eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.9هزار دنبال‌کننده
51 عکس
42 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
1_3164014369.mp3
1.12M
روحیمیزه صفا علی دردمیزه دوا علی مشگل آچان بیلکلره شیعه لرین فدا علی 🌼جانم علی جانم علی 🌼ای جان جانانم علی میر حجاز علی علی محرم راز علی علی درگهی باب حاجت اهل نیاز علی علی قائد و رهبریم علی هادی معبریم علی ذات حقین وجودینه علت باوریم علی 🌼جانم علی جانم علی 🌼ای جان جانانیم علی هادی علی هدا علی نادی علی ندا علی وارث ختم الانبیا ارشد اولیا علی راشد علی رشاد علی مرشد علی مراد علی لات ومناتی سیندیران جاهد علی جهاد علی 🌼جانم علی جانم علی 🌼ای جان جانانم علی معنی اتحاد علی کشتهءعدل ودادعلی خلقت عرش وکرسیه فلسفهء نهاد علی صاحب اقتدار علی خلقته افتخار علی دین حقین بقاسینه ضامن و اعتبارعلی 🌼جانم علی … عاشق پاکباز علی عشقده سرفراز علی وصل و فراق دلبره دلده کی سوزوسازعلی مکتبه امتیاز علی معنی دستماز علی سجده ده قانه غرق اولان فلسفه ی نماز علی 🌼جانم علی … عزت و جاهه گام علی رتبه علی مقام علی فلسفه ی نما ز ده سجده علی قیام علی دایره ی قضا علی حق سوونه رضا علی کوفه دکی یتیمیلر قالدیلا بی غذا علی 🌼جانم علی… ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
|⇦•چه میکشد آن پرنده ای.... و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری 👏🌹👏🌹 چه میکشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نگردد دراین حرم آشیان نگیرد، به گرد صحن شما نگردد رفیق کهنه شرابمان کن بساز و دائم خرابمان کن دعا کن و مستجابمان کن که بی توحاجت روا نگردد نباشد عشقت اگر که در دل چگونه سالک رسد به منزل چگونه کشتی رسد به ساحل اگر علی ناخدا نگردد شب آمد و منجلی شدی تو سکوت کردی جلی شدی تو شکوه نادعلی شدی تو دلم اسیرت چرا نگردد به گرد صحن شما نگردد خموش گردد دم مسیحا عصا نیفتد ز دست موسی نمیرهد نوح از آن بلایا اگر اسیر شمانگردد چراکه در دل بدون نورنت بدون عشقت بدون یادت ضیا نباشد،صفا نباشد دل آشنا با دعا نگردد نجف مدینه ،نجف خراسان نجف قم است و نجف گلستان ز دیدگاه حرم شناسان نجف چرا کربلا نگردد دراین میانه، چه عاشقانه،طواف کردم بدور خانه قبول‌ حج کسی نگردد که دور ایوان طلا نگردد علی امیر و علی موحد علی دلیر و علی مجاهد چگونه ممکن شود به مسجد دری از این خانه وا نگردد علی شمش هماره روشن در آسِتانه به جنگ رفتن به جان مولا قسم که دشمن حریف نور لَنا نگردد حریف حیدر نبوده مردی نموده طوفان به هر نبردی عقیده دارم که هیچ دردی بدون نامش دوا نگردد چه خانه ای و چه خانواری چه جایگاهی چه اعتباری محیط رشد چنین تباری چگونه دارو شفا نگردد چگونه مالک از او نگوید قدوم بوزر رهش نپوید نگاه سلمان علی نجوید چگونه میثم فدا نگردد الهی از غم جهان بسوزد زمین بِخشکَد قمر بمیرد ستاره از آسمان‌ بیفتد اگر علی مقتدا نگردد غمش چنان مبتلا کند که مرا اسیر بلا کند که بخود بگویم خدا کند که خدا نکرده خدا نگردد فدای یک جلوه از جمالش پراز،شعر من از خیالش خداکند لحظه ی وصالش که بند بندم جدا نگردد «ای جانم علی ،جانم علی» نبی است