eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
225 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز هفدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
رفقا فقط به خوندن خبر مربوط به حکم اعدام سرهنگ جوانمردی اکتفا نکنید و حتما برای دوستانتون هم بفرستید تا مطلع بشن و همه باید مطالبه گر باشیم! اقتدار نیروی انتظامی به عنوان حافظان امنیت، خط قرمز ماست و به هیچ عنوان نباید کوتاه بیاییم و باید به این بچه ها ثابت کنیم که تنهاشون نمیذاریم و تا آخر پشتشون می ایستیم! همکاران رسانه ای که کانال دارن و تریبون در اختیارشون هست آگاه باشید که این موضوع فقط دفاع از مظلوم نیست بلکه در راستای دفاع از امنیت جامعه و خانواده های خودمون هم قرار داره! پس لطفاً سکوت نکنید! کلی پیام از بچه های نیروی انتظامی با این مضمون دریافت کردم که میگن وقتی فرماندهی نتونست از خودش دفاع کنه و حمایت نشد و میخوان اعدامش کنن چه انگیزه ای برای ما باقی میمونه که از این به بعد در مواجه با مخلّین امنیت بتونیم تمام توانمون رو بگذاریم! یقینا رقم خوردن این نوع اتفاقها در تداوم پیاده سازی تئوری فروپاشی از درون، کمتر از فتنه های گذشته نیست! باید حواسمون رو جمع کنیم... @negaheqods
موسسه پیامبر مهر و رحمت(ص) منتشر کرد سوره های قرآن با تصاویر زیبا و ترجمه های داستانی. کاری خوب برای بچه ها خوب. آيات با صوت دلنشین و تصاویر داستانی و گوینده فارسی یک اثر جذاب را منتشر کرده اند. https://www.masoudriaei.com/index.php/quranv/ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
♥️ اگر سلام به شما نبود آفتاب هر روز صبح به چه امیدی سر در آسمان می‌کشید با سلام به امام ‌زمانمان روزمان را پر برکت کنیم 🌤 @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد و دو : هر سادو به اندازه یک لشکر ارزش دارد(قسمت اول) انگلیسی‌ها سی
برگی از داستان استعمار قسمت صد و سه: هر سادو به اندازه یک لشکر ارزش دارد(قسمت دوم) محاصره دهلی هفت روز طول کشید و در تمام این مدت توپخانه انگلستان به شدت شهر را زیر آتش گرفته بود. سربازانی که از شهر دفاع میکردند می‌دانستند توان پیروزی در برابر سربازان پرشمار سیک و انگلیسی را ندارند اما مقاومت میکردند تا بیشتر مردم بتوانند از شهر فرار کنند. هنگامی که در روز بیستم سپتامبر انگلیسی‌ها توانستند وارد شهر شوند ، بسیاری از خانه ها به پشته هایی از خاک تبدیل شده ، شهر تقريباً ویران شده بود. بیشتر مردم شهر گریخته بودند. انگلیسی‌ها وارد خانه هایی می شدند که صاحبان آنها حاضر نشده بودند از شهر بروند، انگلیسی‌ها تمام خانه را جست وجو میکردند و اگر یک شیء انگلیسی در آن پیدا میکردند تمام افراد خانواده را تیرباران می‌کردند به این بهانه که آن ها حتماً این کالا را در روزهای شورش از انگلیسی‌ها دزدیده اند. تعداد بیشماری از سیک ها هم به طرف شهر «الله آباد» رفتند و با آنکه هندی‌ها به سختی از این شهر دفاع میکردند آن را تسخیر کرده، به انگلیسی‌ها تحویل دادند. انگلیسی‌ها که از دیدن کینه سیک ها از هندوها ذوق زده شده بودند، جایزه هایی برای آنها تعیین کردند؛ هرکس که سر یک سرباز هندی ها را همراه سلاح او برای انگلیسی‌ها می آورد، پنجاه روپیه جایزه می گرفت و اگر سر سرباز را بدون سلاح تحویل می داد، بیست و پنج روپیه جایزه داشت. بی نظمی هندی ها هم به کمک انگلیسی‌ها آمده بود.سربازان هندی پس از آغاز شورش ، مردم شهرهای مختلف را به قیام دعوت کرده بودند، اما در ادامه جنگ نتوانسته بودند انقلاب های هر شهر را با شهرهای دیگر هماهنگ کنند. به همین علت بسیاری از شهرهایی که در برابر انگلیسی‌ها و سیک ها مقاومت می کردند.نمی توانستند از مناطق دیگر کمک بگیرند. در آغاز سال ۱۸۵۸ میلادی شهرهای کانپور و لکنهو هم به دست انگلیسی‌ها افتاد و مردم این شهرها به شکل هولناکی به دست سربازان انگلیسی قتل عام شدند. ژنرال سِر هیو رُز با لشکری از سربازان انگلیسی و سیک به طرف شهر گوالیور رفت تا آن را از دست رانی جانسی، دختر بیست ساله ای که سال گذشته ژنرال را از آنجا فراری داده بود، بیرون بکشد. در جنگ سختی که در گوالیور رخ داد رانی جانسی درحالی که سوار بر اسب، شمشیر به دست گرفته بود و سربازان شهرش به جنگ تشویق می کرد ، گلوله‌ای خورد و کشته شد و شهر به دست دشمن افتاد. ژنرال رز دستور داد در فاصله دو شهر گوالیور و کانپور، به هر درخت یک هندی را دار بزنند. ژنرال نیل، یکی دیگر از فرماندهان انگلیسی بود که یک روش ابتکاری برای اعدام دسته جمعی داشت و به آن افتخار می‌کرد. او هندی ها را در دسته های هشت نفری با یک طناب به شاخه های درختان انبه می بست و سر دیگر طناب را به گردن فیلی می‌بست و آن را به حرکت درمی آورد. هر هشت نفر با هم به بالا کشیده می‌شدند و از پا درمی آمدند . انقلاب در بسیاری از شهرها شکست خورده بود، اما کشتار مردم هند ادامه داشت. خشونت سربازان انگلیسی به اندازه ای بود که فرمانده آن ها را هم به وحشت انداخت ژنرال می ترسید قتل عام مردم و سوزاندن مزارع و نابودی باغ ها چیزی برای انگلستان باقی نگذارد، او به افسران زیر دستش گفت: « اگر دشمنی خود را بیشتر کنیم و خشنتر باشیم ، نتیجه های منفی آن گریبان خود ما را خواهد گرفت. وقتی دهکده ها را آتش می زنیم، زمین های سوخته‌ای باقی می ماند که هیچ چیزی در آن ها نمی روید.بعد از آن قحطی رخ خواهد داد و این قحطی جان بقیه هندی ها را خواهد گرفت، آن وقت نه کارگری خواهیم داشت و نه کسی باقی خواهد ماند تا کالاهای انگلیسی را مصرف کند.» پس از این، ژنرال دستور داد سربازان دست از کشتار و ویران کردن بردارند. هنگامی که خبر دستورهای تازه ژنرال به انگلستان رسید، جنجالی در لندن به پا شد. بسیاری از انگلیسی‌ها خواستار سرکوب شدیدتر هندی ها بودند و ژنرال را با تمسخر «آقای بخشاینده» می‌نامیدند. مردم در لندن طومار بلندی را امضا کردند و آن را به دفتر کمپانی هند شرقی فرستادند، آنها خواستار برکناری ژنرال بودند. @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌻 اَللَّـهُمَّ نَبِّهْني فيهِ لِبَرَكاتِ اَسْحارِهِ وَنَوِّرْ فيهِ قَلْبي بِضيآءِ اَنْوارِهِ، ، وَخُذْ بِكُلِّ اَعْضآئي اِليَ اتِّباعِ اثارِهِ بِنُورِكَ، يا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفينَ. 🌻 خدايا مرا در اين ماه به بركت هاي سحرهايش آگاه كن،و دلم را با روشنايي انوارش به پيروي آثارش بگمار، به نورت اي نوربخش دلهاي عارفان. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز هجدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی العفو بحق الحیدر ▪️فرا رسیدن شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب ضربت خوردن مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام را تسلیت می‌گوییم. @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
♦️‌سلام مولا جانم 🔹‌از کویر خشک بر دریا سلام 🔹‌هر نفـس برزاده ِ زهـرا سلام 🔹‌باز میڱویم به‌‌‌ تـو از راه دور 🔹‌یاحجـت ابن الحسن، آقا سلام @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد و سه: هر سادو به اندازه یک لشکر ارزش دارد(قسمت دوم) محاصره دهلی هف
برگی از داستان استعمار قسمت صد و چهار: آخرین امپراتور انگلیسی‌ها پس از اشغال دهلی، نتوانستند بهادرشاه دوم را در شهر پیدا کنند. امپراتور از شهر گریخته بود. مدتی بعد، درحالیکه خبر شکست انقلابیها در شهرهای مختلف، پی درپی، به دهلی می رسید امپراتور پیر در خانه ای در اطراف دهلی به دام افتاد. پیرمرد را به شهر برگرداندند و روز بعد دو پسر او به نام های میرزا و خیر و نوه اش؛ ابوبکر، را هم دستگیر کردند شاهزاده ها را درون یک گاری که گوساله های وحشی آن را می کشیدند، در شهر می‌گرداندند. آنها پیش از این، سوار بر فیل، به گردش می رفتند؛ اما اکنون باید تحقیر می شدند افسرانگلیسی که آن ها را دستگیر کرده بود، دستور داد برهنه شوند. شاهزاده ها جلوی چشم های مردم لباس هایشان را درآورردند، افسر انگلیسی لحظاتی صبر کرد و هنگامی که مطمئن شد همه مردم شاهزاده ها را در این وضع دیده اند. روی گاری رفت، تپانچه اش را بیرون کشید و با شلیک سه گلوله، هر سه نفر را از پا انداخت. بهادرشاه دوم به جای قصر در خانه ای کوچک زندانی شد تا روز محاکمه اش فرابرسد. او دیگر برتخت نمی نشست. بلکه تشک کوچکی را روی زمین پهن کرده بودند تا روی آن بنشیند و با حسرت به زمین خیره شود. انگلیسی‌ها برای تفریح به دیدنش می رفتتند. دو نگهبان در کنار او ایستاده بودند و با بادبزن هایی که از پرطاووس درست شده بود او را باد می زدند؛ تنها نشانه ای که از دوران شاهی اش به جا مانده بود. بهادرشاه در دادگاه به تبعید محکوم شد. انگلیسی‌ها او را به برمه اعزام کردند تا بقیه عمرش را در شهر «رانگون» بگذراند. دستگیری بهادرشاه برای آنها ارزش زیادی داشت. آنها با محاکمه آخرین امپراتور گورگانی می‌توانستند برای هندی هایی که هنوز از مقاومت دست برنداشته بودند پیغامی بفرستند که رهبر قیام به بند کشیده شده و پایداری بی فایده است، @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🏴دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان ﷽ ❣ اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِيلِي إِلَى خَيْرَاتِهِ وَ لا تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ يَا هَادِيا إِلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ. ❣خدايا در اين ماه بهره ام را از بركت هايش كامل گردان، و راهم را به سوى نيكي هايش هموار نما، و از پذيرفته خوبي هايش محرومم مساز، اى هدايت كننده به سوى حق آشكار. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز نوزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️« فزت و رب الکعبه » ▪️زیارت کنیم امیرمومنان علی علیه السلام را به نیت شهدا که شیعه حقیقی امام علی علیه السلام بودند خصوصا آنانی که حرم حضرت را زیارت نکردند. ▪️به نماز بست قامت ▪️که نهد به عرش پا را ▪️به خدا علی نبیند ▪️به نماز جز خدا را ▪️به نماز آخرینش ▪️چه گذشت من ندانم ▪️ که ندای دعوت آمد ▪️شه ملک لافتی را ▪️همه اهل بیت عصمت ▪️زسرا برون دویدند ▪️ ابتا و واعلیا ▪️بنمود پر فضا را 🏴 سالروز ضربت خوردن امیرالمؤمنین ، حضرت علی علیه السلام بر امام زمان (عج) و شیعیان جهان تسلیت باد. @negaheqods
🇮🇷 دوازدهم فروردین «روز جمهوری اسلامی ایران» سرآغاز دستیابی مردم ایران به استقلال و آزادی و رهایی از استبداد داخلی و استکبار خارجی گرامی باد. @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
! انگار آمدنت خیلی نزدیک است هر روز صبح پنجره‌ها را باز می‌کنم بدان امید که روزهای تلخ دلتنگی تمام شده باشد و صدای پاهایت را قطرات باران به خانه‌ام بیاورند ... بگو چه کنم با تکرار این همه انتظار؟ بگو چه کنم با مرور مداوم این همه چشم براهی؟ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد و چهار: آخرین امپراتور انگلیسی‌ها پس از اشغال دهلی، نتوانستند بهادر
برگی از داستان استعمار قسمت صد و پنجم: هند به من تعلق دارد کمپانی هند شرقی با کمک سیک‌های پنجاب توانست انقلاب مردم هند را در ۱۸۵۷ میلادی سرکوب کند. در آن روزها ارتش کمپانی، بزرگ ترین ارتش دنیا بود و بخش عظیمی از این ارتش، سر به شورش برداشته بود. انگلیسی‌ها به سختی از این قیام هولناک جان به در بردند. سرکوب شورش برای آنها نود و هشت میلیون لیره هزینه داشت. کمپانی باید بدون کمک دولت انگلستان این خسارت ها را جبران میکرد و تنها یک راه پیش رو داشت : تمام هزینه های کشتار مردم هند را از هندی ها بگیرد. تعداد سهامداران کمپانی در سال ۱۸۵۷ میلادی هزار و هفتصد نفر بود. این افراد از رئیسان کمپانی خواستند که ضرر نود و هشت میلیون لیره ای را از دویست و پنجاه میلیون هندی که تحت تسلط کمپانی زندگی میکردند بگیرد. کمپانی مالیات تازه ای را برای بازسازی ارتش برقرار کرد ؛ این مالیات سرانه نام داشت. اما رساندن این پول به خزانه کمپانی به سادگی ممکن نبود. شهرها، روستاها و کشتزارها ویران شده بودند و بسیاری از کشاورزان به قتل رسیده یا گریخته بودند. با آنکه شعله های قیام فروکش کرده بود؛ اما سازمان بزرگ کمپانی هم فلج شده بود. گروه زیادی از مردم انگلستان، تقصیر را به گردن رئیسان کمپانی می انداختند. آنها نتوانسته بودند از شورش جلوگیری کنند و هندی ها را با هزینه های زیاد آرام کرده بودند. بیشتر انگلیسی‌ها معتقد بودند که کمپانی دیگر نمی تواند برهند حکومت کند و دولت انگلستان باید اختیار هند را در دست بگیرد. نخست وزیر انگلستان، لرد پالمرستون، به مجلس پیشنهاد کرد وزارت خانه ای به نام «وزارت هند» در دولت تشکیل و به اداره هند مشغول شود. عنوان فرماندار انگلیسی کل هند هم به نایب السلطنه تغییر میکرد. در همین زمان ویکتوریا، ملکه انگلستان، در یک سخنرانی، مغرورانه این جمله را بر زبان آورد : «هند به من تعلق دارد.» تلاش بعضی از کارکنان کمپانی برای آنکه دولت و ملکه را از این کار منصرف کنند به جایی نرسید. جان استوارت میل نویسنده سرشناس انگلیسی، که کتاب های مهمی را در ستایش آزادی نوشته است یکی از کارمندان کمپانی بود. او چهل سال در کمپانی خدمت کرده بود و اکنون نمی توانست منحل شدن آن را باور کند؛ در نامه ای به ملکه نوشت: «ما امپراتوری بزرگی را در آن سوی دریاها تأسیس کردیم، ما بر سرزمین حکومت و از آن دفاع کردیم بدون آنکه وزارت خزانه داری انگلستان سکه ای را در این راه مصرف کند.» نامه نگاری‌های جان استوارت میل به جایی نرسید. دولت انگلستان تصمیم گرفته بود کمپانی را از سهامداران آن بخرد و برای آنکه آن‌ها با رضایت کامل سهامشان را بفروشند، قیمت آن را دو برابر کرد. هر سهم کمپانی در سال ۱۸۵۷ میلادی صد لیره ارزش داشت و دولت هر سهم را دویست لیره خریداری کرد؛ اما دولت انگلستان این پول هنگفت را از کجا به دست می آورد؟ اکنون دولت، هند را در اختیار داشت و این هزینه را هم باید از همین سرزمین به چنگ می‌آورد. تمام قیمت سهام دویست لیرهای کمپانی به عنوان بدهی هندی ها به دولت انگلستان در نظر گرفته شد، اما دولت که می دانست هندی ها نمی‌توانند در این شرایط چنین پولی را بپردازند، آن را به عنوان «بدهی» برای آنها به حساب آورد تا به تدریج در کنار مالیات‌های دیگر این مبلغ جدید را هم به مأموران انگلیسی بدهند. به این صورت دولت انگلستان به هندی ها قرض داده بود، پس باید بهره و سود این وام را هم دریافت می کرد: به همین خاطر ده درصد هم به اصل پول اضافه کرد تا تمام آن را در چند قسط از مردم هند بگیرند. @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🏴دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان ﷽ 🏴اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.  خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت وببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازل کننده آرامش در دلهاى مؤمنان. ▪️خوڹِ خورشید، زمیڹ ریخٺ، زمیڹ لرزید از بوترابے ڪہ سرش روے تراب آمده بود ▪️همہ با کاسہ‌ے شیر آمده بودند آڹ شب غیر عباس ڪہ با کاسـہ ے آب آمده بود اللہم العڹ قتلة امیرالمومنین. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز بیستم ماه میهمانی خدا @negaheqods
☑️ خدایا ‌! یاریمان کن قدر خویش را بشناسیم، و تقدیر خویش را آنگونه رقم بزنیم که مورد پذیرش تو باشد و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنیم... خدایا! ☑️ در این شب‌های قدر قدم‌هایی را که برایمان بر می‌داری، آشکار کن تا درهایی را که به سویمان می‌گشایی ندانسته نبندیم و درهایی را که به رویمان می‌بندی به اصرار نگشاییم... ☑️ الهی! تو را سوگند بر مظلومیت امام علی ع و دل‌های مملوّ از آه و فغان و به حرمت شب قدر، بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان ☑️ خدایا! دل‌های افتاده و رنج کشیده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما یَا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ ☑️ پروردگارا! به زیبایی آنچه نزد توست، از زشتی آنچه که نزد ماست در گذر الهی آمین 🤲 @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
هرروزم را باسلام به شما زیبا مے ڪنم ڪاش یڪ روزم بادیدن روے ماهتان زیباشود سلام اے زیباترین آقا @negaheqods🏴
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد و پنجم: هند به من تعلق دارد کمپانی هند شرقی با کمک سیک‌های پنجاب تو
برگی از داستان استعمار قسمت صد و شش: روی سر نیزه نمی شود نشست(قسمت اول) انگلیسی‌ها که چند قرن در مناطق گوناگون دنیا با مردم سرزمین‌های دور و نزدیک جنگیده بودند، ضرب المثلی داشتند که می گفت : «با سرنیزه خیلی کارها می شود کرد، اما نمی‌توان روی آن نشست.» منظور آنها این بود که می شود با زور به حکومت رسید اما نمی‌توان برای همیشه با زور و کشتار و شکنجه به حکومت ادامه داد. قیام ۱۸۵۷ میلادی درس بزرگی برای انگلیسی‌ها بود که به این ضرب المثل بیشترتوجه کنند. آنها نمی خواستند مردم هند دوباره به انقلاب و خیزش رو کنند؛ با آنکه فشار مالیات‌ها از گذشته هم بیشتر شده بود. انگلیسی‌ها پس از قیام تلاش کردند شکل اداره هند را عوض کنند. آن‌ها باید هندی‌ها را به عنوان کارمند در اداره‌های دولتی استخدام میکردند و برای این کار باید به آنها اجازه می دادند درس بخوانند. مدرسه هایی برای هندی‌ها تأسیس شد. افرادی که از این مدرسه‌ها بیرون می آمدند باید در اداره‌های انگلیسی مشغول به کار می شدند؛ به همین خاطر آموزش‌های کم و محدودی برای آن‌ها در نظر گرفته می شد؛ حتی دخترها هم از این تحصیل محروم بودند، چون قرار بود فقط مردها در اداره‌ها به کار مشغول شوند. در سال ۱۸۵۸ میلادی، یک سال پس از قیام بزرگ، ملکه ویکتوریا در فرمانی اعلام کرد : «تصمیم ما این است که در هند، بدون در نظر گرفتن اختلاف رنگ پوست و نژاد افراد، اشخاص شایسته را در اداره‌ها به کار بگماریم و هر کس را با توجه به توانایی هایش به درجه‌های بالاتر برسانیم.» فرمان ملکه فقط برای آرام کردن هندی‌ها صادر شده بود؛ تا نود سال بعد که هند استقلال خود را به دست آورد و از اشغال انگلستان آزاد شد، فقط ۴ ٪ کارکنان اداره‌ها هندی بودند و از میان آن‌ها هم، هیچکدام اجازه پیدا نکردند به مقام‌های بالای اداری برسند. آموزش هندی‌ها هم به همان مدرسه‌های انگلیسی محدود شده بود و دولت انگلستان با هر وسیله ای که‌ ممکن بود جلوی پیشرفت آموزشگاه‌های هندی را می گرفت. انگلیسی‌ها برای آنکه مدرسه‌های قدیمی هندی‌ها را تعطیل کنند زمین‌های وقف شده را تصرف میکردند. پیش از ورود انگلیسی‌ها به هند، مدرسه‌ها را افراد نیکوکار می ساختند. این اشخاص، زمین‌هایی را هم به این مدرسه‌ها می بخشیدند تا اداره کنندگان مدرسه با فروش محصولات این زمین‌ها، هزینه‌های مدرسه را تأمین کنند. به این کار وقف زمین برای مدرسه می‌گفتند، حکومت هند هم برای آنکه به آموزش مردم کمک کرده باشد، از این زمین‌ها مالیات نمی‌گرفت. هنگامی که انگلیسی‌ها هند را تسخیر کردند، از زمین‌های وقفی هم مالیات گرفتند و زمین‌های هر مدرسه را که مدیر آن نمی توانست مالیات آن‌ها را بدهد، تصرف می‌کردند. پس از آن، پولی وجود نداشت تا خرج مدرسه شود و مدرسه تعطیل می شد. انگلیسی‌ها با همین شیوه تعداد زیادی از آموزشگاه‌های هندی را از سر راه برداشتند. یکی دیگر از راه‌های جلوگیری از آموزش هندی‌ها، مانع تراشیدن در راه رسیدن کتاب‌های چاپی به دست آنها بود. حادثه ای که در حیدرآباد رخ داد نمونه ای از این رفتار انگلیسی‌ها است. ادامه دارد... @negaheqods