فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای از افتخارات جمهوری اسلامی ایران
ایران یکی از 10 کشور برتر جهان در درمان ناباروری
امروز از بسیاری کشورها برای درمان ناباروری به ایران سفر می کنند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیستم لاک پشت پیر تا همین چند سال پیش ، سالهای دهه ۱۹۶۰ میلادی ، لاک
برگی از داستان استعمار
قسمت بیست و یکم
ماهی گیران سیاه
هنری ، شاهزاده پرتغالی ، عاشق دریانوردی و کشف سرزمینهای جدید بود .
او بود که پای پرتغالی ها را به اقیانوس ها باز کرد و با پیشروی در ساحل آفریقا، بـه طـرف جنوب اقیانوس اطلس، به همه ثابـت کـرد کـه آفریقا بسیار بزرگ تر از آن است که آنها فکر میکرده اند.
هنری دل باختـه طـلا، عـاج و فلفل آفریقا بود ؛ اما افریقا جذابیت دیگری هـم بـرای او داشت، برده.
قبایل آفریقایی در جنگ همیشگی باهم بودند و قبیله پیروز ، مردان و زنان قبیله شکست خورده را به بردگی می گرفت.
گاهی آن ها را نزد خود نگه می داشت و گاهی می فروخت آفریقایی ها نژادی نیرومند و سخت کوش بودند و هنری فکر میکرد به نیروی کار آنها در پرتغال نیاز دارد.
برای همین ، به یکی از دریانوردانش ، به نام آنتائو گونکالوس ، دستور داد به شکار برده در سواحل آفریقا برود.
گونکالوس در ساحل غربی قاره کشتی راند و هنگامی که به ساحل سنگال رسید، مردان و زنانی که مشغول ماهیگیری بودند، توجهش را جلب کردند.
کلبه های کوچک ماهیگیران که با چوب و پوشال ساخته شده بودند در ساحل دیده می شد.
گونکالوس تا شب صبرکرد.
ماهیگیران پیش از غروب آفتاب به ساحل برگشتند.
اکنون آن ها درون کلبه های خود جمع شده بودند و در نقاط دیگر ساحل و دریا پراکنده نبودند.
هنگامی که هوا کاملا تاریک شد، قایق های پرتغالیها از بدنه کشتی جدا شدند و به طرف ساحل به راه افتادند؛ گونکالوس دستور حمله را صادر کرده بود.
سربازان پرتغالی به کلبه ها حمله کردند.
چهار مرد را کشتند و ده زن ، مرد و کودک را اسیر کردند و به کشتی بردند.
کشتی پرتغالی ها با این ده برده به طرف لیسبون بادبان برافراشت.
در لیسبون، شاهزاده هنری از دیدن این ده بـرده، که زنجیـر بـه گـردن و پاهایشان بسـته شـده بـود و از کشتی بیرون می آمدند ، بسیار شادمان شد.
گونکالوس برای اجرای این عملیات پیروزمندانه لقب شوالیه گرفت و نشان «مسیح» به او اهدا شد.
این واقعه در سال ۱۴۴۱ رخ داد .
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
پنجمین دوره انتخابات مجلس
آنچه در پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۷۴ و پس از آن در مجلس پنجم شورای اسلامی رخ داد، پیش زمینه ای برای پیروزی دوم خرداد بود. محور انتخاباتی کاندیداها در انتخابات های مجالس چهارم و پنجم، دولت سازندگی و تایید یا نقد آن بود. اما بر خلاف مجلس چهارم که محل پیروزی جامعه روحانیت مبارز به عنوان حامیان دولت هاشمی بود، مجلس پنجم به جایگاهی برای رقابت جامعه روحانیت به عنوان منتقد دولت سازندگی و به ویژه سیاست های فرهنگی آن و حزب کارگزاران نوظهور به عنوان حامی دولت رفسنجانی تبدیل شد. حزب کارگزاران که برخی آن را انشعاب دیگری از جامعه روحانیت مبارز می دانند، توانست در مجلس پنجم پیروزی قابل توجهی به دست بیاورد، چنانکه حجت الاسلام ناطق نوری به عنوان سرلیست جامعه روحانیت و فائزه هاشمی یکی از اعضای حزب کارگزاران تنها افرادی بودند که در مرحله اول انتخابات در شهر تهران توانستند با کسب آراء لازم به مجلس راه یابند. بنابراین تاسیس حزب کارگزاران که در مطبوعات دهه ۷۰ به عنوان ” راست مدرن” شهرت یافته بود، نقطه عطف مجلس پنجم بود. برخورد و عملکرد مجلس چهارم با دولت هاشمی و همچنین رقابت های انتخاباتی مجلس پنجم باعث فاصله دولت هاشمی با جامعه روحانیت مبارز شد. استیضاح ایرج فاضل، وزیر بهداشت و درمان، و رای عدم اعتماد به وی، رای عدم اعتماد به سیدمحسن نوربخش، وزیر امور اقتصاد و دارایی، انتقاد فزاینده از غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، و استیضاح عبدالله نوری، وزیر کشور و وزرای جهاد سازندگی و راه و ترابری و تشکیل هیئت تفحص از صدا و سیما از جمله اختلافات مجلس چهارم و دولت سازندگی بود.
با آغاز رقابت های انتخاباتی، در بین اعضای جامعه روحانیت مبارز درباره لیست این گروه در انتخابات اختلاف پیش آمد. در پی تشدید این اختلاف ها، آیت الله هاشمی به پیشنهاد حسن حبیبی، معاون اول رییس جمهور، در نامه ای از جامعه روحانیت خواست که نام پنج نفر از افرادی که بر سر آنها اختلاف بود را در لیست خود جای دهد تا همکاران دولت از دادن لیست جداگانه امتناع کنند. اگرچه در آغاز حضور ۴ نفر از افراد مورد نظر دولت( عبدالله نوری، مرتضی الویری، مجید انصاری و فائزه هاشمی) در لیست مورد قبول جامعه روحانیت قرار گرفت اما پس از آن به دلیل مخالفت جمعیت موتلفه اسلامی، این پیشنهاد از سوی جامعه روحانیت رد شد. بدین ترتیب ده نفر از وزرای دولت( اسماعیل شوشتری، محمدعلی نجفی، مرتضی محمدخان، عیسی کلانتری، سیدمحمد غرضی، بیژن زنگنه، غلامرضا فروزش، محمدرضا نعمت زاده و غلامرضا شافعی)، چهار نفر از معاونان رییس جمهور( مصطفی هاشمی طباء، رضا امر اللهی، عطاء الله مهاجرانی و محمد هاشمی رفسنجانی)، محسن نوربخش رییس کل بانک مرکزی و غلامحسین کرباسچی شهردار تهران، در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۷۴ با صدور بیانیه ای با شعار” عزت اسلامی، تداوم سازندگی و آبادانی ایران” تشکیل حزب کارگزاران سازندگی ایران را اعلام کردند. حضور برخی وزرا و معاونان دولت در این حزب باعث اعتراض جناح راست و نمایندگان آن در مجلس شد. آنها این موضوع را دخالت دولت در انتخابات مجلس می دانستند. همچنین تبلیغات گسترده کارگزاران در تهران باعث شد محمدرضا باهنر یکی از نمایندگان تهران در مجلس چهارم، بحث هزینه تبلیغات و تخفیف شهرداری به این حزب را به دلیل حضور شهردار تهران در لیست کارگزاران مطرح کند. پس از بالا گرفتن این اختلافات بین نمایندگان جناح راست و اعضای کارگزاران، رهبر انقلاب به عدم حضور وزیران در حزب کارگزاران فرمان داد. در نتیجه با حذف ۱۰ نفر از وزیران، کارگزاران به ۶ نفر که شامل ۵ معاون رییس جمهور و شهردار تهران بود محدود شد.
با وجود آنکه برخی از احزاب مانند مجمع روحانیون مبارز به علت رد صلاحیت عده ای از نامزدها توسط شورای نگهبان از حضور در انتخابات کناره گیری کردند؛ پنجمین دوره انتخابات مجلس با فعالیت پررنگ گروه های سیاسی و حزب های دیگر و مشارکت قابل توجه مردم برگزار شد. از میان ۵۳۶۵ کاندید شرکت در انتخابات، ۳۲۷۶ نفر توسط شورای نگهبان از ۱۹۶ حوزه انتخابیه برای کسب ۲۷۰ کرسی نمایندگی مجلس تایید صلاحیت شدند و از مجموع ۳۴٬۷۶۳٬۹۲۷ نفر واجد شرایط رای ریزی مجموع ۲۴٬۶۸۲٬۳۸۶ رای معادل ۷۱٪ به صندوقها ریخته شد. مردم با مشارکت ۷۱ درصدی در انتخابات، بالاترین میزان مشارکت در انتخابات های مجلس شورای اسلامی را رقم زدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری:
انتخابات یک سرمایه گذاری عظیم ملت ایران است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
المیادین از هدف قرار گرفتن دو کشتی اسراییلی در اقیانوس هند خبر داد.
طبق گزارشها، هردو شناور حامل مقادیر قابلتوجهی نفت به مقصد سرزمینهای اشغالی بودهاند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🔹تازه ترین خبرهای انتخاباتی کشور و شهرستان قدس را در کانال انتخابات قدس دنبال کنید...
💠خبر، گزارش، تحلیل و مصاحبه با صاحب نظران
از دوستان و آشنایان خود برای پیوستن به کانال انتخابات قدس دعوت کنید...
💢همین الان عضو شوید
https://eitaa.com/entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
♦️سلام امام زمانم
🔹سلام آقای جانم
🔹در رَگِ غیرَتِ مَن دَرد اگر جارے بود
🔹گریہهاے منِ دلتَنگ اَگر کارے بود
🔹صُبح برگشتنتان دیر نَباید مےشد
🔹در قُنوت من اگر خواهِش بسیارے بود
🔹یـابـنالحسن
🔹صبحت بخیر آرام جانم
🔹خوش آن صبحی که با طلوع تو روشن شود
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
خداي تعالي ميفرمايد: خداوند سخت به خشم ميآيد كه چيزي بگوييد و به جاي نياوريد.
از شتاب كردن در كارها پيش از رسيدن زمان آنها بپرهيز و نيز، از سستي در انجام دادن كاري كه زمان آن فرا رسيده است و از لجاج و اصرار در كاري كه سررشتهاش ناپيدا بود و از سستي كردن در كارها، هنگامي كه راه رسيدن به هدف باز و روشن است، حذر نماي. پس هر چيز را به جاي خود بنه و هر كار را به هنگامش به انجام رسان.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مقام معظم رهبری:
دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!
۱۹ دیماه، سالگرد شهدای عرفه گرامیباد
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
سالگرد عملیات کربلای پنج است و کربلای پنج یعنی چه؟! از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای ۵ که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... میگویند : ستارگان آسمان بالای سر #شلمچه ، صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است!
خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ و....
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🌹سلام مولای ما ، مهدی جان
چه دلنشین است صبح را با نام شما آغاز کردن و با سلام بر شما جان گرفتن و با یاد شما پرواز کردن ...
چه روح انگیز است با آفتاب محبت شما روییدن و با عطر آشنای حضورتان دل به دریا زدن و در سایه سار لبخند زیبایتان امید یافتن ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
و بپرهيز از اينكه به خود اختصاص دهي، چيزي را كه همگان را در آن حقي است يا خود را به ناداني زني در آنچه توجه تو به آن ضروري است و همه از آن آگاهاند. زيرا بزودي آن را از تو ميستانند و به ديگري ميدهند. زودا كه حجاب از برابر ديدگانت برداشته خواهد شد و بيني كه داد مظلومان را از تو ميستانند. به هنگام خشم خويشتندار باش و از شدت تندي و تيزي خود بكاه و دست به روي كس بر مدار و سخن زشت بر زبان مياور و از اينهمه، خود را در امان دار باز ايستادن از دشنامگويي و به تاخيرافكندن قهر خصم، تا خشمت فرو نشيند و زمام اختيارت به دستت آيد، و تو بر خود مسلط نشوي مگر آنگاه كه بيشتر همت ياد بازگشت بهسوي پروردگارت شود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۵۱ روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۱۱- پایبندی به وحدت و انسجام ملی
شاخص مهم دیگر و دارای سهم تعیین کننده در اتحاد ملی است که دلسوزان کشور همواره بر آن پای فشرده و منافع عمومی و وجاهت چهره ملت ایران در چشم جهانیان را در گرو آن دانسته اند این توصیه عینا به دیگر قوای کشور و همه ی اشخاص و نهادهای مسئول نیز متوجه است همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
پنجمین دوره انتخابات مجلس آنچه در پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۷۴ و پس از آن در مجل
همانطور که اشاره شد، در این دوره از انتخابات، گروه های سیاسی مختلفی حضور فعال داشتند. اگرچه مجمع روحانیون مبارز با انصراف از شرکت در انتخابات فقط به تشویق مردم به حضور در انتخابات بسنده کرده بود، گروه های سیاسی دیگر چون سازمان مجاهدین انقلاب، دو تشکل نوظهور کارگزاران و جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب، دو تشکل زنانه، مجامع دانشگاهی لیست های مختلفی برای شرکت در انتخابات ارائه کردند. با این حال رقابت اصلی بین چهار طیف سیاسی شامل جامعه روحانیت مبارز، کارگزاران سازندگی، ائتلاف خط امام و جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی بود.
با وجود آنکه مجمع روحانیون مبارز با محور خواندن آیت الله هاشمی رفسنجانی در حذف جناح چپ و همچنین در نتیجه رد صلاحیت های شورای نگهبان، لیستی برای شرکت در انتخابات ارائه نداد؛ برخی از اعضای این گروه به صورت مستقل برای نمایندگی مجلس ثبت نام کردند، و از میان آنها حجت اسلام مجید انصاری و محمود دعایی توانستند به مجلس پنجم شورای اسلامی راه یابند. با وجود آنکه مجمع روحانیون مبارز به انتقاد شدید علیه جناح راست به ویژه از طریق روزنامه سلام می پرداخت، جناح راست به حضور مجمع روحانیون و حتی ائتلاف آن با جامعه روحانیت مبارز در انتخابات مجلس پنجم تمایل داشت. چنانکه حجت الاسلام ناطق نوری، رییس مجلس چهارم، با تشویق مجمع روحانیون به شرکت در انتخابات خطاب به آنها گفت که اگر در انتخابات شرکت نکنند، مجلس پنجم با خطر ورود لیبرال ها و تکنوکرات ها روبه رو و تاریخ مشروطه تکرار خواهد شد. با این حال مجمع روحانیون مبارز از ارائه لیست برا انتخابات اجتناب کرد و تنها به درخواست از مردم برای شرکت در انتخابات اکتفا نمود.
علی محمد غریبانی، عضو شورای هماهنگی گروه های خط امام اعلام کرده بود که مجمع نیروهای پیرو خط امام(دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی مدرسان و انجمن اسلامی معلمان) به دلیل عدم آمادگی و فرصت کافی برای تبلیغ و ارائه برنامه لیستی اعلام نمی کند. اما آنها در نهایت تحت عنوان ائتلاف خط امام که متشکل از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان و انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها بود، فهرستی ۳۰ نفره برای شرکت در انتخابات ارائه کردند. لیست آنها فقط ۸ نفر مشترک با گروه های دیگر به ویژه حزب کارگزاران داشت و بقیه شامل اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مانند بهزاد نبوی و محمد سلامتی یا چهره های دانشگاهی همچون داود سلیمانی، سعید حجاریان، مصطفی معین و …. می شد.
حزب کارگزاران نیز که آن زمان با نام “جمعی از کارگزاران سازندگی” فعالیت می کرد، با شعار “تداوم سازندگی، آبادانی ایران” لیستی ارائه داد که عموم اعضای آن پژوهشگر، اندیشمند و روزنامه نگار بودند. لیست آنها دربرگیرنده اعضای حزب کارگزاران (مانند حجت الاسلام عبدالله نوری به عنوان سرلیست، فائزه هاشمی و مرتضی الویری)، عده ای از اعضای مجمع روحانیون مبارز (همچون حجج اسلام محمود دعایی و مجید انصاری) و همچنین برخی از شهرداران و معاونین شهرداری بود.
در مقابل جامعه روحانیت مبارز نیز به عنوان سردرمدار جناح راست برای شرکت در انتخابات لیست خود را ارائه داد و گروه های همسو با آن از آن حمایت کردند. این گروه ها که شامل جمعیت موتلفه اسلامی، جامعه زینب (س)، جامعه وعاظ، جامعه اسلامی مدرسین، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی کارگران، اصناف و بازار تهران، جامعه اسلامی فرهنگیان و جامعه اسلامی دانشجویان می شدند؛ قصد داشتند یک حزب ائتلافی فراگیر تشکیل دهند که با مخالفت آیت الله مهدوی کنی مواجه شد. حمایت برخی از اعضای جامعه روحانیت از حزبی شدن آن و اختلاف های شکل گرفته در نتیجه آن باعث شد آیت الله مهدوی کنی از دبیرکلی جامعه روحانیت استعفا دهد. پس از آن به دلیل اینکه آنها نتوانستند یک دبیرکل جدید انتخاب کنند، مهدوی کنی به سمت خود بازگشت و طرح حزب فراگیر در جناح راست با شکست مواجه شد. بنابراین جامعه روحانیت مبارز تهران با شعار ” پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری، حمایت از هاشمی” و “عدالت اجتماعی و توسعه، مشارکت مردمی و نظارت” برای شرکت در انتخابات فهرست اسامی مورد نظر خود را اعلام کرد که به جز ۵ نفر( حجج اسلام معزی و اکرمی و آقایان بادامچیان، زرگر و دانش جعفری) بقیه همان لیست جامعه روحانیت برای انتخابات مجلس چهارم اسلامی در شهر تهران بودند. این ۵ نفر جدید جایگزین محمد هاشم رهبری، محمود صابر همیشگی، رجائی خراسانی و دو عضو جامعه روحانیت که در این دوره نامزد نشده بودند(حجج اسلام عمید زنجانی و غیوری) شدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و یکم ماهی گیران سیاه هنری ، شاهزاده پرتغالی ، عاشق دریانوردی و
برگی از داستان استعمار
قسمت بیست و دوم: معلم ملکه
جان هاوکینز قاچاق فروشی انگلیسی بود که با کشتی بین انگلستان ، آفریقا و سواحل آمریکای مرکزی رفت وآمـد و کالاهایی را بیـن سـه قـاره جابه جا می کرد .
تبحر و استادی هاوکینز در قاچاق کالا به بندرها بود ؛ اینکه کالایش را وارد سرزمین مقصد کند و پول گمرک را نپردازد . هاوکینز با رفت وآمـد زيـاد بـيـن سـه قـاره متوجـه سـود هنگفتی شد که پرتغالی ها و پس از آن ها اسپانیایی ها از تجارت برده می بردند . کسانی که برده های سیاه را از آفریقا به مستعمرات اسپانیا در آمریکای مرکزی می بردند ، سود بی نظیری دریافت می کردند . هاوکینز تصمیمش را گرفت و کشتی اش را به سوی سواحل آفریقـا بـرد .
در آفریقا متوجه شد که تاجران بـرده ، آن ها را چند برابر قیمتی که از رئیس قبایل و شکارچیان انسان خریده بودند در ساحل بـه فـروش می رساندند ؛ پس بهتر نبود این راه را خودش می پیمود تا ایـن سـود هـم بـه جـيـب خـودش وارد می شد ؟!
هاوکینز می دانست که بازرگانان برده فروش با رئیس قبیله ها معامله می کنند و اسیران جنگی آن ها را می خرند.
او تصمیم گرفت همراه ملاحان کشتی اش ، درحالی که همه سلاح همراه داشتند ، در جنگ یکی از قبیله ها با قبیلۂ دیگر مشارکت کنـد و ملاحان و تفنگ هایشان را در خدمت رئیس قبیله قرار دهد ؛ به شرطی که او هم اسیران را به انگلیسی ها ببخشد.
رئیس قبیله پذیرفت . جنگ آغاز شد و خیلی زود پیروزی نصیب کسانی شد که سلاح آتشین داشتند ؛ یعنی انگلیسی ها و متحدانشان . غـارت خانه ها و حیوانات سهم سپاهان شد و اسیران در اختیار انگلیسی ها قرار گرفتند.
هاوکینز با این نقشه و بدون کمترین هزینه ای سواحل گینه را با سیصد برده به طرف آمریکای مرکزی ترک کرد .
او در آمریکا برده ها را به اسپانیایی ها فروخت و کشتی اش را پر از نیشکر ، پنبه و تنباکو کرد و راه انگلستان را در پیش گرفت بازرگانان انگلیسی بارهای هاوکینتر را به قیمت خوبی از او خریدند .
مردی که سرمایه اولیه اش در آغاز این سفر تقریباً صفر بود ، به درآمدی باورنکردنی دست یافته بود چیزی نگذشت که آوازه سفر پرسود هاوکینز در محافل تجاری لندن پیچید و به گوش ملکه الیزابت هم رسید.
ملکه ، پیش از این ، از تجارت انسانی که پرتغالی ها و اسپانیایی ها به راه انداخته بودند ابراز تنفر می کرد اما هنگامی که با یک حساب ساده متوجه سود هنگفت جان هاوکیز شد ، او را به دربارش دعوت کرد.
ملکه باید مردانی را که برای افزایش قدرت اقتصادی انگلستان تلاش می کردند تشویق می کرد.
برای همین ، به هاوکينز لقب شوالیه داد و اجازه داد خودش از میان اشیای قیمتی درون دربار هدیه ای را انتخاب کند.
هاوکینر سپری را که نقش برده ای زنجیر شده روی آن بود برگزید .
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۵۱ روز تا #جشن_انتخابات💐
گوشه ای از افتخارات جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران اولین کشور دارای توانایی شبیه سازی ژنتیکی در غرب آسیا
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۵۱ روز تا #جشن_انتخابات💐
مقام معظم رهبری:
حضور مردم در صحنه؛ این باید ترویج بشود. هر کسی صدایی دارد هر کسی زبان گویایی دارد؛
هر کسی مخاطبی دارد، هر کسی میتواند اثر بگذارد باید روی این زمینه کار کند. و تواصوا بالحق. این حق است. تواصی به حق وظیفهی همه است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مستند داستانی امنیتی عاکف
قسمت اول
جمعه/ اذان صبح/ منزل مادرم...
آلارم گوشیم به صدا اومد... صدای دلنشین استاد مرحوم صفایی حائری هست که داره نکات دلنشینی رو درمورد غلام امام حسین فرمایش میکنه:
«جُون غلام سیاهی از مایَملک ابوذر باقی مونده. بعد از اینکه آزاد شد غلام امیرالموئمنین شد، وَ بعد غلام امام حسن شد وَ بعد از امام حسن هم غلام امام حسین بود. جُون پیر شده... در کربلا، وقتی علی اکبر از امام حسین اذن میدان خواست، حضرت اذن میدان داد! اما وقتی جناب جُون از او اذن میدان خواست، حضرت فرمود: من آزادت میکنم، برو کمی برای خودت زندگی کن. این غلام به امام حسین عرض کرد آقا، من چون چهره ام سیاه هست، بدنم بوی بد میده، بی اصل و نسبم نمیزاری برم برات بجنگم؟ خلاصه امام حسین بهش اذن میداد داد، او رفت و جنگ نمایانی کرد وَ شهید شد، امام حسین رفت بالای سرش.. دعایی کرد! جُون چهره اش سفید شد، بوی بدنش خوشبو شد و...»
به زور بیدار شدم... آلارم گوشی رو قطع کردم و سپس نگاهی به ساعت انداختم. 5:03 صبح بود. از اتاقم اومدم بیرون دیدم مادرم داره قرآن میخونه. سلام علیکی کردم و رفتم مسواک زدم، بعدش وضو گرفتم آماده شدم برای اقامه نماز صبح.
وقتی نمازم و خوندم، ده دقیقه ای رو وقت گذاشتم مطالب دو روز اخیری که ادمین ها در کانال خیمه گاه ولایت گذاشتن و به طور گذرا و چشمی چک کردم.
همینطور که مشغول چک کردن محتوای کانال بودم، صدای در اومد... میدونستم مادرم هست. چون غیر از ما، کسی توی خونه نبود. گفتم:
+بفرما حاج خانوم.
مادرم در و باز کرد... نگاهی بهم انداخت گفت:
_ قبول باشه نمازت.
+فدای شما. قبول حق باشه. از شما هم قبول باشه. چیزی شده مادر؟
_امروز میری اداره؟
+ نه دورت بگردم. میخوام یه تُوکِ پا برم خونه خودم. این مدت دوماه که از فوت فاطمه زهرا گذشته، بعد از اینکه به اصرار شما و حاج کاظم اومدم اینجا، فقط سه چهار بار به خونه خودم سر زدم. فکر کنم الآن کلی تار عنکبوت بسته. برم ببینم چه خبره و شارژ ماهیانه ی ساختمون و پرداخت کنم و یه کمی هم به کارام برسم!
_کی میخوای بری؟
+چطور؟
_گفتم اگر زحمتی نیست، برو نون بگیر بیا باهم بشینیم صبحونه بخوریم.
+چشم. اطاعت میشه حاج خانوم. آخه این که زحمت نیست، رحمته و وظیفه منه.
بلند شدم لباسام و پوشیدم و رفتم دستور مادرم و انجام دادم، یه نون سنگک گرفتم برگشتم خونه. نشستیم دوتایی مشغول صبحونه خوردن شدیم...
داشتیم صبحونه میخوردیم، مادرم گفت:
_شب بر میگردی اینجا یا میری اداره؟
لیوان چای و گذاشتم روی میز، نگاهی به مادرم کردم، لبخندی زدم گفتم:
+راستش و بخوای، حاج کاظم این مدت خیلی روی من زوم کرد.. دید نمیتونم خوب کار کنم و تمرکز داشته باشم، برای همین با ریاست صحبت کرد و قرار شد دو ماه من و بفرستن مرخصی! چون من جزء نیروهایی هستم که کمترین مرخصی رو تا الآن رفتم.
_خداروشکر. خدا حفظ کنه حاج آقا کاظم رو که انقدر هواتو داره.
+آره واقعا.
_خدا رحمت کنه پدر شهیدت و، بعد از بابات، کاظم آقا عین برادر و خانومش زینب خانوم عین خواهر پشتم بودند تا شماهارو بزرگ کنم...
مادرم آهی کشید و ادامه داد:
_بعد از شهادت پدرت، خیلی تحت فشار مالی قرار داشتم. دیگه دیدم نمیتونم این وضعیت و تحمل کنم، چون تو و داداشت و دوتا خواهرت خرج داشتید! باید شکمتون و سیر میکردم! یادمه گاهی حتی توی خونمون یه لقمه نون نبود! تصمیم گرفتم برم کارگری! رفتم خونه این و اون کارگری کردم، خونه هاشون و تمیز کردم تا یه لقمه نون حلال در بیارم بزارم سر سفره بچه هام بخورن. خبرش به کاظم آقا رسید! همون شبش اومد خونمون! دیدم عصبیه! با خودم گفتم حتما اتفاقی افتاده... پشت سرش زینب خانوم اومد.. بهم اشاره زد چیزی نگم... یه هویی کاظم آقا صداش و برد بالا گفت« مگه من مرده م داری میری خونه این و اون کارگری؟ بیخود کردی رفتی خونه مردم نظافت کردی.» بعد یه هویی ساکت شد سرش و انداخت پایین. از ادبیاتی که استفاده کرد خودش شرمنده شد.
دیدم مادرم داره بغض میکنه... ادامه داد به حرفاش و گفت:
_قسمم داد به حق پدر شهیدت علی، که دیگه نرم خونه مردم کارگری... گفت خرجتون و من میدم... تا بچه هات بزرگ بشن برن سرکار... تا اینکه پدر بزرگت چندسال بعد فوت شد و زمین های اون و داییت تقسیم کرد و یه چیزی هم به ما رسید... خداروشکر دستمون رفت توی جیبمون و دیگه حاج کاظم و مدیون کردم که بهمون چیزی نده... چون نیاز نداشتیم... هیییی... بگذریم مادر. سرت و درد نیارم. حاج کاظم خیلی برای ما عزیزه.. خدا خیرش بده که تو رو توی این وضعیت تنها نمیزاره.
+خدا بهشون عمر با برکت بده و عاقبت بخیر بشن.
لیوان چای رو گرفتم، یه قلوپ دیگه خوردم، همینطور که ذهنم درگیر مشکلاتم بود، مادرم گفت:
_برنامه ت برای این دوماه چیه پسرم؟
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#قسمت_دوم
گفتم:
+دیشب خیلی فکر کردم. راستش میخوام برم ویلای سوادکوه. باید کتاب و وسیله هام و بگیرم برم اونجا تا این چندوقتی که اونجا هستم، مفصل استراحت کنم، بلکه کمی ذهنم آروم بشه. راستش دلم میخواد شماهم بیای.
_من نمیتونم بیام مادر، اما هر از گاهی با برادرت یا خواهرت و دامادت میایم بهت سر میزنیم.
دیدم فکر خوبیه.. هم تنها هستم، هم هر از گاهی خودشون میان بهم سر میزنن و میبینمشون.
بابت صبحانه از مادرم تشکر کردم و خمیازه ای کشیدم، بعدش بلند شدم رفتم اتاقم، موبایل و کیف و اسلحم و برداشتم. وسیله هام و که جمع کردم دست مادرم و بوسیدم و ازش خداحافظی کردم.
سوار ماشینم شدم رفتم سمت خونه ی خودم.
تا ظهر موندم خونه خودم. قبل از اینکه خونه رو مرتب کنم، ساکم و جمع کردم. ساعت 12 ظهر بود. تماس گرفتم با رفیقِ شفیق وَ همیشگی ام سید عاصف عبدالزهرا.
آهنگ پیشوازش داشت میخوند...
از شام بلا، شهید آوردند...
چند ثانیه ای گذشته بود که جواب داد:
_سلااااام حضرت عشق. خوبی حاجی؟
+سلام عزیز برادرم. ممنونم. تو خوبی عاصف جان؟
_شکر.
+کجایی؟
_طبق معمول اداره ام!
+چه خبر تازه؟
_هیچچی. خبر خاصی نیست.. دلم برات تنگ شده. میشه بیام ببینمت؟
+بله. چرا نشه. من خونه خودم هستم. پاشو بیا اینجا.
_عه جدی؟ کی رفتی؟
+همین امروز صبح اومدم.
_بسیار عالی. پس تا نیم ساعت دیگه پیشتم. یاعلی.
نیم ساعت بعد....
صدای آیفون اومد.. دوربین و چک کردم دیدم عاصف هست. دکمه رو زدم در پایین باز شد. درب واحد و باز کردم، دو دقیقه بعد عاصف با آسانسور رسید جلوی واحدمون.