اول زکیه دوم علیست سوم حسن چهارم حسین پنجم به غیر از اینها کسی شریک کسا نگردد به پای عشقش نشسته ام من سفالی ام دل شکسته ام من اگرچه وصف جناب دریا میان این کوزه جا نگردد جنون گرفتم در این هیاهو بحق یا حی بحق یا هو الهی از،ریشه دشمن او چُنان بیفتد که پا نگردد قسیم نارو قسیم جنت زلالِ سرچشمه ی ولایت امام عشق و امام‌ رحمت نصیب جز مرتضی نگردد ابوترابی کتاب ناطق،ابوترابی امیر عاشق به سرزمین دلِ خلایق چگونه فرمانروا نگردد منی که عشقی جز او ندارم بغیر از این آرزو ندارم برای یک لحظه دستهایم ز دست مولاجدا نگردد کسی که با او سفر نکرده به کهکشانش گذر نکرده برای وصلش خطر نکرده به عشق او مبتلا نگردد اگر مرام علی نباشد شکوه نام علی نباشد شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد زمان تدفین یاس شب بو چه ها گذشته به حضرت او که تا زمانِ ظهور مهدی حقیقتش برملا نگردد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
1402110411.mp3
30.35M
|⇦•چه میکشد آن پرنده ای ... و توسل به امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری 🌹👏🌹👏 خواجه نصیر الدین طوسى ریاضیدان بزرگ و فیلسوف اسلامى مشهور من که نهج البلاغه  را گرد آوردم ، تنها به این قصد بودم که مقام امیرالمؤ منین علی را در سخن و بلاغت نشان دهم ، با اینکه او را نیکوییها و برتریهاى بیشمارى است که درآنها به آخرین درجه کمال رسیده و از همه انسانهاى بزرگ پیشین که از آنان سخنانىحکمت آمیز به یادگار مانده ، پیشى گرفته است. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•علی یعنی چراغ اهل.... و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده به نفس حاج امیر کرمانشاهی 👏🌹👏🌹 علی یعنی چراغ اهل بینش علی یعنی پناه آفرینش علی آیینه ی آیین اسلام علی یعنی تمام دین اسلام علی دین را امام راستین است علی دست خدا در آستین است  علی میزان، علی ایمان، علی حق علی سر تا قدم توحیدِ مطلق علی مولود کعبه رکن دین است علی آیینه ی حق الیقین است علی بر حزب حق، صاحب لوا بود علی فرمانده کلِّ قوا بود علی شمعی که در بزم ازل سوخت علی جبریل را توحید آموخت علی در مُلک هستی ناخدا بود علی پیش از خلایق با خدا بود علی حمد و علی ذکر و علی دم علی حجر و حطیم و بیت و زمزم علی در یاری حق ترک جان گفت علی در بستر ختم الرسل خفت علی جوشن به تن پوشید بی پشت علی در جنگ عمر عبدوَد کشت علی بازوی دیو نفس بسته علی در کعبه بت ها را شکسته علی اسلام را در صدر تابید علی در بدر هم چون بدر تابید علی دین است و قرآن است و احمد علی یعنی علی یعنی محمد ولی الله اعظم رکن دین است اولوا الامر تمام مسلمین است که قرآن می کند وصف خضوعش ز خاتم بخشی و حال رکوعش هزاران سلسله آواره ی اوست حدیث منزلت درباره ی اوست گهر از «سِلمُک سلمی» فشانم حدیث «لَحمُکَ لَحمی» بخوانم عدم بود و عدم بود و عدم بود که حیدر با محمد هم قدم بود دور توحید افشاندند با هم خدا را هر دو میخواندند با هم علی داد از ولایت با نبی دست نبی عقد اخوت با علی بست علی در چرخ ماه انجمن بود شنیدیم مهر با او هم سخن بود اگر خورشید حرفی با علی گفت یقین دارم که تنها یاعلی گفت نمیدانم که بودم کیستم من؟ اگر پرسید از من کیستم من؟ نه صوفیم نه سالوس ریائی نه وهابی نه بابی نه بهائی نه آنرا و نه این را دوست دارم امیرالمومنین را دوست دارم نه در دل هست مهری زان سه یارم نه با اهل سقیفه کار دارم مسلمانم، مسلمان غدیرم امیرالمومنین باشد امیرم بود خاک در او آبرويم غلام يازده فرزند اويم دلم از خردسالي با علي (ع) بود سخن ناگفته ذکرم يا علي (ع) بود چو از اوّل گِلم را مي سرشتند بر آن گل مهر مولا را نوشتند ولاي مرتضي (ع) بود گِل من علي (ع) بود و علي (ع) بود و دلِ من سرم در هر قدم خاک رهش باد که مادر يا علي (ع) گفت و مرا زاد چو پا در عالم خاکي نهادم برون آمد خروشي از نهادم سراپاي وجودم با علي (ع) بود خروشم بانگ يا مولا علي (ع) بود لبِ خاموشم از مولا علي (ع) گفت مؤذن هم بگوشم يا علي (ع) گفت به عشق مادرم ز آنرو اسيرم که با اشک ولايت داده شيرم مرا اندر غدير عشق زادند سرشک شوق و شير عشق دادند سرشک و شير با خونم عجين شد تولّاي اميرالمؤمنين (ع) شد مرا شير ولايت داده مادر مرا با عشق حيدر (ع) زاده مادر مرا غرق تجلی کن علی جان مرا مست تولا کن علی جان محمد شهر علم است و علی در ز در در شهر وارد شو برادر هر آنکه ناید از در دزد باشد یقین دارم جهیمش مزد باشد ز جام معرفت سیراب گردان چه شمع محفل خود آب گردان اگر آلوده ام دل بر تو بستم اگر خارم کنار گل نشستم نمک پرورده ی خوان تو هستم نمک خوردم نمکدان را شکستم اگر من خوار و پستم تو عزیزی، مبادا آبرویم را بریزی ارادتمند زهرای بتولم قبولم کن قبولم کن قبولم از استاد سازگار ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
"اشک" از "دیده" سر درآورده چشم من شعر تر درآورده از مضامین پدر درآورده یا کریمی که پر درآورده می پرد تا حریم پاک نجف خُمّ ما و شراب تاک نجف چشم افتاد تا به قامت تو سجده کردیم ما به هیبت تو به خلایق برای طاعت تو تا که ابلاغ شد ولایت تو همه روز ازل بلی گفتند صد و ده مرتبه علی گفتند آفریده است زلف تو شب را ماه رویَت هزار کوکب را چشم مستت خُمِ لبالب را می گزیدند حوریان لب را_ _از رُخت تا خدا نقاب گرفت کهکشان رنگ آفتاب گرفت عکس تو در میان قاب افتاد با طلوعِ تو آفتاب افتاد تا که از چشم تو شراب افتاد دهن جنِّ و انس آب افتاد ای خداوند باده...، خلق شدی چِقَدَر فوق‌العاده خلق شدی تا خدا خیره شد به چشمانش گفت: هفت آسمان به قربانش دست حیدر سُپرد سُکّانش خِلقَت آغاز شد به فرمانش پس عوالم در اختیار علی ست خَلقِ باقیِ "خلق" کار علی ست ما همه سائل تو خلق شدیم ما برای دل تو خلق شدیم ضربدر حاصل تو خلق شدیم از اضافه گلِ تو خلق شدیم قطره ایم و شکوه دریایی بانی خلقت گداهایی نذر شمع تو پر تراشیدیم سوختیم و جگر تراشیدیم این چُنین ما اگر تراشیدیم بَهر طوف تو "سر" تراشیدیم کعبه را در طوافِ خوددیدی تا عبایی سیاه پوشیدی نَفَسَت روح داده ایمان را نور بخشیده نصِّ قرآن را کعبه تا دید فَخرِ انسان را پای تو چاک زد گریبان را ای مُقرب ترین نشانه ی حق سینه چاکِ شماست خانه ی حق تا در آفاق بحث هست تو شد جبرئیلی نخورده مست تو شد بال او منبر اَلَستِ تو شد دست پرودگار دست تو شد شب معراج