✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
🔮دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌻اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِكَ ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ برحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.
🍀خدایا نزدیك كن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت وبركنارم دار در آن از خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان🍀.
@negaheqods
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام✋
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@negaheqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان #استعمار قسمت هشتاد و هفت: نبرد در قلعه ویلیام هنوز مدت زیادی از حکومت سراج الدوله
افسانه سازی غربها برای استعمار بیشتر
به این قسمت داستان استعمار خوب نگاه کنید این همانند افسانه هولوکاست نیست؟
برگی از داستان استعمار
قسمت هشتاد و هشت:
افسانه حفره سیاه
سربازان سراج الدوله، صد و چهل و پنج مرد انگلیسی را به همراه ماری گری، همان زنی که به خاطر پوست اندکی تیره رنگش اجازه سوار شدن به کشتی را پیدا نکرده بود، به اسارت گرفتند.
هوول، فرمانده جدید انگلیسیها که اکنون در اسارت بود، ادامه ماجرا را به این شکل روایت میکند: « اتاق کوچکی در قلعه بود به طول شش و عرض سه متر.
این اتاق به عنوان زندان سربازان و دریانوردان خطا کار به کار میرفت.هنگامی که سراج الدوله با گروه اسیران روبه رو شد، دستور داد همه آنها را در این اتاق کوچک زندانی کنند.
با فشار و فریادهای سربازان و تهدید سرنیزه، ۱۴۵ مرد و یک زن وارد اتاقی شدند که مساحت آن فقط هجده متر بود.
دو پنجره کوچک روی دیوار غربی اتاق وجود داشت که نور اندکی از آنها به درون میتابید.
زندانیان به تدریج درهم فشرده تر میشدند، کسی نمی توانست بنشیند، آنها در حال ایستاده هم به سختی نفس میکشیدند، هنگامی که آخرین نفر در داخل اتاق جا داده شد، سربازان با فشار و به سختی در را بستند.
گرمای اتاق به هشتاد درجه سانتیگراد میرسید!
همه سعی میکردند با هر زحمتی هست خود را به پنجرهها نزدیک کنند.افراد ضعیف نفس های آخر خود را میکشیدند.
من همه را به آرامش دعوت کردم و از زندانیان خواستم با بازی«بشین و پاشو » خود را سرگرم کنند و برای لحظاتی هم از خنکی کف سلول لذت ببرند!
همه از این نظر استقبال کردند؛با اینکه گروهی از افراد در همان دقیقه های نخست از دنیا رفته بودند.
مدتی بعد تشنگی به جان زندانیان افتاد و شروع به التماس کردند، شاید سربازان سراج الدوله به آنها رحم کنند و ظرف آبی برایمان بیاورند؛اما هندیها کاملاً بیتفاوت بودند.»
روایت هوول بسیار طولانی و هولناک است؛آنها به مدت ده ساعت در این اتاق که آن را حفره سیاه نامیده بودند اسیر بودند، اما شرح درد و زجرآنها جزئیات دردناک فراوانی داشت.
صبح روز بعد سراج الدوله اجازه میدهد که زندانیها آزاد شوند اما صد و بیست و سه نفر جانشان را از دست داده بودند و تنها بیست و سه نفر به سختی از سلول خارج شدند.
سراج الدوله که احساس میکرد انگلیسیها را به خوبی تنبیه کرده است آنها را آزاد کرد تا سرنوشت تلخشان را برای بقیه اروپاییها تعریف کنند و در اندیشه تسخیر بنگال نباشند.
هوول به انگلستان رفت و خاطرات آن شب هولناک را به صورت کتابی منتشر کرد.
انتشار این کتاب غوغایی در انگلستان به پا کرد.
مردم به شدت هیجان زده شده بودند و از دولت انگلستان میخواستند به شکل زجرآوری از سراج الدوله انتقام بگیرد.
احساس همدردی مردم انگلستان با هموطنانشان در هند به شدت برانگیخته شده بود، همه از وحشیگری هندیها خشمگین بودند و بسیاری آماده میشدند برای به زنجیر کشیدن و کشتن این وحشیها راهی هند شوند.
گویا هیچکس نمی پرسید چگونه ۱۴۶ نفر در یک اتاق ۱۸ متری جا شده و بعد به بازی « بشین و پاشو » مشغول میشوند! آن هم در حرارت ۸۰ درجه سانتیگراد!
جالب اینکه در چنان شرایط دشواری، هوول دماسنج نیز به همراه داشته است.
افسانه سرایی هوول مانند کابوسی فراموش نشدنی در ذهن مردم انگلیس باقی ماند.
پس از آن اخباری که از کشتار هندیها میرسید اعتراض های کمتری را برانگیخته میکرد.
کمپانی هند شرقی بیشترین بهره را از داستان حفره سیاه برده بود، اکنون آنها میتوانستند برای گسترش سرزمین های کمپانی هر قدر که میخواهند خشونت به خرج دهند.
سالها بعد پس از گسترش شهر کلکته و ویرانی قلعه ویلیام انگلیسیها همچنان یاد و خاطره این حادثه را زنده نگه داشتند.
اداره پست کلکته در محلی که زمانی قلعه برپا بود ساخته شد.
تابلویی روی دیوار اداره پست نصب شده بود:« این بنا برویرانه های حفره سیاه برپا شده است.»
انگلیسیها حتی پس از استقلال هند اصرار داشتند که دولت هند این تابلو را برندارد.
تابلو تا سال ۱۹۸۰ میلادی در این محل دیده میشد.
@negaheqods
نگاه قدس
قسمت شصت و هفت در یکی از روزها، در دفترم مشغول بررسی پروندههای در دست اقدام بودم و بعد از اون مشغو
قسمت شصت و هشت
برگشتم دفترم، به بچهها گفتم «ا.ت» رو 24 ساعته زیر نظر بگیرن و هر جا میره عین یک سایه دنبالش باشند و تمام خطوط ارتباطیش کنترل کنند!
یک هفتهای گذشت و عاصف و دختره چندبار هم و دیدند، وَ دختره همهش از پروندههایی که داخل ماشین عاصف بود فیلم و عکس تهیه میکرد!
یه روز همینطور که نشسته بودم و داشتم فکر میکردم و ذهنم درگیر بود که برای فلان پرونده و فلان اتفاقات چیکار کنم و داشتم با خودم کلنجار میرفتم، بچهها خبر دادند «ا.ت» از محل کارش زده بیرون. نیم ساعت بعد خبر دادند وارد یک شرکت خدمات هواپیمایی شده... ظاهرا داشت بلیط تهیه میکرد. اما نمیدونستیم برای چه کسی! خودش یا دیگران؟!
در همون لحظات یک فکس کاملا محرمانه برام اومد. متن فکس درمورد #پرستوی_موساد یعنی آناهیتا نعمت زاده بود که میخواست از کشور خارج بشه! فکس از طرف یکی از عوامل ما در سیستم هوایی کشور بود!
وقتی متن و خوندم بلافاصله بلند شدم رفتم دفتر حاج آقا سیف! وارد اتاق سیف که شدم حاج آقا گفت:
_چیشده جوان! چرا مضطربی؟
+آقا دختره داره از کشور خارج میشه؟ آخه الان وقتش نیست.
_خب مگه ما میتونیم براش وقت تعیین کنیم؟ بعدشم مگه قرار من و تو این نبود که این زن از کشور خارج بشه؟!
+درسته ما تعیین کننده زمان خروج نیستیم، ولی ما هنوز به سرنخهای مهمتری باید برسیم!
_بگذاریم بره بهتره! چون دست برتر با ماست! بعدشم ما که نمیتونیم جلوش و بگیریم. چون اگر کوچیکترین مانعی ایجاد بشه شک میکنه و همه چیز دود میشه میره هوا.
+آخه آقا داره میره لبنان! یحتمل بعدشم میره سمت سرزمینهای اشغالی و اونجاهم با.....
حرفم و قطع کرد گفت:
_عاکف خان! بزار بره! از امروز کارهای مهمتری داری! بعدشم، برای ما ثابت شده که این زن پرستوی موساد هست.
+آخه آقا ما شبانه روزی روی این پرونده...
بازم کلامم و قطع کرد گفت:
_یادته بهت گفتم روی پروندهای که مشابه همین پرونده هست داریم کار میکنیم و خواستی بدونی چی به چیه اما بهت گفتم فعلا خودت و درگیر نکن و تمرکزت و بزار روی اتفاقاتی که برای عاصف افتاده؟
+بله درسته آقا!
_حالا وقتشه عاکف! پس بگذارید اون دختره با اطلاعاتی که از مسائل امنیتی و اتمی و برخی نقاط سری کشور داره، از ایران خارج بشه! تو که درجریانی! میدونی قراره چیکار کنیم! وَ میدونی که این نقاط کجا هستن! بقیه نمیدونن! پس بگذار پرونده همین روال و طی کنه و اون طرحی که پیشنهاد دادی و منم قبول کردم و مقامات بالاتر هم تایید کردند، الان اتفاق بیفته. من میفهمم چی میگی تو! حرفت اینه زوده برای رفتن، منم موافقم، اما بگذارید بره.
مونده بودم چی بگم. دستور مافوق بود. باید میگفتم «چشم.»
حاجی گفت:
_برگرد دفترت، منتظر خبر من باش! ضمنا، مقدمات سفر بدون دردسر پرستوی موساد و فراهم کن!
+چشم حاج آقا! اطاعت دستور میشه.
_با بچههای برون مرزی و حزب الله و حبیب الله زارع معاونت عملیات در غرب آسیا هم هماهنگ باش! گزینه هایی رو که از قبل آماده کردیم، براشون چراغ قرمز بزن تا وارد صحنه بشن. با برادرانمون در واحد اطلاعات و عملیات حزب الله لبنان حتما به طور جدی و دقیق هماهنگ باش تا به محض ورود سوژه به خاک لبنان، روی کِیس ما سوار بشن و زیر چتر خودشون بگیرند کِیس مارو !
+چشم.
_برو باباجان. برو خدا به همرات!
برگشتم دفترم. یه جلسه فوق العاده با معاونت عملیات در غرب آسیا تشکیل دادم و همه چیز و بررسی کردیم! قرار شد سه تن از عوامل ما در کشور هدف و آماده کنند برای این ماموریت فوق سری.
@negaheqods
انجمن حجّتیه بدون روتوش | بخش دهم
↩️جان گرفتن انجمن حجتیّه در دوران اصلاحات
اعضای انجمن حجتیّه تا قبل از ریاست جمهوری آقای خاتمی فعالیّت کمتری داشتند و تقریبا منزوی بودند امّا دولت اصلاحات به آنها جانی دوباره بخشید و حضورشان در عرصههای مختلف از جمله فعالیّتهای سیاسی پررنگ تر شد.
@negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
💖 ﷽ 💖
🌼اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ
🍃خدایا روزی کن مرا در آن روز هوش و خودآگاهی را و دور بدار در آن روز از نادانی و گمراهی و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزی که فرود آوردی در آن به بخشش خودت، ای بخشندهترین بخشندگان🍃
@negaheqods
🌺🍃
🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان
روز سوم ماه میهمانی خدا
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@negaheqods