🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ من به خاطر گناهان بیشمارم و به خاطر
پیامدهای ناگوارشان (در عالم برزخ) در رنج بودم.
به خاطر آزردن دخترم؛ تحقیر همسرم؛ فریاد کشیدن بر سر پدرم؛ ایجاد مزاحمت برای همسایه ام، رعایت نکردن نوبت در صف نانوایی؛ غیبت کردن؛ سکوت ظلمی که به یکی از دانشجوها شده بود و... و خلف وعده.
- یادتان هست امروز موقع صرف صبحانه به من چه گفتید؟ گفتید وقتی کتاب تان چاپ شد، نسخه ای از کتاب را برایم می آورید. به خاطر دارید که من چه گفتم؟ عرض کردم: "اگر واقعا این کار را خواهید کرد، می توانید به من وعده بدهید.
در غیر این صورت، هیچ قولی، هیچ قولی به من ندهید." میدانید چرا این را گفتم؟ چون اگر شما به کسی وعده بدهید، در واقع، برایش حقی ایجاد کرده اید. چنانچه به وعده خود عمل نکنید، این حق را از او گرفته اید. در نتیجه، در عالم برزخ، معذب خواهید بود.،،،،
📚 منبع: کتاب آن سوی مرگ
@negin486970
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹در آن سوی هستی، بستگان خود را دیدم!
من هر روز برای رسیدن به محل کار، مسیری را در اتوبان طی می کنم. همیشه ، اگر ببینم کسی منتظر است، حتما او را سوار می کنم.
یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم.
ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم. پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد.
بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم: هر چه میخواهی بدهی برای اموات ما صلوات بفرست.
من در آن سوی هستی، بستگان و اموات خودم را دیدم. آنها از من به خاطر دعا های آن پیرزن و #صلوات هایی که برایشان فرستاد، حسابی تشکر کردند این را هم بگویم که صلوات، واقعا ذکر و دعای معجزه گری است.
آن قدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
📚 کتاب سه دقیقه در قيامت
@negin486970
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ من در میان فامیل معروف هستم که خیلی اهل صله رحم هستم. زیاد به فامیل سر میزنم و تلاش می کنم که تا جایی که امکان دارد مشکلات بستگان را برطرف نمایم. عمه ای دارم که مادر شهید است.
تمام فامیل به من می گویند که تو پسر این عمه هستی. از بس که به عمه سر میزنم و تلاش در راه حل مشکلات ایشان دارم.
خاله ام نیز همسر شهید است. فرزندش خیلی کم می تواند به او سر بزند، لذا بیشتر مواقع به دنبال حل مشکلات آنها هستم. دیگر بستگان نیز به همین صورت.
تا جایی که در توانم هست برای حل مشکل فامیل اقدام می کنم. برکت این مطلب را هم در زندگی خود دیده ام.
دعای خیر اهل فامیل همواره مشکل گشای گرفتاری هایم بوده. حتی به من نشان دادند که در برخی موارد، حوادث سختی که شاید منجر به مرگ می شد، با دعای فامیل و والدين من برطرف شد!
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
☘🌸
@negin486970
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹کسانی که زندگیخود را تباه کردهبودند!
✍ نکته دیگری که آنجا شاهد بودم، انبوه کسانی بود که زندگی دنیایی خود را تباه کرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند!
✨جوان (مأمور الهی در برزخ) گفت:
آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است، در درجه اول، زندگی دنیایی شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
مثلا به من گفتند: اگر آن رابطه پیامکی با نامحرم را ادامه میدادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت الشعاع قرار میداد.
📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
@negin486970
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ من به خاطر گناهان بیشمارم و به خاطر
پیامدهای ناگوارشان (در عالم برزخ) در رنج بودم.
به خاطر آزردن دخترم؛ تحقیر همسرم؛ فریاد کشیدن بر سر پدرم؛ ایجاد مزاحمت برای همسایه ام، رعایت نکردن نوبت در صف نانوایی؛ غیبت کردن؛ سکوت ظلمی که به یکی از دانشجوها شده بود و... و خلف وعده.
- یادتان هست امروز موقع صرف صبحانه به من چه گفتید؟ گفتید وقتی کتاب تان چاپ شد، نسخه ای از کتاب را برایم می آورید. به خاطر دارید که من چه گفتم؟ عرض کردم: "اگر واقعا این کار را خواهید کرد، می توانید به من وعده بدهید.
در غیر این صورت، هیچ قولی، هیچ قولی به من ندهید." میدانید چرا این را گفتم؟ چون اگر شما به کسی وعده بدهید، در واقع، برایش حقی ایجاد کرده اید. چنانچه به وعده خود عمل نکنید، این حق را از او گرفته اید. در نتیجه، در عالم برزخ، معذب خواهید بود.،،،،
📚 منبع: کتاب آن سوی مرگ
@negin486970
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ (مأمور الهی در برزخ) گفت: «اگر علاقمند باشید و برای شما شهادت نوشته باشند هر نگاه حرامی که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب می اندازد.»
خوب آن ایام را به خاطر دارم. اردوی خواهران برگزار شده بود. به من گفتند: شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی.
اما مربیان خواهر، کار اردو را پیگیری می کنند، فقط برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نکن.
من سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردو می رفتم و غذا را می کشیدم و روی میز میچیدم و با هیچ کس حرفی نمی زدم.
شب اول، یکی از دخترانی که در اردو بود، دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است، خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد. من سرم پایین بود و فقط جواب سلام را دادم.
روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اینکه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب دیگری گفت و خندید و حرف هایی زد که... من هیچ عکس العملی نشان ندادم.
خلاصه هربار که به این اردوگاه می آمدم، با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم. اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم.
🔸در بررسی اعمال، وقتی به این اردو رسیدیم، جوان پشت میز (مأمور الهی در برزخ) به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار میشدی، به جز آبرو، کار و حتی خانواده ات را از دست میدادی! برخی گناهان، اثر نامطلوب اینگونه در زندگی روزمره دارد...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹به هزار و صد نفر در زمینه حقالناس بدهکاری!!!
✍ دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود.
اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم.
یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟
گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی: نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و
آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی!
وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای زیبا عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی؟! با لباس های تنگ و نامناسب و آرایش و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند.
بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و...
گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند. به من جواب داد: شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹در بررسی اعمال دیدم...
✍ روزهایی بـود که وقتی از
سـر کـار بـر میگشتم با همسـر
بیماری مواجه میشدم که حتی
قادر به نشستن هم نبود.
باید برای بچهها هم پدری
مـی کــردم و هـم مــادری.
در بررسی اعمال دیدم برای صبر
در آن شرایـط سخت و کـمـک بـه
خانوادهام چه اجری به من دادند.
اما با یک شکایت نابجا و یک درد و دل بی موقع با اطرافیانم تمام اجرم ضایع شد...
📚 کتاب شنود
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹صبح تا شب پای فضایمجازی!
✍ روزهایی از جوانیام را دیدم که صبح تا شب به بطالت پای تلویزیون می گذراندم. چقدر از لحظات با ارزش عمر من اینگونه تلف شد...
بعد از این تجربه تلاش می کنم از وقتم حداکثر استفاده را بنمایم و از لحاظ معرفتی خودم را رشد بدهم. تماشای تلویزیون و شبکه های اجتماعی را به حداقل رساندم...
📚 کتاب نسیمی از ملکوت. آیات الهی در تجربه های نزدیک به مرگ
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹چیزی که فکر نمیکردم حق النّاس بود!
برای ملاقات با همسرم به بیمارستان
رفـتـم، ماشین را در جایی قـرار دادم
که سدمعبر بود. راه چند ماشین برای
چند دقیقه بسته شد.
میتوانستـم جـلوتـر پـارک کنـم امـا
نـرفتم. اما وقتی دیدم که راه بسته
شـده، برگشتم و ماشین را جا به جا
کـردم. جــلـوتــر جــای پــارک بــود.
در آنسوی هستی به من نشان دادند
که تو با این سد معبر که برای راحتی
خودت بود، باعث شدی کـه هفت نفر
معطل شـده و بـرخی از آنها دیـر به
محل کار برسند!
🔸چهره آنها را به من نشان دادند و گفتند: باید از این هفت نفر که وقتشان را ضایع کردی رضایت بگیری.
باور کنید که از آن روز دیگر پارک دوبل انجام نمی دهم. خیلی مراقبت میکنم که در رانندگی حق کسی ضایع نشود...
📚 کتاب شنود
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹به هزار و صد نفر در زمینه حقالناس بدهکاری!!!
✍ دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود.
اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم.
یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟
گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی: نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و
آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی!
وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای زیبا عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی؟! با لباس های تنگ و نامناسب و آرایش و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند.
بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و...
گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند. به من جواب داد: شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
زمانی که بررسی اعمالم
را دیـدم مـتـوجـه شـدم
چقدر بلاها و مشکلات با دعای خیر افرادِ مستحق حل شده است. من می دیدم وقتی مواد غذایی یا پول به دست آن ها می رسید بلاهایی که قرار بود بر ما نازل شود از بین می رفت.
📚 کتاب تقاص