نذر کتاب
کتاب #عقیق زندگینامه داستانی شهید #حسین_خرازی #چاپ_ششم برگزیده سومین دورهی کتاب سال دفاع مقدس ۲۷۲
قسمتی از متن کتاب #عقیق :
هنوز بدن فرمانده لشگر امام حسین پشت دژ طلاییه در خون میغلتید و سایهی مرگ را به چشم میدید. فهمید که #شهادت چقدر با #مرگ فاصله دارد. متعجب از امتحان خدا؛ دانست که انتخاب شهادت با اوست، اما چگونگی انجام آن، نه. در رمز و راز خلقت پروردگار، پی به عظمت شهدا برد؛ ردانیپور، حبیباللهی و...
ناگهان نگرانی گره عملیات خیبر، فرماندهی را در نظرش به شکلی دیگر مجسم کرد؛ مظلومیت و وفاداریِ بسیجیها در شرایط سخت جنگ که اکنون نزدیکتر از ملائک دورش حلقه زده و التماس میکردند که بماند. هر لحظه فاصلهی بین جسم و روحش بیشتر میشد؛ از آن بالا ، جنگ خودی و دشمن، انفجار، شهدا و مقاومت دژ طلاییه را نیز میدید.
دوباره نگاهش افتاد به دست قطعشدهی خودش.
صدایی در گوشش پیچید: «میخواهی بمانی یا قصد عروج داری؟» خیلی تلاش کرد پاسخش به ملائک چکیدهی اعتقاداتش باشد.
🔷 تهیه کتاب 👈 @sabehat