eitaa logo
وقف و نذر تمدنی
27 دنبال‌کننده
448 عکس
97 ویدیو
3 فایل
ثبت اعضا و راه ارتباطی با مسئولین مجموعه مکتب ولایت 👈 @maktab_velayat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | بصیرت خرازی 🔻رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمى‌دهم درباره‌ ما چه مى‌گویند؛ من مى‌خواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مى‌دانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعه‌ی یک ملت نمى‌اندیشد؛ به دنیاى اسلام مى‌اندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مى‌شود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه‌ آسان، اما در عمل، آن‌قدر مشکل که اکثر انسان‌ها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و مانده‌اند! ۱۳۸۰/۸/۹ به‌مناسبت سالروز شهادت سردار حاج حسین خرازی 💻 @Khamenei_ir
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | صحبت های شنیدنی مادر شهید حسین خرازی ▫️انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج حسین خرازی ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
┄┅═✼ *✨﷽✨*✼═┅┄ دست ادب بر روی سینه می گذاریم سلام بر عزیزترینی که غریب ترین است ... خدا کند ببینم روز قشنگ ظهورتان را ... 🕊🌿 🌷🍃 ذکر روز دوشنبه: یا قاضی الحاجات ✅نهم اسفند  ۱۴۰۰ ✅بیست و ششم رجب ۱۴۴۳ ✅بیست و هشتم فوریه ۲۰۲۲ لحظه شماری تا ظهور👌 ✾🌸أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرَجھُمَ🌸✾ ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
┄✼نذر✨﷽✨تمدنی✼┄ . 💠 ذخیره شب اول قبر 🍃صفحه ۸۱ هدیه به ✨ 🌹 🌿محمدحسین در دوران کودکی همراه خواهرش که یک سال از او بزرگتر بود، زمانی که پدرش وضو می‌گرفت و به نماز می‌ایستاد، پشت پدرش نماز می‌خواندند. 🌿پدرش بعد از نماز, زیارت عاشورا می‌خواند و محمدحسین از کودکی علاقه زیادی به زیارت عاشورا پیدا کرد و با خواهرش برای خواندن زیارت عاشورا دعوا می کردند. 🌿 محمدحسین از همان کودکی می‌گفت «هر کس زیارت عاشورا بخواند شهید می‌شود» ولی نمی دانستم این موضوع را از کجا می‌دانست. از بچگی آرزو داشت شهید شود و از بچگی کلمه در ذهنش بود و ما خیلی به او توجه نمی‌کردیم، ما اصلا فکر اینکه محمدحسین یک زمانی بخواهد رزمنده شود و جبهه برود و شهید شود را نمی‌کردیم و چنین چیزی به ذهنمان خطور نمی‌کرد ولی محمدحسین کلمه شهادت از کودکی در ذهنش بود. مطالب بیشتر در مورد این شهید در 👇 ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
┄✼نذر✨﷽✨تمدنی✼--- ✨ 🌹 بدترین لحظه زندگی یک مادر پای تلویزیون بودیم. حالا همه فامیل به من زنگ می‌زنند حالم را می‌پرسیدند. یکهو بلند شدم به همسرم گفتم چطور شده همه امروز به ما زنگ میزنند؟ با اینکه همیشه تماس می‌گرفتند ولی انگار این زنگها خاص بود. دلشوره به دلم افتاد. زنگ زدم به همسر برادرزاده‌ام. پرسیدم شوهرت کجاست؟ گفت راه افتاده بیاید تهران. خودش از ماجرا خبر داشت. با صدای بلند پرسیدم چه اتفاقی افتاده که میخواهد بیاید تهران؟. شماره برادرزاده‌ام را گرفتم. پرسیم کجایی گفت مسجد سمنان هستم. گفتم: برای چی داری میایی تهران؟ همسرم گوشی را گرفت گفت: به رضا بگو چی شده. تنها چیزی که گفت بیایید سپاه. بدترین لحظه در زندگی یک مادر همین است. 😭😭 انتظار می‌کشیدم که کی پیکر محمد حسین میآید. جمعه شهید شد و پیکر تا پنجشنبه ماند. شهید امجد با محمد حسین شهید شد و سه شهید دیگر یگان صابرین هم جای دیگر شهید شدند. سه شهید را آوردند اما پیکر محمدحسین و امجد را نتوانستند برگردانند. حتی یک شهید هم برای برگرداندن این دو داده بودند. تا پنجشنبه هفته بعد و تشییع ۹ روز طول کشید. پسرم از طرف خدا انتخاب شد پسرم از طرف خدا انتخاب شد. راهی نرفته که بخواهم پشیمان شوم. دلتنگی دارم و سخت است اما فدای حضرت زینب(سلام الله علیها). همیشه همه تعجب میکنند و میگویند که چقدر شما صبور هستید. نمیدانم این هم خواست خداست که فقط در خلوتم گریه میکنم و واقعا دلتنگ میشوم. گریهام از پشیمانی نیست میدانیم بهترین راه را رفته است. هدیهاش کردم به حضرت زینب(سلام الله علیها) و باعث افتخارم است. با رفتن محمد حسین او را از دست ندادم بلکه تازه به دست آوردم. انتظار شهادتش را داشتم وقتی حرف جنگ باشد انتظار هر چیزی را داریم. کسی شغل کارمندی را انتخاب میکند احتمال خطرش خیلی کم است اما پسر من نظامی بود. پسر بزرگم در همین درگیریها و آموزشها و مانورهای داخلی چشمش را از دست داد پس انتظارش را داشتم که اتفاقی بیافتد. در وصیت نامه‌اش آورده است ولایت را از پدرم آموختم و به پسرش گفته بود که تو هم در راه ولایت گام بردار. همیشه میگفت از امریکا و رژیم صهیونیستی متنفر است. ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
┄✼نذر✨﷽✨تمدنی✼--- ✨ 🌹 شهید سید محمدحسین میردوستی متولد سال ۱۳۷٠ بود. از یگان صابرین که داوطلبانه به سوریه رفت و در روز تاسوعا در حلب به شهادت رسید. مادر شهید الهه و محمد حسین مثل دوقلوها بودند. خیلی هم شیطنت میکردند. زمان کودکی برای اینکه شیطنت نکنند اسباب بازی را میریختم وسط فرش و با گچهای سوسک کشی که آن زمان در خانه و کنار کابینتها میکشیدند یک دایره بزرگ دور بچه‌ها میکشیدم. بچه ها از این قلم سوسک خیلی ترس داشتند، میگفتم اگر بیرون از دایره برید سمی میشید این دوتا هم از ترسشان تکان نمیخوردند. محمدحسین یکبار از تخت به پایین افتاد و چون دندانش تازه در آمده بود زبانش را سوراخ کرد. خیلی هول شده بودیم خون زیادی از زبانش رفته بود. از بس خونریزی داشت یک دستمال گرفته بودم روی زبانش ولی همه دستمال پر از خون شد. آنقدر ترسیده بودم که گفتم نکند خدایی نکرده از دست برود. بلافاصله بعد از رسیدن به بیمارستان، او را به اتاق عمل بردند. پارچه سبزی رویش انداختند که فقط قسمت دهانش باز بود. دو سال و نیم بیشتر سن نداشت، برایم جالب بود که طی مدت عمل هیچ عکس العملی نشان نمی‌داد. حتی گریه هم نمی‌کرد گاهی پارچه را بالا میزدم ببینم زنده است یا نه. زبانش را بیرون کشیده بودند و بخیه می‌کردند. خودش گریه نمی‌کرد اما گریه‌ی من تمام نمیشد آخرسر دکترها گفتند اینکه آرام است، شما چرا گریه می‌کنید؟ ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
🏴وفات حضرت "ابوطالب" عموي گرامي پيامبراسلام به روايتي(۱٠ بعثت) ✍️ حضرت ابوطالب بن عبدالمطب مانند بيشتر رُؤَساي قريش مردي تاجر بود و پس از درگذشت پدرش، عبدالمطلب، سرپرستي پيامبر اسلام را از هشت سالگي بر عهده گرفت. ✅ در سفري كه حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) را براي تجارت با خود به شام برد، بشارت پيامبري آن حضرت را از راهبي به نام بُحيرا شنيد و در حراست از پيامبر تلاش بيشتري از خود نشان داد. ✅ پس از بعثت نيز، ابوطالب، ياور و پشتيبان هميشگي پيامبر بود و در حمايت از ايشان دريغ نمي كرد. ابوطالب در حالي كه با ديگر مسلمانان در شِعْب ابوطالب در محاصره ي مشركان مكه بود، در گذشت. ✅ در همان سال حضرت خديجه (سلام الله علیها) همسر با وفاي پيامبر نيز وفات كرد و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بر اثر شدت غم و اندوه، آن سال را "عامُ الحزن" يعني سال حزن و اندوه ناميدند. 🏴🏴🏴 ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