مصطفی می دید دست هایی که سیب می بخشید تو درخشان‌شهابِ نیمه شبی آینه دار جلوه های رَبی به خداوند، تک یل عربی زرهِ لَیْلَةُ المَبیت نبی_ _مرگ در پیش پات می لرزَد اجل از هیبت تو می ترسد یالِ دُلدُل در اختیار علی‌ست جنگ ها عرصه ی شکار علی‌ست معرکه ها در انحصار علی‌ست سِیفُ الاِسلام ذوالفقار علی‌ست سِیل خشمش شکست سدها را بر زمین کوفت عَبدَوَدها را دست تو بذر عشق می کارد از نگاه تو فضل می بارد تن این منکرین که می خارد... چه کسی خطبه، بی الف دارد! شرزه شیرِ کلام رامِ علی آیه های خدا...، کلام علی دام بگذار، ما کبوترتان یک به یک می شویم پرپرتان درک آدم کجا و محضرتان "ردِّ شَمس" است کار قنبرتان این کرامات کسر شأن شماست بس که حدِّ مقامتان بالاست خنده ی سبز تو صنوبرساز بامِ پلک ترت کبوترساز نمک سفره ی تو قنبرساز خاک نعلِین تو ابوذر ساز بوسه زد عرش بر قدم هایت روی دوش نبی‌ست جاپایت کاش پائیز را بهار کند دل ما را به غم دچار کند تا از این دردها فرار کند صید آزُرده را شکار کند ماهی برکه رستگار شود تا به قُلّاب تو سوار شود ابرِ شب‌گریه ام که می بارم بَرده ی پاپتیِ بازارم میثمی از تبار تمّارم سالیانیست تشنه ی دارَم عطش وصلِ عشق را کم کن نخلِ دار مرا فراهم کن ای که از دیگران سری مولا با خداوند می پری مولا تو که ا‌ین‌قَدر دلبری مولا بار بُنجل نمی خری مولا؟! کاش من هم مقیم تان بودم کُنج حُجره گلیم تان بودم ذرّه ای با گدا تَساهُل کن چند سالی مرا تَحَمل کن خرج من را خودت تَقَبُّل کن در رکوع ات به من تَفضُّل کن من به جز نوکری نمی خواهم از تو انگشتری نمی خواهم سر که دادیم سر سپرده شدیم سرِ بازار کشته‌مُرده شدیم زیر پای نگار بُرده شدیم پا که خوردیم و سالخورده شدیم پیر عشقت شهید می گردد نوکری رو سفید می گردد دور آخر به ما جواب بده دست ما هم کمی شراب بده دلِ ما را نکن کباب...، بده مُهر ما را، ابوتراب، بده دائماً مَست، مِی به کف باشد مُهر اگر تربتش نجف باشد کاش ما را به حق شاه نجف بنویسند در پناه نجف شاهراهِ خداست راهِ نجف کعبه ی ماست بارِگاه نجف زائرانی که محوِ ایوانند سمت حیدر نماز می خوانند ذکر تسبیحِ اولیا حیدر ساحل امن انبیا حیدر به خدا می رسیم با حیدر یک علی راه مانده تا حیدر امتحان جز ولی‌شناسی نیست غیر "زهرا" علی شناسی نیست علّت خلق ماسوا زهرا بانی خنده ی خدا زهرا "بَضْعَةٌ مِنِّ" مصطفی زهرا روح ایمان مرتضی زهرا گوهر عاشقی تبلور کرد حیدر از فاطمه تشکر کرد جسد عشق جان گرفت امروز لال بود و زبان گرفت امروز زانوانش توان گرفت امروز خانه تا بوی نان گرفت امروز یا علی!خانه ی تو شکل گرفت تاج شاهانه ی تو شکل گرفت یاس تا روی آینه "ها" کرد عشق تصویر تازه پیدا کرد حیدر از فاطمه تقاضا کرد تا کمی بندگی تماشا کرد غرق در ذات اقدس رب بود او ز نور خدا لباب بود سنگ تا فرصت محک برداشت روحِ آئینه ای ترک برداشت زخم ناسور دل نمک برداشت غاصبی لقمه ی فدک برداشت کوچه ی تنگ تنگ تر شده بود و دلی سنگ سنگ تر شده بود دست سنگین که از سری رد شد درد سیلیِ سخت بی حد شد آهِ پروردگار مُمتَد شد پسرش دید صحنه را...، بد شد گوئیا پنج تن زمین خوردند پیش چشم حسن زمین خوردند...
قصیده‌ی (بدون نقطه) در منقبت امیرمؤمنان حضرت علی (ع) (مــولا علــی) ای ولـــــیّ ِ والـــــی ِ والاـ عــلــــی وی علــی ِ عـــالـــی ِ اَعــلا عــلـــی ای سـمــیّ ِ کـــردگـــار ســرمــــدی وی وصــیّ ِ احمــــــد ِ والا عــلـــی هم اصــول و محــور علـم و کمـال هم اســاس عَـلّــم الاَسمـــا عــلـــی هــم رســول الـلــه را ـ اوّل وصــی هــم ولیّ الـلــه ِ عـــدل آرا عــلـــی هــم کمــال کـــامـــل ِ حـــیّ ِ وَدود هــم مــدار عـــالَـــم اَعـــلا عــلـــی هــم ســـرادار ســـرای کــــردگــــار هــم امـام و هـادی و مـولا عــلـــی اســـم او را ، داور کـــــلّ ِ امــــــور کــرد در عصر ورود اعطـــا عــلـــی درگـــــه عَـــــلّام را ، عــِلــــــم ِ ولا عـــــالَـــم لاحــــول را ، إلّا عــلـــی مـــاورا را رأی او سِحــــر حــَـــلال مـاسَـوا را سَــرور و اَولــیٰ عــلـــی در حــرم ، مــولــود او آمــد همــی مر حــرم را مَحــرمُ الاولی عــلـــی حـاصـل و محصـول درگــاه اَحــــد حــامـد و محمــودِ مُلـکِ لا عــلـــی حــاکــمِ ُحکــم ِ الهـــی در حـِکــَــم عـــالِـــم عِلـــم گُهـــر آســا عــلـــی صِهــر احمـــد ، سـرّ ِ الـلـه الصّمـَــد مِهـــر سرمد محــور طـاهـا عــلـــی داده در صـــدر سَمـــا معمـــوره ها کرده در مُلـکِ صمــد مــأوا عــلـــی لـوحِ کـرسی را علــی کِلـک علـــوم لوحـه ی "لـولاك" را "لـولا" عــلـــی مهـــر طالــع ، مــاه لامــِع ، روی او دُرّ ِ احـمـــــر ، لــؤلــؤ لالا عــلـــی روحِ ارواح و دَم ِ روح الـلّــهـــــــی طـور عــدل و هـادیِ موسا عــلـــی آدم و داوود و صـالح ، هـــود هــم داده دل‌هــا ، در رَه ِ مـــولا عــلـــی عسکــــر اســـلام را ـ هـــــادی ِ راه مَــر‌ کــــلام الـلـــه را ، آوا عــلـــی هم علـل ، هم درد ، هم معلـول درد هم دوای ِ دردهــــای ِ مـــا عــلـــی رادمـرد و عــامــل عـــدل و کــــرم اصل هر اِکـرام و هر اهــدا عــلـــی عـــالِـــم ِ کـــلّ ِ عـلـــوم ِ مـــاسَــوا ماحصل ، هـر علـــم را دارا عــلـــی در همــه اَعصــار ، اَعلــم عِـلـــم او در کمـال و عِلــم ، لا اِحصا عــلـــی مِهــرداد اهــل عِلــم و حِلــم و رای راهـدار ِ عـــامـی و أعمـــا عــلـــی در ره ِ ســودای کــــالای ِ کـمـــــال گـوهــر اَعـلا علـی ، سـودا عــلـــی سَــرورِ اَحــــرار ، امـــام ِ دادگــــــر عــدل کـامـل ، ماحی ِ کسرا عــلــی دادگـــــاه ِ اهـــــل ِ دل را ـ دادرس در مَهـالـک ، هــالـِک اَعـــدا عــلـــی در عمــل ، کــــوه وَرع ، سـدّ ِ وَلَــع در حِکــم سرّ ِ کمــاهـی را عــلـــی مَصـــدر ِ احکـــام داور ، در کــــلام صـدرِ اوّل ، صادر و صـدرا عــلـــی دل مـده ، ای دل! مگر در کــوی دل ره مــده در کـــوی دل ، اِلّا عــلـــی در وَلای او دو عــــالم ســر دهــــد هـا علــیٌ ، هــا علــیٌ ، هــا عــلـــی (شمس قم) جز بیت آخِــر مَدحتی گفت بی نقطه به عشقت یا عـلـــی شادروان سید علیرضا شمس قمی شمس قمی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله _ کربلایی حسین طاهری 👏🌹👏🌹 «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ» «أللّهم أخرِج حُبَّ الدّنیا من قلوبِنا و زِد فی قلوبِنا مَحَبَّةَ أمیرِالمؤمنین» خوش است در خَم این گیسوان اسیر شدن به خاک بوسی این شاه سر به زیر شدن خوش است خادمی این سرای را کردن در این مقام گدا بودن و امیر شدن خوش است خاک شدن زیر پای حضرتتان ز یُمن گیوه پر مهرتان ابیر شدن خوش است اینکه ز طفلی به زیر سایه تان گذار عمر نمودن ز عشق پیر شدن شما کلام خدایید و در نزول منید شما محمدی و شما رسول منید به نام عشق به نام خدا و به نام نبی بنوش باده مستانه ای ز جام نبی بنوش باده که جبریل می شود این بار همای اوج سعادت به روی بام نبی ببین ز عرش به سمت حراست در تنزیل صدای بال ملائک به احترام نبی صدای بال ملک نه صدای الله است که آمده برسد محضر مقام نبی رسیده است بگوید بخوان بخوان قرآن بخوان به نام خدایت بخوان محمد جان زبان خویش گشود و حرا منور شد زبان گشود و به اذن خدا پیمبر شد زبان گشود و زمان فراق آخر شد زبان گشود و لبش از وصال حق تر شد زبان گشود و به وحی و به خلق رهبر شد زبان گشود و مکه دمی معطر شد زبان گشود به قرآن عدوش ابتر شد چنان که گوش بتان از تلاوتش کر شد ندا رسید به مکه خدا وطن دارد بتان مکه دگر مکه بت شکن دارد از این به بعد رسول خداست این آقا از این به بعد خدا حرف می زند با ما از این به بعد صدای خداست می پیچد به گوش خلق خدا از لب ابالزهرا از این به بعد خدا یک خداست ای کفار دگر به دور بریزید آن خدا ها را از این به بعد شغال اند شیرهای عرب کنار یارِ پیمبر کنار شیر خدا علی کنارِ نبی و نبی کنارِ علی یگانه حامی وحی است ذوالفقار علی بگو رسول که در دل تبِ خدا داری بگو که ابر خدایی و وحی می باری بگو اگر به تو خورشید و ماه را بدهند ز وحی خواندن خود دست بر نمیداری بگو که آمدی و باغبان عشق شدی به خاک سینۀ ما بذر عشق میکاری تو آمدی که بگویی علی همان زهراست تو آمدی که بگویی منم علی آری تو آمدی که علی را به ما نشان بدهی امام بعد خودت را به ما نشان بدهی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله _ حاج محمد طاهری 🌹👏🌹👏 الا محمد «اِقرء و ربُّک الاکرم» بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم بخوان بخوان که تویی منجی همه عالم بخوان که پیشتر و برتری تـو از آدم بخوان که خوانده خدایت پیمبر اکرم بخوان که هر سخن توست آیتی محکم بخوان به نام خدایی ‌که آفرید تو را بخوان بنام کریمی ‌که برگزید تو را الا که سیطرۀ کفر از این خبر شکند صف سپاه شب از نیزۀ سحر شکند اگر چه کوه بوَد خصم را کمر شکند به تیغ عدل تو بازوی زور و زر شکند تبر به دست، بتان را به یکدگر شکند کمان گرفته ز بوجهلِ فتنه سر شکند خبر دهید که دیو غرور و مستی مُرد رسید لشکر توحید و بت پرستی مُرد محمد ای دو جهان زیر بار منت تو مبارک است به خلق و خدا نبوت تو خجسته باد به عالم ظهور دولت تو تمام نـور بـود از چراغ حکمت تو بود حقیقت توحید درس وحدت تو درود بر تو و دین و کتاب و عترت تو چراغ عترت و قرآن یکی است یااحمد به این دو عزت ما متکی است یااحمد دو ثقل زندۀ تو اهل بیت و قرآنند دو قطعه نور ز یک مشعل فروزانند دو سوره‌اند که مانند نور و فرقانند دو آفتاب که از یک سپهر تابانند دو گوهرند که از یک صدف درخشانند دو نخل نور که محصول یک گلستانند به اتفاق، دو تصویر از جمال خداست هرآنکه گشت جدا ازیکی، ز هردو جداست تو آفتاب جهانی، جهان تو را دارد امیر قافلـه‌ای، کاروان تـو دارد نشسته‌ای به زمین،آسمان تو را دارد تو باغبان جنانی،جنان تو را دارد زمان به طول تمام زمان تو را دارد مکان به وسعت کل مکان تو را دارد چه مقبلان که همه مورد قبول تواند رسول مایی و پیغمبران رسول تواند کسی که در همه جا در کنار توست علی است کسی که دست تو و ذوالفقار توست علی است کسی که تا ابدالدهر یار توست علی است کسی که شیر تو و کردگار توست علی است کسی که جان تو و جان نثار توست علی است کسی که فاتح پروردگار توست علی است کسی که حافظ قرآن و دین توست علی است کسی که گفته خدا جانشین توست علی است سلام بر تو و قدر و جلال و عنوانت! سلام چار کتاب خدا بـه قرآنت! سلام بر تو و یاسین و نور و فرقانت! سلام بر تو که سلمان بود مسلمانت! سلام بر شرف و اقتدار سلمانت سلام مکه و غار حرا بـه پیمانت سلام بر تو و مولا علی برادر تو یگانه فاتح بدر و حنین و خیبر تو بشر رسیـد بـه آیین راستین امشب خدا نمود برون،دست از آستین امشب رسید حلقۀ، توحید را نگین امشب طلوع کرد رخ آفتاب دین امشب بتان کعبه! بیفتید بر زمین امشب خدای را بستایید از همین امشب ظهور مکتبِ «خیرالورا» مبارک‌باد طلوع نور ز غار حرا مبارک باد بشارت ای، همۀ دختران زنده به گور محمد آمده، پـایـان گرفته سلطه زور به گور گشت نهان، دیو کبر و جهل و غرور فروغ دوستی از کوی دوست کرده ظهور به شام تیره شبیخون زده است لشکر نور محمد آمده، چشم بد از جمالش دور رسید مژده که در ظلِّ احمدید همه از این بـه بعد،کنـار محمدید همه قسم بـه ذات خداوندگار حیِ قدیر دو عید ماست یکی، این دو، بعثت است و غدیر جهانیان همه دانیـد از صغیر و کبیـر فقط علی است پس از مصطفی به خلق، امیر به شهریار پیام آوران کسی است وزیر که علم دارد و اخلاص دارد و شمشیر هزار مرتبه”میثم”اگر روی سر دار ز دامن علی و اهل بیت دست مدار شاعر: استاد غلامرضا سازگار از عين علی عيون ما بينا شد وز لام علی لسان ما گويا شد در يای علی نور خدا می بينم زان نور محمد و علي پيدا شد ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
❣﷽❣ 🌹 💐 رفتند یاران چابکسواران سرود غار حرا روشن شده از نور داور روح الامین شد زائر روی پیمبر با ذکر اقرا      در بین ایشان پیچیده عطر     آیات قرآن امشب بخوانیم  قدر و تبارک 💐مبعث مبارک   مبعث مبارک تو خاتمی و دست  تو خیر کثیر است تکمیل این آیین بعثت در غدیر است مُهر رسالت   نام علی هست چون دست او را    گیری سر دست امشب بخوانیم قدر و تبارک 💐مبعث مبارک مبعث مبارک آیه به آیه مصحف ی در سینه ی داری قرآنی و تو هشت و چار آیینه داری تو آفتابی    نسل تو نور است پایان این راه    صبح ظهور است امشب بخوانیم قدر و تبارک 💐مبعث مبارک مبعث مبارک ❤️❤️❤️❤️👏👏👏👏❤️❤️❤️❤️👏👏👏👏👏❤️❤️❤️❤️
و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی 👏🪷🌹🌺 لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً»