💐۲۹روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۳۱.گفت وگوی حکیمانه و خردمندانه
من قبلا به برخی از نمایندگان محترم این نکته را عرض کرده ام، حالا هم چون همه ی شما تشریف دارید به شما هم میگویم مجلس جای گفتگوی حکیمانه و خردمندانه است. شما یک حرفی میزنید استدلالی دارید، استدلالتان را ذکر می کنید؛ بعد نفر بعدی می آید میگوید به این دلیل حرف ایشان غلط است، استدلالشان غلط است؛ بالاخره مجموعه هم یا به این رأی میدهد یا به آن رأی میدهد؛ این درست. اگر چنانچه وقتی شما دارید حرف میزنید دیگری مثلا شروع کند به دست زدن یا هیاهو کردن برای اینکه صدای شما به گوش آن مستمع ، نرسد، این کار، کار حکیمانه است؟ کار خردمندانه است؟ این عادت باید در مجلس ریشه کن شود که وقتی یک نماینده ای دارد حرف میزند یا یک ،وزیری یک مسئول دولتی دارد حرف میزند، ازیک گوشه ی مجلس چهار نفر شروع کنند یک صدائی در آوردن! این خیلی چیز بدی است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و سوم: غرب وحشی مقدمه: غریبهها از جایی که کشتی لنگرانداخته بود
📜برگی از داستان استعمار
قسمت چهل و چهارم :
بیماری اسپانیاییها
پس از کریستف کلمب، فرناندو کورتز از طرف دربار اسپانیا مأمور شد تا فتح قارهی جدید را ادامه دهد.
کورتز به مکزیک رسید و توانست امپراتوری بزرگی را که سرخ پوستها بنا کرده بودند تسخیر کند.
تمدن سرخ پوستهای «آزتک» نتوانست در برابر اروپاییها و تمدن اروپایی که با سلاح آتشین به سراغ آنها آمده بود مقاومت کند.
در نخستین روزهایی که گورتز به مکزیک رسیده بود.
سرخ پوستها فکر میکردند میتوانند آنها را با دادن هدیههایی آرام کنند، آنها وقتی شادی اسپانیاییها را از دیدن اشیاء طلایی دیدند طلای بیشتری برای آنها آوردند اما از هیجان اسپانیاییها شگفت زده شدند.
اسپانیاییها معدن ایـن طلاها را میخواستند.
یکی از سرخ پوستها که از علاقهی عجیب تازه واردها به این فلز زرد تعجب کرده بود. علت آن را از کورتز سوال کرد.
کورتز یک دستش را روی قلبش گذاشت و گفت: «تمام مردم ما به یک بیماری مبتلا هستند، یک بیماری قلبی که فقط با طلا درمان میشود.»
تمدن مایا در پـرو هـم نتوانست در برابـر ایـن بیماری اسپانیایی مقاومت کند.
سرخ پوستان پرویی هم هنگامیکه با این غریبهها آشـنـا شـدند، تلاش کردند آنها را با هدیه ای شاد کنند: یک خورشید طلایی و یک ماه نقره ای.
ارسال این هدیه برای پادشاه اسپانیا کافی بود تا چند نسل از سرخ پوستهای پرو به کار در معدن و کندن غارهایی در دل کوهها وادار شوند و گروه گروه در این غارها که به دست خودشان ساخته شده بود، جانشان را از دست بدهند.
زجرآورترین کار در معدن هنگامیپیش میآمد که آب به درون آن راه مییافت.
سرخ پوستها مجبور بودند در کوتاه ترین زمان و زیر شلاق اسپانیاییها درحالی که فریادهای این اربابان در راهروهای تاریک معدن میپیچید، آب را با ظرفهای کوچک جمع کنند و معدن را خشک کنند.
هزاران سرخ پوست جان خود را از دست میدادند تا داروی قلب بیماری سفیدها را از دل کوه بیرون بکشند.