سلام علیکی کردیم و رفتیم نشستیم...سر صحبت که باز شد گفت:
_شنیدم داری چندوقت میری و نیستی!
+خوشحالی؟
_غلط کنم.
+چقدر خبرهای مربوط به من زود میپیچه؟!!! ماشالله کلاغ ها خیلی فعالن.
_خلاصه ما اینیم دیگه! آمارت و در میاریم!
+جدیدا زیاد توی کارم سرک میکشی!
_به هرحال منم منابع خودم و دارم.
+من چندوقت تهران نیستم و دارم میرم. حواست به خودت باشه یه وقت گند نزنی. با هرکسی که میخوای روی پرونده ها کار کنی، شش دانگ حواست به کار باشه و مواظبت کن از خودت.
_چشم.
+آ بارک الله...
_راستی!!! تا یادم نرفته بهت بگم که کلاغ ها خبر نیاوردند، حاجی بهم گفت که عاکف و دارم میفرستم مرخصی دو ماهه.
+خودمم میدونستم. چون معمولا خبرهای مربوط به من جایی درز نمیکنه مگر اینکه حاج کاظم صلاح بدونه بگه.
_حالا واقعا میخوای دو ماه نیای؟
+نظر تشکیلات اینه. البته خودمم راغب هستم که یه مدتی نباشم تا ان شاءالله با قوت برگردم به کارم ادامه بدم.
_ان شاءالله که هرکجا هستی موفق باشی.. فقط یه سوال.
+جانم، بگو.
_ میتونیم با هم دیگه در تماس باشیم و ارتباط داشته باشیم؟! یا نه؟
+آره. چرا نتونیم در ارتباط باشیم. ممکنه یه جاهایی به کمک هم دیگه نیاز داشته باشیم.
_یه سوال دیگه!
+بپرس.
_تکلیف معاونت عملیات ضدجاسوسی چی میشه؟
+نترس. بعد از دستگیری هادی، تموم اون شبکه هایی که ایجاد کرده بود، در طی این مدت زیر ضربه رفتند وَ همونطور که اطلاع داری، بعضی از بچه های داخل ستاد هم دستگیر شدند!!! خداروشکر_ حجت الاسلام _انتخاب درستی کرد و حاج آقا سیف رو معرفی کرده برای مدیریت کل بخش ضدجاسوسی سازمان، که تا چندوقت دیگه، معارفه صورت میگیره.
_حالا تو در این معاونت می مونی یا میخوای بری؟
+موندن و رفتن که دست من نیست. چون تشکیلات تعیین میکنه. ولی نظر سازمان این هست فعلا واحد ضدجاسوسی باشم. اما اینکه سیف من و بپذیره یا نه، الله اعلم. حاج کاظم اخیرا بهم گفت آماده ای بری واحد مفاسد اقتصادی یا نه؟ که منم گفتم فعلا بزارید همینجا بمونم.
_یعنی معاونت مفاسد اقتصادی یا ریاست؟
+نه بابا. من درحد ریاست نیستم. همین معاونت هم از سرم زیادیه.
_پس موندگاری.
+فعلا بلی.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوتا فوق دکترا دارم، دوتا دکـترا
دوتا ارشد دارم هم از داخـــل کشور و
هم از خــــارج کشور، و... و ... ولـی
افتخار من یک چیز دیگری است...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
🇮🇷#شهید_القدس
┄┅┅❅ 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ❅┅┅┄
مقام معظمرهبری:
همه وظیفه دارند زمینه برگزاری انتخاباتی پرشور را در اسفند ماه امسال فراهم کنند.
#شهید_القدس
@entekhabatqods
⭕️ السلام علیک یا اباصالح المهدی
✨ ای مسیحای دل حضرت زهرا برگرد
آه ای ماه، به آه دل تنها برگرد!
✨ بی تو هر روز هوای دل ما بارانیست
بی تو تا صبح فرج خیر در این دنیا نیست.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
بر تو واجب آمد که همواره به یاد داشته باشی، آنچه که بر والیان پیش از تو رفته است، از حکومت عادلانه ای که داشته اند یا سنت نیکویی که نهاده اند یا چیزی از پیامبر، (صلی الله علیه و آله)که آورده اند یا فریضه ای که در کتاب خداست و آن را برپای داشته اند. پس اقتدا کنی به آنچه ما بدان عمل می کرده ایم و بکوشی تا از هر چه در این عهدنامه بر عهده تو نهاده ام و حجت خود در آن بر تو استوار کرده ام، پیروی کنی، تا هنگامی که نفست به هوا و هوس شتاب آرد، بهانه ای نداشته باشی. و جزخدای کس نیست که از بدی نگهدارد و به نیکی توفیق دهد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۵۰روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۱۲- دارای خصوصیت شجاعت
اگر آن شخص انسان معامله گر رشوه و توصیه پذیر و مرعوبی بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهای خارجی جا زد، دیگر نمی تواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آن جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معین کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و دانایی ذاتی، به شجاعت ،اخلاقی تقوای دینی و سیاسی و عقیده ی درست هم احتیاج دارد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
همانطور که اشاره شد، در این دوره از انتخابات، گروه های سیاسی مختلفی حضور فعال داشتند. اگرچه مجمع روح
در حالی که لیست جمعیت دفاع از ارزش های اسلامی نتوانست هیچ یک از نامزدهای خود را به مجلس بفرستد، از لیست ائتلاف خط امام ۴ نفر( انصاری، رمضان زاده، سرحدی و عبدالله نوری) راهی مجلس شدند که البته نام آنها در لیست کارگزاران نیز قرار داشت. خانه کارگر نیز ۱۰ نماینده در همپوشانی با فهرست کارگزاران به مجلس فرستاد و ۱۴ نامزد دیگر مشترک آن با کارگزاران نتوانستند رای لازم را کسب کنند. به طور کل برخلاف مجلس سوم که با اکثریت جناح چپ و مجلس چهارم که با اکثریت جناح راست شکل گرفتند، مجلس پنجم شورای اسلامی با وجود اکثریت نسبی جناح راست، با اقلیت قوی و قابل توجه جناح چپ روبه رو بود. نمایندگان تهران حاضر در مجلس پنجم عبارت بودند از علیاکبر ناطق نوری، فائزه هاشمی، سیدعلیاکبر ابوترابی، عباس شیبانی، مرضیه وحید دستجردی، محمدرضا باهنر، سیدعلیاکبر موسوی حسینی، حسن غفوری فرد، محمدعلی موحدی کرمانی، نفیسه فیاضبخش، قربانعلی دری نجف آبادی، سهیلا جلودارزاده، سیدمحسن یحیوی، حسن روحانی، سیدمحمود دعایی، عبدالله نوری، منیره نوبخت، علیرضا محجوب، ابوالقاسم سرحدی زاده، سیدرضا اکرمی، موسی زرگر، محمدجواد اردشیر لاریجانی، مجید انصاری، داوود دانشجعفری، فاطمه رمضانزاده، سیدمرتضی نبوی، سیدرضا تقوی، علی موحدی ساوجی، سید شهابالدین صدر، علی عباسپور تهرانیفرد و فاطمه کروبی.
پس از تشکیل مجلس اولین رقابت دو جناح سیاسی بر سر انتخابات هیئت رییسه مجلس شکل گرفت. جناح راست( فراکسیون حزب الله)با معرفی ناطق نوری و جناح چپ( فراکسیون مجمع حزب الله) با معرفی عبدالله نوری برای کسب سمت ریاست مجلس به رقابت پرداختند. با وجود آنکه کارگزاران در ابتدا فائزه هاشمی را به علت کسب آراء اکثریت در مرحله اول انتخابات برای این سمت برگزید، اما در نهایت فراکسیون مجمع حزب الله حجت الاسلام عبدالله نوری را به عنوان نامزد ریاست مجلس معرفی کرد. در نتیجه انتخابات هیئت رییسه مجلس، ناطق نوری با ۱۴۶ رای در مقابل ۹۲ رای عبدالله نوری توانست به ریاست مجلس دست یابد. با وجود حضور حسین هاشمی از لیست کارگزاران در هیئت رییسه مجلس به عنوان کارپرداز، هیچ کدام از نمایندگان تهرانی فهرست کارگزاران نتوانست در هیئت رییسه مجلس پنجم حاضر باشد. حجج اسلام موحدی کرمانی و حسن روحانی به عنوان نواب رییس مجلس و محسن یحیوی، سیدرضا تقوی، محمدرضا باهنر و غفوری فرد به عنوان اعضای دیگر هیات رییسه همه از نمایندگان جناح راست مجلس پنجم بودند.
به لحاظ آماری نسبت ورود زنان به مجلس پنجم به مراتب بیشتر از مجالس قبلی بود. تعداد زنان راه یافته به مجلس پنجم ۱۴ نفر بود؛ که از میان آنها ۷ نفر نماینده تهران( فائزه هاشمی، نفیسه فیاضبخش، منیره نوبخت، فاطمه کروبی، مرضیه وحید دستجردی، فاطمه رمضانزاده و سهیلا جلودارزاده) و ۷ نفر نماینده دیگر استانها( مرضیه دباغ از همدان، قدیسه سیدعلوی و مرضیه صدیقی از مشهد، الهه راستگو از ملایر، زهرا پیشگاهیفرد و نیره اخوان از اصفهان و شهربانو امانی از ارومیه) بودند. به طور کلی حضور زنان در این انتخابات به نسبت قبل پررنگ تر بود و ۴۶ زن برای شرکت در انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی کاندید شدند. جالب آنجاست که گوهرالشریعه دستغیب و مریم بهروزی با حضور در چهار مجلس پیشین، در این دوره رای لازم را کسب نکردند و افراد جدیدی چون فائزه هاشمی، منیره نوبخت، فاطمه کروبی و سهیلا جلودارزاده توانستند به عنوان نمایندگان شهر تهران در مجلس پنجم حضور یابند.
از میان ۳۲ نفر نماینده شهر تهران در این مجلس، ۱۳ نفر روحانی بودند، و در کل ۵۳ نماینده روحانی وارد مجلس پنجم شدند
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
نگاهی به نظام انتخاباتی ژاپن در مقدمه قانون اساسی ژاپن درخصوص انتخابات این کشور آمده است: «ما مرد
مجلس نمایندگان(شوگین)
مجلس نمایندگان یا مجلس سفلی که در زبان ژاپنی شوگین نام دارد، در حال حاضر دارای ۴۶۵ نماینده است که از طریق برگزاری انتخابات در ۱۱۸ حوزه انتخاباتی برای حضور در دایت ملی برگزیده می شوند. کاندیداهایی که بیشترین رای را بیاورند می توانند متصدی پست نمایندگی در مجلس نمایندگان باشند. طول مدت هر دوره این مجلس ۴ سال است، در حالی که دولت می تواند در هر زمانی آن را منحل کند و خواستار انتخابات جدید شود.
جلسات مجلس نمایندگان دارای سه نوع عادی، ویژه و فوق العاده هستند. جلسات عادی در آغاز ماه دسامبر شکل گرفته و تا ۱۵۰ روز ادامه می یابد. جلسات فوق العاده جلساتی هستند به درخواست یک چهارم نمایندگان و با تایید کابینه تشکیل می شوند. جلسات ویژه جلساتی اند که در حدفاصل انحلال مجلس نمایندگان تا شکل گیری مجلس بعدی شکل می گیرند.
وظایف و اختیارات پارلمان های ژاپن:
قانون گذاری :
همه لوایح از جمله لایحه بودجه و تعهدنامه ها بر اساس قانون اول به مجلس نمایندگان ارجاع داده و سپس به مجلس مشاوران فرستاده می شود. در مرحله دوم پس از ارجاع لوایح به مجلس نمایندگان، رییس مجلس آنها را برای بررسی به کمیته های تخصصی می فرستد. جلسات کمیته های تخصصی معمولا غیر علنی است و شرط شکل گیری این جلسات حداقل حضور نیمی از اعضای کمیته است. در این مرحله کمیته ها اختیار دارند که به صورت گسترده به تفحص و بررسی پرداخته و در صورت نیاز در لایحه اصلاحاتی انجام دهند. پس از آن لایحه همراه با توضیحات مربوط از جانب کمیته به رییس مجلس عودت داده می شود و رییس مجلس بر اساس آنها گزارشی از نتایج حاصله را در اختیار همه نمایندگان می گذارد. پس از آن نمایندگان می توانند برای ارائه نظر خود از رییس مجلس درخواست صحبت کنند. در نهایت رای گیری درباره لایحه موجود صورت می گیرد که به سه طریق است:۱. رای گیری شفاهی که مربوط به امور کم اهمیت است و یا اموری که احتمال مخالفت با آنها اندک است۲.رای گیری از طریق درخواست قیام نوع دیگر رای گیری در پارلمان ژاپن است که از موافقین موضوع مطرح شده درخواست قیام می شود ۳.نوع سوم رای گیری، روش مکتوب است که درباره موضوعات و لوایح مهم صورت می گیرد.
پس از رای گیری لایحه تصویب شده به مجلس مشاوران ارجاع داده می شود. در صورت عدم توافق دو مجلس درباره لوایح و تعهدنامه ها مانند لایحه بودجه، مجلس سفلی اولویت نظر دارد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و دوم: معلم ملکه جان هاوکینز قاچاق فروشی انگلیسی بود که با کشتی
برگی از داستان استعمار
قسمت بیست و سوم: اول عاج، بعد بچه
در داستان قبل خواندیم که سود هاوکینز از فروش برده آن قدر ریاد بود که حتی ملکه انگلیس را هم مجاب کرد تا از تجارت برده حمایت کند و خود نیز در این مسیر گام بردارد.
ادامه داستان...
ملکه، کشتی بزرگتری به نام عیسی مسیح را به هاوکینز داد تا بتواند بردههای بیشتری را جابهجا کند و هاوکینز بار دیگر راهی آفریقا شد.
به این ترتیب، انگلستان هم پس از پرتغال و اسپانیا وارد تجـارت بـرده شد.
اروپاییها هنگامی که میدیدند جنگ بین قبیلههای آفریقایی به نفع آنها تمام میشود و آنها میتوانند اسیران را از طرف پیروز بخرند، به اختلافات و کینههای کهنه بین قبیلههـا دامن میزدند.
آنها گاهی نیز به رئیس یک قبیله سلاح آتشین تحويل میدادند تا او به آسانی بر دشمنان خود پیروز شود و از آنهـا اسير بگیرد.
اروپاییها به این شیوهها اکتفا نکردند و در جاهایی که امکان داشت خود نیز به شکار انسان دست زدند.
گاه خانه ای کوچک در میان جنگل طعمه خوبی برای این شکارچیان بود.
بچههایی هم که در خانهها تنها میماندند ممکن بود به دست این شکارچیها بیفتند.
بردهای که در یازده سالگی به دست انگلیسیها اسیر شده بود.
بعدهـا آغاز بردگی اش را این گونه توصیف کرد «یک روز که همه مردم روستا برای کار به کشتزارها رفته بودند، من و خواهرم در خانه تنها بودیم. ناگهان دو مرد و یک زن از دیوار خانه ما بالا آمدند، به درون خانه پریدند و به سرعت ما را گرفتند. فرصت هیچ مقاومتی نداشتیم. آنان جلو دهانمان را گرفتند و ما را با خود به درون جنگل کشاندند.»
این بردهها را همراه بردههای دیگر به هم زنجیر میکردند و گاهی هفتهها در جنگل پیش میرفتند تا به محلی برسند که بقیه اروپاییها منتظرشان بودند.
کار و زحمت بردهها از همین نقطه آغاز میشد.
اروپاییها بارهای عاج یا فلفل و حتی محمولههای طلا را روی شانه بردههایی که به هم زنجیر شده بودند میگذاشتند تا این کالاهـا را بـه طـرف ساحل حمل کنند.
در ساحل، یک پزشک آنها را معاینه میکرد و بعد اجازه میداد سوارکشتی شوند.
در اینجا ممکن بود به صاحب کشتی فروخته شوند، اما این امکان هم وجود داشت که شکارچیها از کارکنان کشتی باشند.
اگر بخت و اقبال یار بردهها بود. راهی اروپا میشدند؛ چون مسیر کوتاه و آسان بوده اما اگر قرار بود در آمریکا فروخته شوند، سفری هولناک روی اقیانوس اطلس انتظارشان را میکشید.
بردههایی که در یک کاروان به هم زنجیر شده بودند، گاه ممکن بود مسیری دو هزار کیلومتری را در سخت ترین وضعیت در دل جنگل طی کنند تا به ساحل برسند.
نگهبانان آنها ممکن بود اروپایی یا آفریقایی باشند؛ اما با خشونتی عجیب با آنها رفتار میکردند.
مسافری که با یکی از این کاروانها همراه بوده، در خاطراتش نوشته است: «نمیتوانم کثیفی سر و تـن ایـن بردهها را توصیف کنم. بر تمام تنشان زخمهای شلاق دیده میشد. مگسهایی که آنها را دنبال میکردند، از خونی که از این زخمها جـاری بـود تغذیه میکردند و همین وضع زخمهای آنها را دردناک تر میکرد. هر نگهبان، یک تفنگ، یک چاقو و یک نیزه همراه داشت. مـن بـه یکی از آنها گفتم: اینها نمیتوانند با این وضع بار حمل کنند. او لبخندی زد و گفت: چاره ای ندارند. یا بایـد بروند، یا بمیرند. گفتم: ' اگر آن قـدر بیمـار شـوند که نتوانند راه بروند، چه کار میکنی؟ گفت: سریع با یک نیزه کار را تمام میکنم. هر یک از زنها یک عـاج بـزرگ را هم بر دوش میکشید.
بعضی از آنها بچه ای را هم در آغوش داشتند.
از نگهبان پرسیدم: اگر آن قدر ضعیف شوند که نتواننـد عـاج را حمـل کـنـنـد، چه کار میکنید؟
نگهبان گفت: نمیتوانیم یک عـاج ارزشمند را بـر زمیـن بیندازیم و برویم.
مـا بـچـه را بـا نیـزه میکشیم و بار او را سبک میکنیم. اول عاج، بعد بچه.
مادری که بچه اش را مقابل چشمانش با نیزه کشته بودند، در حالی که زنجیرهای کلفتی بر گردن و پاهایش سنگینی میکرد صدها کیلومتر را با یک عاج سنگین روی شانه در میان جنگل طی میکرد و هنگامیکه به ساحل میرسید، تازه رنجهایش آغاز میشـد:
سفر هراسناک دریایی در انبار تنگ و تاریک کشتی؛ جایی که در کنار بردههای دیگر حتی برای نشستن هم جا نداشت.»
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods