✅ شهادت یک نفر از کارکنان سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در جاده خاش_ زاهدان
روابط عمومی قرارگاه قدس جنوب شرق: سرهنگ پاسدار حسینعلی جاودان فر که در بازگشت مأموریت اداری بود که توسط تروریستها به شهادت رسید
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
حمله دوباره موشکی سپاه به خاک پاکستان در شهرستان کیچ
دقایقی پیش سپاه پاسداران با حملات موشکی این بار مناطقی از شهرستان کیچ پاکستان حوالی شهر تربت را هدف قرار داده است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
درگیری شدید با ترورستهای جیش العدل در روستای کسک سیستان در جریان است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
عکس نوشته و تصویر پروفایل ویژه #انتخابات - شماره ۳
فایل با کیفیت 👇
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
ـ﷽ سلام امام زمانم ﷽
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
سلام بر خورشید تاریڪیها
و ماه ڪامل
سلام آفتاب حقیقت
سلام ماه تمام قلبم
داشتنت، داشتهاے است
بسیار عظیم تر از حد تصورات ما ؛
بسان ذرهاے ڪه
خورشید داراییش باشد!!
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🔻 چه کسی را انتخاب کنیم؟
✅ شاخصه های انتخاب مسئول از نگاه امیرالمومنین علیهالسلام
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۴۳روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۱۹- تجربه داشتن
حتی المقدور باتجربه باشد. در این کارهای بزرگ، تجربه خیلی مهم است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت دهم با همه این تفاسیر، حاج آقا سیف تا من و دید، به گفتگوی تلفنیش پایان داد و تماس و قطع کرد. ا
قسمت یازدهم
عاصف گفت: «چشم حاج آقا.»
حاجی نگاهی به ما دوتا کرد گفت:
«براتون آرزوی موفقیت دارم.»
بلند شدیم بریم، حاجی سیف گفت:
«آقا عاکف»
برگشتم به سمت حاج آقاسیف، گفت:
«شما همچنان در معاونت این بخش ماندگار هستی. من شما رو کنار نمیگذارم و در همین سمت می مونید! حالا میتونید برید.»
ازش تشکر کردم و با عاصف اومدیم بیرون و رفتیم دفتر سیدعاصف عبدالزهراء. بهش گفتم:
+عاصف یه سوال؟
_جانم حاجی.
+سیف چرا انقدر شکسته شده؟ چرا انقدر عوض شده؟ چرا انقدر بداخلاق شده؟ از بس رفتارش بد بود و چهره ش عبوس، با 60 کیلو عسل هم نمیشد این آدم و خورد!
_نمیدونم. از کسی هم چیزی نشنیدم.
+بگذریم...
بدون اتلاف وقت با عاصف نشستیم دور یک میز و برام توضیح داد که موضوع پرونده از چه قرار هست و کار تا کجا پیش رفته. قرار شده بود عاصف در یکی از مهمونی ها که نفوذ کرده و اون مهره کلیدی و اصلی که بچه ها اون و رصد میکردند حضور داره، منم به عنوان دوستش ببره.
اما از این لحظه به بعد پرونده در دست من بود و قرار شد با یک تیم قوی کار و جلو ببرم.
از عاصف جدا شدم و رفتم دفتر خودم. بعد از دوماه وارد اتاقم شدم. این مدتی که نبودم دلم برای اتاق کارم تنگ شده بود. مسئول دفترم بهزاد اومد اتاقم. سلام علیکی کردیم و ازش سراغ دختر حاج کاظم «مریم خانوم» که نامزدش بود و گرفتم، اما جوری جواب داد که احساس کردم بهزاد داره از من فرار میکنه و بحث و میخواد عوض کنه.
قفلی نزدم روش و بیخیالش شدم. گفتم حتما دوست نداره از زندگیش حتی در حد یک احوال پرسی هم بهم بگه.
بهزاد رفت. نشستم پرونده رو بررسی کردم. حسم میگفت این کِیس، عمدا به من واگذار شده تا سیستم من و درگیر پرونده های مفاسد اقتصادی هم بکنه و برام تجربه بشه و در آینده برم در اون واحد. پرونده رو کامل مطالعه کردم، نه یکبار، نه دوبار، بلکه چهار بار...
به عاصف زنگ زدم بیاد اتاقم. بعد از دقایقی اومد. وقتی وارد شد بهش گفتم:
+حضورت در این پرونده برای ارتباط با این آدم به چه شکلی هست؟ روی چه حسابی باهاش کانکت میشی؟
گفت:
_به عنوان کسی که قطعه های خودروهای چینی مثل لیفان و برلیانس و... رو از چین وارد میکنه باهاش مرتبط هستم.
+چندوقته؟
_حدود 15 روز بعد از اینکه رفتی پرونده در دستور کار قرار گرفت.
+چقدر باهم دیگه مَچ هستید؟
_با کی؟
+یعنی چی با کی؟ خب معلومه! با آرین محمد زاده که مهره اصلی این پرونده هست.
عاصف تاملی کرد گفت:
_تقریبا 10 روز بعد از اینکه پرونده رو در دست گرفتم تونستم با آرین محمد زاده ارتباطات اولیه رو برقرا کنم. اما راستش و بخوای آقا عاکف، من تصورم این هست که آقای آرین محمد زاده مهره اصلی نیست و متهم اصلی این پرونده نیست.
+واضح تر بگو.
_طبق شنودی که از مکالمات این شخص در داخل ایران و خارج از ایران داشتیم و همچنین با رصدهای شبانه روزی که در طول این مدت داشتیم، آرین محمد زاده یک سفر 6 روزه به ابوظبی داشته که ورق رو برگردونده و تمام پازل های ما رو درمورد خودش تغییر داده.
+پس اینکه سیف میگه این آدم زرنگه و هیچ ردی از خودش نمیگذاره، روی هوا چیزی نگفته. حالا با کی دیدار کرد.
_هیچ سندی از دیدار نداریم. چون دیدار در یکی از اتاق های برج(....) در ابوظبی بوده. ضریب حساسیت و رعایت اصول حفاظتی این برج به شدت بالا بوده و ما نتونستیم بیش از حد معقول نفوذ کنیم.
+چقدر تونستید به کِیس و محل قرار نزدیک بشید؟
_نهایتا تا 500 متری بیرون این برج!
+خب. ادامه بده! دلیل اینکه میگی آرین شاه کلید نیست چیه؟
_ آرین محمدزاده در یکی از مهونی های خصوصی شبانه در داخل ایران که من هم در اون حضور داشتم و نفوذ کرده بودم صحبت هایی رو مطرح کرده بود که دیدگاه های خاصی رو داشت. امابه محض اینکه به اون سفر 6 روزه رفته و سپس فلش بک زد به ایران، ورق کاملا برگشته و اون حرف هایی که در مهمانی میزده عوض شده.
+چقدر به آرین نزدیکی؟ منظورم اینه در این بازه زمانی کم، چقدر مورد اطمینان این آدم شدی؟
عاصف نگاهی به من کرد و خندید... گفت:
_اون قدری که حتی به من پیشنهادهای خاص غیراخلاقی میده و میگه اگر دوست داری میتونم شاه ماهی برات ردیف کنم و باهم بخوابید. شدم محرم خونه ش! اون قدری که میتونم به حیاط خلوتش رفت و آمد داشته باشم.
+آدمی مثل آرین باید محتاط باشه و خیلی از مسائل و رعایت کنه. به نظرت این موضوع یه کم غیر عادی نیست؟ نکنه دام باشه؟
_راستش تا حالا احساس خطر نکردم. چون خیلی درست و حسابی و عین یک جنتلمن وارد حریمشون شدم. چون پروژه ای که دارم باهاش کار میکنم و قرار هست مثلا در بحث قطعه باهم کانال کاری ایجاد کنیم، اونقدر برای آرین پول و سود داره که بخواد شبانه روزی دور من بگرده.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار شروع جلد چهارم(صلیب خونین) قسمت بیست و نهم: گذرنامه بهشت مقدمه: هنگامیکه
برگی از داستان استعمار
قسمت سیام
سرزمین صلیب مقدس
اولین کره جغرافیا روی پوست تخم شترمرغ طراحی شد.
این کره جغرافیا در سال ۱۵۰۴ میلادی یعنی دوازده سال پس از ورود کریستف کلمب بـه قـاره جدید ساخته شد.
روی ایـن کـره بخش بزرگی از آمریکای جنوبی بـه نـام «سرزمین صلیب مقدس» نامیده شده است.
پشتیبانی کلیسا از فتح سرزمینهای تازه فقط به خاطر پول نبود بلکه رهبران کلیسا امیدوار بودند با ورود به این سرزمینها مسیحیت را در آنها گسترش دهند و پیروان بیشتری پیدا کنند.
هنری دریانورد، شاهزاده پرتغالی، نخستین کسی بود که برای یافتن راه جدیدی به سوی هند به اکتشافات درسواحل آفریقا و درون این قاره پرداخت.
یکی از همراهان «با این کار، انواع کالاها به سرزمین او وارد میشد و کالاهای این قلمرو هـم بـه آن سرزمینها میرفت و سود فراوانی نصیب کشـور مـا میشد. انگیزه دیگر شاهزاده هنری ایـن بـود که گفته میشد در غرب آفریقـا قـدرت مسلمانان بسیار زیاد شده است و هیچ مسیحی در میان آنها یافت نمیشود. شاهزاده هنری تصمیم گرفت، به هرزحمتی که هست، روشـن کـنـد قـدرت این بی دینها چقدر گسترش یافته و آیا در آن سرزمین، شاهزادگان مسیحی حضور دارنـد تـا عـليـه ایـن دشمنان مسیحیت بجنگند؟
او میخواست تمام کسانی را که امکان نجاتشان وجود داشت به خدمت سرورمان، مسیح، درآورد و آنها را مسیحی کند.»
درواقع شاهان و شاهزادگان اروپایی به دلیل ترسی که از قدرت پاپ و کلیسا داشتند سعی میکردند به تمام فعالیتهایشان، مخصوصاً فتح سرزمینهای جدید ظاهر مسیحی و مذهبی بدهند و با تلاش برای مسیحی کردن این مناطق حمایت و تأیید پاپ را به دست آورند.
وقتی کریستف کلمب به یکی از جزایر کارائیب رسید برای پادشاه اسپانیا نوشت: «تصور میکنم فقط کمیوقت کافی باشـد تـا تعداد زیادی از بومیهـا را بـه دیـن مـقـدس مسیح ارشاد و ثروت و سرزمینهای وسیعی را به اسپانیا تقدیم کنیم، اعلی حضرت این سرزمین بزرگ را تصاحب خواهند کرد؛ جایی که دنیایی دیگر است و مسیحیت در آن گسترده خواهد شد.
با ورود همراهان کلمب بـههائیتی، کشیش گروه نیز به جست وجوی ذخاير و معادن طلا مشغول شد و هنگامیکه متوجه شد در این منطقه نمیتواند بـه ایـن فلز گران قیمت دست پیدا کند با عصبانیت از گروه جـدا شد و خودش را به اسپانیا رساند تا گزارشی تلخ و پراز ناامیدی را درباره منابـع ایـن سـرزمین به پادشاه تقدیـم کند.
در گزارش این کشیش، برخلاف نامههای کریستف کلمب، هیچ اشاره ای به تلاش برای مسیحی کردن بومیها نشـده بـود.
