🌊وقتی سیل مرا برد...
۲۲ ساله بودم که در سیل افتادم .
۲۲ ساله بودم که آب از سرم گذشت و مردن چنان یقه ام را گرفت که دانستم، مرگ از آنچه گمان می کردم به من نزدیکتر است، و از آنچه گمان می کردم ناگهان تر؛ چنان نزدیک که گویی در پیراهنم زندگی می کرد و چنان ناگهان که گویی مرگ همان چشم بر هم زدن است.
بیست و دو ساله بودم که قیامت را با چشم
دیدم و فردای قیامت را هم دیدم و روز محشر را و من آنجا بودم که اسرافیل سه بار در صورش دمید و من یکی از مردگان بودم که از گورش برخاست.
و حالا سالهاست که کسی نمی داند من یکی از آن مردگانم.
بیست و دو ساله بودم که در کیسه خوابی خوابیده بودم در چادری کوچک در جنگلی، قرار نبود بمیرم، همه آن دیگران هم بیست و دو ساله بودند و قرار نبود که بمیرند اما مردند.
نیمه شب باران گرفت، خسته بودیم، خوابیده بودیم، بسیار راه آمده بودیم در آن کوه و کمر، قرار بود دو روز دیگر ادامه داشته باشد این راه پیمایی و روز سوم به تهران برگردیم و سال های سال زندگی کنیم اما ما هرگز بر نگشتیم.
در خواب شنیدم که دو تا از بچه ها که بیدارند و پاسبانی می دهند به هم می گویند: این چه صدایی ست که می آید؟ نکند خرس دارد به ما نزدیک می شود!
من اما در رویا دیدم که پدرم در ایوان خانه آهار است و رودخانه را نشانم می دهد و می گوید: عرفان! دارد سیل می آید.
زیپ کیسه خواب را باز کردم از چادر پریدم بیرون،در آن سیاهی مطلق، ناگهان رعد و برق زد و در روشنایی اش دیدم که دیواری بلند و گل آلود به طرفم می آید، دویدم به سمت کمر کش کوهی که در پایش خوابیده بودیم و با چنگ و دندان از آن بالا رفتم، چنگ می زدم به زندگی به کوه به بودن و التماس می کردم به سیل، به بی رحمی مرگ، به ناجوانمردی طبیعت.
دیگران هنوز در کیسه خواب هایشان خوابیده بودند، که آب آنها را برد.
سیل سهمگین بود و چنان محکم می کوبید که می دانستم خواهم مرد دهانم پر از گِل بود و با همان دهان پر از گِل خدا را صدا می زدم و بالا می رفتم و می گفتم خدایا به مادرم رحم کن، فقط به مادرم رحم کن.
سیل موج به موج می کوبید و هر بار رشته ای بین من و زندگی پاره می شد.
یادم افتاد که دانشجو بودم، ادبیات را دوست داشتم اما رشته گسست.
یادم آمد که دو کتاب منتشر کرده بودم، نوشتن را دوست داشتم اما رشته گسست.
یادم افتاد که خانواده داشتم، دوستانی داشتم، امیدهای، آرزوهایی اما رشته گسست.
یادم افتاد که دشمنانی هم داشتم که مرا آزرده بودند اما دیدم چقدر حقیر بود، آن نفرت ها آن آزارها همه چیز در برابر مرگ چقدر کوچک بود.
من داشتم می مردم.
ماهی بودم در گل و لای، اما آن ماهی که شنا کردن نمی دانست و آبشش هایش را گم کرده بود.
ساعت ها و روزها و قرن ها گذشت وقتی که اولین نور زد، فردای روز قیامت بود و من تکه ای گِل بودم بر دیواره کوهی بلند. آب، آب، آب، گل آلود و سیاه و صدای هولناکش همچنان بود.
من پلک های گِلی ام را باز کردم، از سرما می لرزیدم، هنوز باران می آمد و رد دو شیار از چشم هایم تا ابدیت کشیده شد، من داشتم گریه می کردم، پس ماهی ها هم گریه می کنند، پس سنگ ها هم گریه می کنند.
جرأت سر چرخاندن نداشتم ، می ترسیدم از فهمیدن اینکه آب چه کسانی را برده است.
چشمم به پایین افتاد، روی آب خون بود...
من در قیامت غوطه می خوردم، جهان تمام شده بود و هیچ چیز دیگر شبیه قبل نبود.
آب همه چیز را برده بود، جوانی را، زندگی را ، شور را و امید را و عشق هفت خانواده را ...
آن روز که به سفر می رفتم جوانی بیست و دو ساله بودم فردایش اما سنگی دو هزار ساله بودم بر کوهی کهن که مرگ را و قیامت را و محشر را در ریه هایش حبس کرده بود.
...
من هرگز از آن کوه پایین نیامدم و هر چه که همه عمر نوشته ام، روایت همان تکه سنگ است از شب بعد از سیل...
🔖#عرفان_نظرآهاری
❗️این سیل در شهریور ۱۳۷۵ در جنگلهای کجور اتفاق افتاده است.
☑️ @navenews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برق هزاران خانه در فلوریدای آمریکا به علت اتصال برق و آتشسوزی قطع شد.
☑️ @navenews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیل در نیوزیلند نیز باعث ریزش یک پل شد.
☑️ @navenews
میگفتند که در ایران خشکسالی خواهد شد...
میگفتند شدت تبخیر آب بالاست و آبهای زیرزمینیاش هم تمام خواهند شد...
میگفتند در ایران «جنگ آب» راه خواهد افتاد...
ولی با یک باران، همه دریاچهها پر شدند و قناتها سیراب و سدها سرریز...
راستی... تاکنون به ما راست میگفتند؟ 🤔
☑️ @navenews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات با امام زمان(عج) 🌹
☑️ @navenews
❗️تالاب گاوخونی پس از ۱۰ سال پرآب شد.
🔸مدیر کل مدیریت بحران استانداری:
با جریان یافتن دوباره آب در «زایندهرود» و حجم ورود سیلاب به شرق اصفهان، آب پس از حدود ۱۰ سال، به تالاب گاوخونی رسید.
☑️ @navenews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یکی از خروجیهای آب از آققلا، که با انفجارهای سپاه ایجاد شد.
پ. ن: حسن روحانیام بعد از یه هفته از خواب قشم بیدار شده اومده گلستان، به جای اینکه از سپاه تشکر کنه، به همراه رسانههای ضدانقلاب میگه چرا اینجا رو منفجر کردین؟
خداقوت پهلوون؛ انقدر نمکنشناس و بیچشمورو ✋
☑️ @navenews