نگارخانہےمن !
___
قهوه ای ، رنگ علما و اهل علم است ...
واقعا قشنگه ...
سنگین ...
جذاب ...
نگارخانہےمن !
___
ظهر عاشورایی که باید تو هیئت ها این ور
و اون ور میرفتم ، ماموریتی به پست مان
خورد و راهی کوه و در و دشت شدیم تا به
روستای قلعه رودخان برسیم و نماز ظهر
عاشورایشان ، بی #امام_جماعت نماند .
گاهی نباید به میلِ دل رفتار کرد، باید دید
وظیفه چیست . . .
یاران سید الشهدا ، نگفتند زن و بچه داریم
باید بمانیم برای آنان پدری کنیم ، گفتند :
وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما کشته شدن در
راه #حسین است !
نوشته شده به دست #طلبه ای غمگین و
خسته ، در شامِ عاشورایِ سنه ۱۴۴۶ ه ق
نگارخانہےمن !
____
اگر میخواهید درس خوان بشوید ، کاری
کنید که عاشق خواندن بشوید !
درس خواندن را در وقتی که حوصله ندارید
کنار بگذارید و در وقتی قرار دهید ، که
جانتان آرام است !
محیط مطالعه باید آرام باشد و البته ، کمی
هم ژیگول .
ژیگول بودن محیط مطالعه ، ولعِ مطالعه را
در جان آدمی ، زنده و زنده تر میکند .
📚
نگارخانہےمن !
___
چند وقتی است ، رزق اشک چشمانم
زیاد شده ، الحمدلله رب العالمین ...
تازه میفهمم برخی آیات قرآن ، برخی
الفاظ روایات و زیارات ، گریه آور اند !
اما توجه نکرده ام ...
اتفاقی کتاب ارزشمند زاد المعاد ، از
مرحوم ، حضرت غنی از القاب ، جناب
مولانا محمد باقر مجلسی ، رحمة الله
و رضوانه علیه ، را مشاهده کردم .
اتفاقی تورّق کردم ، به این قسمت از
کتاب رسیدم ، که شرح نماز میّت را
میداد ...
با خواندن سطر سطر آن ، برای میِّتِ
خودم ، نماز خواندم ...
الله اکبر !
اشهد أن لا اله الا الله، وحده لا شریک
له و أشهد ان محمد عبده و رسوله ،
ارسله بالحق .. بشیرا و نذیرا ...