eitaa logo
تبلیغات اسلامی اشکذر
628 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
819 فایل
اطلاع رسانی فرهنگی،دینی،اجتماعی،اعتقادی تبلیغات اسلامی شهرستان اشکذر ارتباط با : روابط عمومی @taheri117 مسئول اداره: @Mpa110313 صفحه اینستاگرام: instagram.com/nehzat_ashkezar ادمین اداره کل تبلیغات اسلامی یزد @Tab_honari_yazd
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان رضوان الله علیهم به نقل از کافور خادم حکایت نمایند: منزل و محل مسکونی حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‏السلام در نزدیکی بازارچه‏ای بود که صنعت گران مختلفی در آن کار می‏کردند، یکی از آن‏ها شخصی به نام یونس نقاش بود که کارش انگشترسازی و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضی اوقات خدمت حضرت می‏آمد. روزی با عجله و شتاب نزد امام علیه‏السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: یا ابن‏رسول الله! من تمام اموال و نیز خانواده‏ام را به شما می‏سپارم. حضرت به او فرمود: چه خبر شده است؟ یونس گفت: من باید از این دیار فرار کنم. حضرت در حالتی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: برای چه؟ مگر چه پیش آمدی رخ داده است؟! یونس جواب داد: چون که وزیر خلیفه - موسی بن بغا - نگین انگشتری را تحویل من داد تا برایش حکاکی و نقاشی کنم و آن نگین از قیمت بسیار بالائی برخوردار بود، که در هنگام کار شکست و دو نیم شد و فردا موعد تحویل آن است؛ و می‏دانم که موسی یا حکم هزار شلاق و یا حکم قتل مرا صادر می‏کند. امام هادی علیه‏السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود باز گرد، تا فردا فرج و گشایشی خواهد بود. یونس طبق فرمان حضرت به منزل خویش بازگشت و تا فردای آن روز بسیار ناراحت و غمگین بود که چه خواهد شد؟ و تمام بدنش می‏لرزید و هراسناک بود از این که چنانچه نگین از او بخواهند چه بگوید؟ در همین احوال، ناگهان، مأموری آمد و نگین را درخواست کرد و اظهار داشت: بیا نزد موسی برویم که کار مهمی دارد. یونس نقاش با ترس و وحشت عجیبی برخاست و همراه مأمور نزد موسی بن بغا رفت. و هنگامی که یونس از نزد موسی برگشت، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارک امام هادی علیه‏السلام وارد شد و اظهار داشت: یا ابن ‏رسول الله! هنگامی که نزد موسی رفتم، گفت: نگینی را که گرفته‏ای، خواسته بودم که برای یکی از همسرانم انگشتری مناسب بسازی؛ ولی اکنون آن‏ها نزاعشان شده است. اگر بتوانی آن نگین را دو نیم کنی، که برای هر یک از همسرانم نگینی درست شود، تو را از نعمت و هدایای فراوانی برخوردار می‏سازیم. امام هادی صلوات الله علیه تا این خبر را شنید، دست مبارکش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه باری تعالی اظهار داشت: خداوندا! تو را شکر و سپاس می‏گویم، که ما - اهل بیت رسالت - را از شکرگزاران حقیقی خود قرار داده‏ای. و سپس به یونس فرمود: تو به موسی چه گفتی؟ یونس اظهار داشت: جواب دادم که باید مهلت بدهی و صبر کنی تا چاره‏ای بیندیشم. امام هادی علیه‏السلام به او فرمود: خوب گفتی و روش خوبی را مطرح کردی [1] . پی نوشت ها: [1] أمالی شیخ طوسی: ج 1، ص 294، اثبات الهداة: ج 3، ص 367، ح 24، مدینة المعاجز: ج 7، ص 439، ح 2439، بحار: ج 50، ص 125، ح 3. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام علی هادی؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم(مناظره کعبه و کربلا) گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله مس جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله مس جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
♨️ این جمله حضرت امام رحمت الله علیه روزی امروز من و شما بود و باعث میشه جان دوباره بگیریم. شادی و علوّ درجات امام راحل و شهدای اسلام صلوات میفرستیم اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🎋🪴🌿🎋🪴🌿🎋🪴🌿 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