زمان زیادی از ورود اسپانیاییها به قاره جدید نگذشته بود که بقیه اروپاییها هم به خاطر هم چشمیبا آنها به طرف این دنیای تازه به راه افتادند. هنگامیکه اسپانیاییها بخشهای بزرگی از آمریکای مرکزی و جنوبی را تسخیر کرده بودند، انگلیسیها و هلندیها مجبور بودند به نقاط شمالی تر آمریکا قدم بگذارند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت بیست و چهارم دقایقی از صبحونه خوردنمون گذشته بود که عاصف طبق معمول همیشگی مشغول شوخی با من بو
قسمت بیست و پنجم
قد: حدود 190 / لاغر اندام / سوییشرت گشاد مشکی تنش بود و نمیشد تشخیص داد بدنش روی فرم هست یا نه! / کلاه نقاب دار زده بود/ ته ریش داشت / با لب های نازک/ سرش هم خیلی پایین بود / چشم و بینی قابل شناسایی نبود/ کتونی nike اصل پاش بود/ شلوار جین گشاد بر تن داشت/ انگشت های نسبتا کشیده/ گردن های بلند و...
همینطور که قدم زنان به دو قدمیش رسیدم، به خودم گفتم «عاکف، باز تو به ملت شک کردی؟» داشتم بیخیالش میشدم که وقتی از جلوش عبور کردم، بوی عطرش نظر من و به خودش جلب کرد و شاخک ها و سنسورهای همیشه فعال من، آمپر چسبوند به وضعیت قرمز.
بوی عطر گرون قیمت، با اون وضع ظاهری عجیب، شک من و بیشتر کرد. من عطر شناس خوبی هستم. چون دائم سعی میکنم عطر بزنم. بخصوص زمانی که توی ماموریت نیستم و تهرانم. عطرش clive Christian «کلایو کریستین» که بسیار شیرین و خنک هست و ترکیب گالبانوم داره بود.
اینم بگم، منطقه ای که خانه امن در یکی از کوچه پس کوچه های اون بود، جنوبی ترین نقطه تهران بود. به همین دلیل کمی برام عجیب بود که یه آدم با لباس های ارزان، اما با عطر و کتونی که قیمتش سر به فلک میزد. همه چیز و چک کردم به جز مدل گوشی اون شخص و که بهش مشکوک شدم.
القصه، حال خراب اون روزم، خرابتر شد. مشغول ثبت و ضبط مشاهدات عینی به بایگانی مغزم بودم که با صدای یک بوق ممتد و با حال به خودم اومدم. برگشتم سمت صدای بوقی که اومد، دیدم حاج باقر هست. یه لحظه چنان خنده م گرفت که انگار دنیارو با دیدنش بهم دادن.
آخ من عاشق این حاج باقرم. یه موتور گازی داره، همه ش با اون میاد اداره. فورا پریدم ترکش تا شاید زودتر از اون منطقه دور بشم و از اون همه فکر و خیال و انرژی منفی بیام بیرون!
بعد از اینکه حاج باقر من و تا یه جای درست و درمون رسوند، سوار یه تاکسی شدم و رفتم خونه و کمی استراحت کردم. ساعت حوالی 6 غروب بود که مجددا از خونه برگشتم اداره. باید سرم و با کار گرم میکردم تا موندن توی اون خونه بدون فاطمه من و آزار نده.
همونطور که قبلا عرض کردم، مدتی بود که عاصف در کار سهل انگاری میکرد. ازش یه گزارش میخواستم سه روز طول میکشید بنویسه بیاره و بده دفترم. از طرفی گزارشاتی درمورد عاصف از حفاظت به حاج سیف رسیده بود که مارو نگران کرده بود، اما چون سند محکم و مستدلی نداشتیم، نمیتونستیم کاری کنیم. چندبار شب ها که دیروقت بود و میخواستم برم خونه میدیدم توی حیاط اداره داره با موبایل حرف میزنه. تا اینکه دیدم دیگه خیلی داره کم کاری ها و تلفن ها تکرار میشه. یه شب تصمیم گرفتم بمونم اداره و بدون اینکه ذره ای توضیح اضافه به بهزاد بدم، بهش گفتم حواسش باشه هر وقتی که عاصف رفت توی حیاط اداره بهم خبر بده.
ساعت حدود 12:00 شب بود که بهزاد اومد دفترم. رفتم اثر انگشت زدم در باز شد اومد داخل... گفت:
+آقا عاکف، سیدعاصف عبدالزهراء چنددقیقه ای هست رفته پایین.
_ممنونم. بریم بیرون.
از دفترم رفتیم بیرون و بهزاد رفت اتاقش، منم رفتم توی حیاط اداره. بدون اینکه عاصف متوجه بشه، رفتم توی تاریکی روی چمن نشستم. حدود نیم ساعت تلفنی حرف زد و برگشت رفت داخل ساختمون اداره.
منم بلند شدم رفتم دفترم.
حدود یک هفته همه شب اون میرفت پایین توی حیاط شروع میکرد با تلفن به حرف زدن، منم از در پشتی ساختمون اصلی میرفتم توی تاریکی مینشستم و زیر نظر میگرفتمش. اونم هی راه میرفت و هی صحبت میکرد.
دیگه حس کنجکاویم بیشتر شده بود و مثل یه کرم توی بدنم وول_وول میخورد که این پسره داره چه میکنه.
یه شب حوالی ساعت 22 بود که بعد از عملیات دستگیری دوتا از متهمین یک پرونده مهم نفتی که جاسوس بودنشون برامون احراز شده بود برگشتم اداره، فورا رفتم یکیشون و بازجویی اولیه کردم و قرار شد یکی دیگه رو فرداش بازجویی کنم. وقتی بچه های پشت اتاق بازجویی دکمه رو زدن تا در باز بشه و بیام بیرون، بهزاد اومد دنبالم و گفت یکی اومده میخواد شمارو ببینه.
حالا ساعت چند بود؟ 12 و نیم شب...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
چه کسی را انتخاب کنیم؟
شاخصه های انتخاب مسئول از نگاه امیرالمومنین علیهالسلام
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🇮🇷دهه مبارک فجر، ایام به ثمر رسیدن مجاهدتها و جان فشانیهای مردان و زنان آزاده ایران سرافراز و کلید گشاینده درهای فتح و پیروزی به روی ملت بزرگ ایران است که با رهبری پیامبرانه امام خمینی (ره) «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» را به ارمغان آورد.
مبارک باشد دهه فجر!
از نهضت قاطعانه روح الله
شد دست ستمگران ز ایران، کوتاه
با دست تهی و این همه پیروزی
لا حول و لا قوة الا بالله
دهه فجر انقلاب اسلامی، بر ایرانیان سربلند و افتخار آفرین، مبارک باد🌹
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#سلام_مولای_غریبم!♥
انگار آمدنت خیلی نزدیک است
هر روز صبح پنجرهها را باز میکنم
بدان امید که
روزهای تلخ دلتنگی تمام شده باشد
و صدای پاهایت را قطرات باران
به خانهام بیاورند ...
بگو چه کنم با تکرار این همه انتظار؟
بگو چه کنم با مرور مداوم
این همه چشم براهی؟
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۹روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
۱۳ بهمن سال ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی (ره) مدرسه علوی تهران را برای اقامت موقت انتخاب کردند.
دکتر سید حسن عارفی استاد قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی تهران و پزشک معتمد امام در بخشی از خاطرات خود میگوید: «.. حضرت امام در اتاقی که چند پله بالاتر از انتهای راهرویی بود اقامت داشتند. اتاق محقر (۵ / ۳ در ۵ / ۲ متر) مفروش بود به فرشهای ارزان قیمت و بدون تجهیزات اضافی، در کنار آن پتویی چند لا شده و پشتی هایی که محل نشستن حضرت امام بود وجود داشت. محل سکونت و مقر فرماندهی حضرت امام به قدری ساده بود که انسان را در بدو ورود به خود جذب می کرد. مردی که با دستهای تهی از اسلحه، ولی مشتهای گره کرده اش کاخهای طاغوتیان را به لرزه درآورده بود در اتاقی فرمانروایی می کرد که در آن حداقل امکانات زیستن وجود نداشت. ورود اطبا که به طور معمول از امکانات و ظواهر زندگی مدرن و سطح بالایی برخوردارند به این اتاق و روبرو شدن با چهره نورانی و ملکوتی و دوست داشتنی حضرت امام و مصاحبت با این مرد غیور و دلاور، باعث ایجاد همبستگی و اظهار همدردی و همفکری با ایشان بود و تحولی عمیق را در تاروپود وجودشان ایجاد می کرد.»