حدود سی سال بعـد، مـاژلان با جلب رضایت دربار اسپانیا، راهی دریاها شد و برای نخستین بار دور کره زمین چرخید.
او هنگامیکه به جزایر سبو در فیلیپین رسید تلاش کرد بومیها را به مسیحیت دعوت کند و به آنها گفت: «هرکس مسیحی شود یک دست زره به او هدیه خواهد شد.
مدتی بعد سلطان سبو به او گفت که میل دارد مسیحی شود؛ اما سردارانش به چنین کاری راضی نمیشوند.
ماژلان فرماندهان سلطان را جمع کرد و از قدرت و سلاحهای آتشین حکومت اسپانیا سخن گفت و آنها را تهدید کرد که اگر از سلطانشان اطاعت نکنند همه را خواهد کشت و اموالشان را به شاه خواهد داد.
فرماندهان مجبور به اطاعت شدند، ماژلان به سلطان وعده داد این بار که از اسپانیا به این منطقه بازگردد چنان نیروی عظیمیهمراه او خواهد بود که سلطان سپو را به بزرگترین فرمانروای آن مناطق تبدیل خواهد کرد چون او نخستین کسی است که به مسیحیت گرویده است.
برای سلطان سبو پس از مسیحی شدن نام اسپانیایی «دون کارلو» انتخاب شد و پسرش نیز «دون فرناندو» نامیده شد.
هنگامیکه اسپانیاییها بر جزیره «میندانائو» در فیلیپین که بیشتر ساکنان آن مسلمان بودند مسلط شدند تلاش کردند تا تبلیغ اسلام را در این جزیره ممنوع کنند و مردم را به مسیحیت دعوت کنند.
در سال ۱۵۷۸ میلادی فرماندار اسپانیایی فیلیپین به حاکم بومیجزیره میندانائو نوشت: «از این پس باید از پذیرفتن مبلغين مكتب محمد خود داری کنی؛ زیرا که این مکتب باطل است و تنها مكتـب مسیحیت خوب است. باید بفهمید چه کسانی مذهب محمد را تبلیغ میکنند و آنها را دستگیر کرده، به حضـور مـن بیاورید. باید خانههایی را کـه ایـن مـكـتـب در آنها تبلیغ میشـود خـراب کنیـد و بـه آتش بکشید.»
دربار اسپانیا برای مسیحی کردن بومیها چاره تازهای یافته بود: بومیهایی که دین جدید را میپذیرفتند افرادی آزاد به شمار میرفتند اما آنهایی که حاضر نمیشدند مسیحی شوند، «برده» محسوب میشدند و دیگران میتوانستند آنها را به کار وا دارند و خرید و فروش کنند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
۴- نتیجه اقدامات شورای نگهبان: شورای نگهبان با توجّه به رهنمودها و تلاش سه ماهه در اوّل خرداد 79
۶- اصلاح قانون مطبوعات توسط مجلس پنجم:
نگرانیهای مردم مؤمن به اسلام و انقلاب و هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب در مورد عملکرد انحرافی و ضد دین مطبوعات زنجیرهای موجب شد که در آخرین ماههای عمر مجلس پنجم طرحی در چند ماده و تبصره برای جلوگیری از فساد مطبوعات در مجلس تصویب شود که به اعتقاد اصلاحطلبان سلب آزادی از مطبوعات بود.
۷- عملکرد مطبوعات سکولار (زنجیرهای) در سایة اصلاحیه قانون مطبوعات بدست اصلاحطلبان:
پس از انتخابات دوم خرداد76 و ریاست جمهوری سید محمّد خاتمی و حاکمیت اصلاحطلبان به رهبری حزب مشارکت، سیاست تساهل و تسامح در عرصة فرهنگی به اوج خود رسید و مطبوعات منحرف دست به اقدامات رندانه زدند که بخشی از آن بشرح ذیل است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods