنه می کشتن تو هم دیدی، که صد بار بعدِ تو مُردم تو هم دیدی، پس از تو آب نمی خوردم خودم دیدم، رو سینه ات، رَدِّ پا افتاده خودم دیدم، سَرِت از نیزها افتاده تو هم دیدی، همه تویِ حرم ریختن تو هم دیدی، یه دفعه رو سرم ریختن حسین... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ManoKeyMibariKarbala-HosseynTaheri.mp3
9.23M
🎙 مداحی استودیویی | منو کی میبری کربلا 🎤 با نوای کربلایی حسین طاهری ✅ 📍 🖤 مرثیه روضه نوحه واحد شور 🕋 مداحی و سخنرانی ذاکرین👇 https://eitaa.com/zakerin 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اربعین حسینی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ..روز اربعین حسینی است خوش به حال کسانی که رفتن کربلا و اربعین کربلا هستند انشاالله دعا کنید قسمت بشه ماه ها هم در چنین روزی کربلا باشیم خیلی ها حالا رفتند درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کنند بگیم حسین جان درروزعاشورا فریادت بلند شد تا کسی شما را یاری کنند ولی حالا ببین هزاران عاشق دلسوخته دارند می یان کربلا اربعین کربلا باشد حالا دلها آماده برات روضه بخونم همه اموات فیض ببرند 🔸اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود 🔸کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود 🔸غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام 🔸یاد شام تارشان در کنج ویران می شود 🔸باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب 🔸سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود 🔸مجلس شام یزید و لعل لب های حسین 🔸زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود 🔸گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است 🔸آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود 🔸باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش 🔸یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود 🔸باز گویا دختری از شوق دیدار پدر 🔸گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود 🔸باز گویا جابر آید با عطیه کربلا 🔸حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود 🔸باز گویا زینب غم دیده از شام بلا 🔸می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود 🔸کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده 🔸دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود 🔸غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است 🔸تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود 🔸ناله های زینب و خون دل سجاد دین 🔸تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) ـفرمود یابن رسول الله . یه راه میره مدینه . یه راه میره کربلا. کدوم راهُ بریم؟ امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید. ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب. بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد. فرمود بشیر ما رو ببر کربلا. چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم. چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود . آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته. روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا . آخ کاروان رسید کربلا.. این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن . اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،، جوونای بنی هاشم اومدن.. هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند. با احترام وارد زمین کربلا شدن.. وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .. عباس اومد ، زانو زمین زد . خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .. با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا.. 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .. نه عباسی هست.. نه علی اکبری هست. از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن . هر کدوم کنار قبری رفتن. ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت. 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان. یه جا نیومدم. (یادته حسین جان) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی. حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش. حسین جان حالا بیا تلافی کن سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان وقتی سرتو وارد خرابه کردن داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اربعین حسینی اشعارزمزمه ای سبک: عزا عزا بپا شد...مدینه کربلا شد.. 👇👇👇 بارسفرببندید،عالم شده عزادار قامت خمیده زینب، آیدبرای دیدار زینب حزینو و خسته، گوید به چشم گریان تاج سرم حسین جان، برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان....تکرار... 😢😢😢 دیدی که پس گرفتم،پیراهنت برادر برگوشم از بیابان،آیدصدای مادر روضه بپا نمایم،هرگوشه ازبیابان من مضطرم حسین جان،برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان...تکرار... 😢😢😢 یادم نرفته دیدم،خوردی زمین به گودال میرفتی ای ذبیحم،باضربه نیزه ازحال خودرا به تورساندم،باگیسوی پریشان ای بی سرم حسین جان،برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان...تکرار... 😢😢😢😢 کارم کشیده بی تو،تامجلس حرامی شخصیتم شکسته،با ناسزای شامی باخیزران بهم ریخت،ترتیب صوت قرآن من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان...تکرار... 😢😢😢😢 ازمن نپرسی ازچه،شرمنده ازوصالی شد گریه کردن آزاد،جای رقیه خالی ریحانهٔ بهشتی،جامانده کنج ویران بی یاورم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان...تکرار... 😢😢😢😢 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
واحد: به سبک: برمشامم میرسدهرلحظه بوی کربلا...👇👇😢😢😢 پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا.... ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ... لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ... هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا خستگی های تو را زیر نظر آوردم و.. من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا امر کردم تا که موکب ها به یاریت رسند .. تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا .. من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم.. پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا 🔸شاعر: ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_5843450903406840726.mp3
5.84M
|⇦•مگه میشه که اربعین.... سینه_زنی ویژه جاماندگان از پیاده روی اربعین به نفس کربلایی حسین سیب سرخی : خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده‌روی هستند یا پیاده‌روی خواهند کرد و به خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إن‌شاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند. ما هم اینجا با شوق و با نگاه میکنیم. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
2_144188856248935811.mp3
27.2M
زیرِ گنبد طلات، گریه می‌کنم برات گریه می‌کنم آخه، گریه داره روضه‌هات علیا مُخدَّره، کی دلش اومد تو رو به اسارت ببره علیا مُخدّره، به خدا سوختن من از داغِ معجره علیا مُخدّره، خدا از هر کی گذشت، از شمر نگذره بعد از گودال آزار دیدی بعد از عباس بازار دیدی عمه جانم جانم زینب وقتی می‌زنم صدات، سینه می‌زنم برات تو صحن تو می‌خونم، روضه‌ی مُخدَّرات علیا مُخدّره، توی بزم مِی زمان، چه دیر می‌گذره علیا مُخدّره، داغ چوب خیزرون، از نیزه بدتره علیا مُخدّره، کاش چوبی که بالاست، محکم پایین نره الشّام الشّام الشّام سنگ و آتیش طعنه دشنام سنگ و چوب و طعنه دشمام عمه جانم، جانم زینب دم ضریحِ با صفات، روضه می‌‌خونم برات این بار روضه می‌خونم از قول برادرات علیا مُخدّره، غربت اینه که سَنان، با تو همسفره علیا مُخدّره، چند دفعه زدنت، اونم چند نفره علیا مُخدّره، اونکه دستت و بست، از خدا بی‌خبره حتما بوده بازوت زخمی مثل مادر پهلوت زخمی خواهر جانم جانم زینب خواهر جانم جانِ خواهر عمه جانم جانم زینب ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد... در نقلی آمده است: 🥀 یکی از فرماندهان لشکرِ حرامیانی که أسرای آل الله «علیهن‌ّالسلام» را به سمت شام می‌برند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرام‌زاده بود. 🥀 وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت. 🥀 طبق این نقل، در این‌جا بود که امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 📋 فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهل‌البیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَّوک ▪️همانا از ما اهل‌بیت «علیهم‌السلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد. 📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۶۰ ✍ چه پای آبله‌خیزی… چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست «زجر»، الهی! به خفتگان، همه رو نیزه میزدند که برخیز دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایه‌ی سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدّرات مکدّر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی...
🩸ای پیرزن! آن زینب که تو می‌گویی، همین زن است که داری با او صحبت می‌کنی... در نقلی آمده است: 🥀 در یکی از منزل های در راه شام، حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها با اطفال خردسال نشسته‌ بودند و رسم این بود که در هر منزل، مردم به تماشا می‌آمدند. 🥀 ناگهان پیرزنی عصا به دست آمد و نگاهی به دایره اسرا کرد و چشم او به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها افتاد. جلو آمد و عرضه داشت: از کجا هستید؟ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: از اسيران کربلا. پرسید: از کدام شهر آمده‌اید؟ حضرت فرمود: مدینة الرسول صلی اللّه علیه وآله. 🥀 پرسید: از کدام طايفه هستید؟ حضرت‌ فرمودند: از بنی هاشم. عرضه داشت: من و شوهرم در زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مدینه آمدیم. شوهرم فقیر بود از امیرالمؤمنین علیه‌السلام مالی طلب کرد. 🥀 امیرالمومنین علی علیه‌السلام، فرزندش حسین علیه‌السلام را طلبید و فرمود: ای فرزندم! قرض این فقیر را بده. با حسین علیه‌السلام رفتیم به در خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 دیدم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به دخترکی کوچک که زینب سلام‌اللّه‌علیها نام داشت،فرمود: دخترم! گردنبند خود را بده به این فقیر. آن دختر چنین کرد و به برکت آن گردنبند تاکنون فقیر نشده‌ام. 🥀 به من بگو آیا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به سلامت است؟ یک مرتبه حضرت ام کلثوم علیهاالسلام که این صحنه را مشاهده می‌نمود، به گریه درآمد فرمود: «ای پیرزن! آن زینب که تو می‌گویی همین زن است که با او صحبت می‌کنی!» 📚جامع المجالس، ص۷۵ (نسخه خطی) ✍ در کربلا صبور رسید و دچار رفت زینب عزیز آمد و با حال زار رفت آن‌کس که روزگار به گردش نمی‌رسید... آخر به سایه‌ی ستم روزگار رفت روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر آن‌سان سوار آمد و این‌سان سوار رفت! بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن... بین غریبه آمد و با نیزه‌دار رفت زینب اگرچه وقت بلا پس نمی‌کشید هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت! می‌خواست تا وداع کند با تن حسین او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت خلخال دختران همه سوغات کوفه شد از آن به بعد پای همه روی خار رفت عباس گریه گرد همان دم که خواهرش با مست‌های بی‌سروپا هم‌جوار رفت احمد عمامه را به زمین زد میان عرش وقتی به‌روی معجر زینب غبار رفت