حضرت امام پس از مستقر شدن در مدرسه، دیدارهای خود را با اقشار مختلف آغاز کردند که بر اساس نوشته روزنامه اطلاعات، در آن روز هزاران نفر از مردم تهران برای دیدن امام به مدرسه علوی رفته بوند.
کمیته استقبال از حضرت امام (ره) در اطلاعیهای ساعت دیدار با آیت الله خمینی (ره) را مشخص کرد؛ اطلاعیهای که در آن ساعت ۹ تا ۱۲ برای دیدار آقایان و ساعت ۱۵ تا ۱۸ را برای دیدار بانوان اعلام شده بود.
امام خمینی (ره) در این روز (۱۳ بهمن)، در جمع کارکنان و نویسندگان روزنامه اطلاعات به تبیین وظیفه خطیر مطبوعات اهل قلم پرداختند و گفتند: اهل قلم وظیفه خطیری دارند و باید هوشیار و مراقب باشند، زیرا یک کلمه به صورت مکتوب گاه میتواند زیانبخش باشد.
دیدار با گروهی از نظامیان و نیروی هوایی (همافران) یکی دیگر از برنامههای امام در دومین روز از رسیدن ایشان به ایران بود؛ به نوشته روزنامه کیهان، امام خمینی (ره) در آن سخنرانی به دولت بختیار هشدار داد و گفت: اگر یک نفر از این همافران با دست این جلادان از بین برود، ما همه آنها را به کیفر اعمالشان میرسانیم.
در ۱۳ بهمن در حالی که امام با اقشار مختلف از مردم دیدار میکردند، شهردار تهران نیز استعفای خود را به امام خمینی (ره) تسلیم کرد و ۲۲ نماینده مجلس شورای ملی نیز استعفا کردند.
در این روز شاپور بختیاری در مصاحبهای با رادیو ملی فرانسه گفت: موجودیت و وحدت کشور بر همه مسائل دیگر از جمله آیتالله خمینی، شاه و قانون اساسی مقدم است.
یاسر عرفات در این روز یعنی سیزدهم بهمن پیامی برای امام ارسال کرد و گفت: نتایج پیروزی ملت ایران در مرزهای این کشور متوقف نخواهد شد؛ همچنین قذافی رهبر لیبی در گفتگو با تلویزیون فرانسه گفت: تاکنون از رهبران انقلابی ایران درخواست کمی از ما نشده است، اما به مجرد رسیدن چنین درخواستی بدون اندک درنگی هر آنچه در قوه داریم کمک خواهیم کرد.
انور سادات رییسجمهور مصر نیز در اظهارنظری واکنش خشمگینانه خود را نسبت به وقوع انقلاب در ایران ابراز داشت.
در همین روز بر اساس آنچه که روزنامه اطلاعات منتشر کرده، کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران گفت: شاپور بختیار که معتقد به دموکراسی است باید از نخستوزیری استعفا دهد.
سنجابی بیان میکند: مخالفان رهبری آیتالله خمینی اقلیت بسیار کمی هستند.
او تأکید کرد: جبهه ملی به جنبش ملی ایران به رهبری حضرت آیتالله خمینی وفادار است و این سیاست را همچنان ادامه میدهد.
همچنین روزنامه اطلاعات نوشت: کمیته اجرایی حزب توده ایران خواستار مبارزه مسلحانه برای برانداختن دولت بختیار شده است.
حزب توده ایران در بیانیه خود از بختیار به عنوان یک فرد خائن نام برد و اعلام کرد که رهبران جنبش دموکراتیک نباید در برابر مانورهای مختلف دشمن حتی یک لحظه درنگ کنند و باید ملت را به تدارکات و سازمان دادن مقاومت و نبرد مسلحانه فرا خوانند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
ادامه از قبل:
حزب توده در بخش دیگری از بیانیه خود آورده است: امپریالیستها و نوکران آنها میکوشند ملت را با هیولای کمونیسم و با خطری که متوجه تمامیت ارضی کشور است و دروغهای دیگر بترسانند و به این ترتیب جبهه متحد ملت را تضعیف کنند و بین مبارزان مذهبی و نیروهای دموکراتیک تفرقه اندازند.
