eitaa logo
ندای اردکان
2.7هزار دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
15.1هزار ویدیو
146 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
از طرف خدا،، 🎆 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی 🎇 از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی 🎆 گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند 🎇صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی 🎆 جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور 🎇 از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی 🎆 گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم 🎇 بر بخشش بی منت من هم گله کردی 🎆 با این که گنه کاری و فسق تو عیان است 🎇 خواهان توأم، تویی که از من گله کردی 🎆 هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم 🎇 با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی 🎆 صد بار تو را مونس جانم طلبیدم 🎇 از صحبت با مونس جانت، گله کردی 🎆 رغبت به سخن گفتن با یار نکردی 🎇 با این که نماز تو خریدم، گله کردی 🎆 بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟ 🎇 بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟! 🎆 از عالم و آدم گله کردی و شکایت 🎇 خود باز خریدم گله ات را، گله کردی.. همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش, شکرت خدا🌹🌹 @neday_ardakan🔷
⭕️ تو کشور اردن یارو براثر کرونا تو ماشین مرده با ماشینش دفنش کردن! 😂 خداروشکر تو قطار نمرده :))) #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
♻️ دستمال، ماسک و دستکش خود را داخل کیسه‌ی جداگانه و دربسته به درون سطل‌های زباله بیندازید. 💠 فرهنگ مردم شهر اردکان پاکیزگی را می‌پسندد؛ این پیام را برای شهروندان اردکانی ارسال کنید! 📌 روابط‌عمومی‌شهرداری‌اردکان @neday_ardakan🔷
همکاران گرامی صنف پوشاک و کفش شهرستان اردکان اطلاعیه*بازگشایی از فردا مورخ 1399/01/26. ازکلیه همکاران عزیز در تمام رسته های شغلی خواهشمنداست ضمن ثبت نام در سایت salamat. gov.ir وبا در دست داشتن کد تأیید وزارت بهداشت جهت تکمیل و امضای تعهد نامه پروتکل های بهداشتی رسته شغلی مورد نظر از ساعت 19لغایت 22امروز مورخ 1399/01/25و ساعت 10لغایت 13 فردا به آدرس خیابان شهید رجایی_پوشاک پروانه مراجعه نمائید. اتحادیه پوشاک و کفش شهرستان اردکان⚡️ @neday_ardakan🔷
⭕️*داستانی زیبا از "کتاب سوپ جو"، اثر "جک کنفیلد" که با بیش از ۳۴۵ میلیون لایک، رکوردار در دنیای مجازی در سال ۲۰۱۵ بوده و هنوز نیز ادامه‌ دارد.* ما یکی از نخستین خانواده‌هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم. آن موقع من 9-8 ساله بودم، یادم می‌آید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشی‌اش به پهلوی قاب آویزان بود. من قدم به تلفن نمی‌رسید، اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت می‌کرد با شیفتگی به حرف‌هایش گوش می‌کردم. بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفت‌انگیزی زندگی می‌کند به نام «اطلاعات لطفاً» که همه چیز را در مورد همه‌ کس می‌داند. او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود. نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایه‌مان رفته بود. من در زیر زمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی می‌کردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم. درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند. انگشتم را در دهانم می‌مکیدم و دور خانه راه می‌رفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد. به سرعت یک چهار پایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم. و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید: «اطلاعات بفرمائید» من در حالی که اشک از چشمانم می‌آمد گفتم «انگشتم درد می‌کند» «مادرت خانه نیست؟» «هیچکس بجز من خانه نیست «آیا خونریزی داری؟» «نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد می‌کند» «آیا می‌توانی درِ جا یخیِ یخچال را باز کنی؟» «بله، میتونم» «پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار» بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه می‌کردم ... مثلاً موقع امتحانات در درس‌های جغرافی و ریاضی به من کمک می‌کرد. یکروز که قناری‌مان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. او به حرف‌هایم گوش داد و با من همدردی کرد. به او گفتم: «چرا پرنده‌ای که چنین زیبا می‌خواند و همۀ اهل خانه را شاد می‌کند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟» او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست» من کمی تسکین یافتم. یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند. یکسال بعد از شهرکوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد. «اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم. من کم‌کم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم. غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم می‌افتادم. راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت می‌گذاشت. چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد. من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی می‌کرد تلفنی حرف زدم و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم می‌کنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً». به طرز معجزه‌آسایی همان صدای آشنا جواب داد. «اطلاعات بفرمائید» من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند؟» مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر می‌کنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.» من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟» و ادامه دادم «نمی‌دانم می‌دانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟» او گفت «تو هم می‌دانی که تلفن‌هایت چقدر برایم با ارزش بودند؟» من به او گفتم که در تمام این سال‌ها بارها به یادش بوده‌ام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم. او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است» سه ماه بعد به سیاتل برگشتم. تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد. «اطلاعات بفرمائید» «می‌توانم با شارون صحبت کنم؟» «آیا دوستش هستید؟» «بله، دوست قدیمی» «متأسفم که این مطلب را به شما می‌گویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمه‌وقت کار می‌کرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت» قبل از که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمی‌اش هستید. آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟» با تعجب گفتم «بله» «شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم» سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت: «نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست. خودش منظورم را می‌فهمد» من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم. *هرگز تأثیری که ممکن است بردیگران بگذارید را دست کم نگیرید.* *تقديم به همه ى آدمهاى تاثير گذار زندگی ما
برندگان مسابقه 🏅کُرو لیگ🏅 🎮 بازی 2Cars رده سنی: ۱۰ تا ۱۴ سال 🥇نفر اول:نازنین زهرا هاتفی 🥈نفر دوم:محمد امین یوسفی 🎮 بازی Rail Maze رده سنی: ۱۴ تا ۱۸ سال 🥇نفر اول:محمد حسن چاه متکی #کرونا_را_شکست_میدهیم 💠حوزه مقاومت بسیج یک روح الله شهرستان اردکان💠 #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
🇮🇷رزمایش کمک مومنانه در اردکان برگزار می شود.🇮🇷 ▪️جلسه قرارگاه جهادی بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج اردکان با موضوع رزمایش کمک مومنانه در راستای لبیک بسیج به بیانات رهبر معظم انقلاب و جهت کمک به نیازمندان و آسیب دیدگان معیشتی بر اثر شیوع ویروس کرونا با حضور فرماندهان حوزه های بسیج و اعضای قرارگاه مربوطه در سالن سینما هویزه اردکان برگزار گردید. پس از سخنرانی و توضیحات فرماندهی و جانشین فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج اردکان، برنامه ریزی لازم جهت نحوه اجرای این طرح مورد بحث و بررسی قرار گرفت . #کمک_مومنانه #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹 #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله العلیم.. 🔻فقه آل محمد سلام الله علیهم🔻 بخش ۲_ پایانی ( ۵۸ ثانیه) ✅ حکم سقط جنین عمدی که متاسفانه آمار بالایی دارد..! 🎙با کلام؛ حاج آقا محسن طلائی اردکانی (دانش آموخته مرکز تخصصی احکام حوزه علمیه قم) @neday_ardakan🔷
⭕️هم اکنون نشست اصحاب رسانه با مدیر عامل جدید چادر ملو #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
ندای اردکان
⭕️هم اکنون نشست اصحاب رسانه با مدیر عامل جدید چادر ملو #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
⭕️حاشیه تند سخنان مدیر عامل سابق چادر ملو مهندس مصری نژاد بخشی حقوق ریاست... شهر با حقوق یک کارگر ساده گندله سازی!؟ @neday_ardakan🔷
⭕️حال این روزهای قلعه خرانق زیرباران های بهاری قلعه خرانق به کجا پناه آورده است؟! آیا پشت بام های قلعه خرانق توان نگهداری قلعه را زیر چتر خود دارد؟ هر روز که میگذرد قلعه خرانق جلوی چشممان ،مانند شمع آب میشود وهمچنان ما تماشاگران بی اثری هستیم..! چه کسی قلعه خرانق را نجات خواهد داد؟ موانع نجات قلعه خرانق چه چیز و یا چه کسانی هستند؟ مردم خرانق ...! جوانان خرانق... ! به داد قلعه خرانق برسید... کس نخارند پشت من جز ناخن انگشت من... @neday_ardakan🔷
سلام ✋🏻من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم😰 همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب😑 زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد، توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟ اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🌹 خواهشا خیلی خیلی زیباست نخونده رد نشیدا التماس دعای فراوان🤲🏻 🌳🌳🌳 @neday_ardakan🔷
⭕️رئیسی که قرار بود تو خیابونا دیوار بکشه، به همراه مدیران دستگاه قضا قراره ۲۰ درصد حقوق‌ ۳ ماه خودشون رو به نیازمندان بدن. 🔹روحانی هم که مردم رو از رئیسی می‌ترسوند، می‌خواد به مردم یک میلیون وام معیشت بده و ۱۲ درصد سود ازشون بگیره 🔸رئیسی که قرار بود تو خیابونا دیوار بکشه، به همراه مدیران دستگاه قضا قراره ۲۰ درصد حقوق‌ ۳ ماه خودشون رو به نیازمندان بدن. 🔹روحانی هم که مردم رو از رئیسی می‌ترسوند، می‌خواد به مردم یکخ میلیون وام معیشت بده و ۱۲ درصد سود ازشون بگیره! #ندای_شهروندی #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
📌صنف پوشاک ، کیف و کفش شهرستان همراه با مردم و مسئولین باسلام و صلوات و تبریک و تهیات این روز عزیز ، به استحضار مردم شریف شهرستان می رسانیم با توجه به حضور نمایندگانی از صنف کیف و کفش و پوشاک‌ در فرمانداری شهرستان و اعلام درخواست بازگشایی مغازه ها ، طی جلسه اي كه در تاريخ ٩٩/١/٢٣ در محل فرمانداري برگزار شد و با توجه به توضیحات و توجیهات آقای فرماندار تصميم گرفته شد كه اتحاديه پوشاك ، کیف و كفش اردكان تا اطلاع ثانوي تعطيل و با ستاد مبارزه با كروناي شهرستان اردكان همكاري لازم را داشته باشد لازم به ذكر میباشد كه اين تعطيلي در راستاي حفظ سلامتي همشهريان عزيز ميباشد . آقای فرماندار توضیحات وتوجیهات شمافقط۴۸ساعت دوام داشت وبه این سرعت عقب نشینی نمودید. شهروندان یامنفعت بازاریان؟ شوخی ندارد. درخانه می مانم🤔 همکاران گرامی صنف پوشاک و کفش شهرستان اردکان هرگونه بازگشایی از فردا مورخ 1399/01/26 ازکلیه همکاران عزیز در تمام رسته های شغلی خواهشمنداست ضمن ثبت نام در سایت salamat.gov.ir وبا در دست داشتن کد تأیید وزارت بهداشت جهت تکمیل و امضای تعهد نامه پروتکل های بهداشتی رسته شغلی مورد نظر از ساعت 19لغایت 22امروز مورخ 1399/01/25و ساعت 10لغایت 13 فردا به آدرس خیابان شهید رجایی_پوشاک پروانه مراجعه نمائید. ✍ اتحاد یه پوشاک وکیف وکفش اردکان @neday_ardakan🔷
⬛️گاه دلت آتش میگیرد چرا که سوژه هایت یک شهروند نیستند جزیی از وجودت می شوند 🔹مرحوم حاج حسین هاتفی قریب به یک قرن در دنیا زیست و جز محبان امام حسین(ع) بود وبرپایی روضه خوانی در منزلش باعث گردیید یکی از سوژه های خبری ام گردد. 🔹منزل اش همچون #موکب_صلواتی بود که بر همگان نام آشنا بود, #دوشنبه_ها برنامه ویژه روضه خوانی داشت که 25 سال هر هفته صبح دوشنبه پذیرای عزاداران حسینی در مجلس روضه خوانی بود که بهترین خوراک و پخت غذا را بر پا می داشت 🔹امروز دوشنبه دیگریست دوشنبه ای از دوشنبه های روضه خوانی اما امروز صاحبخانه منزل دیگری را پیموده وبه سوی معبود شتافت #روحش_شاد #یادش_گرامی ✍:حبیب اکبری #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
ندای اردکان
‍ ⭕️گزارشی متفاوت از آنچه با مدیر عامل سابق وفعلی چادر ملو گذشت نکته هایی که خبرنگاران برتر بدان اشاره نداشتند یا کم نقش بیان داشتند: ✅درمورد احداث گندله 2 🔶گندله 2 با تسریع راه اندازی خواهد شد 🔷فعلا هیچ ابراز نظری نمیکنم, بگذارید در مجموعه حل شود به نفع پروژه ونفع شهر است 🔻چنانچه توسعه برای شهرستان اشکالاتی داشته باشد, خیلی راحت است,ما کارخانه را جایی دیگر می زنیم. ✅ساخت ورزشگاه را تسریع می بخشم 🔸زمین به ماواگذار کنند, پول هم از ما نگیرند, ما زمین فوتبال به مجموعه ورزشی اضافه می کنیم. 🔹زمین مجموعه شنیدم مالک شرکت چادرملو بوده, است 🔻تعهد داشتیم ورزشگاه بسازیم, اینجا نمی ساختیم , درون مجموعه خودمان می ساختیم ✅آلودگی و برش خرسک ها 🔸کوچکترین آلودگی خارج از استاندارد باشه ,سریعأ رفع می کنیم 🔹بیشتر از 6 سال هست درخواست زمین در شرق کارخانه نمودیم جهت ساخت سوله ولی تحویل ما ندادند 🔻ریختن سرباره ها در بیرون شرکت:سرباره را ما چکار کنیم؟ تولید نکنیم که سرباره داریم!؟🤔 :(نشست خبری اصحاب رسانه با فرماندار قبل از سال جدید: به صنایع فولادی اخطارها داده شده,صنایع مکلف به احداث سالن سرپوشیده,فیلتر وصافی های مخصوص شدند. تا دو ماه آینده این مشکل حل می شود.) ✅قول بیمارستان نمیدهیم اما قول همکاری میدهیم. ✅حقوق کارگران چادرملو 🔸حقوق کارگر ساده مان از حقوق ریاست... بیشتر است ودر پاسخ اعتراض ام, چرا بحث دوستانه را تند جلوه می دهید, وبه حاشیه ها می پردازید,تفاوت حقوق کارگر با...😔 🔹کار ما سخت تر از دیگر کارخانه هاست اما حقوق ما هم به مراتب بیشتر از آنهاست. 🔻در شورای اداری شهر,نمایندگان شرکت ها از ما شاکی هستند که نمیگذارید کارگران با پرداخت حقوق بالایتان پیش ما کار کنند. ✅ساخت مسکن برای کارگران فاقد مسکن 🔻برای کارگران تحت مدیریت مان که فاقد مسکن هستند, زمین مرغوب تحت اختیارمان بگذارند که ارزش ساخت داشته باشد میسازیم وتعدادی هم اضافه هم می سازیم. ✍:حبیب اکبری @neday_ardakan🔷
ای درخت آشنا شاخه‌هاي خویش را ناگهان کجا جا گذاشتي؟ یا به قول خواهرم فروغ دستهاي خویش را در کدام باغچه عاشقانه کاشتي؟ این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد: چشم هاي من به جاي دست هاي تو من به دست تو آب مي‌دهم تو به چشم من آبرو بده من به چشم هاي بي‌قرار تو قول مي‌دهم: ریشه‌هاي ما به آب شاخه‌هاي ما به آفتاب مي‌رسد ما دوباره سبز مي‌شویم! @neday_ardakan🔷
بسم الله الرحمن الرحیم وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می‌دهم»... سوره کهف ، آیه ۲۳ @neday_ardakan🔷
در خنده ی دلواپسِ تو، ترس جهان بود دلنازکی و گریه ی من نیز از آن بود روزی که تو را دیدم از این پنجره ی باز باد خنکی جانب موهات وزان بود شیرین سخنی های تو تلخی مرا برد گویی که رطب جای زبانت به دهان بود بوسیدن لبهای تو در لحظه ی افطار تنها هوسم هر شب ماه رمضان بود بیمار نبودم ولی از شوقِ تو، در من عادت به خیالات شبیه سرطان بود آن چیز که دستان تو را داد به دستم نجوای دلی غمزده هنگام اذان بود شهر من و تو قصه ی بی عشق نمی گفت در شاهرگِ خاطره هایش هیجان بود از شایعه ی رفتن تو شهر به هم ریخت چیزی که فقط بی حرکت ماند، زمان بود! حتی نفسِ زنده ترین رود جهان هم از ترس خداحافطی ات در نوسان بود سرهای درختان همگی سمت تو چرخید پایِ تو که در رفتن از این شهر دوان بود دیگر نه سرودی و نه رودی و نه بودی تا بود همین بود که تقدیر، همان بود در شهر من از آمد و شد غلغله ای بود تا خنده ی تو جاذبه ی نصف جهان بود @neday_ardakan🔷
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انكار نمى‌كنم؛ چرا كه مى‌دانم هيچ چيز مثل اندوه روح را تصفيه نمى‌كند و الماسِ عاطفه را صيقل نمى‌دهد؛ امّا ميدان دادن به آن را نيز هرگز نمى‌پذيرم؛ چرا كه غم، حريص است و بيشترخواه و مرزناپذير، طاغى و سركش و بَدلِگام. 📗 چهل نامه کوتاه به همسرم 👤نادر_ابراهیمی @neday_ardakan🔷
⭕️برنامه‌های فردای شبکه آموزش و شبکه 4 (۲۶ فروردین ۱۳۹۹) *متوسطه اول: 🔺⏰ «فارسی، پایه نهم» ساعت ۸ 🔺⏰ «عربی، پایه هشتم» ساعت ۸:۲۰ 🔺⏰ «ریاضی، پایه‌هفتم» ساعت ۸:۴۰ 🔺⏰ «مطالعات اجتماعی، پایه نهم» ساعت ۹ 🔺⏰ دوره ابتدایی: «فارسی و نگارش، پایه اول» ساعت ۱۰:۳۰ 🔺⏰ «فارسی و نگارش، پایه دوم» ساعت ۱۱ 🔺⏰ «مطالعات و مهارت‌های اجتماعی، پایه سوم» ساعت ۱۱:۳۰ 🔺⏰ «پیام‌ها و هدیه‌های آسمانی، پایه چهارم» ساعت ۱۲ 🔺⏰ «فارسی و نگارش، پایه پنجم» ساعت ۱۲:۳۰ 🔺⏰ «مطالعات و مهارت‌های اجتماعی، پایه ششم» ساعت ۱۳:۱۵ * متوسطه دوم: 🔺⏰ «نگارش ١، پایه دهم همه رشته‌ها» ساعت ۱۴:۳۰ 🔺⏰ «ریاضی ١، پایه دهم ریاضی و تجربی» ساعت ۱۵ 🔺⏰ «فیزیک ۲، پایه یازدهم ریاضی» ساعت ۱۵:۳۰ 🔺⏰ «ریاضی ۲، پایه یازدهم تجربی» ساعت ۱۶ 🔺⏰ «دین و زندگی ۲، پایه یازدهم ریاضی و تجربی» ساعت ۱۶:۳۰ 🔺⏰ «انسان و محیط زیست، پایه یازدهم همه رشته‌ها» ساعت ۱۷ 🔺⏰ «هندسه ۳، پایه دوازدهم ریاضی» ساعت ۲۲ 🔺⏰ «فیزیک ۳، پایه دوازدهم تجربی» ساعت ۲۲:۳۰ 🔸کلاس‌های دروس تحصیلی پخش‌شده از شبکه آموزش سیما روی پایگاه tv۷.ir قرار می‌گیرد. 📺شبکه چهار (26 فروردین 1399) *متوسطه دوم: 🔺⏰«اصول و عقاید 1، پایه دهم معارف» ساعت 8 🔺⏰«تاریخ ۲، پایه یازدهم انسانی» ساعت ۸:25 🔺⏰«عربی زبان قرآن 3، پایه دوازدهم معارف» ساعت 8:45 🔺⏰«اصول و عقاید ۲، پایه یازدهم معارف» ساعت ۹:10 🔺⏰«علوم و فنون ادبی ۳، پایه دوازدهم انسانی و معارف» ساعت 9:35 🔺⏰«علوم و فنون ادبی 1، پایه دهم انسانی و معارف» ساعت 10 🔺⏰فنی و کاردانش: «مدیریت تولید (مبحث کیفیت)، پایه یازدهم» ساعت 10:25 🔺⏰«دانش فنی پایه، پایه یازدهم رشته شبکه و نرم‌افزار رایانه» ساعت 10:50 🔺⏰ فنی و کاردانش: «استاندارد برنامه‌ریزی امور هنری در خانواده، پایه یازدهم رشته مدیریت و برنامه‌ریزی امور خانواده» ساعت 11:15 🔺⏰«استاندارد طراحی چهره، پایه دهم رشته چهره‌سازی» ساعت 11:35 @neday_ardakan🔷
⭕️واینهم شروع یه روزخوب بادیدن سگهای ولگرددرشهرک فجر😏 فکر کنم آمدم ورزش صبحگاهی😅 #ندای_شهروندی #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
⭕️قابل توجه بیمه شدگان،کارفرمایان و مستمری بگیران سازمان تامین‌اجتماعی 🔺 با توجه به لزوم تداوم تمهیدات لازم برای کنترل شیوع ویروس کرونا و کاهش ترددها و جلوگیری از هرگونه وقفه در ارائه تعهدات قانونی ، موارد ذیل جهت تسهیل در برقراری مستمری بازنشستگی و ادامه بیمه پردازی بیمه شدگان اختیاری ، توافقی و خاص در نظر گرفته شده است : ✅ بیمه شدگان متقاضی برقراری مستمری بازنشستگی نیازی به مراجعه حضوری جهت ارائه و ثبت درخواست مربوطه به شعبه ذیربط در اسفند ماه سال 1398 نداشته و در صورت احراز شرایط مقرر قانونی، تاریخ ترک کار آنان به منزله تاریخ درخواست لحاظ خواهد گردید.ضمناً این قبیل از افراد تا پایان فروردین ماه سال 1399 می بایست به منظور پیگیری موضوع به آخرین شعبه دریافت کننده حق بیمه مراجعه نمایند. ❇ ضمناً در خصوص بیمه شدگان با ماهیت اختیاری ، تاریخ احراز شرایط قانونی در اسفند ماه سال 1398 به عنوان تاریخ درخواست برقراری مستمری لحاظ خواهد شد ✅ مهلت های مقرر مربوط به فرآیندهای بیمه صاحبان حرف ومشاغل آزاد، ادامه بیمه بطور اختیاری ، باربران ، خادمین ثابت مساجد و قالیبافان و شاغلان صنایع دستی شناسه دار و ... اعم از "مهلت درخواست" ، "انعقاد قرارداد" و "پرداخت حق بیمه" که از تاریخ 1‏/12‏/98 به بعد منقضی شده ، تا پایان فروردین ماه99 تمدید می گردد. ✅ "مهلت مقرر" در "برگ پرداخت حق بیمه بهمن ماه 98" بیمه شدگان توافقی فعال انفرادی ، رانندگان ، خادمین ثابت مساجد ، باربران ، کارگران ساختمانی و ... لغایت پایان فروردین ماه99 تمدید می گردد. ✅ آندسته از بیمه شدگانی که پایان مهلت مقرر "ثبت اعتراض" به آراء کمیسیونهای پزشکی بدوی آنان پس از تاریخ 1‏/12‏/98 بوده و موفق به ثبت اعتراض خود نگردیده اند ، ضرورتی به مراجعه جهت ثبت اعتراض نمی باشد. بدیهی است پس از عادی شدن شرایط ، رأی کمیسیون پزشکی بدوی مجدداً به آنان ابلاغ و مهلت اعتراض نیز لحاظ خواهد گردید. ✅ بسیاری از شرکتها، کارخانجات، موسسات دولتی و غیر دولتی، دستگاههای اجرایی و ... از کارکنان خود گواهی میزان سوابق پرداخت حق بیمه مورد تائید این سازمان را مطالبه می کنند ، از آنجا که امکان مشاهده و اطلاع از سوابق بیمه شدگان و دریافت و تأیید آن از طریق اخذ کد رمز ویژه در سامانۀ غیرحضوری سازمان به نشانی eservices.tamin.ir فراهم گردیده، لذا با تاکید بر استفاده از این امکان نیازی به حضور افراد در شعب تأمین اجتماعی نخواهد بود. روابط‌عمومی اداره کل تأمین اجتماعی استان یزد حرف وقتی به اداره بیمه مراجعه کردم وفیش پرداختی بهمن ماه رانشان دادم متصدی بیمه فرمودندبایدجریمه دیرکردپرداخت نماییدوقتی اعتراض کردم فرمودندبخشنامه ویادستورالعمل مکتوبی دارید؟ دولت ازاین حرفهازیادمیزند.🤔 @neday_ardakan🔷