eitaa logo
📢 کانال ندای حق ❤️
52 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
7هزار ویدیو
32 فایل
『بِســـــم‌ربـــ‌ـِّ‌ الشاه‌ڪربلاعلیہ‌السلامـ♥️』 ✯اَنتَ فی قَلبی حُسین وَ اَنتَ فی قَلبی حَسن رَسم شکل قلبِ من آثار دَست #زینب ♥️ است✯ اهداف کانال پستهای مذهبی و سیاسی لطفا کانال را به دوستانتان معرفی کنید 💠تشکر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاداش سلام بر امام حسین علیه السلام 🌿🌻قرار هرروز🌻🌿 🍃🌟، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 🌻🌿🌻🌿🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 🌼 🌼مهدیا منتظرانت 💫همه درتاب و تبند 🌼همه‌ی اهل جهان، 💫جمله گرفتار شبند 🌼چو بیایی غم و 💫ظلمت برود از عالم 🌼شاد گردد دل آنان 💫که گرفتارِ غمند 🌼
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ . . بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن بابا رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو و گفت شما رسم نداریم اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊 . که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺ . -با شنیدنش لحن صدای بابام عوض شد.. چون اشپزخونه پشت بابام بود نمیتونستم دقیق ببینمش ولی با لحن خاصی گفت شوخی میکنید؟! . که پدر سید گفت نه به خدا شوخیمون چیه...اقای مهندس و ان شا الله ماه داماد اینده همین ایشون هستن . با شنیدن داماد یه تبسم خاصی رو لب سید اومد و سرشو پایین انداخت☺ . ولی دیدم بابام از جاش بلند شد و صداشو بلند کرد و گفت : اقا شما چه فکری با خودتون کردید که اومدید اینجا؟؟ فکر کردید دختر دسته ی گل من به شما جواب مثبت میده... همین الانش کلی خواستگار سالم و پولدار داره ولی محل نمیکنه اونوقت شما با پسر معلولت پا شدی اومدی اینجا خواستگاری؟! 😡 جمع کنید آقا... . زهرا خواست حرفی بزنه ولی سید با حرکت دستش جلوشو گرفت و اجازه نداد😕 . پدر سید اروم با صدای گرفته ای گفت پس بهتره ما رفع مزاحمت کنیم😔 . -هر جور راحتید... ولی ادم لقمه رو اندازه دهنش میگیره... . -مادر و پدر سید بلند شدن و زهرا هم اروم ویلچر رو هل میداد به سمت در... . انگار آوار خراب شده بود روی سرم😢 نمیتونستم نفس بکشم و دلم میخواست زار زار گریه کنم😔...پاهام سست شده بود...میخواستم داد بزنم ولی صدام در نمیومد😢.. دلم رو به دریا زدم و رفتم بیرون... پدر و مادر سید از در خروجی بیرون رفته بودن و سید و زهرا رسیده بودی لای در . بغضمو قورت دادم و اروم به زور صدام در اومد و سلام گفتم...😢 . بابام سریع برگشت و گفت تو چرا بیرون اومدی😯...برو توی اتاقت . ولی اصلا صداشو نمیشنیدم.. . -زهرا بهم سلام کرد ولی سید رو دیدم که اروم سرش رو بالا اورد و باهام چشم تو چشم شد... . اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد.😢 . سرش رو پایین انداخت و اروم به زهرا گفت بریم... . و زهرا هم ویلچر رو به سمت بیرون هل داد... . بعد اینکه رفتن و در رو بستن من فقط گریه میکردم😭😭 . بابام خیلی عصبانی بود و فقط غر میزد...😠 مسخرش رو در آوردن😡 یه کاره پا شدن اومدن خونه ما خواستگاری . و رو کرد به سمت من و گفت: تو میدونستی پسره فلجه؟! . -منم با گریه گفتم😢بابا اون فلج نیست😢جانبازه😔 . -حالا هرچی...فلج یا جانباز یا هر کوفتی...وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته یعنی یه آدم عادی نیست😠 . ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
ذوالفقار حیدری در دست او / طاعتش میثاق و پیمان من است 🌺آغاز زعامت سایه سر امت اسلامی ، علمدار عصر ظهور بر امام زمان (عج) و منتظرانش مبارک باد. امام_خامنه_ای
🌺بوی باران🌺: راز و نیاز شبانه با حضرت محبوب 🙏💖🙏💖🙏💖 خدای خوبم خدای نازنینم تورا سپاس میگویم برای امروز برای امروزی که گذشت برای امروزی که خییلی عادی گذشت 🌺🌸🌺🌸🌺 که میتونست غیر عادی و خیلی بد بگذره خدایا اگر همین عادیهای توام با آرامش را نمیبینیم و نمی فهمیم ما را ببخش 🙏🙏🙏😔😔😔😔 🌸🌺🌸🌺🌸 شب همه دوستان بزرگوار بخیر التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ فکر می‌کنید این فیلم مربوط به کدام استان ایران باشد ؟ اینجا شهر کارگیل هند است. نماینده رهبر ایران در هن به آنجا رفته و اهالی این شهر دو طرف جاده با شعار دست خدا بر سر ماست خامنه ای رهبر ماست به استقبالش آمده اند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 روزتون رو با قسمتی از این دعای عالی و روح بخش شروع کنید 🌺 سلام صبحتان بخیر
بزرگواری چه قشنگ میگه: اما تو تغییر نکن تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس می‌کشد ...
⭕️روایت مستندی عجیب و بسیار دردناک از یک مادر شهید 🌹مظلوم ترین مادر شهید ایران مادر شهید میگفت : من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم... برام تعجب بود که یک مادر شهید خودش این حرف رو بزند... پرسیدم : منظورتون چیه حاج خانم؟! 🔹 مادر شهید گفت: *پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر آمد مرخصی و به ما در مزرعه کمک میکرد. 🔹 کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند ، به او گفتند بهخمینی توهین کن ولی یوسف این کار رو نکرد. به من گفتند به خمینیتوهین کن. گفتم هیچ وقت چنین کاری نمیکنم. 🔹 گفتند: بچه ات را میکشیم. بازهم قبول نکردم. 🔹 پسرم یوسف رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند... 🔹 گفتند: به خمینی توهین کن؛ بازهم گفتم: نه 🔹 گفتند: کاری میکنیم که از غصه دِق کنی. من رو با جنازه تکه پاره شده یوسفم کردند در یک اتاق و در رو قفل کردند ؛ با جنازه پسرم تنها بودم. 🔹 بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی. گفتم : من مادرم، با من این کار را نکنید، *من طاقت ندارم روی صورت یوسفم خاک بریزم.* گفتند: اگه این کار رو نکنی دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم 🔹 شروع کردم با دستان خودم برای پسرم قبر درست کردن، هر مشت خاک که برمیداشتم با گریه میگفتم: یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری... انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر قبر پسرم. 🔸 قبر که آماده شد گفتند خودت باید خاکش کنی... *دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم،گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر. *نگاهم به جنازه اش که افتاد باز دلم گرفت، آخه نه نمازی بر جنازه خوانده شد ، نه تشییعی شد، نه کسی بود دلداریم بدهد 🔹 فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو... 🔹 کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش روی صورت یوسفم خاک ریختم.. به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. 🔹 به راستی مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ، ایمانمان و حجابمان ایستاده ایم؟! 🌹شادی روح شهید_یوسف_داورپناه صلوات...
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ . . -منم با گریه گفتم...بابا اون فلج نیست😢...جانبازه😔 . -حالا هرچی...فلج یا جانباز یا هر کوفتی...وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته یعنی حالتش عادی نیست😠 . -بابا اون اقا تا چند ماه پیش از ماها هم هم بهتر راه میرفت ولی الان به خاطر امنیت من و شما...😔😔 . که بابام پرید وسط حرفو گفت: دختر تو با چند ماه پیشش میخوای ازدواج کنی یا با الانش؟! 😐در ضمن این پسر و این خانواده اگه سالم هم می اومدن من جواب منفی میدادم چه برسه به الان که😑 میدونستم بحث بی فایده هست😔...اشکامو به زور نگه داشتم و رفتم توی اتاقم😢..وقتی در اتاق رو بستم بغضم ترکید😢...صدای گریم بلند و بلند تر میشد..با هر بار یاد آوری آخرین نگاه سید انگار دوباره دنیا خراب میشد روی سرم😭...دوست داشتم امشب دنیام تموم بشه😢...ای کاش اتفاقات امشب فقط یه کابوس بود😢...تا صبح فقط گریه میکردم و مامانم هم هر چند دقیقه بهم سر میزد و نگرانم بود . مامانم اومد تو اتاق و گفت : دختر اینقدر خودتو عذاب نده..از دست میریا...😯 . -اخه شما که حال منو نمیدونی مامان.😢..دلم میخواد همین الان دنیا تمام بشه😕 . -من حال تورو نمیدونم؟! ههه😔😔...من حال تو رو بهتر از خودت درک میکنم😢 . -یعنی چی مامان؟!😯 . -یعنی اینکه....هیچی...😕 ولی دخترم دنیا تموم نشده...کلی خواستگار قراره برات بیاد با کلی افکار و قیافه مختلف نمیگم کیو انتخاب کن و کیو نکن نمیگم مذهبی باشه یا نباشه ولی کسی رو انتخاب کن که ارزشتو بدونه و بتونه خوشبختت کنه😕 . . اونشب و فردا اصلا تو حال و هوای خودم نبودم😔اصلا نتونستم بخوابم و همش فکر و خیال😕صبح شد و دلم گرفته بود😔دلم میخواست با زهرا حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم بهش 😢 . هیچکی نبود باهاش درد دل کنم 😔یاد حرف زهرا افتادم..که هر وقت دلش میگیره میره مزار شهدا😢لباسم رو پوشیدم و به سمت شهدای گمنام راه افتادم.. . نزدیک مزار که شدم.. اااا...اون زهرا نیست بیرون مزار وایساده؟!😯 چرا دیگه خودشه 😔حالا چیکار کنم😯 اروم جلو رفتم . -سلام 😔 . -سلام ریحانه جان و بغلم کرد و گفت: اینجا چیکار میکنی؟😯 . -دلم گرفته بود...اومده بودم باهاشون درد دل کنم...تو چرا بیرونی؟! . -محمد گفت میخواد حرف بزنه باهاشون و کسی تو نیاد . -زهرا😔نمیدونم چطوری معذرت خواهی کنم.به خدا منم نمیخواستم... . -این چه حرفیه ریحانه.من درکت میکنم . اروم به سمت مزار حرکت کردم.و وارد یادمان شدم.صدای سید میومد وکم کم واضح تر میشد ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب ترش نشستم و به حرفهاش گوش دادم😔 . ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
🌸🌸 پندانـــــــه 🌸امام ﻋَﻠــﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ فرمودند: ✅درحضورهفت‌گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: 🌸۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ. 🌸٢-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ. 🌸۳-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ. 🌸۴-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن. 🌸۵-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن. 🌸۶-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ. 🌸۷-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﯾتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ 📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷ ‌🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🌹 ❤️
وقتی خانمت بهت میگه خسته ام،غمگینم،حوصله ندارم و ..... باهاش مهربون تر باش.داره خودش با زبون بی زبونی میگه آرووممم کن،تو فقط میتونی حالمو خوب کن،کمکم کن حالم خوب بشه.. نه اینکه باهاش از سر جنگ بگیری که چرا حالت خوب نیست،مگه چکار کردی،مگه چیزی کم داری، یا اینکه بگیدتو همش غمگینی😐 خانما یک وقتایی احتیاج ب حامی دارن.یه وقتایی هورمونهای زنانه بهم میخوره و حتی خانمها نمیدونن چشونه 👌احتیاج به یک مررررررد دارن ک حمایتشون کنه💪 یک حرفی یک جمله ای ،مثلا من کنارتم غصه چیو میخوری ،نگران نباش مثل کوه پشتتم ویا... لطفا مرد زندگی همسرتون باشید
خواص انواع عرقیات .! 1. عرق آویشن مسکن – ضد سرماخوردگی – مقوی معده – معالج بیماریهای قارچی پوست – ضد ورم بینی وگلو. 2. عرق اسطو خودوس تقویت کننده اعصاب – معالج برونشیت وزکام – پایین آورنده تب ونیروبخش – ضد تشنج وصرع درمان بیماریهای عصبی. 3. عرق بید درمان تب های شدید ودردهای تناسلی – زردی پوست (یرقان) – تصفیه خون. 4. عرق بهارنارنج تقویت کننده مغز واعصاب – نشاط آور- تقویت قلب. 5. عرق بادرنجبویه ضد خستگیهای روحی – استفراغ های دوران بارداری – برونشیت وتشنج – ضد قلنج – درمان دل پیچه. 6. عرق بومادران ضد ورم روده ومعده – ضد روماتیسم ونقرس – رفع اختلالات قاعدگی ودرد دوران قاعدگی. 7. عرق بیدمشک تقویت کننده فلب – رفع ناراحتیهای اعصاب – ضد تپش قلب. 8. عرق پونه ضد سیاه سرفه وگریپ – خلط آور- بادشکن – قابض – بازکننده عروق – ضد عفونی کننده . 9. چهارعرق سرد تب بر- خنک – تقویت کننده معده. 10. چهارعرق گرم تقویت کننده معده – مفید برای هضم غذا – رفع ناراحتی های روده . 11. عرق چهل گیاه تقویت کننده معده – کمک به هضم غذا – بادشکن – ضد سردی – ضد تهوع واستفراغ . 12. عرق خارخاسک مدر قوی – رفع سنگ کلیه ومثانه – کیسه صفرا- تصفیه خون. 13. عرق خارشتر ضد عفونت مجاری ادراری – سنگ شکن – مدرقوی – ضد سیاه سرفه. 14. عرق رازیانه معطر کننده – محرک – بادشکن – مدروقاعده آور- درمان بواسیر ونقرس – ازدیاد شیر مادران . 15. عرق زنیان ضد نفخ معده – ضد ترشی معده – ضد عفونت – ضد انگل – بادشکن – درمان عوارض بعد از ترک اعتیاد. 16. عرق زیره ضد چاقی – تصفیه کننده خون – ضد هیستری وتشنج – افزایش شیر مادران – بادشکن – هضم کننده غذا – کاهنده چربی خون. 17. سرکه سیب لاغر کننده – مکمل غذا 18. عرق سنبل الطیب خواب آور- مسکن – تقویت قلب – اشتها آور. 19. عرق شاتره ضد خارشهای پوستی – صفرا بر- تقویت کبد – نشاط آور- ضد نفخ – اشتها آور. 20. عرق شنبلیله ضد قند – تقویت قوای جنسی – نیرو بخش. 21. عرق شیرین بیان درمان قاطع زخم معده واثنی عشر- ضد سرفه – صفرا بر. 22. عرق شوید ضد چربی خون – جهت پایین آوردن کلسترول – ازدیاد شیر مادران – درمان لاغری 23. عرق کاسنی مفید برای کبد – ضد جوش – ضد خارش – تصفیه کننده خون – کاهنده چربی . 24. عرق کیالک تصفیه کننده خون – جلوگیری ازعواقب سعت کلسترول – جلوگیری ازتنگ شدن رگها. 25. عرق گزنه اثر قاطع دررفع بیماریهای پوستی وجلدی – ضد چربی وقند خون – ضد خون ریزی – بازکننده عروق – مدر. 26. عرق گلبهار مفید برای لطافت پوست دست وصورت – مقوی معده 27. عرق مریم گلی ضد دیابت – ضد رماتیسم واسهال – ضد سینوزیت – ضد انگل – ضد نفخ . 28. عرق مخلصه ملین – مقوی – دفع سموم – ضد قولنج – پادزهر قوی مفید برای ناراحتیهای کمرو مفاصل عضلانی – تقویت معده . 29. عرق مورد ضد خون ریزی – قابض روده – درمان اسهال وبواسیر- تقویت رشد مو- ضد آفت . 30. عرق نعنا ضد دل درد – دلپیچه – ضد نفخ – بادشکن – تقویت کننده معده کودکان 31. عرق یونجه چاق کننده – نیروبخش – معالج رعشه وناراحتی های عصبی – تصفیه خون – کاهش قند خون . 🔴ان شاءلله که هیچ وقت مریض نشین ولی این لیست را نگه دارید. خدایی نکرده دچار درد شدین بدونید چی باید مصرف کنید.
لحظات عرفانی دعاکنیم برای همه اونایی که مشکل دارن برای تمام گرفتارها برای همه مریض ها برای همه بدهکاران خدایا امید کسی رو نا امیدمان نکن 🌹🤲
🦋چه بگی، چه نگی خدا از ته دلت خبر داره تمام سختی هایی که تحمل میکنی رو میدونه و میفهمه و یک روز خیلی بیشتر از چیزی که تصور کنی دونه دونه زخم ها و رنج ها حرفهای تلخی که شنیدی و مشکلاتی که تنهایی به دوش کشیدی و بغض هایی که کردی و آهسته خوردی رو برات جبران میکنه... خیلی خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور کنی... بهش اعتماد کن... این بهترین و پرسودترین معامله دنیاست غم هاتو بده خدا، بهش بگو خدای عزیزم ❤️ ببین من حالم خرابه، دردها و غم ها مو میخری؟ به جاش آغوش خودتو بهم بدی؟؟ بعد حالت و با قبل مقایسه کن عجب معامله شیرینی آغوش سرشار از آرامش خداوند، مبارکت باشه. 🦋فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا 🌺🌿ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ ﺻﺒﺮﻱ ﻧﻴﻜﻮ [ ﺻﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺟﺰﻉ ﻭ ﻧﺎﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻧﺒﺎﺷﺪ . ](٥) سوره معارج 🌿 ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌خدای عزیزم ! همیشه به تو توکل میکنم، زندگی و کار و رابطه هایم را به تو میسپارم ... توکل یعنی اینکه تو حواست هست  و من تحت مراقبت تو هستم و نباید از  چیزی بترسم. من خودم رو به تو سپردم ، کمکم کن در عمل هم ثابت کنم‌‌‌‌... به زندگی من بیا در روح و جسمم ، میخواهم در تمام مراحل زندگیم فقط و فقط تو را ببینیم  ، ....من بارها محصول اعتمادم به تو را دیده‌ام که بهترین ها با تو در زندگیم رخ داده.... روحم از آن توست، کمکم کن تا فقط آن را با تو سیراب کنم و در تمام مراحل زندگی آرامشی از جنس تو در دلم ساکن شود. 💚 💌فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾ 💚کسانی را که خداوند را باور کنند و به او پناه ببرند، خدا زیر چتر لطف و بزرگواری اش می‌گیرد و برای رسیدن به خودش، انان را به راه درست زندگی می‌برد. سوره نساء ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎
❤️😍✨ صدایت میکنم با عشق جوابم میدهی با جان همین جان گفتنت عشقم هوایی میکند دل را ماه_منی عاشقانه 🌸 • • یه دوستی حرف قشنگی زد! ☺️🦋 گفت آدمها بیشتر از حرمت نون و نمکی که با هم خوردن باید حرمت لحظاتی که کنار هم خندیدن گریه کردن، و خاطره هایی که ساختن رو نگه دارن.👌 •
بزرگواری ﮔﻮﯾﺪ: رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ. ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند وقتتون قشنگ 🌹 ❤️🧡💛💚💙💜
✨ هیچ گناهکاری وناامید نکنید ؛ چه بسا گناهکاری ک عاقبت بخیر شده، و چه بسا خوش کرداری ک در پایان عمر جهنمی شده..👌🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 الهی🙏 🦋در این شب زیبـای بهاری 🌸زنـدگی دوستانم را سبـز 🦋تنور دلشان را گـرم 🌸فانوس دلشان را روشن 🦋لحظه هایشان را بدون غم 🌸و چرخ روزگـار را 🦋بـه کـامشان بچرخان شبتون سرشـار از آرامش
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ . . ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب تر نشستم و به حرفهاش گوش دادم😔 . دیدم با بغض داره درد دل میکنه 😢 . -شهدا چی شد؟!😔مگه قرار نبود منم بیام پیشتون ؟! الان زنده موندم که چی بشه؟!😢 که هر روز یه زخم زبون بشنوم؟!😢... بی معرفتا چرا من رو یادتون رفت و شروع کرد گریه کردن گریه کردن 😭 . دلم خیلی براش میسوخت😢...منم گریم گرفته بود ولی نمیتونستم گریه کنم...اروم رفتم پشت سرش... نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم... فقط آروم گفتم: سلام آقا سید 😶 اروم سرش رو برگردوند و سریع اشکاش رو با گوشه استینش پاک کرد و داد زد: زهراااا مگه نگفتم کسی اومد خبرم کن . -اقا سید حالا دیگه ما هرکسی هستیم ؟! . -خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه... لااله الا الله . -قلبی چطور؟!😯 اینقدر راحت جا زدید؟!😕من رو تا وسط میدون اوردید و حالا میخواین که تنها بجنگم؟؟😔 یعنی حتی اون گفتن عشق دوم و اینا همه دروغ بود؟! چون برای رسیدن به عشق اولتون اینقدر تلاش کردید ولی عشق به ظاهر دومتون چی؟!این شهدا اینطوری پای حرفاشون وایمیستادن؟!😢 . -من چیکار باید میکردم که نکردم؟؟😔 . -چرا دیشب جواب بابامو ندادید و از خودتون دفاع نکردید؟؟😯 . -چه جوابی؟!چه دفاعی؟!مگه دروغ میگفت؟!من فلجم.😢..حتی خودمو نمیتونم نگه دارم چه برسه شما رو...کجای حرفهاش غلط بود؟! . -اون روز تو دفترتون گفتین این اتوبان دو طرفست... ولی الان با این حرفاتون دارم میفهمم نه ...این اتوبان همیشه یه طرفه بوده...شما فکر میکنید نظر من راجب شما عوض شده؟!😯 حق هم دارید فکر کنید..چون عاشق نشدید تا حالا...و نمیدونید عشق یعنی چی...خداحافظ . بلند شدم و به طرف در مزار رفتم که از پشت سر اروم گفت: . ریحانه خانم😶(دومین بار بود که اسمم رو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه😔 . برگشتم و باز باهاش چشم تو چشم شدم و گفتم: اگه صدبار هم کوه ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه... خداحافظ... و از محوطه بیرون اومدم... . . چند روز گذشت و از اقا سید هیچ خبری نداشتم...روزها برام تکراری و بیخود میگذشت😔..فکر به اینکه اینده و سرنوشتم چجوریه دیوونم میکرد.. دلم میخواست یه کاری کنم ولی کاری ازز دستم بر نمیومد..هر بار درباره سید با بابا حرف میزدم بحث رو عوض میکرد😐 . تا اینکه یه شب نزدیک صبح دیدم صدای جیغ زدن های مامانم میاد😯سریع خودمو رسوندم بالاسرش😯دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه😢 . -چی شده مامان؟!😯 . ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســــلام و درود فـراوان  🌸🍃 بر شما دوستـان مهربان🌸🍃 صبحتون مملو ازمحبت🌸🍃 و الطاف الهی روزتـون پـر از عـشـق  🌸🍃 دلاتـون بـی غـم لباتـون خـنـدون کینه و بغض ازتـون دور🌸🍃 یه باغ گل لاله پیشکش همتون صبـح قشنگ  تـون بـخیر و شادی 🌸🍃 ‌