#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
تجلی دادهای با هر دعایت، روح عرفان را
فضیلت داده القابت، تجلیگاه انسان را
تورا باب الحوائج! کاظم آل عبا خواندم
عبا بر سر کشیدی جان ببخشی جسم بی جان را؟
رسول الله را وقتی در آن لحظه پدر خواندی
کشیدی بر فضیلتهای هارون، خط بطلان را
پر و بال قنوتت را شکنجه داد با زنجیر
ولی نفرین نکردی در دعای خود نگهبان را
تو با این بردباریها به اصحابت نشان دادی،
برای کظم غیظ خود مصادیقی فراوان را
"شترها هم نباید خدمت ظالم کنند"، آری📎
تو روشنکردهای با این سخن، تکلیف صفوان را
"أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار" و "کظم غیظ" را با هم
نشان دادی چنین توصیههای ناب قرآن را
اگر چه ماه محبوسی و "فِی قَعْرِ السُّجُون" بودی
ولی روشن کند نامت در و دیوار زندان را
✍ #عاطفه_جعفری
📎ماجرای فرمایش امام کاظم (ع) خطاب به صفوان جَمّال دربارهی کرایه دادن شتر به هارون عباسی
📖صفوان بن مهران که با کرایه شتران خود، امرار معاش میکرد و از شاگردان ممتاز امام کاظم(ع) بود، نزد آن حضرت آمد؛ امام(ع) به او فرمود: «همهی کارهایت نیک است جز یک کارت»
صفوان: آن یک کار چیست؟
امام کاظم(ع): شتران خود را به این مرد (هارون) کرایه میدهی.
صفوان: سوگند به خدا، شترانم را برای کارهای ناشایست و شکار و امور بیهوده کرایه نمیدهم؛ ولی برای سفر حجّ کرایه دادهام و خودم عهدهدار راندن شترها نشدهام؛ بلکه آنها را به غلامان سپردهام.
امام کاظم(ع): آیا پول کرایه بر عهده آنها (دستگاه هارون) است؟
صفوان: آری.
امام کاظم(ع): آیا دوست داری آنها زنده بمانند تا کرایه تو پرداخت گردد؟
صفوان: آری.
امام کاظم(ع): «مَنْ اَحَبَّ بَقائَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کانَ مِنْهُم کانَ وِرْدَ النَّارِ
کسی که بقای آنها را دوست بدارد، جزء آنها است و کسی که جزء آنها باشد، در دوزخ وارد خواهد شد».
صفوان میگوید: از خدمت امام(ع) رفتم و همهی شترانم را فروختم تا دیگر به این گناه گرفتار نشوم. هارون از ماجرا اطلاع یافت، مرا احضار کرد و گفت: «شنیدهام شترانت را فروختهای»
گفتم: آری.
گفت: چرا؟
گفتم: پیر شدهام و غلامانم پایبند کار نیستند.
گفت: هیهات، هیهات! من میدانم که به اشاره چه کسی تو این کار را کردهای، آن کس که به تو اشاره کرد، موسی بن جعفر(ع) بود.
گفتم: مرا به موسی بن جعفر(ع) چه کار؟ گفت:
«دَعْ هذا عَنْکَ، فَوَاللهِ لَوْلا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ
از این حرفها نزن، سوگند به خدا اگر سابقهی رفاقت نیک من با تو نبود، قطعاً تو را میکشتم».
📚وسائل الشّیعه، ج ١٢، ص ١٣١ و ١٣٢.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
ماجرای تو انتهای غم است
تو بگو از کجا شروع کنم
اذن میگیرم از امام رضا
تا که این روضه را شروع کنم
آه... موسای خانواده نور
کوه طوری شده است زندانت
مثل بغضی که در گلو حبس است
مانده بین گلوی تو جانت
از تنت یک خیال مانده فقط
بسکه لاغر شدی نحیف شدی
خوب شد نیستند دخترهات
که ببینند چه ضعیف شدی
آه! خلوت نشین ظلمت غم
خلوتت هم نمور، هم سرد است
پانشو چون که زود میافتی
این اثرهای استخوان درد است
روی دست چهارتا برده
بدن تو چه میکند آقا؟!
