وقایع روز نهم محرّم
۲. آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنین علیها السلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد.
آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله علیه السلام رسانید و بانگ بر آورد :
«أینَ بَنُو اُختِنا» : «پسران خواهر ما کجایند»؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین علیه السلام فرمودند :
جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عبّاس علیه السلام در جواب فرمودند : چه می گویی ؟
شمر گفت :
من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام.
شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
حضرت عبّاس علیه السلام با صدای بلند فرمود :
«لعنت خدا بر تو و امیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان می دهید در حالی که پسر رسول خدا را امان نباشد» ؟
🏴 ﺍَﻟﺴَّﻠٰﺎﻡُ ﻋَﻠَﯿْﮏََ ﯾٰﺎ ﺍَﺑَﺎ ﺍﻟْﻔَﻀْﻞِ ﺍﻟْﻌَﺒٰﺎﺱ
▪️دستش که به آب خورد ،
▪️یاد وصیت پدرش افتاد
▪️"کنارش بمان"مظلوم تر از او نیست،
▪️چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش را جا گذاشت
▪️و دو دست بریده اش کافیست
▪️برای گرفتن دست تمام عالمیان
▪️امیدوارم به حق این روز معنوی
🖤باب الحوائج حضرت عباس(ع)
▪️در دنیا و آخرت دستگیرتون باشه
🖤تاسوعا؛
آغاز عطشناک
نهضت حسینی است
و خط سرخ عاشورا
با واژه های تاسوعا
به حقیقت پیوست
تاسوعای حسینی ، روز یقین و وفاداری، تسلیت باد🖤
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
#سلام_امام_زمانم
✍وَالْـــعَــــصر؛
قسم به عبورِ
تک تکِ ثانیه های زنــدگی
لحظهای بیحضور تو
خُسرانِ مطلق است ...
میشود که با حضورت
کمی تـازه شویم؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
💠وقایع روز دهم محرم الحرام سال ۶۱ ق💠
✍ در روز دهم محرم سال 61 هجری، امام حسین (ع) با یارانشان نماز صبح را به جماعت خواندند و سپس با آنها چنین سخن گفتند: « خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید ». امام حسین (ع) در روز عاشورا زهیر بن قین را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گماردند و پرچم را به دست برادرشان حضرت عباس (ع) سپردند.
✅ گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد ولی حضرت فرمان تیراندازی ندادند؛ چون می فرمودند که دوست ندارم آغاز گر جنگ با این گروه باشم. عمربن سعد تیر را بر کمان نهاد و به سوی یاران امام (ع) انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم. سپس سپاهیان عمربن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین (ع) را نشانه گرفتند. امام (ع) فرمودند: « یاران من بپا خیزید و به سوی شهادت بشتابید. خدا شما را بیامرزد ».
✅ در حمله اول بالغ بر 40 تن شهید شدند و سپس یاران باقیمانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند. هنگام نماز ظهر، امام بدون توجه به تيرهاى دشمن به نماز ايستاد، عمرو بن قرظة به اتفاق چند تن از اصحاب امام در پيش روى امام ايستادند و سينه خود را سپر ساختند تا نماز امام به پايان برسد و بعد از آن نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند. امام حسین (ع) که یکه و تنها مانده بودند، نگاهی به اجساد مطهر شهدا نمودند و آنها را صدا می کردند.
✅ حضرت برای وداع آخرین به سوی خیام رفتند. سپس در برابر دشمن قرار گرفتند و شجاعانه جنگیدند. دشمن از هر طرف ایشان را محاصره کرده بود، ناگهان تیری سه شعبه به قلب مبارک ایشان اصابت کرد و در حالیکه نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرشان بود نقش بر زمین شدند و روح مبارکشان به ملکوت اعلی پیوست و آن هنگام بود که شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqod
🌼✨سلام بر آن کسى که
🖤✨فرشتگانِ آسمان
🌼✨بر او گریستند
🌼✨سلام برآن کسى که
🖤✨خاندانش پاک ومطهّرند
🌼✨سلام بر پیشواى دین
🖤✨سلام بر امام حسین(ع)
🌼✨و ۷۲ تن از یاران باوفایش
🌼✨سلام بر عاشورا ،
🖤✨سلام بر کربلا...
🌼✨سلام بر زینب
🌼✨سلام بر شما عزاداران خوب
🖤✨حضرت اباعبدالله الحسین
🌼✨روزتون کربلایی...
🖤✨شهادت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش تسلیت باد
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به وقت عاشورا
دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری
اذان صبح؛ ۴:۴۶ بامداد
امام حسین بعد از نماز صبح برای اصحابش، سخنرانی و آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به ساعت عاشورا
دهم محرم سال ۶۱ هجری
۶ صبح
امام حسین دستور داد تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خاربوتهها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به ساعت عاشورا
۷ صبح
چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآنخوانها)ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به ساعت عاشورا
۸ صبح
چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآنخوانها)ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به ساعت عاشورا
۹صبح
شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل میکند؟ عمر سعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
۱۰صبح
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابنزیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امامحسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشندهای باشی»؛ عبدالله آن دو نفر را کشت، البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت و بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و در پی آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و ابنشهرآشوب 38 نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود که هشت تیر انداخت و پنج نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام حمله کنند که زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
11 صبح
بعد از این حملات، امام دستور تکتک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. یکی از نخستین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است. یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام در محاصره واقع شدند، حضرت عباس محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
اذان ظهر؛ ساعت ۱۱:۵۰
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد، چون که نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» و به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب شهید شد. امام از شهادت حبیب متاثر شد و برای نخستینبار در روز عاشورا گریست؛ رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.» امام نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعیدبن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از شهادت اصحاب، نوبت به بنیهاشم رسید. نخستین نفر، حضرت علیاکبر، پسر امامحسین بود. البته برخی عبدالله بن مسلم بن عقیل را نخستین شهید بنیهاشم میدانند که ظاهرا جناب عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنیهاشم گران آمد، دستهجمعی بر اسب سوار شده و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید؛ به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت ۱۴
عاقبت امام حسین و حضرت عباس تنها ماندند. عباس اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در حالی که با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعهقطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت به ساعت عاشورا
ساعت ۱۵
امام به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پارهپاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علیاصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله شهید شد. امام به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشتهاند زمانی که امام در آستانه شهادت بود کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود؛ اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف مقتل امام آمد؛ او را در بغل عمویش به شهادت رساندند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
اذان عصر؛ ساعت ۱۶:۰۰
وقت شهادت امام را وقت نماز عصر گفتهاند. شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» حمیدبن مسلم گوید: «در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امامفروبرد...»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
🏴إنا لله و إنا إلیه راجعون!
آجـرک الله یا صاحب الزّمان
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابنزیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند.
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسی
ناند
@negaheqods
اذان مغرب؛ ساعت ۱۷:۴۹
درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
☆ #مهدے_جان
☆ آتش عشقت...
میان سینه مان خوش کرده جا
تاقیامت ماندگار است و زبانه می کشد
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت نود و چهارم مضطرب بسمت اتاق مطهره رفت و در زد که محمدحسین در را باز کرد و گفت :
محافظ عاشق من
قسمت نود و پنجم
حمایت های برادرانه رسول به اندازه ای بود که همه ی فامیل انیس را خواهر رسول می دانستند . همیشه او را مثل برادر بزرگترش می دید و او را داداش صدا میکرد .
با قلب ضعیفی که نفسش را گرفته بود گفت : داداش رسول ؟ دستتون چی شده ؟ حالتون خوبه ؟
ـ حالم خوب نیست ولی حال محسن خیلی خوبه
اشکی گونه اش را خیس کرد که انیس با نگرانی پرسید :
اینقدر درد دارین ؟
ببخشید میشه بگید محسن کجاست ؟
با خجالت سرش را پایین انداخت و ادامه داد ؛ میخواستم جشن بگیرم بهش بگم داره بابا میشه ولی اشکالی نداره همین جا بهش میگم
با این حرفش انگار خنجری به قلب رسول فرو کرده باشد ، شانه های مردانه اش از گریه لرزید .
با نگاهی باحیا رو به رسول گفت : داداش اشکال داره الان بگم ؟ بی ملاحظگیه ؟ خوشحال نشدین ؟
ـ چرا انیس جان خیلی خوشحال شدم
ـ پس چرا گریه میکنین ؟ میشه بگید محسن کجاست ؟
به نیمکت اشاره کرد و گفت : بیا اینجا بشین انیس جان
ـ داداش تو رو خدا بگین چیشده ؟!
ـ ببین انیس جان ، ما دیشب فکرش رو هم نمی کردیم که عراقی ها بعد از عملیات قبل بتونن پاتک بزنن ... نیمه های شب بود که آتیش از هر طرف احاطمون کرد ما تا چند ساعت پیش توی محاصرشون فقط شهید میدادیم ... خیلیا رو اسیر کردن ... تا اینکه گردان المهدی استان فارس اومدن و حلقه محاصره رو شکستن ... ولی ....
ـ محسن اسیر شده ؟ خب زود بر میگرده مگه نه ؟ داداش زخمی هم شده بود ؟
رسول با دلی که از غم آتش گرفته بود رو به نگاه بی تاب انیس گفت :
انیس جان .... محسن ... محسن دیگه بر نمیگرده .... محسنِ تو شهید شد ... من نا برادر توی اون آتیش تنهاش گذاشتم .... نتونستم برش گردنم ... من دست شکسته ... من بیهوش بودم ... من بی لیاقت برادرمو میون آتیش ول کردم
انیس نمی شنید که رسول چه می گوید فقط این جمله در سرش می پیچید " محسن دیگه بر نمیگرده ... محسن تو شهید شده "
قلبش بی قرار تر از همیشه در سینه اش می کوبید ... نفسش گرفته بود ... هر چه تلاش میکرد بخاطر کودکش اکسیژن را به ریه اش فرو ببرد بیشتر احساس خفگی میکرد ...
زجه زهرا ( همسر رسول ) که فاطمه را به خود فشرده بود و با سوز گریه میکرد حالش را بدتر میکرد ....
ادامه دارد ...
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسیناند
@negaheqods