eitaa logo
نگاه قدس
1.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
227 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
مقام معظم رهبری: [شما زنان]باید در میدان سیاست، در صحنه‌ی انقلاب ‌-در کارهایى که نظام اجتماعى از شما میطلبد، در انتخابات، در میدان جنگ، در عرضه کردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح کشور و جهان، در بیان اراده‌ی سیاسى خودتان، در میدانهاى سیاست و انقلاب حضور داشته باشید؛ در راه‌پیمایى باشید، در سازندگى باشید، در میدان جنگ باشید، در انتخابات باشید، در بیان عقیده‌ی سیاسى خودتان آنجایى که باید اظهار عقیده کرد و واجب است اظهار عقیده، در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب- حضور داشته باشید. @entekhabatqods
عید سعید مبعث، ظهور راه رستگاری و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌حد او بر زمینیان و آغاز رسالت و ولایت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم،تبریک و تهنیت باد. @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
مهر شما همان کیمیایی است که روزگار مرا قیمتی می‌کند... من به اعتبار محبت شما نفس می‌کشم ای قرار دل بی قرارم ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 @entekhabatqods
💐۳روز تا 💐 تقویم تاریخ انقلاب * در روز نوزدهم بهمن بنا به دعوت قبلی روحانیت مبارز و سایرگروه های مذهبی و سیاسی ، راهپیمایی گسترده ای در سراسر کشور صورت گرفت. * در تهران مردم از خیابان های نیروی هوایی، شهناز،فرح آباد،میدان خراسان،نارمک،بدرثانی،نظام آباد و...به سوی میدان آزادی به راه افتادند و در حمایت از دولت بازرگان شعار سردادند.در پایان این تظاهرات ، قطعنامه ای در 7 بند قرائت گردید و مورد تایید مردم قرار گرفت.بدین ترتیب مهندس بازرگان از مردم رای اعتماد گرفت. * ساعت ده صبح صدها تن از پرسنل نیروی هوایی و زمینی ارتش و همافران با لباس و یونیفورم نظامی به مدرسه علوی رفته و به صورت رژه نظامی با امام خمینی بیعت کردند.عکاسان حاضر در صحنه،تصاویری از حضور پرسنل نظامی در کنار امام تهیه و بلافاصله درروزنامه ها منتشر نمودند.این واقعه با واکنش های بسیاری در میان مردم ، نظامیان، عناصر رژیم پهلوی و... روبرو شد. * خبرگزاری رویترز در خبری اعلام کرد:در ایران میلیون ها تن برای ابراز حمایت از آیت الله خمینی به خیابان ها ریختند و در میان این تظاهر کنندگان گروهی از همافران و خلبانان نیروی هوایی نیز حضور داشتند که ملبس به لباس نظامی بودند و قبل از پیوستن به تظاهر کنندگان به مقر آیت الله رفته، ادای احترام کردند. * علی امینی و شریف امامی از ایران خارج شدند. * مذاکرات مهمی بین بازرگان، بختیار و ارتش انجام گرفت. اطرافیان بازرگان اظهار امیدواری کردند که ارتش در منازعات داخلی بی طرفی پیشه کند. * کارکنان یازده وزارتخانه اعلام کردند که فقط از دولت منصوب امام پیروی خواهند کرد. * امام خمینی در جمع بازاریان تهران درباره سلسله پهلوی و رمز پیروزی و ایستادگی ملت در برابر ابرقدرت ها سخنرانی کردند. * امام در جمع اعضای انجمن اسلامی پزشکان و معلمان درباره جرایم پنجاه ساله خاندان پهلوی صحبت کردند. * امام خطاب به افسران نیروی هوایی اصفهان بیانات تشکرآمیزی ایراد کردند. * امام درجمع طبقات مختلف مردم، همگان را به پشتیبانی از دولت موقت فرا خواندند و آخرین اتمام حجت ها را به واپسین دولت شاه نمودند. * حضرت امام عصر روز نوزدهم در دیدار گروهی از مردم ضمن تشکر از آنان بواسطه حمایت از دولت موقت فرمودند: باید همه خبرگزاریها بدانند که این اجتماع عظیمى که در ایران، از مرکز گرفته است تا آخر، شهرستانها و قصبات، براى پشتیبانى از این دولت بوده است، این کافى است براى جواب آنها که گفته مى‏شود و مى‏گویند: «باید ملت بگوید». ملت با چه زبانى بگوید؟... * ستاد ارتش، عکس روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل حضرت امام را تکذیب کرد.   * امام خمینی طی نطق کوتاهی که از شکبه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون بطور مستقیم پخش می شد ضمن آرزوی موفقیت برای کارکنان رسانه های گروهی گفتند: دستگاه هایی در این قسمت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم می بودند. ولی رژیم غاصب از آنها در راه هدف های نامشروع استفاده کرده است. * دولت لیبی حمایت خویش را از انقلاب مردم ایران اعلام داشت. * بختیار ضمن مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد: در مقابل هیتلر،رضاشاه و شاه ایستادگی کرده ام و در مقابل آیت الله خمینی و بازرگان نیز مقاومت خواهم کرد. * حضرت امام به زیارت حضرت عبدالعظیم رفتند. ( ایشان گفته بودند که حرم نباید قرق شود) @entekhabatqods
💐۱۷روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات 💫حضرت رضا علیه السلام فرمودند: يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُج‏...» اي دعبل! امام بعد از من، فرزندم محمد و بعد از محمد، فرزندش علی و بعد از علی، فرزندش حسن و بعد از حسن، فرزندش حجت قائم منتظر علیه السلام است و پس از ظهورش از او فرمانبرداري می نمایند. اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می کند تا مهدي علیه السـلام ظهور کند...» 📚عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص266، ح35 @entekhabatqods
💐۲۲روز تا 💐 ۳۶-عدم گرایش به دشمن بینید و بفهمید چه کسی را به مجلس میفرستید. آن کسی که به عنوان وکیل این ملت انقلابی و مؤمن و شجاع به مجلس میرود باید انقلابی و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاعترین و مؤمنترین و انقلابی ترین؛ لااقل در سطح این توده عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان میدهند باشد. آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد او لایق و شایسته این کار نیست. @entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه: ماهی که گوزن سُم می‌زند سرخ پوست‌هایی که حضور سفیدها را در غ
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و یکم: پسر گم شده آقای وارد «وارد» سفیدپوستی بود که در ایالت نیومکزیکو زندگی می‌کرد و با یک زن سرخ پوست ازدواج کرده بود. آنها صاحب پسری شده بودند که روحیه ی سلحشوری و عشق به آزادی را از مادرش به ارث برده بود. «وارد» وقتی رفتارهای پسرش را می‌دید که به سرخ پوست‌ها بیشتر شبیه است تا سفیدها به شدت خشمگین می‌شد و تا جایی که از نفس می‌افتاد پسرش را کتک می‌زد. در یکی از روزها وارد، درحالی که شراب زیادی خورده بود و بر خودش مسلط نبود، به خانه آمد و همین که چشمش به پسرش افتاد، شروع به بهانه گیری کرد و بعد به جان او افتاد.کتک‌های وارد آن قدر خشن و وحشیانه بود که پسر دورگه اش مجبور شد خودش را از خانه بیرون بیندازد و پا به قرار بگذارد. هنگامی‌که وارد به خودش آمد متوجه شد که پسرش همراه چند رأس از دام‌هایش گم و گور شده است. وارد فوراً به سراغ سربازان رفت و به آنها گفت « کوچیزه » رئیس سرخ پوستان « چیریکا هوا » پسرش را همراه چند رأس دام دزدیده است. ارتش، ستونی از سربازان را برای تنبیه کوچیزه و آزادی پسر دورگه آماده کرد. هنگامی‌که خبر به دهکده ی سرخ پوست‌ها رسید کوچیزه، رئیس تنومند سرخ پوست‌ها، تصمیم