✅ *یکی از تعاریف حماقت و دیوانگی این است که شما یک کاری را دست بگیرید و بارها تکرارش کنید و هربار هم نتیجه یکسانی عایدتان شود اما همچنان این کار را ادامه بدهید و تازه امید هم داشته باشید که اتفاق متفاوتی بیفتد.*
✅ *اگر این را به عنوان تعریف حماقت بپذیرید پس قبول دارید که سیاست آمریکا در برابر ایران و در تمامی سه دهه گذشته نمودی از حماقت و دیوانگی محض است.*
📚 بریده ای از کتاب خاطرات جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلیس) به نقل از تامس پیکرینگ [سفیر آمریکا در اسرائیل،اردن و سازمان ملل]
#جهادِ_تبیین
#آمریکا_بدون_روتوش
✅ یکی از تعاریف حماقت و دیوانگی این است که شما یک کاری را دست بگیرید و بارها تکرارش کنید و هربار هم نتیجه یکسانی عایدتان شود اما همچنان این کار را ادامه بدهید و تازه امید هم داشته باشید که اتفاق متفاوتی بیفتد.
✅ اگر این را به عنوان تعریف حماقت بپذیرید پس قبول دارید که سیاست آمریکا در برابر ایران و در تمامی سه دهه گذشته نمودی از حماقت و دیوانگی محض است.
📚 بریده ای از کتاب خاطرات جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلیس) به نقل از تامس پیکرینگ [سفیر آمریکا در اسرائیل،اردن و سازمان ملل]
#جهادِ_تبیین
#آمریکا_بدون_روتوش
#عکس_نوشت
🔰عبور از جاده فرهنگ...
🔻حجت الاسلام و المسلمین سمتی
امام جمعه موقت شهرستان بافق
📌نماز جمعه ۲۷ خرداد ماه ۱۴٠۱
📞 روابط عمومی نهادامامت جمعه شهرستان بافق
@qarargahefarhangi_ir
بسمهتعالی
قهرمانِ اندیشهورزی
«به مناسبت اولین سالگرد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرجنژاد»
چند روزی است که اختیار را به قصد رساندهام و در تلاشم که بنویسم. قلم در دستم میلغزد و سنگینی میکند. سه انگشت دست راستم که روی کاغذ سُر میخورند، از ساییدگی روی سطح هموارش، سِر شدهاند. و علاج رهایی از کلافگیام در گفتن است. گفتن اما سخت و جانکاه و پرمسئولیت؛ و از قهرمان گفتن سختتر. قهرمان تقدس دارد، قهرمان قهرِمان را میجوشاند. و در زمانهای که قهرمانی را تنها در زورِ بازو و جمال و جلال ظاهری و هرچه مرتبط بدان است، میدانند؛ از قهرمان گفتن سختترینِ گفتنیهاست. به نظر میرسد تقدس این واژه در دو چیز است. اول در خلقدوستی و بخشندگی است؛ همان افضل صفات فضیلهای که ما به تفاوت صفات انسانیت و میزان نورانیتِ فطرت ما است. همان که هر فطرتی بیشترینش را داشت، به پیغامبری و معصومیت رسید و الباقی در طبقات پسین آن؛ همان که حلقه مفقودهی روزگار پرابتلای ماست، و تنها نیکاندیشانی آن را در میان طوفان اندیشههای پر از کبر و خودپرستیِ مدرن مییابند. دوم وجهِ مقدسِ این واژه اما در این است که نه فقط برخلاف جهت اقیانوس حرکت کردن، نه فقط با زورِ بازو و قوَّت مادی و آنچه در زمانهی تصویری امروز میبینیم؛ و نه حتی در آنچه ناصر خسرو میگوید: اگر اُشتُر و اسب و استر نباشد/کجا قهرمانی بُوَد قهرمان را است. تقدس قهرمان در همان مانندگی و مانَستگیاش به مردمی است که قهرِشان را برمیانگیزد. قهرمان با هرچه دارد به میدان میآید؛ نه در انتظار فرصتی است که اگر صبر کند هرگز نمیآید، و نه در انتظار مدد دیگر عناصر جامعهی مدنظرش.
در زمانهای که پوریای ولیها، رستمها و امیرارسلانها به پستوی امن بینظری و یأس فرهنگی و علمی از شرایط کنونی میگریزند و اگر درستیای باشد که نیازمند بیان است، در خفا میگویند تا در امان از نقدها و مخالفتها باشند؛ کسانی هم قهرمانانه به عرصه میآیند و درستها را بیمهابا از نقد و طردشدگی فریاد میزنند و هیمه در آتش پویایی اندیشه میریزند. قهرمان اندیشه و اندیشهورزی بودن، از خطیرترین، پرخطرترین و پرمسئولیتترین وجوهِ قهرمانی است و همانطور که وعدهی صادق الهی است، در هیچ عصر و زمانی زمین خالی از نیک اندیشانِ قهرمان نیست. و حمد و سپاس خداوند که ما را با یکی از نیکاندیشانِ قهرمان هم مسیر گرداند. کسی که سیصد و شصت و پنج روز است در میان ما نیست؛ اما اندیشهاش و تلاش و خیرخواهیاش کماکان در میان شاگردان، دوستان و اطرافیانش در جریان است. محمد حسین فرجنژاد قهرمان اندیشهورزی است. اویی که هر که با هر رشته و تخصص و دغدغهای به سراغش رفت، کمک و انگیزه و راهرویی یافت، و کسی که خلاء نبودنش در آشفتگیهای گاهگاه شاگردانش در راهنمایی و راهگشایی دیده میشود. استاد ما نیرو محرکهی محافل جوان و تازه نفس بود. شوق عجیب ایشان در کار و اخلاص و پاکی که سبب پیش رفتن امور ولو در سختترین و غیرممکنترین زمان و حالات بود، میتواند نمونهای بینظیر برای اندیشهورزانی باشد که در انتظار فرصتی هستند که هیچگاه به وجود نمیآید، مگر خود آن را ایجاد کنند. قهرمان اندیشهورزی نیازمند رهایی از بزرگترین رنج آدمی است، عادت، این خصوصیت میانهی فضیله و رذیله آنگاه که به وانفسای دنیا و آنچه متعلق بدان است، میرسد؛ بازدارندهترین خصوصیت انسانی است. باز میدارد انسانی را که علاج سختی روزگارش در روی آوردن به متعلق روحش و بریدن از خواستِ دهر و دنیاست. در روزگار خستگی و فرتوتیِ روح پوریای ولیها، در روزگار بازنشستگی و در خودماندگی رستمها، در روزگار فالوور پروری و تنپروری امیر ارسلانها اما، کسانی هم خرق عادت میکنند، کسانی هم با آنکه میتوانند تن بپرورانند و ارابههای چنین و چنان برانند و مغروق زیور و زر باشند، نظر میکنند به سنت الهی و انسانیتشان؛ و گوهر و معنای انس به خدا و خلقتش را مییابند. و اندیشه اگر ارزشمندیاش به مرجعش است و مرجع اندیشهی دینی، وحی و حجیت الهی؛ امثال فرجنژادها قهرمان این عرصهاند. مگر نه اینکه در آیین قهرمانی باید خرق عادتی کرد از نوع توجه به او و خلق او و تبدیل شدن خود و اندیشه به سیمرغی که همه جلال است و شکوه، و فارغ است از لجام و عنان؟
محمد حسین فرج نژاد فدایی رزمگاه پویایی اندیشهی با مرجعیت اله است، که هم در علم و هم در عمل گوی سبقت را از دیگر بزرگان و همعصرانش ربود و جام بیتعلقی به دنیا و متعلقاتش را سر کشید.
از دست دادن قهرمان سخت است و جانکاه. و تأسف به حال ما که در سوگ استادی نشستهایم که قهرِ ما را برانگیخت و با عمل و علمش نیکترین صفات الهی را در زمانهی سرد حسابگر و شماته انداز کنونی نشانمان داد. اما از دست دادن قهرمان در هرکجای دنیا اگر در تراژیکترین ژانر قرار میگیرد. در دنیای متصل به عقبای ما التیامی دربردارد از جنس رستگاری؛
که اندیشه ماندگار است و سنتساز، جریانساز است و نیروساز. قهرمان اندیشهورزی ما هم در این چهار مقوله جهد و جدیتی مثال زدنی داشت. استاد ما الگوی به غایت طرازی در اندیشهورزی است؛ و نمونهای بینظیر برای کسانی که تعلق خاطری دارند به مسیر پرمخاطرهی اندیشهورزی و حقگویی. و به نظر میرسد علاج رهایی از کلافگیِ برخاسته از دچار شدن به سرمای عصر یخبندان اندیشه، تامل در خصایص قهرمانان خارق عادات دهر است؛ که نیکنامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار، خودپسندی جانِ من بُرهانِ نادانی بُود؛ همَّتِ عالی طلب جام مُرَصَّع گو مباش، رِند را آب عِنَب یاقوتِ رُمّانی بود.
ز.سین
از شاگردان مرحوم استاد
#فرج_نژاد
#استاد_صبر
#استاد_بی_ادعا
#در_سوگ_استاد
#محمدحسین_فرجنژاد
#قهرمان_اندیشهورزی
@enqelabeqalam_ir
نهضتِ روایت
اگرچه تلاش غربگرایان در مشروطیت و پس از آن رضاخان و فرزندش به ظهور برخی از نمادها و مظاهر غربی و تغییر سبک زندگی در طبقه اشراف و بخشی از طبقه میانی جامعه انجامید، ولی هرگز نتوانست خللی در ایمان و اعتقاد مردم ایجاد کند. این ناکامی آنان را بر آن داشت تا روی این مسئله تمرکز و دین را در ایمان قلبی و عبادت را در حوزه فردی خلاصه کنند. تقویت این باور در حوزههای علمیه و ظهور انجمن حجتیه در میان هیئتهای مذهبی و تکنوکراتهای غربگرای ظاهرالصلاح و نمازخوان در میان قشر تحصیلکرده دانشگاهی را میتوان تلاش فکری فرهنگی غرب و دستگاه حاکمه پهلوی برشمرد تا با این عناصر و تبدیل مسجد به کلیسا، محصور کردن روحانیت در مسجد و محراب و واتیکانیزه کردن حوزههای علمیه، اهداف خود و نظام غرب را در ایران اسلامی محقق کنند.
#جوانان
#اکسیر _انقلاب
#دهه نودیها
#سبک زندگی
@enqelabeqalam_ir
میوه شیرین غدیر و کام تلخ سرکِشان
فخر رازی در تفسیر کبیر، ذیل آیه 7 سوره رعد از پیامبر اکرم صلوات الله علیه روایت میکند که دست مبارکش را بر سينه گذاشت و فرمود: «من بیم دهندهام.» سپس به على علیه السلام اشاره كرد و فرمود «تو هدایتگرى، و به دست توست که هدایت جویان پس از من هدایت میشوند.» این روایت به بیانهای مختلف در کتب روایی و تفسیری ذکر شده است.
همچنین در کتاب البرهان فی تفسیر القرآن در تفسیر همین آیه، این روایت نقل شده است: «بِي أُنْذِرْتُمْ، وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اِهْتَدَيْتُمْ»؛ به من انذار داده شدید و به دست علی بن ابی طالب هدایت شدید.
اما چرا قرآن به تلویح و پیامبر اسلام (ص) به تصریح این دو بال تربیتی را از یکدیگر جدا میکنند؟ چرا پیامبر (ص) انذار را به خود، و هدایت را به امیر مومنان (ع) نسبت میدهد؟
اولین پاسخی که میتوان به این پرسش داد، پاسخی است که مفسران در توضیح انذار و هدایت داشتهاند. در تفسیر نمونه آمده است: «انذار براى آن است كه گمراهان از بيراهه به راه آيند، و در متن صراط مستقيم جاى گيرند ولى هدايت براى اين است كه مردم را پس از آمدن به راه، به پيش ببرد.» در واقع امامت کامل کننده نبوت است؛ به گونهای که بدون امامت، اساساً نبوت ناقص خواهد ماند.
دومین نکته شاید این باشد که همان طور که انذار با هدف رساندن مردم به هدایت صورت میگیرد، رسالت پیامبر گرامی اسلام نیز رساندن مردم به دست ولایت ائمه اطهار علیهم السلام بوده است.
سه؛ دیگر آنکه انذار طبیعتاً همراه با تلخی است. شاید بتوان این پیام را از این تشبیه دریافت کرد که با آغاز ولایت امیر مومنان (ع) تلخیها و سختیها کم کم جایش را به شیرینیها میداد، اگر مردم سرکشی نمیکردند.
اعلام و اعلان ولایت امیر مومنان (ع) در غدیر خم، میوه شیرین رسالت حضرت ختمی مرتبت بود، و بیعت شکنی مردم، در واقع تقطیع و بیثمر کردن شجره نبوت بود، نه صرفا به انحراف کشاندن ادامه مسیر رسول اکرم (ص).
#علی_تجرد
@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از محمد هادی سمتی
محمد قوچانی اعتراض عده ای محجبه درباره گشت ارشاد و آنچه که حجاب اجباری پنداشته می شود را شیوه ای آزادیخواهانه ، جمهوری خواهانه و حتی اسلام خواهانه نامیده است.
فعلا از استدلال های اشتباه او برای اثبات این که روش این افراد در چهارچوب آزادی است میگذرم و در فرسته دیگری پاسخ خواهم داد اما محض یادآوری به محمد قوچانی که نوشته است سید محمد خاتمی باور داشت "آزادی یعنی آزادی مخالف" این کلیپ را بازنشر می کنم.
#گشت_ارشاد
✅با گشت ارشاد موافقیم اگر کارش بسط امر به معروف و نهی از منکر صحیح تراز اسلامی باشد. مهربانانه، همدلانه، دلسوزانه و طبیبانه، نه بگیر و ببند و خشونت. اساسا امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصلیترین وظایف حکومت اسلامی است که به تصریح در آیات قرآن آمده است.🔅
✳️وقتی که مسئولین محترم به این نتیجه رسیدهاند که در کنار تلاشهای آمرانه و ناهیانه مردمی، باید ورود قانونی داشته باشند و اجازه حریم شکنی به متجاوزان به حریم عفاف و حجاب جامعه ندهند، که تصمیم به حقی است ما نیز با حمایت خود، تسهیلگر اجرای به نحو احسن قوانین باشیم.
⛔️اما قاطعانه مطالبه میکنیم که با گشت و برخوردهای تند مخالفیم زیرا جز شکاف اجتماعی و دوقطبی سازی کاری از پیش نمیبرد ولی با وضع و اجرای قوانین از جمله پرداخت جریمه، محرومیتهای اجتماعی و... موافقیم.
❇️باید کسانی که حریم جامعه اسلامی را میشکنند برخورد شود مانند کسانی که حد و مرزهای قانونی دیگر را میشکنند.
❌هیچ وقت به کسی که قوانین راهنمایی و رانندگی، قوانین و هنجارهای اقتصادی، اداری و... را میشکنند بیاحترامی نمیکنند، تندی نمیکنند، بلکه متناسب کوتاهی، خطا و تقصیرش برخورد قانونی میشود.
⚠️بیحجابی هم نوعی خطای اجتماعی و هنجارشکنی و بیقانونی است که بایست در مدار قانون ساز و کار مناسب داشته باشد و برخورد متناسب بشود.
🔰از سویی به دلیل حساسیت، اهمیت و ضرورت موضوع، بایست کار فرهنگی، برخوردهای همدلانه و شفقتهای ناصحانه به همراه داشته باشد. تا ریشهای دملهای چرکی را درمان کنیم.انشاءالله.
✍ط.قائمی بافقی
🔅«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ »(سوره حج،آیه۴۱)
كسانى كه اگر آنان را در زمين به قدرت رسانيم، نماز بر پا مىدارند و زكات مىدهند و (ديگران را) به خوبىها دعوت مىكنند و از بدىها باز مىدارند؛ و پايان همهى امور براى خداست.