🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
🌼 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_جلسه_78
🌼 آیه 60 سوره بقره
🌷 وَإِذْ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَواْ فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ(60)
🍀 ترجمه:و زمانى كه موسى براى قوم خودش آب طلب كرد،پس به او گفتیم:عصاى خود را به سنگ بزن،پس دوازده چشمه ى آب از آن جوشید، (بطورى كه) هر قبیله آبشخور خود را شناخت. و از رزق الهى بخورید و بیاشامید و در زمین،تبهکارانه فساد نكنید.
🌸 #بنی_اسرائیل در بیابان ساکن بودند آب هم نبود آنها نافرمانی های زیادی نسبت به دستورات الهی مرتکب شدند آنها سراغ حضرت موسی علیه السلام آمدند و به او #متوسل شدند که از خداوند برای ما طلب آب کن زیرا موسی نزد خداوند جایگاه و #آبرو دارد. قابل توجه #وهابیت و افرادی که #توسل را قبول ندارند این حکایت یکی از دلایل توسل است.ما هم به اهل بیت علیه السلام متوسل می شویم زیرا نزد خداوند جایگاه و آبرو دارند توسل ریشه در قرآن دارد و جزو #مقدسات است.
🌸 (و إذ استسقی موسی لقومه:و هنگامی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد) استسقی یعنی طلب آب کرد.خداوند بلافاصله به موسی دستور داد که عصای خود را به سنگ بزند #عصا جنسش چوب است ولی اگر همین چوب در دست #پیامبر باشد می تواند معجزه کند(فقلنا اضرب بعصاک الحجر:پس به او گفتیم عصای خود را به سنگ بزن)
🌸(فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا:پس از آن دوازده چشمه جوشید)در عدد #دوازده، رمزى نهفته است.ولی در اینجا چرا دوازده چشمه جاری شد زیرا قوم بنی اسرائیل دوازده قبیله(دوازده طایفه) بودند به خاطر همین در ادامه آیه می فرماید(قد علم کل اناس مشربهم:هر قبیله ای آبشخور خود را شناخت) دوازده گروه بودند. مشرب یعنی آبشخور جایی که از آن آب بر می دارند.(کلوا:بخورید،در آیات قبلی بیان شد #خوراک آنها من و سلوی بود که خداوند برای آنها فرستاد- کلوا و اشربوا من رزق الله:از رزق خدا بخورید و بیاشامید) (و لا تعثوا فى الأرض مفسدين:و در زمين تبهكارانه فساد نكنيد)
🔹 پيام های آیه۶۰سوره بقره 🔹
✅ #قوانین_طبیعت، محكوم اراده ى خداوند هستند.
✅ دعاى انبیا، #مستجاب است.
✅ جارى شدن آب با زدن عصا به سنگ، یک #معجزه است و پیدایش دوازده چشمه براى دوازده قبیله، معجزه اى دیگر.
✅ توزیع منظّم و عادلانه مانع پیدا شدن اختلاف است.(دوازده چشمه برای دوازده قبیله)
✅ بهره گیرى از نعمتهاى الهى، نباید زمینه ساز فساد باشد.
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@neamatkhoda
هدایت شده از شهدای کندر
#ابن_زیاد به مسجد کوفه رفت و اعلان کرد که «همه باید به مسجد بیایند و نماز عشایشان را به امامت من بخوانند!» تاریخ می نویسد: «مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند.» چرا چنین شد؟ بنده که نگاه می کنم، می بینم #خواصِ_طرفدارِ_حق مقصّرند و بعضی شان در نهایتِ بدی عمل کردند.
مثل چه کسی؟ مثل «#شریح_قاضی». شریح قاضی که جزو #بنی_امیّه نبود! کسی بود که می فهمید حق با کیست. می فهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتی «#هانی_بن_عروه» را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیله ی او اطراف قصر #عبید_الله_زیاد را به کنترل خود درآوردند. ابن زیاد ترسید. آنها می گفتند:«شما هانی را کشته اید.» ابن زیاد به «شریح قاضی» گفت: «برو ببین اگر هانی زنده است، به مردمش خبر بده.» شریح دید هانی بن عروه شنده، اما مجروح است. تا چشم هانی به شریح افتاد، فریاد برآورد: «ای مسلمانان! این چه وضعی است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمی آیند مرا از این جا نجات دهند؟! مگر مرده اند؟!»
شریح قاضی گفت: «می خواستم حرفهای هانی را به کسانی که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیدالله آن جا حضور داشت و «جرأت نکردم!»«جرأت نکردم» یعنی چه؟ یعنی همین که ما می گوییم ترجیح #دنیا بر #دین!
شاید اگر شریح همین یک کار را انجام می داد، تاریخ عوض می شد. اگر شریح به مردم می گفت که هانی زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیدالله قصد دارد او را بکشد، با توجّه به این که عبیدالله هنوز قدرت نگرفته بود، آنها می ریختند و هانی را نجات می دادند. با نجات هانی هم قدرت پیدا می کردند، روحیه می یافتند، دارالاماره را محاصره می کردند، عبیدالله را می گرفتند؛ یا می کشتند و یا می فرستادند می رفت. آن گاه کوفه از آنِ امام حسین(ع) می شد و دیگر واقعه ی کربلا اتّفاق نمی افتاد؛ یعنی امام حسین(ع) به حکومت کوفه می رسید. حکومت حسینی، اگر شش ماه هم طول می کشید برای تاریخ، برکات زیادی داشت. گرچه، بیشتر هم ممکن بود طول بکشد. یک وقت یک حرکت بجا، تاریخ را نجات می دهد و گاهی یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه ی گمراهی می غلتاند. ای شریح قاضی! چرا وقتی که دیدی هانی در آن وضعیت است، شهادت حق ندادی؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهنده ی دنیا بر دین، همین است.
خطبه های نماز جمعه تهران
📅 1377/02/18
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۶۵
(در سال 37.هجرى پس از پايان جنگ صفین در مسجد كوفه اين سخنرانى را ايراد كرد)
💠«خدا شناسى»
ستايش خداوندى را سزاست كه صفتى بر صفت ديگرش پيشى نگرفته تا بتوان گفت: پيش از آن كه آخر باشد اوّل است و قبل از آن كه باطن باشد ظاهر است.
هر واحد و تنهايى جز او، اندك است، هر عزيزى جز او ذليل، و هر نيرومندى جز او ضعيف و ناتوان است، هر مالكى جز او بنده، و هر عالمى جز او دانش آموز است، هر قدرتمندى جز او، گاهى توانا و زمانى ناتوان است، هر شنونده اى جز خدا در شنيدن صداهاى ضعيف كر و برابر صداهاى قوى، ناتوان است و آوازهاى دور را نمى شنود.
هر بيننده اى جز خدا، از مشاهده رنگ هاى ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است، هر ظاهرى غير از او پنهان، و هر پنهانى جز او آشكار است. مخلوقات را براى تقويت فرمانروايى، و يا براى ترس از آينده، يا يارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و يا براى فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويى مخالفان نيافريده است.
بلكه همه، آفريده هاى او هستند و در سايه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.
خدا در چيزى قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست.
آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاى آفريده شده باز نمانده است، نه به خاطر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدّر ساخت دچار ترديد شد.
بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بى تزلزل است. خدايى كه به هنگام بلا و سختى به او اميدوار، و در نعمت ها از او بيمناكند.
🌴🌴🌴
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
➫
http://eitaa.com/joinchat/159055872C48cb7d8af1
...........🌹یا ؏ــلے🌹 ...........
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🎥واکنش دکتر جاویدنیا به سانسور بخشی از صحبت های مقام معظم رهبری درباره مدیریت فضای مجازی
✍ دکتر جاوید نیا [ معاون دادگستری استان تهران] شیعه از هلهله حافظان قرآن و سر به سجدگان و جانبازان صفین در کربلا برای نشنیدن حرف امام جامعه اصلا خاطره خوشی ندارد.
🔹از دو خبرنگار شاخص صدا و سیما و خبرگزاری میزان پرسیدم از رکوردشکنی پخش زنده هیئت سید مجید بنی فاطمه در روبیکای ایرانی مطلعید؟ پاسخ منفیشان اوج سانسور نوین جبهه انقلاب را بر سرم کوبید.
🔸این عمار؟ مسئولان به اصطلاح انقلابی مراکز مختل رسانه ای کجایند که بوقهای تبلیغاتی عبیدالله گوش ملت را کر کرده است؟
🔹تا شما در بازی ترند و هشتک و لایوهای اینستاگرامی هیئتتان، سرتان گرم است، مبادا در گوشه دیگر فضای مجازی کربلایی به پا شده و سر حقیقت و ولایت را ببرند و شما در غفلت و بیخبری باشید.
🔸کاش حاج قاسم بود، کاش شهید بهشتی بود، کاش حاج همت بود، کاش چمران بود؟ ما را چه شده که هلهله کوفیان شروع شده و دریغ از ذره ای حرکت و غیرت و دفاع از ولایت؟
#شبکه_ملی_اطلاعات
#سانسور_خط_رهبری
#مراکز_مختل_رسانه_انقلابی
هدایت شده از شهدای کندر
🔹جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیامبر، کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان در کوفه و کربلا جمع شدند و جگر گوشه ی پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟! خوب؛ انسان باید به فکر فرو رود، که «چرا چنین شد؟» از هر طرف حرکت می کنیم. به خواص می رسیم.»
🔹مجموعه تصویری «بی خواص» به شرح حال خواص صدر اسلام و علل انحراف آن ها با استفاده از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای می پردازد.
هدایت شده از شهدای کندر
🔹چرا خواصِ مؤمنی که دور #مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این جا، اشتباه کردند.
🔹البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره ی اشتباهشان داده شد. درباره ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمی آوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو #توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین(ع) کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی #حرکت_تاریخ به سمت #سراشیب آغاز شد، دیگر چه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه ی توّابین، چند برابر عدّه ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما #اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، نیست! به خاطر این که در #وقت_خود نیامدند. کار را در #لحظه_ی_خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.
دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
📅 | 1375/3/20
هدایت شده از آقا تنها نیست
✅آیا میدانید ذخر الحسین کیست؟
🔸در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (ع) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد.
🔸معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید.
🔹امیرالمؤمنین(ع) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد...
تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (ع) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.
🔸انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است.
✨السلام علیک یا ابالفضل العباس✨
📚امالى طوسى، ص275، ح526
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
هدایت شده از آقا تنها نیست
🏴آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید ؟
🔸حضرت عباس (ع) تنها با یک زن ازدواج کردند . که لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود . لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود .
🔹لبابه از حضرت ابوالفضل (ع) پنج پسر و یک دختر بدنیا آورد . لبابه در کربلا حضور داشت .
🔸یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد . خود او نیز اسیر شد و به همراه سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد و پس از آزادی اسرا او به مدینه برگشت . لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت . فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد . گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس (ع) نزد امام سجاد (ع) می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد .😢
⚡️هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.⚡️
📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
🆔 👇👇👇
@agha_tanha_nist
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
◾️اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).
۳ـ دعا و نیایش.
◾️روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد.
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود.
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.
۶ـ خواندن زیارت عاشورا.
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»
▪️روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه .ق.
📚پینوشتها:
۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫
۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.
۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
هدایت شده از روشنگری
l1l.ir/2lma
🏴دیشب بر دل غریبان نینوا چه گذشت؟
▪️امام (ع) به خيمه زينب عليها السلام وارد شد، نافع در مقابل خيمه در انتظار امام ايستاد، شنيد زينب(س) به برادر میگويد: آيا اصحاب خود را امتحان كرده اى؟ من ترس آن دارم كه هنگام خطر تو را تنها بگذارند.
▪️امام(ع) فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم ديدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتياق كودك به پستان مادرش، اشتياق به مرگ دارند»
▪️نافع میگويد: وقتى كه اين سخن از زينب عليها السلام شنيدم، گريه كردم، و نزد حبيب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنيده بودم به او گفتم.
▪️حبيب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام(ع) نبود هم اكنون با شمشير به سوى دشمن حمله میکردم.
▪️گفتم: من گمان میبرم بانوان حرم با حضرت زينب عليها السلام اين گونه سخن بگويند و پريشان گردند، مناسب است كه اصحاب را جمع كنى و نزد خيمه زينب عليها السلام برويم و با گفتار خود، قلب آنها را استوار سازيم.
▪️حبيب، اصحاب را جمع كرد، و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اكنون به دشمن حمله میکرديم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد كه ما استوار هستيم.
▪️با هم كنار خيام بانوان آمدند و صدا زدند: «اى گروه بانوان و حرمهاى رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم اين شمشيرهاى جوانمردان شما است كه سوگند ياد كرده اند در غلاف نكنند مگر اينكه گردن دشمنان را بزنند، و اين نيزه هاى جوانان شما است كه قسم خورده اند به زمين نيفكنند مگر اينكه به سينه هاى دشمن فرو كنند»
📚مقتل الحسين مقرم ص ۲۶۲ - ۲۶۳.
🏴 @Roshangari_ir
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۶۸
(برخى از شارحان گفتند اين خطبه در شهر كوفه ايراد شد)
💠اى مردم، زهد يعنى كوتاه كردن آرزو ، و شكرگزارى برابر نعمت ها، و پرهيز در برابر محرّمات.
پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند، و در برابر نعمت ها، شكر يادتان نرود.
چه اينكه خداوند با دلائل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتاب هاى آسمانى روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.
🌴🌴🌴
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۶۹
(پس از آنكه محمّد بن ابى بكر در مصر در سال 37.هجرى شهيد شد فرمود:)
ستودن هاشم بن عتبه براى فرماندارى مصر «پس از شهادت محمد بن ابى بكر»:
مى خواستم هاشم بن عتبه را فرماندار مصر كنم، اگر او را انتخاب مى كردم ميدان را براى دشمنان خالى نمى گذارد، و به عمرو عاص و لشكريانش فرصت نمى داد، نه اينكه بخواهم محمد بن ابى بكر را نكوهش كنم، كه او مورد علاقه و محبّت من بوده و در دامنم پرورش يافته بود.
🌴🌴🌴
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
➫
http://eitaa.com/joinchat/159055872C48cb7d8af1
...........🌹یا ؏ــلے🌹 ...........
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
هدایت شده از دنیای آشپزے 🥘
داستان کودک معلول و حضرت عباس
شیخ عباس افزود: حدود 30 سال پیش در یک روز جمعه بنده در حرم نشسته بودم که شب فرا رسید و یک مرد جوان عرب بیابان گرد وارد حرم شد، در حالی که فرزندی علیل بهروی دست داشت که آن فرزند پسر حدود 8 سال سن داشت و به دلیل معلولیت توان هیچ گونه حرکتی حتی تکلم نداشت و مانند تکه ای گوشت بهروی دست پدر جابه جا می شد.
خادم حرم حضرت ابوالفضل(ع) افزود: ساعت 12:30 دقیقه شب بود که پدر این کودک معلول به همان لهجه عربی و محلی خود با ابوفاضل صحبت می کرد و گلایه داشت که: «آقا اباالفضل! من از تو اولاد سالم خواسته ام، اما اولاد ناقص داده ای و چه فایده دارد، من 8 سال است که مبتلای این بچه شده ام حال این بچه را بگیر و برای خودت باشد».
شیخ عباس می گوید: به چشم خود دیدم آن پدر جوان کودک 8 ساله معلول خود را به سمت ضریح چنان پرت کرد که صدای برخورد سر کودک با میله های ضریح به بیرون از ایوان رسید و کسانی که در بیرون از حرم نشسته بودند، کنجکاو شدند که این صدای چیست و پس از این واقعه خود پدر نیز به سرعت از حرم گریخت و رفت.
شیخ عباس گفت: با دیدن این منظره بسیار ناراحت شدم و پیش خود گفتم: ای بی حیا! این چهکاری بود کردی! و پس از آن که پدر طفل را پیدا نکردم؛ بسیار گریستم، فرزند را در بغل گرفتم و با خود گفتم: این بچه بیمار چه گناهی دارد، و سر او را در بغل گرفتم.
شیخ عباس افزود: این جریان ادامه داشت تا ساعت 1 بعد از نیمه شب رسید، در حالی که بچه را در بغل آرام می کردم کمکم متوجه شدم انگشتان پای بچه حرکت کرد. ابتدا فکر کردم توهم دارم و چشمانم را مالیدم که مبادا در حالت خواب بوده ام، اما دیدم کمکم پاهایش حرکت کرد سرش را روی زانو گذاشتم و در حالی که اشک می ریختم، دیدم یک چشم او باز شد و پس از آن چشم بعدی باز و بعد نگاه کرد و گفت: پدر و مادرم کجا هستند؟
شیخ عباس گفت: در این بین سایر خدام حرم را صدا زدم که بیایند و ببینند که آیا من اشتباه نمی کنم که آنها نیز تأیید کردند بچه می تواند حرکت و صحبت کند.
شیخ عباس افزود: این پدر و فرزند از اعراب بادیه نشین بودند که به شغل زراعت و کشاورزی مشغول بودند و پس از شفای این طفل 8 ساله، چشمان او باز شد دنبال پدر و مادرش می گشت. به او گفتم: پسرم، آیا می توانی سر و دست و پاهایت را حرکت دهی؟ و او گفت: بله! به راحتی می توانم دست و پا و چشمانم را حرکت دهم، فهمیدم معجزه ای شده و قمر بنیهاشم(ع) او را شفا داده است.
شیخ عباس افزود: سپس عبایی روی پسر انداختم و سه بار او را دور ضریح حضرت ابوالفضل(ع) طواف دادم و او را در اتاقی قرار داده و این واقعه را به استاندار، کلید دار و مرجع تقلید آن زمان خبر داده و در دفتر حرم ثبت کردیم و از طریق بلندگو اعلام کردیم مردم برای دیدن معجزه ابوالفضل(ع) بیایند و طفل شفایافته را بهروی منبر گذاشته خود در کنارش نشستم.
شیخ عباس گفت: از کودک پرسیدم: زمانی که پدرت تو را به سوی ضریح پرت کرد، آیا سرت درد نگرفت؟ گفت: اصلاً متوجه نشدم، اما ناگهان دیدم دو دست بریده از سمت ضریح بیرون آمده و من را در آغوش گرفت و سرم را در بغل گرفته و آن دو دست ابتدا به پاها سپس به دست و پس از آن چشمان و سرم کشیده شد و احساس کردم هیچ مشکلی از نظر معلولیت ندارم و می توانم دست و پا، زبان و چشم خود را حرکت دهم و هیچ مشکلی ندارم.
شیخ عباس افزود: وقتی صبح شد، مردم برای دیدن این معجزه هجوم آوردند و حدود 20 بار پیراهن به تن این کودک شفایافته کردیم که هربار به وسیله مردم تکه تکه شد و به نیت تیمّن و تبرّک، مردم بخشی از لباس کودک را با خود بردند.
#داستان
#عباس_بن_علی
@maadahi