eitaa logo
ندای اردکان
2.8هزار دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
151 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
به سراغ من اگر می آیی ، دلشادم ماسک بر چهره بزن، تا ندهی بر بادم گر چه در عشق تو شیرینی و من فرهادم نزنی ماسک به آفاق رسد فریادم آمدی خانه ی تاریک دلم روشن شد ماسک بر چهره ی تو، یاد خسوف افتادم دل بگفتا که به پا خیز و در آغوشش گیر عقل گفتا بنشین ، کرد چنین امدادم بنشین رو به رویم حرف بزن بلبل من زنده گردد چمن و باغ ارم در یادم حالیا دست برآریم و دعایی بکنیم تا خدا دفع نماید کرونا از آدم حسین نبی زاده اردکانی ۱۳۹۹/۸/۱۲ @neday_ardakan🔷
دل گفت وصالش به دعاباز توان یافت، عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت!  ⭕️ همراهان جان ...🌻َ @neday_ardakan🔷
‌ همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع @neday_ardakan🔷
ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد 🌻 @neday_ardakan🔷
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شب نشینان را دوا کرد نقاب گل کشید و زلف سنبل گره بند قبای غنچه وا کرد ❤️عید برشما مبارک❤️ @neday_ardakan🔷
بی تو ای سروِ روان با گل و گلشن چه کنم زلفِ سنبل چه کشم عارضِ سوسن چه کنم آه کز طعنه‌ی بدخواه ندیدم رویت نیست چون آینه‌ام روی ز آهن چه کنم برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر کارفرمای قدر می‌کند این من چه کنم برق غیرت چو چنین می‌جهد از مکمنِ غیب تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم مددی گر به چراغی نکند آتش طور چاره‌ی تیره شبِ وادیِ ایمن چه کنم حافظا خلد برین خانه‌ی موروثِ من است اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم @neday_ardakan🔷
همای اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذری بر مقام ما افتد حباب‌وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد شبی که ماه مراد از افق شود طالع بود که پرتوِ نوری به بام ما افتد به بارگاه تو چون باد را نباشد بار کی اتفاق مجال سلام ما افتد چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز کز این شکار فراوان به دام ما افتد به ناامیدی از این در مرو بزن فالی بوَد که قرعه‌ی دولت به نام ما افتد ز خاک کوی تو هرگه که دم زند حافظ نسیم گلشن جان در مشام ما افتد @neday_ardakan🔷
علیهم الرحمه غزلی دارد با این مطلع: ای که مهجوری عشاق روا می داری عاشقان را ز برِ خویش جدا می داری... تا می رسد به این مصرع: عرض خود می بری و زحمت ما می داری بعد چند بیت که گذشتیم،می سراید: تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم.... القصه؛ دیدم برخی فرمانداران فعال شده اند، با دومتر قد(!) تا کمر خم می شوند، مردمداری پیشه ی خود ساخته اند، احوال زیر دست می پرسند، اصلا دم در فرمانداری به عرض و حال مراجعان رسیدگی می کنند تا سر کوچه مشایعت شان می کنند و... خواستم بگم زور نزنید، میز و صندلی هاتون رو هم عوض می کنند خودتون که تکلیف تون مثل روز روشنه، ولی خب جای این ظاهر سازی های دیرهنگام استغفار کنید، دلی اگر رنجانده اید، دلجویی کنید، دروغی اگر گفته اید یه جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب رفع و رجوعش کنید خلاصه آدم خجالت می کشه می بینه برای فرماندار باقی موندن کارایی می کنن که تو خواب هم می دیدیم تبخال می زدیم. بده، زشته، مناعت طبع، بزرگ‌منشی، حق گویی و ... از ما گفتن بود! @neday_ardakan🔷
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است التماس دعا @neday_ardakan🔷
ز مرغِ صبح ندانم که سوسنِ آزاد... چه گوش کرد که با ده‌ زبان خموش آمد...!؟ @neday_ardakan🔷
سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد @neday_ardakan🔷
صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند @neday_ardakan🔷
گفتم خوشا هوایی ڪز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی ڪز ڪوی دلبر آید گفتم ڪه ; نوش لعلت ما را به آرزو ڪشت گفتا تــو بندگی ڪن ڪو بنده پرور آید @neday_ardakan🔷
زندگی را ورق بزن ، هر فصلش را بخوان با بهار برقص ، با تابستان بچرخ ، در پاییز قدم بزن ، با زمستان بنشین، چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش زندگی را باید زندگی کرد مبادا زندگی را دست نخورده بگذاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌ روزتون پر از شادی و نیکی و برکت @neday_ardakan🔷 صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند @neday_ardakan🔷
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن ‌    ‌‌ @neday_ardakan🔷
گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند 🌻 @neday_ardakan🔷
همچو صبحم یڪ نفس باقیست تا دیدار تو چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع ِ @neday_ardakan🔷
●لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم ❤️🙏 @neday_ardakan🔷
گر دست دهد خاک کف پای نگارم بر لوح بصر خط غباری بنگارم بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است از موج سرشکم که رساند به کنارم پروانه او گر رسدم در طلب جان چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم امروز مکش سر ز وفای من و اندیش زان شب که من از غم به دعا دست برآرم زلفین سیاه تو به دلداری عشاق دادند قراری و ببردند قرارم ای باد از آن باده نسیمی به من آور کان بوی شفابخش بود دفع خمارم گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری من نقد روان در دمش از دیده شمارم دامن مفشان از من خاکی که پس از من زین در نتواند که برد باد غبارم حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم ❤️ @neday_ardakan🔷
💫من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق، چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست @neday_ardakan🔷
جان بی جمال جانان، میل جهان ندارد هر کس که این ندارد، حقا که آن ندارد @neday_ardakan🔷
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا به سلامت دارش @neday_ardakan🔷
زلف او دام است و خالش دانه ي آن دام و من بر اميد دانه اي افتاده ام در دامِ دوست ‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @neday_ardakan🔷
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی @neday_ardakan🔷
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد @neday_ardakan🔷