در این بیانیه اضافه شده که با اعتصاب غذا کاری از پیش نمیرود، بلکه با یک حمله مسلحانه و اشغال واحدهای نظامی و پایگاههای مهم دشمن میتوان دستگاه نظامی خلق را در هم شکست و خویشتن را در خدمت خلق قرار داد.
براساس اسناد موجود در همان روز یعنی ۱۳ بهمن سال ۱۳۵۷ در چند شهر کشور، از جمله سمنان و تربت جام تظاهراتی برپا شد و چند نفر به شهادت رسیدند.
کشته شدن سرهنگ معتمدی یکی از اعضا بلند پایه ساواک یکی دیگر از رخدادهای این روز بود.
انقلاب اسلامی ایران متولد لحظههاست و بازخوانی این لحظهها میتواند در تحلیل چرایی و چگونگی انقلاب بسیار مؤثر باشد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۳روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
🌸حضرت باقر علیه السلام:
هَذَا مَوْلُودٌ فِي آخِرِ الزَّمَانِ هُوَ الْمَهْدِيُّ مِنْ هَذِهِ الْعِتْرَةِ تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا أَقْوَامٌ فَيَا طُوبَى لَكِ إِنْ أَدْرَكْتِيهِ وَ يَا طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَهُ.
اين مولودى در آخر الزّمان است، او مهدىّ اين عترت است و براى او حيرت و غيبتى خواهد بود كه اقوامى در آن گمراه شوند و اقوامى نيز هدايت يابند و خوشا بر تو اگر او را دريابى و خوشا بر كسى كه او را دريابد.
📚کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص330، ح14
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۸روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۳۲- حضور مفید در محیط کار
مفید در محیط کار؛ این جزو علامت حَیَویت .است البته اینهائی که من عرض کنم توقعات از مجموعه ی مجلس است؛ منتها مجموعه ی مجلس، متکی به افراد است. شخص شما اگر چنانچه در وقت کار مجلس یا در صحن علنی مجلس یا در کمیسیون حضور نداشته باشید درست است که شما میگوئید من یک دویست و نودم هستم اما خود این تأثیر خواهد گذاشت؛ هم به قدر وزن شخصی شما، هم به عنوان تأثیر روی دیگران یعنی شما که حضور پیدا نکردید، حضور پیدا نکردن در مجلس به همین اندازه آسان میشود؛ دیگری هم که تا حالا مقید بود حضور پیدا کند، او هم حضور پیدا نمیکند این از جمله ی گرفتاریهای مجلس است؛ شما سعی کنید در مجلس نهم واقعاً این گرفتاری را برطرف کنید. پس حضور مفید در محیط کار، جزو علامت حَیَویت است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و چهارم : بیماری اسپانیاییها پس از کریستف کلمب، فرناندو کورتز
📜برگی از داستان استعمار
قسمت چهل و پنجم: گرسنگان زمین
دولت انگلستان با سرخ پوستهایی که از آبله نجـات پیدا کرده بودند، پیمانی بست تا آنها به سمت غرب آمریکا مهاجرت کنند و منطقه ای به نام « آپالاچ » محل زندگی آنها را از سیزده مهاجرنشین انگلیسی که در سواحل شرقی آمریکا میزیستند، جـدا کند.
مهاجرنشینها بـه ایـن حـكـم دولت انگلستان مانند بسیاری دیگر از فرمانهای آنها اعتراض کردند.
آنها اکنون برای انقلاب و اعلام استقلال از انگلستان آماده میشدند؛ و معتقد بودند کشورشان تا غرب آمریکا و سواحل اقیانوس آرام گسترده است.
هنگامیکه جنگهای استقلال درگرفت و حکومت انگلستان و مهاجرنشینهای انگلیسی به جان هم افتادند، سرخ پوستها هم به طرفداری از انگلستان برخاستند که لااقل غرب آمریکا را برای زندگی آنها در نظر گرفته بود؛ اما ایـن بـارهـم بخت و اقبال با سرخ پوستها یار نبود، یک بار دیگر هم پیمان سرخ پوستها شکست خورد.
مهاجرنشینها پیروز شدند و ایالات متحده آمریکا را تأسیس کردند.
سرخ پوستها پس از دو جنگ بزرگ و از دست دادن متحـدان خـود، با یک ملت جدید روبه رو بودند؛ ملتی که «گرسنهی زمین» بود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods