اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods
#سلامامامزمانم♥️
صبح در ڪوچہے ما
منتظر خندهے تــــوست
وقت آن است
ڪہ خورشید مجدد باشی ...
سلام خورشیــد عالمتابم
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
@negaheqods
نگاه قدس
برگی از تاریخ استعمار قسمت هشتاد و نه: خیانت(1) هیچکس نمیدانست چرا احمدشاه درانی هنگامی که در سا
برگی از داستان استعمار
قسمت نود: خیانت(2)
خبر آرایش جنگی انگلیسیها در پلاسی به سراج الدوله رسید و متوجه شد که همه نامه نگاریها حیله ای بیش نبوده است.
سراج الدوله برای آنکه جلوی پیشروی انگلیسیها را بگیرد سربازانش را به سوی پلاسی به حرکت درآورده اما پیش از آغاز حرکت به او خبر دادند تعداد زیادی از سربازان تحت فرماندهی میر جعفر اردو را ترک کرده و در کنار انگلیسیها قرار گرفته اند.
با وجود این خیانت، سراج الدوله قصد نداشت از مقابل دشمن عقب بنشیند. جنگ در ۲۳ ژوئن آغاز شد؛نبردی سخت و خونین که در همان روز به پایان رسید. سراج الدوله شکست خورد و به روستاهای اطراف گریخت ولی نیروهای میر جعفر که تا چند روز پیش سربازان سراج الدوله بودند او را پیدا کردند و به قتل رساندند.
رابرت کلایو در ۲۸ ژوئن، پیروزمندانه وارد مرکز بنگال شد.
میر جعفر به عنوان حکمران ایالت بر تخت نشست؛درحالی که فرمانروای واقعی کلایو بود.
میر جعفر به کلایو القاب امیرالممالک، ثابت جنگ و سیف جنگ را اعطا کرد!
همچنین سی روستا را در بنگال به او بخشید تا روستاییان هندی به عنوان رعیت برای او کشاورزی کنند. تمام این هدایا برای آن بود که ثابت شود میرجعفر حاکم واقعی ایالت است اما قراردادی که او با انگلیسیها امضا کرده بود محتوای دیگری داشت.
او اکنون باید یک و نیم میلیون لیره به کلایو می پرداخت، اما آیا فاتح انگلیسی به مبلغ قرارداد راضی بود؟
کلایو تمام خزانه بنگال را می خواست.
چند روز بعد حدود دویست قایق کوچک و بزرگ در ساحل مقابل قصر حکمران صف کشیدند. این قایقها انباشته از طلا، نقره، جواهر و ظرفهای قیمتی بودند. ارزش آنها به چهل میلیون پوند می رسید، یعنی بیش از ۱۶ برابر چیزی که در قرارداد ذکر شده بود.
بخشی از این غنیمت سرشار به کلایو و افسران زیر فرمانش رسید.
چند سال بعد، هنگامی که کلایو به انگلستان برگشت ثروت او را با ارقامی باورنکردنی تخمین می زدند.
او هنوز به بیست سالگی نرسیده بود که به عنوان یک منشی ساده راهی هند شده بود. پیش از این دائم از مدرسه فرار می کرد و پدرش قصد داشت او را از خانه اخراج کند. در آن زمان چه کسی فکر میکرد او روزی به چنین ثروت عجیبی برسد.
کلایو قصر بزرگی را در اطراف لندن خرید و یکی از نوابهای بزرگ لندن شد.
نواب لقب کسانی بود که خانواده های ثروتمند و اشرافی نداشتند، آنها آدم هایی عادی بودند که راهی هندوستان می شدند و پس از مدتی با گنج هایی افسانه ای به وطن بازمیگشتند و در کنار اشراف، زندگی مرفهی را در پیش میگرفتند.
جنگ پلاسی، آغاز حکومت رسمی انگلستان در هند به شمار می رود. جنگی که در آن انگلیسیها نخست از اختلاف هندوها با مسلمانان و سپس از اختلاف درباریان بنگال بهره بردند و به پیروزی رسیدند. آنها می دانستند کسانی که به هموطنان خود خیانت کرده اند ممکن است به آنها هم از پشت خنجر بزنند برای همین به شدت مراقب میر جعفر هند بودند.
کلایو در نامه ای به رئیس هیئت مدیره کمپانی هند شرقی نظرش را درباره هندیها و نیز حکومت میر جعفر در بنگال این طور اعلام کرد:
«من با مردم این سرزمین و طبیعت بیمانندش از نزدیک آشنا هستم و با اطمینان می توانم بگویم تمام قلمرو این پادشاهی را با تمام ثروت و توانمندی اش، میتوان با یک نیروی دو هزار نفری اروپایی تسخیر کرد. هندیها بیش از حد تصور، مردمی تنبل، تن پرور، ترسو و نادان هستند. مطمئن باشید تا وقتی میر جعفر که به کمک ما بر تخت نشسته است به قولش پایبند باشد میتواند با خوشی و خرمی به حکومت ادامه دهد. اما شما میدانید که این مردم بسیار کوته بین هستند و روش زندگیشان خیانت و دورویی است.
بعید نیست که میرجعفر روزی هم علیه منافع ما دست به اقدامی بزند و به دنبال نابودی ما باشد؛ به همین خاطر باید به شدت مراقب او باشیم و آنچنان با قدرت بر او فرمان برانیم که هرگز، حتی در خواب هم، به فکر خیانت و سرکشی نباشد.»
انگلیسیها به همین شکل به مدت دو سال مراقب میر جعفر بودند و همین که متوجه شدند تصمیم دارد قدمی برخلاف منافع کمپانی بردارد در سال ۱۷۵۹ میلادی او را از حکومت برداشتند و دامادش، میرقاسم، را به حکومت بنگال منصوب کردند.
@negaheqods
نگاه قدس
قسمت شصت و نهم دو روز بعد/ ساعت 21:00 / فرودگاه امام خمینی همه چیز برای رفتن پرستوی موساد به خاک ل
#قسمت هفتاد
_چرا خودت و مسبب و مقصر اون اتفاقات میدونی؟ چرا تمومش نمیکنی این فکر و خیال و؟ چرا فکر میکنی تموم مشکلات بخاطر تو هست.
نگاهی به حاج گاظم کردم گفتم:
+ببخشید حاج آقا! پس کی مقصره؟
حاجی گفت:
_عاکف، اگر اینطور باشه تموم ما در این اتفاق مقصریم. از من گرفته تاااااا هرکسی که فکرش و کنی. اگر بخوای اینطور فکر کنی باید از صدر تا ذیل حکومت و مقصر بدونی.
+نه حاجی، من کسی و مقصر نمیدونم جز خودم و! بعدشم حاجی جان من دنبال مقصر نیستم. میگم واقعا شرایط ازدواج و ندارم. اگر فضایی فراهم بود، چشم. حتما به اولین کسی که میگم شمایی!
_خیل خب! پس خیلی به این مسئله فکر کن!
+چشم.
حاجی دو رکعت نماز مستحبی خوند و بلند شدیم باهم رفتیم. اون رفت دفترش، من رفتم توی محوطه کمی قدم زدم.
@negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺 🍃
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌹اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
🍃خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان و قرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار بده مرا در این روز ازدوستان نزدیکت به مهربانى خودت اى مهربان ترین مهربانان.
@negaheqods
🌺🍃
🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان
روز پنجم ماه میهمانی خدا
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods
﷽
#سلام_امام_زمانم♥️
میدانم که صبحی زیبا
خورشید رویتان میدرخشد
و من شادمانه تر از هر روز
سلام خواهم کرد...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
@negaheqods
برگی از داستان استعمار
قسمت نود و یک: شاه عالم
روی کار آمدن پادشاهان ضعیف در دهلی، پس از محمدشاه گورکانی که از نادرشاه شکست خورده بود، همچنان ادامه داشت.
احمدشاه و عالمگیر دوم، بعد از محمدشاه به تخت سلطنت نشستند اما توان رودررویی با انگلیسیها، فرانسویها یا احمدشاه درانی، پادشاه افغانستان، را نداشتند.
پس از این دو نفر در سال ۱۷۵۹ میلادی، شاه عالم دوم برتخت نشست.
شاه عالم تلاش کرد ارتش امپراتوری را تقویت کند و در سال ۱۷۶۱ میلادی برای اخراج انگلیسیها به بنگال لشکر کشید.
در همین سال، احمد شاه درانی، درست مانند خنجری که از پشت به پیکر هند وارد شود، دوباره به دهلی حمله و آن را تصرف کرد.
اما شاه عالم از جنگ با انگلیسیها دست نکشید.کمپانی هند شرقی در نزدیکی شهر بیهار با ارتشی که از سربازان انگلیسی و هندی تشکیل شده بود به جنگ با او پرداخت.
شاه عالم شکست خورد و به اسارت انگلیسیها درآمد.
کمپانی پادشاه را به ایالت «اود» تبعید کرد؛اما او در اینجا هم آرام نگرفت و در سال ۱۷۶۴ میلادی به همراهی حکمران اود به بنگال حمله کرد.
شاه عالم در این جنگ هم شکست خورد و دوباره به دست انگلیسیها افتاد.
رابرت کلایو، امپراتور اسیر را به امضای فرمانی مجبور کرد که اداره ایالتهای بنگال و بیهار را به کمپانی میداد.
سپس شاه عالم را در همان شهر بیهار به تخت سلطنت نشاند و فرمانی را از او گرفت که کلایو را به عنوان نخست وزیر هند هم منصوب کرده بود!
یک سال پیش از این دست فرانسویها هم از هند قطع شده بود.
فرانسه و انگلستان که از مدتها پیش در نقاط مختلف جهان، مخصوصاً آمریکای شمالی و هندوستان، با هم رقابت میکردند در سال ۱۷۵۶ میلادی کارشان به جنگ کشید.
این جنگ که تا سال ۱۷۶۳ ادامه داشت جنگ هفت ساله نامیده شد؛جنگی که با شکست فرانسه پایان یافت.
پس از جنگ، فرانسه مجبور شد سرزمینهای وسیعس را در آمریکا و هند به انگلستان واگذار کند.
در هند فقط شهرهای پوندیچری و چاندرانگر در تصرف فرانسه باقی ماند.
شش سال پس از این کمپانی هند شرقی فرانسه منحل شد.
اکنون تنها انگلیسیها مانده بودند و سرزمین بزرگ هند.
یکی از راههایی که آنها برای تسلط بیشتر بر هند به کار میبردند استفاده از اصل«داوینی»بود.آنها از حاکمان محلی در برابر رقیبانشان حمایت میکردند و حکام نیز برای جبران محبت آنها گردآوری مالیاتها را به عهده انگلیسیها میگذاشتند.
بیشتر مالیات جمع شده به جیب کمپانی هند شرقی انگلیس میرفت و بخش کوچکی از آن به حاکم ایالت و امپراتور گورکانی پرداخت میشد.
انگلیسیها میدانستند این امپراتوران ضعیف هنوز هم میتوانند برای آنها دردسر درست کنند. آنها از سویی باید بر تخت سلطنت میماندند تا بسیاری از حرکتهای کمپانی رنگ و بوی قانونی بگیرد و از طرفی نباید آن قدرها قوی میشدند که بتوانند هندیها را متحد کنند و پای انگلیسیها را از شبه قاره هند قطع کنند.
در این زمان کمپانی تنها با دو دشمن سرسخت در هند روبه رو بود؛اولی تیپو سلطان حاکم ایالت میسور و دومیماراتاها که در سرزمینهای وسیعی در غرب هند ساکن بودند.ایالت پنجاب هم در شمال غربی هند، در مرز افغانستان هنوز استقلال خود را حفظ کرده بود.
تیپوسلطان، حاکم میسور، بیش از حکمرانان ایالتهای دیگر از وضعیت سیاسی هند، همسایگان آن و درگیریهای کشورهای اروپایی باخبر بود.
او که چندین بار تلاش کرده بود از اختلاف انگلیسیها با فرانسویها در اروپا بهره برداری کند، در آخرین تدبیر خود، در اندیشه اتحاد با پادشاه جدید افغانستان علیه انگلیسیها بود.
@negaheqods
قسمت هفتاد و یک
دوماه بعد از رفتن پرستوی موساد از ایران...
در طول این دوماهی که پرستوی موساد با صلاحدید مقامات اطلاعاتی و امنیتی بالا، از کشور ما بدون هیچ دردسری خارج شده بود، سرویس اطلاعاتی ما و عوامل ما در موقعیت جغرافیایی مورد نظرمون، سوژه رو به طور مستمر و به شکلهای کاملا پیچیده و مختلف و حرفهای، با طرفندهای فنی و اطلاعاتی زیر چتر امنیتی و اطلاعاتی داشتند وَ حتی تموم تحرکات مرتبطین با سوژهرو زیر نظر داشتند.
بعد از اینکه آناهیتا نعمت زاده به لبنان و از اونجا به اسراییل «سرزمین های اشغالی فلسطین» میره، 2 مرتبه در یکی از جلسات مهم سرویس امنیتی موساد و در کمیتهای تحت عنوان «#وادات» شرکت میکنه.
مخاطبان محترم خیمه گاه ولایت، بد نیست این و بدونید که سوژه ما در چه کمیتهای شرکت کرد!
موساد دارای كميتهای هست تحت عنوان « #وادات». كار #وادات هماهنگیهای سری و فوق سری با خارج و داخل اسرائيل هست. طبق اخباری که تا الان داریم این کمیتهی بسیار مهم به صورت هفتگی نشستهای مهمیرو با اعضای این کمیته برگزار میکنه. رئيس کمیته #وادات هم رئيس سازمان تروریستی موساد هست كه همكارانش او را #مامون صدا میكنند. اما #اعضای_كميته_وادات رو هم بدونید بد نیست:
این اعضا عبارتند از:
مدير سازمان اطلاعات نظامی موسوم به « #امان»
مدير سازمان اطلاعات داخلي « #شين_بت»
مدير سازمان امنيت عمومی « #شاباک»
مدير مركز مطالعات و برنامهريزی وزارت امور خارجه «اين مركز در زمينه جاسوسی و سياسی يا ديپلماتيک تخصص دارد.»
مدير بخش عمليات ويژه پليس موسوم به « #ماتام»
مشاوران خصوصي نخست وزير اسرائیل در امور سياسی، نظامی، امنيتی
#شين_بت « #شاباک»
سر ساعت 7:30 تلفن اتاقم زنگ خورد. نگاه به شماره انداختم دیدم شماره اتاق سیف بود. شخصا تماس گرفت... گفت:
«بیا اتاقم.»
چشمی گفتم و فوری رفتم سمت دفترش. به محض اینکه رسیدم، خودش در و از داخل زد و وارد شدم، تا من و دید گفت:
_بشین کارت دارم!
گفتم:
+اتفاقی افتاده آقا؟ نگران شدم!
_خبرهای مهمی در راه هست.
نشستیم روبروی هم، گفت:
_امروز خبری بهم رسید. توی جلسه با حاج کاظم و ریاست کل تشکیلات درمورد اون بوزینه خبری بهم دادند. از وزارت امور خارجه هم پیگیر شدم و تایید کردند که پنجشنبه هفته آینده نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی داره.
+خب! اینکه خیلی خوبه. پروژه ما هم داره خوب پیش میره.
_کمی نگرانم که نکنه اون چیزی که ما میخوایم نشه!
+نگران نباشید حاج آقا. ان شاءالله همون چیزی میشه که باید بشه.
_آخرین خبر و تحلیلهای پیرامون این پرونده چیه؟
+خبرهای مهمی دارم. دیشب خبر قطعی رو از منبع اسراییلی خودمون دریافت کردیم که خودش شخصا در کمیته #وادات هست. اون مدعی بوده که بخش عظیمی از متن سخنرانی نتانیاهو مربوط به سفر پرستوی موساد یعنی خانوم آناهیتا نعمت زاده به تهران هست که از برخی نقاط نظامی و امنیتی و اتمی تهران و اراک کسب اطلاعات کرده. البته بعید به نظر میرسه بخواد نتانیاهو بگه جاسوس اونها به نیروی امنیتی ایرانی نزدیک شده و اون و سوخت بده.
_چقدر این منبع اسراییلی معتبر هست.
+ما هیچ وقت به منابع اسراییلی خودمون اعتماد نمیکنیم و به اخبار و تحلیل منابع اسراییلی خودمون متکی نیستیم، وَ موارد مورد نیازمون و از چندمنبع دیگه هم پیگیری میکنیم. چون هرچی هم منبع اسراییلی برای ما خوب کار کرده باشه، بازم دشمن ما هستند و هیچ تعهد شرعی و دینی به ما ندارند. این مقام اسراییلی که در کمیته سری و امنیتی #وادات هست، پول کلانی میگیره و این کار و انجام میده. برای همین خبری که مربوط به متن سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هست و اون اخبار و در اختیار ما گذاشته، به واسطه یکی از عوامل ما در سرزمینهای اشغالی به پول ایران چندمیلیارد تومان گرفته. از طرفی این شخص که در کمیته وادات هست و دلال اطلاعاتی ما محسوب میشه، دستش زیر ساتور تشکیلات ماست. میدونه کوچیکترین اشتباهی کنه یا بخواد آمار و اطلاعات غلط به ما بده، تموم اسناد همکاریش با جمهوری اسلامی ایران و منتشر میکنیم و عملا اون و تبدیل به یک مهره سوخته میکنیم و در اسراییل هم کسی بهش رحم نمیکنه.
حاجی سیف گفت:
_امیدوارم کار همینطور خوب پیش بره.
صحبت های زیادی بین من و حاج آقای سیف مطرح شد که دیگه به حاشیه نمیپردازم.
هفته بعد پنجنشبه/ به وقت سخنرانی نخست وزیر رژیم کودک کش اسراییل...
از دفتر ریاست کل تماس گرفتند که برم بالا. رفتم بالا و دیدم ریاست کل، معاونش حاج کاظم، مدیر کل حوزه ضدجاسوسی حاج آقا سیف، و جناب زارع از عملیات غرب آسیا و رییس میز و بخش اسراییل که در این پرونده زحمات زیادی رو کشیدند، دور هم نشستند و همه به تلویزیون خیره شدند.
تلویزیون بزرگی که روی دیوار اتاق رئیس نصب بود، شبکه بین المللی آی 24 نیوز اسراییل که درتل آویو مستقر هست و نشون میداد.
@negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌷اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ.
🌷خدایا دراین روز مرا به نفس سرکشم وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت, بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان
@negaheqods
🌺🍃
🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرقه؛ کلیدِ نفوذ و به بردگی گرفتن جامعه
فرقه چیست | قسمت دوم
@negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان
روز ششم ماه میهمانی خدا
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods
#سلام_مولای_مهربانم♥️
میدانم یک روز پنجرهی امید
رو به جهان گشوده خواهد شد
که زیباترین گل دنیا را به چشمهای
مشتاق مردمان، پیوند خواهد زد.
یک روز زیبا خورشید به جای آسمان
از زمین طلوع خواهد کرد.
ای گل نرگس! ما را دریاب و چشمانمان را
به جمال نورانیت روشن کن.
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
@negaheqods
برگی از داستان استعمار
قسمت نود و دو: کوه نور در قلعه آشوک
احمدشاه دُرّانی در سال ۱۷۷۳ میلادی از دنیا رفت و پسرش تیمور،جانشین او شد.
مالک جدید کوه نور مانند پدرش به دنبال کشورگشایی نبود و از سوی او خطری هند را تهدید نمیکرد، او پس از بیست سال در ۱۷۹۳ میلادی درگذشت و پسرش، زمان میرزا، به جای او نشست.
زمان میرزا که اکنون زمان شاه نامیده میشد، برعکس پدر، جاه طلب بود و آرزوهای بزرگی در سر داشت؛ او میخواست پا جای پای پدربزرگش بگذارد؛ اما روزگار عوض شده بود.
در دوران احمدشاه، انگلیسیها علاقهمند بودند که افغانها به هند حمله کنند و امپراتور گورکانی تضعیف شود؛ اما اکنون آنها بر بیشتر مناطق هند مسلط بودند و حمله به هندوستان، تهاجم به منافع آنها بود.هرکس که چشم طمعی به هندوستان داشت بدترین دشمن انگلستان به شمار میرفت.
تیپوسلطان برای همین برای پادشاه جدید، زمان شاه، پیغام فرستاد تا هممتحد شوند و به انگلیسیها حمله کنند؛ اما زمان شاه با مشکلات زیادی رودررو بود، قبیلههای مختلف افغان در رقابت دائمیبه سر میبردند و هرکدام از سران قبیلهها به دنبال نشاندن فرد دلخواه خود بر تخت شاهی بودند.
یکی از این افراد، محمود، برادر زمان شاه بود که بسیاری از نیروهای نظامیرا با خود همدست کرد و زمان شاه را از کابل فراری داد.
زمان شاه، کوه نور و مقداری از جواهرات خزانه را برداشت و با گروهی کوچک به سوی جنوب کشور گریخت.
شاه آواره با همراهانش، به سوی شهر پیشاور میرفت که شب فرارسید. آنها به قلعه ای رسیدند که به فردی به نام آشوک تعلق داشت. آشوک با روی باز پادشاه را به قلعه دعوت کرد و دستور داد به گرمی از آنها پذیرایی شود.
خوراک دلپذیری برای شاه فراهم شد و بهترین اتاق قلعه را برای آنها آماده کردند. سواران خسته به خواب سنگینی فرورفته بودندکه نیمه شب با سروصدای سربازان قلعه بیدار شدند.
آشوک به حدود دویست سرباز دستور داده بود اقامتگاه زمان شاه را محاصره و او را دستگیر کنند. خبر فتح کابل به دست محمود میرزا، پیش از این به او رسیده بود و اکنون قصد داشت با تحویل دادن زمان شاه به او توجه پادشاه جدید را جلب کند.
زمان شاه که متوجه حیله آشوکشده بود، به سرعت سوراخی را در دیوار اتاقش کند و کوه نور و جواهرات را در آن که پنهان کرد.
پادشاه سابق را با همراهانش به کابل فرستادند. در پایتخت، محمود میرزا که اکنون محمودشاه شده بود دستور داد برادرش را کور کنند و همراهان او را گردن بزنند.
او سپس زمان شاه نابینا را در سیاه چالی در قصر شاهی به بند کشید و شکنجه او را آغاز کرد.
شاه سابق باید محل پنهان کردن کوه نور را فاش میکرد.
شکنجههای محمودشاه به جایی نرسید،پادشاه تیره بخت ادعا میکرد که در راه کابل، جواهرات را در رودخانه ای انداخته است.
کوه نورهمچنان در دیوار قلعه آشوک باقی ماند.
تیپو سلطان که نتوانسته بود با پادشاه افغانستان متحد شود در جنگ با انگلیسیها تنها مانده بود.
جنگهای او با ارتش کمپانی هند شرقی نبردهایی سخت و حماسی بود که بسیاری از سربازان انگلیسی را به کشتن داد.
سرانجام در سال ۱۷۹۹ میلادی انگلیسیها توانستند برتیپو سلطان غلبه کنند و میسور را به تصرف درآورند. تیپو نیز که در میان مردم ایالت بسیار محبوب بود در جنگ کشته شد.
انگلیسیها که از این علاقه و محبت باخبر بودند تشییع جنازه باشکوهی برای تیپو سلطان ترتیب دادند.
در دو سوی خیابانی که به سوی مقبره خانوادگی سلطان میسور میرفت گارد نظامی با احترام صف کشیدند و پشت تابوت، گروه موزیک آهنگ عزا مینواخت!
انگلیسیها چهار پسرتیپو را به شهرهای دوردست تبعید کردند و فردی را از یکی از خاندانهای اصیل میسور برتخت حکمرانی ایالت نشاندند.
رئیس کمپانی با این شخص پیمانی را امضا کرد که براساس آن حاکم میسور باید سالیانه دویست و هشتاد هزار پوند به کمپانی پرداخت میکرد و در مقابل تحت حمایت کمپانی قرار میگرفت. همچنین کمپانی حق داشت در تمام امور ایالت، بدون هیچ مانع و شرطی،دخالت کند.
@negaheqods
قسمت هفتاد و دوم
حاج کاظم معاونت کل، لبخندی بهم زد و گفت:
«بفرمایید بشینید آقا عاکف.»
نشستم و با جمع سلام علیکی کردم و مثل همه اون حضرات به تلویزیون خیره شدم. یکی از مترجمان تشکیلات هم در اتاق ریاست بود و به طور کامل به زبان عبری مسلط بود و داشت سخنرانی نتانیاهو رو ترجمه میکرد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در این سخنرانی از آژانس انرژی اتمی خواست فورا از محلی که طبق اطلاعات او انبار اتمی مخفی ایران هست بازدید کنن.
نتانیاهو در سخنرانی خودش گفته بود که حدود ۱۵ کیلوگرم مواد رادیواکتیو در یک انبار سری واقع در حومه تهران نگهداری میشه.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در یک نمایشی مضحک و مسخره در مجمع عمومی سازمان ملل، یکسری تصاویری رو نشون داد که طبق ادعای اون احمق تاسیسات سرّی ایران در تهران و... رو نشون میداد.
نتانیاهو مدعی شد:
« یک انبار سرّی اتمی در تهران هست که تاکنون فاش نشده و من اکنون اون و برملا میکنم؛ امروز من برای نخستین بار این مسأله را افشا میکنم که ایران تأسیسات سرّی دیگری در تهران دارد؛ یک انبار سرّی هستهای برای انبار کردن حجم وسیعی از تجهیزات و مواد از برنامه مخفی اتمی ایران؛ این محل در یک قالیشویی ساده است؛ مانند محلی در شورآباد در نزدیکی پایتخت که اسناد اتمی ایران در آن پنهان شده بود!»
نام این محل جایی نیست جز « #تورقوزآباد.»
وقتی مترجم این قسمت از صحبتهای نخست وزیر اسراییل و ترجمه کرد، همه زدیم زیر خنده و بلند شدیم همدیگر و درآغوش گرفتیم. چون دیگه موفق شده بودیم و تونستیم یک سیلی دیگری بر پیکرهی منحوس رژیم کودککش اسراییل، بخصوص بر صورت کریه المنظر نتانیاهو و دستگاه اطلاعاتی موساد بزنیم که به چندساعت نکشید صدای این سیلی به گوش جهانیان علیالخصوص رسانهها رسید.
بلافاصله بعد از این که این قسمت از سخنرانی نتانیاهو رو همکارمون ترجمه کرد و بلند شدیم بخاطر این پیروزی و اخبار جعلی که به پرستوی بدبخت موساد آناهیتا نعمت زاده دادیم و برای نتانیاهو بردیم، با ریاست و معاونت و مدیر کل واحد خودم یعنی سیف هم و در آغوش گرفتیم. خیلی خوشحال بودم. از ریاست کل اجازه گرفتم تا برگردم دفترم تا به ادامه کارم برسم.
قبل از رفتن، رییس کل و همه همکاران ازم بابت این پرونده و سرکارگذاشتن نتانیاهو تشکر کردن و همونجا لوح تشکر و هدیهای رو بهم لطف کردند دادند و از همه تشکر کردم، بعدش برگشتم دفترم.
وقتی برگشتم اتاقم تماس گرفتم با بهزاد. بهش گفتم همین الان با روابط عمومی ستاد هماهنگ کنه و کاری که از قبل هماهنگ کردیم و به دستشون برسونه تا بدن به صدا و سیما و خبرگزاریها.
همچنین قرار شد در اختیار چندتا پایگاه اطلاع رسانی بچههای انقلابی که اسمشون و قبلا دادم هم بگذارند تا در اینستاگرام و توییتر و... روی این موضوع #تورقوزآباد موج ایجاد کنند و حتما تاکید بشه که اینجا قالیشویی هست تا صداوسیما هم بره مستند تهیه کنه.
حالا دیگه یه نفس راحت کشیده بودم.
در کمتر از چندساعت، اطلاعات دروغی که نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرد، تبدیل به تیتر یک رسانههای جهان شد و تا مدتها همه به اسراییلیهای غاصب میخندیدند.
اما شاید بپرسید سرنوشت پرستوی موساد چی شد؟
دوماه بعد از سخنرانی افتضاح نتانیاهو، آناهیتا نعمت زاده پرستوی موساد به دلیل اینکه اخبار دروغ برای اسراییل برد، به شدت توسط موساد تحت شکنجههای روانی و فیزیکی قرار گرفت و به دلیل عدم اجرای درست کارهای تعریف شده توسط موساد خانه نشین شد و به زباله دان تاریخ پیوست و بار دیگر، ملت و سربازان گمنام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف موفق شدند تا استکبار را شکست دهند.
#قالیشویی_تورقوزآباد
به زودی با یک مستند داستانی امنیتی دیگر در خدمت شما هستیم.
یاعلی مدد.
@negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌷اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ بتوفیقِكَ یا هادیَ المُضِلّین.
🌸خدایا یارى كن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و بركنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان و روزیم كن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان
@negaheqods
🍃
🌺🍃
🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرقه؛ کلیدِ نفوذ و به بردگی گرفتن جامعه
فرقه چیست | قسمت سوم
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods
#سلام_مولا_جانم♥️
خیالت را نفس میکشم؛
این عطرهوای توست
که هر صبح
دلتنگی هایم را
به دست باد میسپارد...
سلام ای رویای صادقه من؛
کِی محقق میشوی؟
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
@negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و دو: کوه نور در قلعه آشوک احمدشاه دُرّانی در سال ۱۷۷۳ میلادی از
برگی از داستان استعمار
قسمت نود و سه: بازگشت الماس
پس از پیروزی در میسور، کمپانی از سویی به جنگ با ماراتاها در غرب هند فکر میکرد و از طرفی به نفوذ در افغانستان؛ تا پادشاهی بر تخت بنشیند که با انگلستان متحد شده، چشم طمعی به هند نداشته باشد.
جنگهایی که در این کشور بر سرتاج و تخت در میگرفت این فرصت را به انگلیسیها میداد تا با یکی از مدعیهای سلطنت پیمان ببندند و از او حمایت کنند، به شرط آنکه او هم امنیت مرزهایش با هند را تضمین کند.
جنگ قدرت در افغانستان پایانی نداشت، محمودشاه که برادرش زمان شاه را کور کرده بود، پس از مدتی به دست شجاع میرزا، برادر دیگرش برکنار شد و به زندان افتاد.
شجاع میرزا که اینک شاه شجاع شده بود، برادر نابینای خود، زمان شاه، را از زندان آزاد کرد و زمان شاه نیز برای جبران محبت او محل پنهان کردن کوه نور را به او اطلاع داد.
شاه شجاع گروهی از سربازان زبدهاش را به سوی قلعه آشوک فرستاد.
آنها آشوک را دستگیر کرده و گردن زدند و کوه نور و جواهرات را به شاه شجاع رساندند.
در فوریه ۱۸۰۹ میلادی، نمایندگان کمپانی هند شرقی به ریاست فردی به نام«مانت استوارت الفينستون»به دیدار شجاعشاه رفتند، آنها باید قرارداد دوستی کمپانی با افغانستان را با پادشاه جدید امضا میکردند.
الفینستون متوجه شد که شاهشجاع عاشق تجملات شاهانه است، او بر تختی طلایی نشسته بود و دستبندی به دست داشت که الماس درشت کوه نور روی آن میدرخشید.
اما همه این شکوه و جلال موقت بود.
محمود، پادشاهی که به دست شجاعشاه عزل شده بود پس از مدتی با کمک چند قبیله افغان به کابل حمله کرد و شجاعشاه را از سلطنت کنار زد.
شاه شجاع به سوی کشمیر که در آن زمان یکی از ایالتهای افغانستان بود گریخت و همسر و خانواده اش را به سوی ایالت پنجاب هند فرستاد؛ درحالی که کوهنور را به همسرش سپرده بود.
شاه شجاع در کشمیر نتوانست پناهگاهی مناسب پیدا کند.
عطامحمدخان، حاکم کشمیر، شاه آواره را دستگیر کرد تا به زبان ساده کوه نور را به چنگ آورد.
در پنجاب، وفا یکم همسر شجاع شاه به دربار لاهور رفت و به رنجیت سینگ پناه آورد.
او به رنجیت سینگ قول داد که اگر همسرش را از چنگال حاکم کشمیر آزاد کند کوه نور را به او خواهد داد.
سپاهیان پنجاب به سرعت راهی کشمیر شدند و مکانی را که شاه شجاع در آن اسیر بود در محاصره گرفتند مدافعان قلعه نتوانستند مدت زیادی مقاومت کنند، قلعه تسلیم شدند و سربازان پنجابی در سیاه چالهای آن، شاه شجاع را پیدا کردند و با خود به لاهور بردند، اکنون همسر شاه شجاع باید به عهدش وفا میکرد.
کوه نور سرانجام به حاکم پنجاب رسید.
در این اوضاع انگلیسیها همان طور که حوادث افغانستان را زیر نظر داشتند در هند به جنگ با آخرین حریف سرسختشان مشغول بودند.
ماراتاها مردمی جنگجو و بیباک بودند که نبرد انگلستان با آنها هفده سال طول کشید، شاید همین سلحشوری ماراتاها باعث شده بود انگلیسیها تا سالیان دراز از رودررویی با آنها پرهیز کنند و تنها هنگامی به تصرف سرزمین آنها فکر کردند که جای پای خود را در بخشهای دیگر هند محکم کرده بودند.
جنگ سربازان کمپانی با ماراتاها از ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۷ به طول انجامید، انگلیسیها نبردهای دشواری را در این سالها تجربه کردند و چندین بار به سختی شکست خوردند.
سرانجام از اختلافهایی که بین چند طایفه اصلی ماراتاها به وجود آمده بود استفاده کردند و توانستند مقاومت هر طایفه ای را به صورت جداگانه درهم بشکنند و قلمرو آنها را نیز به مناطقی که تحت کنترل کمپانی بود اضافه کنند.
اکنون سراسر شبه قاره هند، به جز ایالت پنجاب، در تصرف انگلیسیها بود تا آنجا که دولت انگلیس فردی را به عنوان فرماندار کل هندوستان منصوب کرده بود...
@negaheqods
⭕️روایتی از یک عملیات سری نیروی قدس سپاه در عراق
در سال 2003 میلادی عراق با حمله یک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا و انگلیس در حال سقوط بود که نیروهای اصلی حملهکننده به عراق شامل ارتشهای آمریکا، انگلیس و لهستان بودند اما ۲۹ کشور دیگر از جمله ژاپن، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا و… با فرستادن بخشی از نیروهای نظامی و لجستیکی خود به همراهی با نیروهای ائتلاف، در اشغال عراق نقش داشتند و برخی شرکتهای پیمانکار تأمین نیروی نظامی و امنیتی، با فرستادن دهها هزار نفر از نیروهای خود که دارای تابعیت کشورهای مختلف بودند، مسئولیت تأمین امنیت بخشهای وسیعی از مراکز مهم تجاری عراق از جمله چاهها و مراکز پالایش نفت را بر عهده گرفتند؛ در این هنگام تئوریسینهای امنیتی ایران طرحی پیچیده و دقیق برای استفاده از فرصت پیش آمده برای ایجاد قدرت در راستای منافع ملی ارائه کردند که نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مأموریت به اجرای آن یافت.
🔸هشتم آوریل سال 2003 میلادی
🔸ساعت حدود ٠٧:۴٠دقیقه به وقت عراق
💢 نیروهای ویژه و زبده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با لباس مبدل در چندین ساختمان درون کامیون ها منتظر دستور آغاز عملیات بودند.
💢 راهبرد عملیات چنین تعریف شده بود که همزمان با حمله ائتلاف آمریکایی و تصرف منطقه به منطقه، نیروها با نفوذ به چند مکان مهم در بغداد، اقدام به پاکسازی و انتقال اسناد و مدارک مهم به ایران، پیش از دست یابی نیروهای آمریکایی به آن ها کنند. چرا که در زمان حمله ائتلاف به عراق، تصرف اماکن حساس و مهم بر عهده نیروهای آمریکایی بود.
💢 طبق گزارشات منبع خبری در بغداد،سرتاسر عراق تحت چتر اطلاعاتی دو سازمان جاسوسی سیاCIA آمریکا و MI6 انگلیس بود و کلیه تحرکات به دقت مورد پردازش قرار می گرفت، لذا انجام عملیات با مشکلات متعددی نیز رو به رو بود.
💢 با آغاز حمله نیروهای ائتلاف و درگیری و آشفته شدن اوضاع، نیروهای سپاه قدس که درون کامیون ها منتظر آغاز عملیات بودند به چندین مقر و ساختمان نفوذ کردند که سه مقر وزارت امور خارجه، استخبارات و یک مقر زیرمجموعه ریاست جمهوری دارای اهمیت ویژه ای بود به گونه ای که در جلسه توجیهی به نیروهای سپاه قدس اعلام شد به دليل اهمیت ویژه عملیات، نیروها در صورت نیاز مجاز به درگیری با نیروهای آمریکایی هستند لکن به هیچ وجه نباید هویت ایرانی افراد شناسایی شود.
💢 طبق زمان سنجی معین شده در طرح عملیات نیروها کمتر از ١٠ دقیقه فرصت برای پاکسازی و تخليه کلیه اسناد و مدارک و هارد دیسک های مهم داشتند و پس از آن نیروهای آمریکایی با عملیات هلی برن مقر ها را تصرف می کردند.
💢 عملیات پاکسازی و تخلیه اسناد بیش از آنچه که محدوده زمانی سبز تعیین شده بود زمان می برد و بدین جهت که از اولویت بالایی برخوردار بود برای نیروهای آمریکایی نیز تصرف آن ها در اولیت قرار داشت.
💢 بار دیگر یکی از الطاف الهی و نگاه ویژه مولایمان حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه نصیب سربازان وطن شد و نیروهای آمریکایی دچار غفلت شده و در ابتدای حمله به موزه ملی عراق که اهمیت چندانی نداشت یورش بردند و این تعلل نیروهای آمریکایی فرصت خوبی در اختیار نیروهای سپاه قدس قرار داد تا کلیه اسناد و مدارک و هارددیسک های مهم را تخلیه کنند و تنها1 دقیقه پس از خروج نیروها از مقر ها، نیروهای آمریکایی به مقر های خالی و پاکسازی شده یورش بردند!
🔺در نتیجه این عملیات پیچیده و موفق، اطلاعات بسیار مهم زیادی به دست آمد که نه تنها در ایران بلکه در کشور های دوست و همسایه نیز مورد استفاده و تبادل قرار گرفت.
@negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌺اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الكِرامِ بِطَوْلِكَ یا ملجأ الآمِلین.
🌸 خدایا روزیم كن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت كریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان
@negaheqods
🍃
🌺🍃
🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃
🟡پویش همگانی #لحظه_طلایی
💠 در لحظه تحویل سال ۱۴۰۳ شمسی
مثل هر سال، همه باهم دعای فرج ( إلهی عَظُمَ البَلاء) را برای رسیدن به لحظهی تحویلِ جهان به دست صاحب جهان، قرائت میکنیم.
@negaheqods