غل و زنجیرهای زندانت
بر تن تو چه میکند آقا
پیکر تو سه روز بر پل شهر
قبلهٔ اهل کاظمین شده
و از اینجا به بعد مرثیهام
نوبت روضهی حسین شده
وای از آن پیکری که بی سر بود
وای از آن پیکری که بی سر ماند
وای از آن مادری که در گودال
روضههای غریب مادر خواند
✍ #محمدعلی_بیابانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
وقتش شده بیایی و درمانمان کنی
فکری به جسم زخمی ایمانمان کنی
ما را فراق روی تو، تا کفر برده است
برگرد تا دوباره مسلمانمان کنی
ما آبروبریم به دردت نمیخوریم
حق میدهیم از همه پنهانمان کنی
ابری شدیم و راه به گریه نبردهایم
داریم امید تا که تو بارانمان کنی
ما را کنون که تا حرم شاه راه نیست
ای کاش تا که زائر سلطانمان کنی
* *
حالا که کاظمین نرفتیم کاش که
ما را غبار راه خراسانمان کنی
حالا که پای سفرهٔ موسی بن جعفریم
در این عزا تو کاش که مهمانمان کنی
امشب خودت گریز به کرب و بلا بزن
تا که فدای سید عطشانمان کنی
✍ #محمدعلی_بیابانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
بهار، میشِمُرَد اشکهای باران را
هجومِ ضربهی شلاقهای بوران را
خزانِ سرخِ زمین سبز میشود آخر
بهار، میرسد و میکُشد زمستان را
بهار، هوی مسیحای خاکِ در گور است
به آب میسِپُرد خشکی بیابان را
بهار را چه به پاییزهای طولانی ؟!
چقدر صبر کند خشکسالِ هجران را ؟!
به حکمِ داسبهدستان، به مرگ محکوم است
گُلی که زندگی آموختهست، گلدان را
دوباره دستِ خدا را به ریسمان بستند
همان تبار که از پشت، دستِ شیطان را
کبوتری که قفس را هم آسمان میدید
همیشه دید در انبوهِ درد، درمان را
چه یوسفی که ندارد هوای آزادی !
چه یوسفیست که پَر داده چاهِ کنعان را !
به آجر آجرِ زندان قیام میآموخت
کسی که ریخت، به میدان سجدهاش جان را
میان دخمهی تاریک، نور پیدا کرد
زنی که آن همه گم کرده بود، ایمان را
اباالرئوف، هرآیینه میشکست اما
رها نکرد، دلِ سنگی نگهبان را
اسیر بود، ولی ریسمانِ ایمانش
اسیر کرد، مسلمان و نامسلمان را
هجومِ سیلی جلادهای حیوانخو
کبود کرد، تنِ آیههای انسان را
به شأن آیهی «اِلّاالمُطَهَّرون» سوگند
که بیوضوصفتان میزدند قرآن را
دهانِ هر که به تندی به ناسزا وا شد
شکست، روی دلِ زخمیاش نمکدان را
شبیه پیکرش آماجِ زخم شد جگرش
به پارهی جگر از بس گذاشت دندان را
به کامِ تشنگیاش جامِ اشک مینوشاند
به کربلای لبش روضههای عطشان را
به پای او غل و زنجیرها اسیر شدند
زمانِ رفتنش آزاد کرد زندان را
سیاهچالِ غمِ کاظمین، بالا برد
کتیبههای عزای قم و خراسان را
اسیرِ سلسلههای عراقِ آن دوران
اسیر کرد، دلِ مردمان ایران را
✍ #رضا_قاسمی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
شکر خدا جسم تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظهی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده،
وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینهات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسهی مادر ندیدند
✍ #وحید_محمدی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
ماجرای تو انتهای غم است
تو بگو از کجا شروع کنم
اذن میگیرم از امام رضا
تا که این روضه را شروع کنم
آه... موسای خانواده نور
کوه طوری شده است زندانت
مثل بغضی که در گلو حبس است
مانده بین گلوی تو جانت
از تنت یک خیال مانده فقط
بسکه لاغر شدی نحیف شدی
خوب شد نیستند دخترهات
که ببینند چه ضعیف شدی
آه! خلوت نشین ظلمت غم
خلوتت هم نمور، هم سرد است
پانشو چون که زود میافتی
این اثرهای استخوان درد است
روی دست چهارتا برده
بدن تو چه میکند آقا؟!
غل و زنجیرهای زندانت
بر تن تو چه میکند آقا
پیکر تو سه روز بر پل شهر
قبلهٔ اهل کاظمین شده
و از اینجا به بعد مرثیهام
نوبت روضهی حسین شده
وای از آن پیکری که بی سر بود
وای از آن پیکری که بی سر ماند
وای از آن مادری که در گودال
روضههای غریب مادر خواند
✍ #محمدعلی_بیابانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#⃣ #فیش_روضه_امام_کاظم
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #موسی_بن_جعفر
#⃣ #شهادت_امام_کاظم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَلسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه
اَللهمَّ کُن لولیَّک...
وقتش شده بیایی و درمانمان کنی
فکری به جسم زخمی ایمانمان کنی
یا بن الحسن! آقاجان!....
ما را فراق روی تو نزدیک کفر کرد
برگرد تا دوباره مسلمانمان کنی
ما آبرو بَریم به دردت نمیخوریم
حق میدهیم از همه پنهانمان کنی
ابری شدیم و راه به گریه نبرده ایم
داریم امید تا که تو بارانمان کنی
ما را کنون که تا حرم شاه راه نیست
ای کاش تا که زائر سلطانمان کنی
حالا که کاظمین نرفتیم کاش که
ما را غبار راه خراسانمان کنی
امشب که پای سفره موسی ابن جعفریم
در این عزا تو کاش که مهمانمان کنی
*امشب اومدی برا اون آقایی اشک بریزی که چهارده سال گوشه ی زندان بود،باب الحوائجِ این آقا،خوب جایی اومدید، بعضی هاتون گرفتاری دارید،مریض دارید، امشب شبِ آقا موسی بن جعفرِ، بخواهید از آقا...نَفَسِ موسی بن جعفر،نگاهش آدم رو عوض میکنه، زنِ بدکاره ای رو توی زندان آقا وارد کردن برای اذیتِ آقا، نَفَسِ موسی بن جعفر عوضش کرد، اومدن نگاه کنن ببینن چیکار کرده،آقا رو اذیت و آزار داده یا نه، دیدن اون زنِ بدکاره پشت سر آقا روی خاک افتاده، هی داره استغفار میکنه،العفو،العفو،سیدی،سیدی...*
زیر سنگینیِ زنجیر ، سرش افتاده
خواست پرواز کند ، دید پرش افتاده
میشود گفت کجا تکیه به دیوار زدهست
بس که شلاق به جان کمرش افتاده
*یاعلی ابن موسی الرضا ... مجلسِ بابای مظلومتِ آقا ...*
آدم تشنه عجب سرفهی خشکی دارد
چه قدر لختهی خون دور و برش افتاده
*من زود میخونم و میگذرم...*
گریه پیوسته که باشد ، اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هرکس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند ، پدرش افتاده
آن که از کودکیاش مورد حُرمت بودهست
وقت پیری به چه جائی گذرش افتاده
به جراحات تنش ، ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
*بمیرم برات، قریب به چهارده سال،از این زندان به آن زندان...
"اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ، بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ عَلَى جَدِّةِ فاطِمَةُ الزَّهراء"
یه وقت دیدن دَرِ زندان باز شد،نازنین بدنش روی تخت پاره ای بیرون اومد، سر از یه طرف آویزانه،پاها از یه طرف، یه نفر هم هی صدا میزنه: "هذا إمامُ الرَافَضَة"...
حسینی ها! کربلایی ها! انگار این رسم از کربلا و کوفه و شام باقی مانده بود،یه نفر سر بریده ی عزیز فاطمه رو بالای نیزه نشون مردم میداد، هی صدا می زد: "هذا رأسُ خارِجی" حسین.....
بی خودی نبود تو تشت طلا، هی قرآن تلاوت می کرد، تا بی بی زینب کبری سلام الله علیها وارد شد، اون وضع رو دید، صدا زد: " اَ مِنَ الْعَدْلِ یَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِیرُکَ حَرائِرَکَ وَ اِمائَکَ، وَ سَوْقُکَ بَناتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم سَبایا"
برادر هم به یاری خواهر اومد، میان تشت طلا صدا زد: وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ"
امان از اون لحظه ای که خواهر دید،چوب خیزران برداشته شد،بر لب و دندان حسين... ناله بزن بگو: حسین....*
خدایا! به زندانی بغداد فرج امام زمان ما برسان، در ظهورش تعجیل بفرما، مارو جزو یارانش قرار بده، مرگ مارو شهادت در رکابش قرار بده، رهبرمان تا ظهورش حفظ بفرما، انقلاب ما به انقلاب امام زمان متصل بگردان، اموات ما، پدر و مادر ما ببخش و بیامرز، مارو حسینی زنده بدار عاشورایی بمیران، خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#⃣ #فیش_روضه_امام_کاظم
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #موسی_بن_جعفر
#⃣ #شهادت_امام_کاظم
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيك...
*سيد بن طاووس يه سلامي از امام زمان برا آقا موسي بن جعفر نوشته،نمي دونم بگم يا نه؟"السلام علی الْمُعَذَّبِ فى قَعْرِ السُّجوُنِ ،وَظُلَمِ الْمَطامیرِ، ذِى السّاقِ الْمَرْضُوضِ" "مَرْضُوضِ" يعني چي؟ يه وقت استخون مي شكنه بهش ميگن:"مكسور" يعني شكسته شده، اما اگه استخون با گوشت آغشته بشه،بهش ميگن: "مَرْضُوضِ" چه كردن نمي دونم، ساق پارو خرد كردن...
نانجيب سندی بن شاهک وقتي وارد زندان مي شد،وقتي موقع برگشتن نگاش مي كردن،مي ديدن داره از شلاقش خون مي چكه...*
زندانیی که غیر خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از وی خبر نداشت
*دلا بره کاظمین و تو حرم آقا موسی بن جعفر علیهم السلام...*
هر روز، روزه بود ولی وقت شامگاه
جز تازیانه، قوت و غذایی دگر نداشت
گفت:صیاد را ببین که چه بیداد میکند
نه میکُشد مرا و نه آزاد میکند
یا فاطمه به جان تو سوگند، روزگار
زندانی از عزیز تو مظلومتر نداشت
*چه کردن با حجت خدا، گفت از روزنهٔ در به زندان نگاه کردم دیدم انگار لباسی روی زمین افتاده، دقت کردم دیدم بدن نحیف و لاغرِ حجت خدا، موسی بن جعفرِ، سالها گوشهٔ زندان با او چه کردن، جز مُشتی گوشت و پوست و استخوان، چیزی از نازنین بدنش نماند، بمیرم..*
جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز گردن مجروح بر نداشت
*یه مجلسی گذاشت هارون ، گفت: لباس تازه به موسی بن جعفر بپوشونید،آوردن آقارو تو مجلس،میوه و غذا جلوی آقا گذاشتن، همه اش نقشه بود، یه عده رو هم از بزرگان جمع کردن،خواست بهشون بگه:موسی بن جعفر احترام داره کی میگه زندان افتاده؟
همه جمع شدن،نگاه می کردن، موسی بن جعفر هم نشسته،یهو آقا شروع کرد حرف زدن،گفت: همه دروغِ...زد بهم نقشه ی اون نانجیب رو
برگردوند آقا رو زندان، این سندیِ ملعون، این زندان بان یهودی، دَرِ زندون رو بست،شلاق و تازیانه را برداشت،گفت:چرا این کارو کردی؟ شروع کرد،اینقدر با این تازیانه به سر و صورت موسی بن جعفر زد....
ناله و فریاد من سودی به حال من ندارد
از که آزادی بخواهم این قفس روزن ندارد
زخم گردن، جسم نیلی، پای خون آلوده گوید
آسمان زندانی ای مظلوم تر از من ندارد
آنچنان افتاده ام از پا در این زندان که دیگر
دستِ من تابی که غُل بردارد از گردن ندارد
کس نگوید آخر ای بیدادگر صیاد، بس کن
مرغ بال و پرشکسته در قفس کشتن ندارد
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ...
همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه... خدایا! به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
جا داره بگیم: یا موسی بن جعفر! آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب، میدونم... اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت، اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
گریز فاطمه زهرا(س)
مناجات امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
آجرک الله...
یا بن الحسن...
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است
دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفاش...
مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
امشب آسمان و زمین...
عزادار آقا موسی بن جعفر هست...
امشب همه عالم عزادارند..
بانی تمام روضه ها...
مادرش زهراست...
زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
قربون غریبیت برم آقا...
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا جان... یا بن الحسن...
قربون شال عزات برم آقا...
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است
هر کجا نشستی...
حالا امام زمانت رو دعوت کن...
یا صاحب الزمان..
آخ دلم میل هوای یار داره
که او موسی بن جعفر نام داره
همون شاهی که جان دادتوی زندان
بدان باب الحوائج نام داره
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقااااااا
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد . من از شما می پرسم که آیا دیده اید
مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد
که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .
فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست مثل دستهای پیامبر نمایان شد
همه بگوئید یا زهرا .
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
Mabaath 1402 Salahshor [Mohjat_Net] (1).mp3
1.89M
خبری پیچیده نور حق تابیده
اقرا بسم ربک الذی خلق بر نبی رسیده
وحی الهی تا اومده
بوی عرش اعلا اومده
جبرئیل از بالا اومده دریا اومده
بازم غوغا شد شبی زیبا شد
برگه ی نبوت رسول حق امضا شد
دلا دریا شد شعف بر پا شد
باز شب شادی و شور علی و زهرا شد
صل الله علی احمد و علی آل محمد
****
مکه باور کرده بت نماد درده
کعبه هم امشب داره به دور غار حرا میگرده
تو خشکی باز دریا رو ببین
باز جنت الاعلا رو ببین
امشب ابالزهرا رو ببین آقا رو ببین
علی همواره چه شوقی داره
جبرئیل دستشو تو دست نبی میذاره
شب دلداره بارون میباره
دنیا از وجود رحمت خدا سرشاره
صل الله علیک یا رسول الله
****
همه جا سرتا سر شده شور محشر
پر شده عرش خدا با نغمه های الله اکبر
ساحل برا امواج اومده
برای احمد تاج اومده
شبی مثل معراج اومده معراج اومده
تو جشن خورشید علی شرکت کرد
خدا با صدای حیدر با نبی صحبت کرد
بازم رحمت کرد به ما رأفت کرد
شیعه رو برای جشن مبعثش دعوت کرد
صل الله علیک یا رسول الله
سرود #عید_مبعث
حاج مهدی سلحشور
۲۷ #ماه_رجب
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