گرفت با پای خودش به اردوگاه سربازان برود و بی گناهی اش را ثابت کند. کوچیزه با چند نفر از مردان قبیله اش راهی اردوگاه شد و به فرمانده سربازان اعلام کرد که برای مذاکره آمده است. فرمانده از او و مردانش خواست وارد چادر شوند و هنگامی‌که رئیس «چیریکاهوا» را درون چادر دید نتوانست در برابر وسوسه ی دستگیر کردن او مقاومت کند. با اشاره ی فرمانده، سربازان چادر را محاصره کردند و بعد فرمانده به «کوچیزه» گفت که او و همراهانش در اسارت خواهند ماند تا آن پسرو دام‌ها بازگردانده شوند. هنوز حرف فرمانده تمام نشده بود که کوچیزه کاردش را بیرون کشید، چادر را پاره کرد و از آن بیرون پرید. سربازان که ناگهان این سرخ پوست قوی هیکل و بلند بالا را در مقابل خود دیده بودند، بی اختیار خود را کنار کشیدند و راه را برای او باز کردند. کوچیزه گریخت، اما پارانش در دست سفیدها اسیر بودند. مدتی بعد مجبور شد سه سفیدپوست را گروگان بگیرد تا آنها را با دوستانش معاوضه کند؛ اما فرمانده حاضر به مذاکره نبود. او اصرار می‌کرد که کوچیزه باید گروگان‌ها، پسر آقای وارد و دام‌ها را فوراً آزاد کند. کوچیزه از سماجت سفیدها که بدون هیچ مدرکی او را به دزدیدن آن پسر متهم می‌کردند، به تنگ آمده بود. سرانجام دستور داد تا هر سه گروگان را بکشند. فرمانده سربازان هم هرشش اسیر سرخ پوست را به دار آویخت و سربازانش را برای جنگ با قبیله چیکاهوا به راه انداخت که بیش از ده سال طول کشید و از آنجا به نیومکزیکو و آریزونا هم کشیده شد. این نبردها به «جنگ‌های کوچیزه» معروف شد و سفید پوست‌هایی که حاضر نشده بودند درباره ی حرف‌های آقای « وارد » به درستی تحقیق کنند سربازان بسیاری را در این جنگ‌ها از دست دادند. کوچیـزه هـم پس از ده سال جنگ و گریز به دام افتاد و اعدام شد؛ اما مقاومت جانانه ی قبیله ی او به یکی از طولانی ترین پایداری‌ها در برابر سفیدپوستان تبدیل شد. ارتش آمریکا که مجبور شده بود برای غلبه بر قبیله ی چیریکاهـوا از مردان غیر نظامی‌هم استفاده کند؛ برای تشویق آن‌ها جوایزی را تعیین کرده بود هرکس پوست سـر مـرد سرخ پوستی را به سربازان تحویل می‌داد، چهل دلار جایزه می‌گرفت. پوست سر زن‌ها یا سرخ پوستهای زیر دوازده سال هم بیست دلار جایزه داشت ! ریشه ی سرخ پوستان چیریکاهوا به این صورت از خاک آمریکا کنـده شـد؛ اما هیچ کس خبـری از پسر گم شده ی آقای «وارد» پیدا نکرد. @entekhabatqods
نگاه قدس
۱۳۵نفر برای ۶۵ کرسی باقی مانده در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ رقابت کردند
با وجود آنکه جبهه پایداری از جبهه متحد اصولگرایان جدا شد، نفوذ فراوانی در انتخاب افراد لیست جبهه متحد داشت؛ چنانکه در لیست جبهه متحد برای شهر تهران، دو تشکل نزدیک به جبهه پایداری از لحاظ فکری( جمعیت رهپویان اسلامی و جمعیت ایثارگران) بیشترین نامزدها را به خود اختصاص دادند. ۲۰ نفر از لیست جبهه متحد در شهر تهران عضو یا سمپات جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران و ۱۰ نفر مورد حمایت جبهه پیروان انقلاب اسلامی بودند که ۵ نفر بین آنها مشترک بود. یکی از نکات مهم در لیست جبهه متحد، عدم حمایت از علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان و علی عباسپور تهرانی‌فرد بود که موجب ایجاد لیست جدیدی با عنوان “صدای ملت” به سرلیستی علی مطهری شد. این لیست شامل برخی نمایندگان مجلس هشتم و اصولگرایان خارج از مجلس بود که با جبهه پایداری زاویه داشتند و اعضای جبهه متحد نتوانسته بودند برای قرار دادن نام آنها در لیست خود به توافق برسند. “جبهه پایداری” در تاریخ ۶ مرداد ۹۰ اعلام موجودیت کرده بود، اما انشعاب فکری خود از جبهه متحد اصولگرایان را تکذیب می کرد تا بالاخره در ۱۰ بهمن ماه همان سال با تاکید بر “رقابت مومنانه” برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرد. لیست ارائه شده توسط این گروه شامل ۳۰ نامزد برای تهران و ۲۰۰ نامزد برای شهرهای دیگر بود. سرلیست جبهه پایداری برای شهر تهران مرتضی آقاتهرانی و سرلیست تهران جبهه متحد غلامعلی حداد عادل و حجت الاسلام ابوترابی‌فرد بودند. @entekhabatqods
نگاه قدس
#قسمت_سی_و_دوم سیف گفت: _همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با ز
قسمت سی و سوم بعد از تماس بهزاد، فورا تماس گرفتم با سید قاسم. بهش گفتم بیاد دفتر من. اومد و بهش گفتم: «آماده شو بریم یه ماموریت دونفره به یک جای بسیار مهم. هرچی تجهیزات سمعی و بصری برای شنود و... نیاز هست بگیر همراه خودت بیار.» کمی هم از ماموریت براش توضیح دادم. رفتم پایین توی پارکینگ اداره منتظر سیدقاسم موندم تا بیاد. وقتی اومد، باهم رفتیم به جایی که باید میرفتیم. وقتی رسیدیم به موقعیت مورد نظر، به سیدقاسم گفتم: +ببین داداش، این ماموریت کاملا حساس و سری هست. فقط سیف و من ازش اطلاع داریم و سومیش هم تویی. اینجایی که الان اومدیم، قرار هست بریم داخل خونه سیدعاصف عبدالزهراء! اول باید مطمئن بشیم که الان خونه نیست، یا کسی توی خونه‌ش نیست. به نظرم تو برو در و باز کن و برو بالا. خونه عاصف واحد 3 هست. منتهی، قبل از اینکه بری داخل، به بهانه گزارش خرابی شیر آب واحد 3، برو زنگ و بزن و اگر کسی بود بگو اینجا واحد چهار هست؟ برای تعمیر لوله آب زیر سینک آشپزخونه اومدم! طبیعتا اونی که داخل خونه هست میگه ما چنین مشکلی نداریم و اینجا هم واحد چهار نیست! فقط میخوام مطمئن بشیم کسی داخل هست یا نه! _چشم. فقط یه سوال! آقاعاصف خونه هستند یا نیستند. +آخرین خبری که داریم گفته کرج هست و چندساعت دیگه برمیگرده تهران وَ اینکه برگرده اینجا یا بره ستاد مشخص نیست. برای همین که میگم قبلش زنگ بزن. چون ممکنه یکی داخل خونه‌ش باشه. چون گاهی خانواده ش از شهرستان میان تهران و خونه عاصف می مونن. محض اطمینان یه کلاه بنداز سرت و لباس تاسیساتی رو از صندوق عقب ماشین بگیر تنت کن و برو ببینم چه میکنی. سیدقاسم رفت و منم منتظر موندم. ده دقیقه بعدبرگشت گفت کسی در و باز نکرد. مطمئن شدم توی خونه عاصف کسی نیست. با یه سری تجهیزات رفتم بالا. در خونه ش و که نرم افزاری بود و باید با کارت مخصوصی قفل و باز میکردم، باعث شد کمی زمان ببره تا بازش کنم. من قبلا به این خونه اومده بودم اما از آخرین حضورم در این خونه حداقل شش ماه میشد که گذشته بود. قبل از ورود به خونه سیدعاصف، به دلم افتاد ممکنه طی این شش ماهی که نرفتم خونه عاصف، دوربین نصب کرده باشه. دل و زدم به دریا و وارد شدم. به محض ورود همه جا رو بررسی کردم، دیدم دوربین توی خونه‌ش نصبه و منم دقیقا زیر دوربین قرار دارم. نباید وقت و تلف میکردم. فورا در و پشت سرم بستم و رفتم داخل اتاق ها رو بررسی کردم. بعدش اومدم توی اتاقی که کامپیوتر عاصف بود. فقط همون لحظه متوسل شدم به حضرت زهرا که عاصف یه وقت از طریق موبایلش دوربین خونه‌ش و چک نکنه. هماهنگ کردم با مسعود توی ستاد. شماره عاصف و دادم بهش. گفتم روی گوشیش بره و کنترل دوربین خونه رو تا زمانی که من داخل خونه‌ش هستم با اختلال روبرو کنه! وقت نداشتم و باید هر چه زودتر از خونه میزدم بیرون. اما قبلش یه سری کارهای مهمی داشتم که باید توی خونه سیدعاصف عبدالزهراء انجام می‌دادم. بلافاصله وسائل مورد نیاز و از کیف آوردم بیرون و از کیبورد و ماوس و قسمت دکمه ی پاور کِیسش، با پودر مخصوص و چسب های مربوط به گرفتن اثر انگشت، انگشت نگاری کردم و گذاشتم توی پلاستیک مخصوص و سرش و پلمپ کردم. همه چیز و به حالت عادی و اولش برگردوندم. بعدش اومدم توی هال و پذیرایی. رفتم از روی چرم مبل ها و قسمت دستی ها هم اثر انگشت گرفتم. چشمم افتاد به فنجون قهوه و چای. رفتم سراغ فنجون‌ها که روی میز بود، از اونا هم انگشت نگاری کردم. بعدش رفتم سراغ درب یخچال و بعدش درب سرویس بهداشتی و شیرآلات و در آخرین مرحله هم رفتم برای بررسی از محتویات داخل سطل زباله حمام و سرویس بهداشتی. نمیدونم تصور شما و پیش بینی شما از دلیل این همه حساسیت و این همه بررسی های من چی میتونه باشه، اما در ادامه خودتون به همه چیز پی خواهید برد. وقتی وارد حمام شدم رفتم سراغ سطل آشغال و از داخل اون چندتار مو پیدا کردم. اونارو گرفتم گذاشتم توی پلاستیک و فورا سرش و بستم گذاشتم توی جیبم. بلافاصله از خونه زدم بیرون. فورا رفتم سوار ماشین شدم. به سیدقاسم گفتم: +توی خونه سیدعاصف دوربین بود. فرصت نبود بخوام بگم برق و قطع کنی،چون تصاویر حضورم ثبت شده. همین الآن فوری برو بالا و بدون ذره ای اتلاف وقت فیلم سه ماه اخیر خونه رو بررسی کن ببین چه کسانی به خونه عاصف رفت و آمد داشتند. از آرشیو سه ماه اخیر یه نسخه بگیر و برام بیار تا زودتر از اینجا بریم. منم پایین مراقبت میکنم تا یه وقت عاصف برنگرده خونه. فقط کارت داخل خونه عاصف تموم شد، دوربین و هک کن و فیلم ورود و خروج من و خودت و پاک کن. فیلم سه ماه اخیر لابی رو هم برام یه نسخه بگیر، شاید به دردم بخوره. _چشم. @entekhabatqods
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت چهارم به دکتر گفتم:لابد ما خبرش کردیم...آره؟!.... محمدرضاگفت: بچه ها ول کنید دکتر منظوری نداشت که.... چندثانیه ای همه ساکت شدیم... که یکی اومد روی خط دکتر... دکتر هندزفری رو برداشت گفت مگه نگفتم وصل نکنیند... بعد گفت:خب باشه وصل کنید... سلام خانوم چیشده؟...خونه مادر چرا؟... مگه پرستار خونه نیست؟... باشه خودم میام میبرمت... .بعدشم دکتر بی خدافظی گذاشت ورفت.... فردا صبحش رفتم اداره ... با بچه ها اتاق مانیتورینگ بودیم... محمدرضا گفت: دوربینای 34 و36رو ببین ... طرفدارای کاندیدا ها رفتن جلوی صدا وسیما... سردار گفت: خداکنه درگیرنشند.... گفتم آره کارمون شده دعا کردن... همه شرایط رو فراهم کردیم...پیشگیری هارو کردیم... فقط مونده عین پیرزن ها دعا کنیم. ..آخه اینطوری که نمیشه... یک ماهه بیست تا گزارش دادم که اوضاع بهم ریخته اس...مملکت رو هواست... یه دونه شو انتقال ندادن... محمدرضا گفت: از کجا میدونی انتقال ندادن؟.... اینجا فقط ما نیستیم انتخابات رو رصد میکنیم.. .صد تا دیگ هم هستن مثل ما کار میکنند... گفتم: همه شونم خوابند...این خواب هم نتیجه ی نرفتن این گزارش هاس... محمدرضا ایندفعه با لحن جدی گفت:هرکسی وظیفه ای داره... تو وظیفه خودتو انجام بده.... اعصابم از همون اول صبح بهم ریخته بود... رفتم توی دفتر دکتر...گفتم مملکت بحرانی شده.. چرا هیچ کاری نمیکنی... داری سهل انگاری میکنی.. .دکتر گفت: تو دستگاه اطلاعاتی یه چیزی هست به اسم فیلتر امنیتی... یعنی به شما مربوط نمیشه... گفتم: دکتر فکر کردی با بچه طرفی... بابا دیشب طرفدارای دوطرف ریختن هم دیگ رو لت وپار کردند... دکتر گفت: فرمانده یگان ویژه ناجا اینجاس... اینا رو برو به سردار بگو... بعد برگشت گفت: چیه ؟ فهمیدی نامه گندکاری تو دادم حفاظت داری تلافی میکنی؟... تو نمیخواد کار خودمو به خودم یاد بدی... تا نفهمم جاسوسی که تو مشت مون بود چجوری در رفت کوتاه نمیام... ادامه دارد... @entekhabatqods