📝قسمتی از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید لعنت الله علیه: 🔹ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است» 📚 ( ترجمه سوره آل عمران / آیه 178) - منبع: مقتل الحسین، ابومخنف، ترجمه سید علی محمد موسوی جزایری 📍در بلاغت چون علی در فصاحت چون حسن در شهامت چون حسین و در حیا چون مادر است ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
💢 نماز در چند جهت پیرو نماز است:🔰 1⃣➖ در واجب بودن : اگر نمازی که قضا شده واجب بوده قضای آن نیز واجب است به جز در موارد خاص. 2⃣➖ در کوتاه و کامل بودن : اگر نمازی که قضا شده چهار رکعتی بوده قضای آن نیز چهار رکعتی است حتی اگر بخواهد در سفر بخواند . و اگر دو رکعتی بوده قضای آن نیز دو رکعتی است حتی اگر بخواهد در وطن بخواند. 3⃣➖ در اذان و اقامه : اگر نمازی که قضا شده اذان و اقامه در آن مستحب بوده مثل نماز یومیه، در قضای آن نیز اذان و اقامه مستحب است . و اگر نمازی که قضا شده نباید در آن اذان و اقامه می گفتیم مثل نمازهای غیر یومیه در قضای آن هم نباید اذان و اقامه بگوییم. 4⃣➖ در بلند و آهسته خواندن : اگر نمازی که قضا شده از نمازهایی است که حمد و سوره آن باید بلند خوانده می شد ، حمد و سوره در قضای آن نیز باید بلند خوانده شود (مثل نماز صبح و مغرب و عشا ). و اگر از نماز هایی است که حمد و سوره آن باید آهسته خوانده می شد ، در قضای آن نیز حمد و سوره باید آهسته خوانده شود (مثل نماز ظهر و عصر ).(۱) 🔔توجه: کسی که در زمان جوانی نمازهای واجب از او قضا شده و در زمان پیری فقط نشسته می تواند بخواند باید آن نمازها را نشسته قضا کند . و بر عکس اگر زمانی که عاجز از ایستادن بود نمازهایی از او قضا شده بعدا که قدرت پیدا کرد باید ایستاده قضا کند. ➖➖➖➖➖ (۱) تحریرالاحکام الشرعیه علی مذهب الاما میه، ج۱، ص۳۹، توضیح المسا ئل مرا جع، ج۱، ص۷۴۸ و۷۲۳. •‌┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••• ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! درراه با پرودرگار سخن می گفت: ( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! ندا آمد که: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه "مولانا" ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
دو نفر از مأمورین حکومت، سواره در زمین زراعی تاختند و مقداری از آن مزرعه را پایمال کردند. زارع بیچاره گفت آخر چرا به این کشت و زرع خرابی می آورید؟ گفتند از کدخدای ده، دست خط داریم. گفت باکی نیست. سپس سگش را رها کرده و به طرف آن دو مأمور اشاره کرد. سگ نیز به آن دو پرید و لباسشان را درید. التماس کردند که بیا سگت را بگیر. گفت دست خط کدخدا را نشانش بدهید می رود. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
✅داستان کوتاه پند آموز ✍جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟... زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم! 🌨حدیثی زیبا از امیرالمومنین🌨 💠حضرت امام علی (علیه السّلام): «دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.» 📚نهج البلاغه، خطبه ۴۵ ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
‏از یک گورکن پرسیدند: تو که با قبر و مرده و جنازه سرو کار داشتی عجیب ترین چیزی که دیدی چی بود؟ گورکن گفت: پنجاه ساله گور میکنم مرده غسل میدم، اجساد زیادی را کفن کردم و زیر خاک دفن کردم ولی عجیب ترین چیزی که دیدم خودم هستم. پنجاه ساله با همه چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم من هم یه روز میمیرم..‌. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
🔰َ قَالَ النَّبِیُ‏:إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَکاً یَنْزِلُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ یُنَادِی: یَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِینَ! جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ یَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِینَ! لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا* وَ یَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِینَ! مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّکُمْ وَ یَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِینَ! أَتَاکُمُ النَّذِیرُ وَ یَا أَبْنَاءَ السِّتِّینَ! زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ یَا أَبْنَاءَ السَّبْعِینَ! نُودِیَ لَکُمْ فَأَجِیبُوا وَ یَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِینَ! أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ. ثُمَّ یَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُکَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْیَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً. پیامبر "ص" فرمود: خداوند تعالی فرشته ای را خلق کرده است که در هر شب ندا می کند : ای بیست ساله ها ! هم تلاش فیزیکی کنید و هم تلاش علمی . ای سی ساله ها ! زندگی دنیا فریبتان ندهد. ای چهل ساله ها ! برای دیدار پروردگارتان چه آماده کرده اید؟ ای پنجاه ساله ها ! هشدار از عذاب به سویتان آمده است (خطر به بالای سرتان رسیده است) . ای شصت ساله ها! شما بمنزله زرعی هستید که زمان درو کردنش فرا رسیده است (زمان مرگتان نزدیک شده ا ست ).ای هفتاد ساله ها ! برای رفتن صدایتان می زنند پس جواب این منادی را بدهید. ای هشتاد ساله ها ! لحظه مرگ فرا رسیده و هنوز غافلید؟ سپس این فرشته ادامه می دهد: اگر بندگان اهل طاعت و عبادت خدا و مردان خاشع و خاضع در برابر پروردگار و کودکان شیرخوار و حیوانات بی گناه نبودند، عذابی بسیار سخت بر شما نازل می شد. : مستدرک الوسائل ، جلد دوم ، صفحه 353 و نیز: ارشاد القلوب الی الصواب ، جلد دوم ، صفحه 32. 🔰 همین حدیث با کمی تغییر در مستدرک الوسائل، جلد ششم، صفحه 75 به این ترتیب آمده است: الْحَسَنُ بْنُ أَبِی الْحَسَنِ الدَّیْلَمِیُّ فِی کِتَابِ إِرْشَادِ الْقُلُوبِ، عَنِ النَّبِیِّ "ص" أَنَّهُ قَالَ :خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى مَلَکاً تَحْتَ الْعَرْشِ یُسَبِّحُهُ بِجَمِیعِ اللُّغَاتِ الْمُخْتَلِفَةِ فَإِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ أَمَرَهُ أَنْ یَنْزِلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الدُّنْیَا وَ یَطَّلِعَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولَ : یَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِینَ ! لَا تَغُرَّنَّکُمُ الدُّنْیَا وَ یَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِینَ ! اسْمَعُوا وَ عُوا وَ یَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِینَ! جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ یَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِینَ! لَا عُذْرَ لَکُمْ وَ یَا أَبْنَاءَ السِّتِّینَ! مَا ذَا قَدَّمْتُمْ فِی دُنْیَاکُمْ لآِخِرَتِکُمْ وَ یَا أَبْنَاءَ السَّبْعِینَ! زَرْعٌ قَدْ دَنَا حَصَادُهَا وَ یَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِینَ ! أَطِیعُوا اللَّهَ فِی أَرْضِهِ وَ یَا أَبْنَاءَ التِّسْعِینَ !آنَ لَکُمُ الرَّحِیلُ فَتَزَوَّدُوا وَ یَا أَبْنَاءَ الْمِائَةِ ! أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ . ثُمَّ یَقُولُ: لَوْ لَا مَشَایِخُ رُکَّعٌ وَ فِتْیَانٌ خُشَّعٌ وَ صِبْیَانٌ رُضَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
امام صادق علیه السلام: 🔹 إذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَزُرْهُ وَ أَنْتَ كَئِيبٌ حَزِينٌ مَكْرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً فَإِنَّ اَلْحُسَيْنَ قُتِلَ حَزِيناً مَكْرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً وَ سَلْهُ اَلْحَوَائِجَ وَ اِنْصَرِفْ عَنْهُ وَ لاَ تَتَّخِذْهُ وَطَناً . 🔸 وقتی به زیارت حسین (علیه السلام) می‌روی غمگین و شکسته و اندوهناک و ناراحت و ژولیده و گرفته و گرسنه و تشنه باش که همانا حسین (علیه السلام) غمگین و شکسته و اندوهناک و ناراحت و ژولیده و گرفته و گرسنه و تشنه بود و از او حاجاتت را بخواه و برگرد و آنجا را وطن قرار نده. 📚 کامل الزيارات (باب الثالث عشر) جلد ۱ صفحه ۱۳۱ ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 استاد شهید مرتضی مطهری ⛔ نطفه حرام اسرائیل اینگونه بسته شد! 🔖حتما ببینید و منتشر کنید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 eitaa.com/nehzat_ashkezar