فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزئیات سقوط سنگ در سوادکوه در اولین روز از عید نوروز
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاهگاهى که کنارت بنشینم کافىست
گلهاى نیست، من و فاصلهها همزادیم
گاهى از دور تو را خوب ببینم کافىست
#محمد_علی_بهمنی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
تکمیلی|پیام روحانی به مردم آمریکا
🔹ضرورت مبارزه با کرونا، موجب تعطیلی مسابقات ورزشی، جشنهای عمومی، زیارتگاههای مذهبی، مدارس و دانشگاهها، کسب و کارهای بسیاری در جهان شده. عجیب نیست فشار و تحریم تعطیل نشود؟ ادعای کمکهای بشر دوستانه را باور کنیم یا این رفتار ضد حقوق بشری را؟
🔹ما در ایران همیشه اهل گفتگو بودهایم و هرگز از آن هراس نداریم، همان گونه که در مذاکرات ۱+۵ اثبات کردیم.
🔹ما رعایت تعهدات را ضرورتی قانونی، اخلاقی و بینالمللی میشماریم و نشان دادهایم که به توافقهایمان پایبندیم و عهدشکنی دیگران را نمیپذیریم.
🔹ما ملت سرافرازی هستیم با هزاران سال سابقه تمدنی، به زبان زور با قدرت پاسخ میدهیم و به زبان کرامت با احترام. #فارس
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
ندای اردکان
تکمیلی|پیام روحانی به مردم آمریکا 🔹ضرورت مبارزه با کرونا، موجب تعطیلی مسابقات ورزشی، جشنهای عمومی،
یک جمله به روحانی از طرف مردم آمریکا (به طنز):
آقای روحانی تو که هنوز بعد از ترور فرمانده کشورت از امکان مذاکره حرف میزنی
نمیخواد ما رو نصیحت کنی
تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره؟!
#ندای_شهروندی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
بسم الله الرحمن الرحیم
....
قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
ﻋﻴﺴﻰ ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻳﺎ! (ﺍﻯ) ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎ! ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﺬﺍﻳﻰ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻓﺮﻭﻓﺮﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻴﺪﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭّﻝ ﻣﺎ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻣﺎ، ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﻩ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻧﻰ.
سوره المائده آیه ۱۱۴
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
به هوای تو هر صبح
بهار دسته دسته
در من جوانه می زند
غنچه باز می کند
و زیبایی اش را
به رخ تمام فصل های دلم می کشد
روزهایت را
به هوای بهاری صبح هایم
پیوند بزن که
دنیا از اینجا زیبا می شود
#سلام صبح دومین روز از بهار
بر یکایک همراهان عزیز به شادی
دلتون از غم ها آزاد ووجودتون سلامت
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
با هیچکس نباید بیش از اندازه گذشت یا محبت داشت…!
همانطور که دوستانمان را نه به علت رد کردن تقاضای قرضی که از ما خواستهاند، بلکه به علت اینکه به آنان قرض دادهایم، از دست میدهیم، هیچکس را به علت رفتار غرورآمیز و بیاعتنایی اندک از دست نمیدهیم، بلکه به این علت از دست میدهیم، که رفتاری بیش از اندازه دوستانه و فروتنانه از ما دیده است…
📕 در باب حکمت زندگی
✍️🏻 #آرتور_شوپنهاور
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
آلمان هم در تعداد مبتلایان کرونا از ایران عبور کرد
🔹با ثبت بیش از ۴۵۰۰ مورد جدید ابتلا به کرونا در آلمان طی ۲۴ ساعت گذشته، این کشور هم پس از اسپانیا در تعداد مبتلایان از ایران عبور کرد.
🔹آمریکا و فرانسه نیز در چند روز گذشته با رشد فزاینده تعداد مبتلایان مواجه بودند و با فاصلهای اندک بعد از چین، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و ایران در جایگاه ششم و هفتم قرار گرفتهاند.
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
😝تلخند زبان مذاکره:
🔴 یه بزرگواری ۶ سال پیش میگفت ما زبان دنیا رو بلدیم و کاری میکنیم که همه تحریمها یکجا و بالمره لغو میشه.
⛔️ اما الان به مردم آمریکا نامه زده و از ۱۰۰ تحریم جدید دولت آمریکا گلایه کرده.
✅ فکر کنم این بزرگوار زبان یک دنیای دیگه رو بلد بود، ولی با این دنیا اشتباهی گرفته بود که اینجوری شد!
#ندای_شهروندی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
#نظر_نوشت
◀️بی پرده و خودمانی با پزشکان، پرستاران، خدمه و تمامی پرسنل درمانی بیمارستان های استان یزد به ویژه بیمارستان شهید صدوقی...
⭕️سال92 ـ سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام؛ می دانم با بیمار؛ مردن و زنده شدن، با همراهان بیمار بال درآوردن و ویران شدن و با پدرها و مادرها، اشک ریختن و خندیدن یعنی چه!
⭕️سال 92 ـ سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام تا برای ابد یادم بماند؛ بهشت زیر پای مادرها است اما کلید این بهشت دست شماها است... اصلاً بهشت مال شماها است!
❗️داستان من از اتاق 5 تخت 9 بخش عفونی بیمارستان شهید صدوقی آغاز شد...
✍️رضابردستانی
اولین یادداشت سال99
⏪روزهای اول عید بود...
محمدعارف سرگرم بازی بود، توپ و آسفالت و نعره های کودکانه اما شاد و چند هم سن و سال من را کنار ورودی خانه میخکوب کرده بود... آن ها شادترین انسان های روی زمین بودند... ساعت حوالی 4 بعدازظهر بود: بابا! سرم درد می کند...
⏪روزهای اول عید بود...
دوش گرفت و مشغول استراحت شد. تب داشت، خیلی شدید. روزهای اول عید بود ودسترسی به پزشک و بیمارستان؛ اندکی سخت تر از روزهای عادی سال. رفتیم درمانگاه و داستان شروع شد...
⏪اتاق 5 تخت 9... داستان از همان جا شروع شد. 24 ساعت فقط عکس و آزمایش بود و بعد یک خبر تلخ: محمدعارف باید پیوند کلیه شود. باید منتقل شود بیمارستان نمازی شیراز. باید هرچه سریع تر انجام شود... انجام شد، فردا صبح بیمارستان نمازی شیراز بودیم؛ من و محمدعارف!
❇️بیمارستان نمازی شیراز... روزهای اول عید بود.
تلاشی سیزده روزه آغاز شد. داروهایی که گیر نمی آمد، انتظارهایی که به سر نمی رسید و درمان هایی که افاقه نمی کرد. اما پدرها و مادرها برای بهبود فرزندان شان از هیچ کوششی فروگذار نیستند. سیزده روز تلاش اگرچه نهایتاً به خاک سرد گورستان منتهی شد و برای همیشه محمدعارف مارا تنها گذاشت اما...
🔴⚫️🔴سال92 ـ سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام
این روزها که «کروناویروس» به یک اپیدمی جهانی تبدیل شده، این روزها که«کوویدـ19» امان از 7.5میلیارد انسان بریده... این روزها دائماً از پزشکان می شنویم، از پرستاران، از خدمه و تمامی پرسنل درمانی. از رشادت ها و شهامت ها و از خودگذشتن ها و از در خط مقدم بودن...
قلمفرسایی نیست! سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام و آن چه می خواهم بنویسم را دیده ام، چشیده ام، لمس کرده ام، بوییده ام اصلا با گوش و پوست و استخوانم درک کرده ام!
🔵داستان من از اتاق 5 تخت 9 بخش عفونی بیمارستان شهید صدوقی آغاز شد...
داستان اگرچه از اتاق 5 تخت 9 بخش عفونی بیمارستان شهید صدوقی آغاز شد...امیدوارانه! اما در سردخانه بیمارستان نمازی شیراز تمام شد به تلخی! تا برای همیشه یک جای خالی برای من پررنگ تر از همه ی جاهای دیگر باشد.
چاره ای نبود... چاره ای نیست! این روزها باید بگذرد... بگذریم که چگونه و با چه حالی اما این یک واقعیت است که این روزها باید بگذرد و می گذرد اما می نویسم تا در روزهایی که «کروناویروس» و «کوویدـ19» خاطره شد یک چیزهایی یادمان بماند!
✅❇️✅پزشکان، پرستاران، خدمه و تمامی پرسنل درمانی بیمارستان های استان یزد به ویژه بیمارستان شهید صدوقی...
سلام... روز همگی به خیر... عیدتان مبارک! خسته نباشید... ببخشید که تنها دارایی و توانایی من قلم است و نگاشتن... امروز می خواهم از خاطراتی 7 ساله بنویسم از روزهای اول عید 92...
می دانم چه می خواهم بنویسم چون سال92 ـ سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام؛ می دانم با بیمار؛ مردن و زنده شدن، با همراهان بیمار بال درآوردن و ویران شدن و با پدرها و مادرها، اشک ریختن و خندیدن یعنی چه! می دانم از میانه ی راه منزل بعد یک شب تلخ و سخت بازگشتن یعنی چه! می دانم دل به دل مادری دادن که تنها فرزندش در جدال با مرگ و زندگی مقهور مرگ می شود یعنی چه اما می خواهم بنویسم که اگر شماها نبودید تحمل همان درد جانگداز هم نشدنی بود!
می دانم چه می خواهم بنویسم چون سال 92 ـ سیزده شبانه روز با شماها زندگی کرده ام تا برای ابد یادم بماند؛ بهشت زیر پای مادرها است اما کلید این بهشت دست شماها است... اصلاً بهشت مال شماها است! چون برای جان هایی که شماها بر سر کار و حرفه ی خود می گذارید هیچ پاداشی دیگر نمی تواند پاسخگو باشد. این روزها... برای همه، روزهایی سختی است اما برای پزشکان، پرستاران، خدمه و تمامی پرسنل درمانی بیمارستان های کشور و استان یزد به ویژه بیمارستان شهید صدوقی... سخت ترینِ روزها و تلخ ترین لحظات است...
داستان من از اتاق 5 تخت 9 بخش عفونی بیمارستان شهید صدوقی آغاز شد و در بیمارستان نمازی شیراز تمام شد... اما داستان شماها تمامی ندارد...
💯پ.ن: خسته نباشید!
#کانال رضا بردستانی
خبرنگار روزنامه سراسرس آفتاب یزد
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