برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم
آداب تلاوت مجلسی را فرا بگیرید. فرض کنید عدهیی از این مردم و مسلمین حزباللَّه در جایی نشستهاند و از شما دعوت کردهاند که برایشان قرآن بخوانید. دأب و فکر من این است و میخواهم در جامعهی ما کاری بشود که برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم و همچنان که الان وعاظ منبر میروند، قاریان قرآن هم منبر بروند و مثلاً نیمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال کلام الهی را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولی ما حالا قرآن کریم را فقط مقدمهی سخنرانی قرار دادهایم!
من در سالهای 51 و 52 و 53 در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم، تا قاری قرآن تلاوت کند. همین آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمهی تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است. من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است.
بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن، ۱۳۷۰/۰۱/۲۲
#ما_و_قرآن
نهضتِ روایت
🔔 مهلت ثبت نام تا روز جمعه باقی است.
🔔 آخرین مهلت ثبت نام جمعه ۱۲ دی است.
در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید
جوانها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما آدمی که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. برای آنکه از جوانی عادت کرده به اینکه خوب نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این سجیهی او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجور خوب نماز میخواند.
۱۳۸۷/۰۸/۲۹
#ما_و_نماز
نهضتِ روایت
🎵 سخنرانی در جمع کفنپوشان شهر کرد و بابل (ارتجاع)،۱۰ دی ۱۳۵۸/ ۱۱ صفر ۱۴۰۰،قم
بسم الله الرحمن الرحیم
این عواطفی که من از اقشار ملت میبینم، عواطفی که آنها را وادار میکند از راههای دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمیدانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی «۱» را ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکسهای دیگری که از جوانهای ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی میکنم. بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همه سنگینیها را سبک میکند، این است که ما از خدا هستیم و به سوی او میرویم. «۲» راه، راه خداست. شما از بختیاری که حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن آقایان که از شمال آمدهاند، آنها هم راه را که طی کردهاند، راه خدا بوده است، برای خدا بوده است. آن چیزی که سهل میکند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت میکنیم. ما از موالی خودمان، از آقایان خودمان، از اولیای خودمان، از معصومین خودمان تبعیت میکنیم. ما از رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- تبعیت میکنیم. آنها هم تحمل مشاق «۳» زیاد کردند. مشقتهایی که برای ما شاید ممکن نیست که تحمل کنیم. آن قدری که پیغمبر خدا تحمل مشقت برای خدا کرد، ماها نمیتوانیم. لکن ما هم قطرهای هستیم از این دریای بیپایان، به اندازهای که یک قطره، یک ذره میتواند فداکاری کند، باید فداکاری کنیم. این اسلام است و قرآن است و خدا.
هر چه در راه اسلام بدهیم و هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطلها هر چه میخواهند بگویند. بگذار باطلها شما را مرتجع بدانند. بگذار آنهایی که میخواهند برای دیگران زحمت بکشند، از ملت خودشان غافلاند، از کشور خودشان غافلاند، پشت کردند به ملت و کشور و برای شرق و غرب زحمت میکشند، بگذار آنها، کسانی [را] که در کشور خودشان و برای خودشان و برای استقلال خودشان زحمت میکشند، مرتجع بدانند. دنیا باید قضاوت «۴» کند و در این امر توجه کند و نظر بدهد که آیا ملتی که دشمنها را، دشمنهای کشور را، جنایتکارها را، خیانتکارها را از صحنه بیرون رانده است و میخواهد آزادی برای خودش به دست بیاورد، میخواهد استقلال برای خودش به دست بیاورد، این ملت مرتجع است، یا آنهایی که الآن هم که جنایتکارها بیرون هستند و رفتند، برای آنها کار میکنند، برای آنها در مدارس میروند و تبلیغات سوء میکنند، برای خارجیها آنها زحمت میکشند. آیا آنهایی که استقلال ملت ما را میخواهند سلب کنند، آزادی کشور ما و ملت ما را میخواهند از دستش بگیرند، آنها مرتجع هستند، یا آنهایی که میخواهند از زیر بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند؟ آیا کسی که میخواهد پیوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محکم در مقابل شرق و غرب ایستاد و ملت خودش را نجات داد این مرتجع است، یا آن که از اول تا حالا به اسم اینکه برای خلق میخواهد فدا باشد برای دشمن خلق فداکاری میکند. به طرف چپ میکشد، به طرف راست میکشد؟
بگذار دشمنها هر چه میخواهند بگویند. شما راه خدا را پیش بگیرید. شما راهتان واضح است. راه شما، راه خداست. راهی است که انبیای خدا رفتند. انبیا را هم اینها مرتجع میدانند. اینها قرآن را هم کتاب ارتجاعی میدانند. لکن مطلب اینها نیست. اینها برای دیگران دارند زحمت میکشند. جوانهای روشندل ما عواقب امور را ملاحظه کنند و از اینها سوال کنند شما چه میگویید؟ شمایی که برای خلق میخواهید فداکاری کنید چرا مانع میشوید از اینکه این خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع میشوید از اینکه کارخانههای این مردم راه بیفتد؟ چرا خرمنهای حاصل یک سال عمر یک خانواده را آتش میزنید؟ شمایی که برای خلق هستید و دیگران را مرتجع میدانید، حساب کار خودتان را بکنید. اینها برای ملت دارند زحمت میکشند و شما برای دیگران. من بار دیگر از شما جوانها، از پیرمردهایی که تحمل این زحمت را آن طوری که آقا میگویند کشیدند، از کسانی که بچه هستند و در این راه تحمل زحمت کردند، از کسانی که معلول هستند و تحمل زحمت کردند و از کسانی که به وسیله شما برای ما پیغام فرستادند، از همه شما تشکر میکنم و به همه شما دعا میکنم. و خدمتگزار همه شما هستم. و امیدوارم که شماها سعادتمند باشید و سعادت دنیا و آخرت نصیب شما باشد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
(۱) - امام خمینی
(۲) - اشاره به آیه ۱۵۶، سوره بقره.
(۳) - جمع مشقت
(۴) - اصل: حکومت.
📚جلد ۱۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۵۱۱ تا صفحه ۵۱۳
#امروز_در_صحیفه
#بشنوید
به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم
مکتبهای قرآن، بچههای چهارساله و پنجساله را قرآن درس میداد. من خودم در سن پنجسالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم. امثال من، در همان مکتبی که ما میرفتیم، زیاد بودند و اصلاً مکتبخانهها همینطور بود. این مکتبخانههایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانههایی برای تعلیم قرآن بودند. یک زن یا مردی مینشست، بچههای مردم را قرآن یاد میداد، بعد این بچهها در جامعهیی میافتادند که در آن، سواد و علم و فرهنگ، متعلق به عدهی خاصی بود؛ اما قرآن را بلد بودند.
بیانات در دیدار قاریان، ۱۳۶۹/۱/۱۹
#ما_و_قرآن
برای فرمانده…
دست به قلم شدیم تا بیعت تازه کنیم با علمدار انقلاب…
پویش دانشجویی«#بیعت_سلیمانیها»
برای مطالعه و امضای نامه جوانان مقاومت به حضرت آقا به نشانی سایت lk5.ir مراجعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر کانال تلگرام و بله پویش «#بیعت_سلیمانیها» با شناسه @beiat1 را دنبال کنید.
فهرست امضا کنندگان در ایام سالگرد حاج قاسم به محضر حضرت آقا هدیه داده خواهدشد.
#حاج_قاسم_سلیمانی
مراقب باشیم نماز بیتوجه قساوت قلب میآورد
رحمت خدا بر مرحوم شیخ محمد بهاری که در یکی از نوشتههایشان میگویند که دعا و ذکر و شاید نماز، وقتی بیتوجه تکرار میشود، قساوت میآورد! نماز میخوانیم، نمازِ مایهی قساوت. چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه نداریم. پس این نماز یا با توجه است، که مایهی رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ یا نمازِ بیتوجه است، که آن وقت به گفتهی ایشان مایهی قساوت قلب است.
۱۳۸۷/۰۸/۱۵
#ما_و_نماز
نهضتِ روایت
📋مَهارِ فتنه/ روایتی از ایستادگی رهبر فرهیخته و فرزانه انقلاب در شِبه کودتای 88
🔰تاریخ انتشار: یکشنبه بیست و هفتم تیرماه 1395
✍️ محمدهادی سمتی، طلبه حوزه علمیه قم و دانشآموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
کودتای ترکیه با بیش از 200 کشته و حدود 2000 زخمی سبب شد تا یادداشتی را که برای سالگرد نهم دی آماده کرده بودم ولی انتشار نیافته بود از بایگانی بیرون بیاورم و به انتشار برسانم.
ماجرا ازاینقرار بود که در تاریخ هیجدهم تیرماه سال هزار و سیصد و هفتادوهشت، عدهای که قصد براندازی نظام را داشتند با بهانه کردن توقیف یک روزنامه و با سپر قرار دادن دانشجویان که فرزندان ملت هستند اقدام به ایجاد آشوب و اغتشاش در تهران نمودند و کشور را به بحران کشیدند.
بههرحال غائله سال هفتادوهشت باتدبیر رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای رفع شد و آتش فتنه مهار گردید.
اما ظاهراً آتش زیر خاکستر هنوز باقیمانده بود و در انتظار یک عنصر اشتعالزای دیگری زمان را طی میکرد.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 پروژه ناتمام کوی دانشگاه دوباره به جریان افتاد و نشانههای یک فتنه دیگر را هشدار میداد.
عدهای که قصد اخلال در انتخابات را داشتند از تشکیل کمیته صیانت از آرای ملت خبر دادند که البته با واکنش شورای نگهبان قانون اساسی مواجه شد و سخنگوی این شورا بابیان اینکه هر نهاد جدیدی برای تشکیل شدن به سازوکار قانونی نیاز دارد، تأکید کرد که تشکیل کمیته صیانت از آرا غیرقانونی است.
البته دشمنان داخلی و خارجی نظام از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدف فروگذار نکردند و تا زمان برگزاری انتخابات به فعالیتهای خود ادامه دادند و سرانجام بعد از اعلام نتایج و شکست گزینه موردنظرشان، فاز دوم را آغاز کردند و دست به اقدامات خلاف قانون زدند.
رهبر فرزانه و بصیر انقلاب اسلامی در اولین حرکت باتدبیری هوشمندانه و برای اتمامحجت با برهم زنندگان آرامش کشور، جلسهای را با حضور نمایندگان نامزدهای انتخابات و اعضای شورای نگهبان، وزارت کشور، صداوسیما و وزارت اطلاعات برگزار کردند.
دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو حقوقدان شورای نگهبان دراینباره میگوید:
"رهبر انقلاب وقتی وارد جلسه شدند، ابتدا فرمودند که «در این جلسه هیچگونه محدودیتی در صحبت نیست و هرکسی هر چه میخواهد بگوید. تنها محدودیت، وقت جلسه است که زمان را رعایت کنید تا نوبت به همه برسد و همه بتوانند صحبت کنند.» این اعلام آمادگی رهبری در ابتدای جلسه، درواقع خیلیها را غافلگیر کرد که مثلاً انتظار داشتند یک جلسهٔ رسمی باشد و در آن صحبتهای رسمی مطرح شود.
آقای دانش جعفری –نمایندهٔ ستاد آقای رضایی- مستقیماً رهبر بزرگوار انقلاب را خطاب قراردادند و گفتند شما در صحبتهای خود در کردستان از یکی از کاندیداها جانبداری کردید و این مطلب موجب شده که مثلاً چنین اتفاقی بیفتد.
صحبت آقای دانش جعفری که تمام شد، رهبر انقلاب وارد بحث شدند و گفتند که «آن صحبتهایی که من چه در کردستان داشتم و چه در جای دیگر، بههیچوجه جانبداری از کسی نبود.» فرمودند که «البته من اصولی رادارم که این اصول را از قبل انقلاب داشتهام و همچنان دارم و تا آینده هم حفظ میکنم. از این اصولم هم عقبنشینی نمیکنم. هرجایی هم که باشم، این اصولم را بیان میکنم و اینها مسائلی بوده که من به آن اعتقاد داشته و دارم.» و حتی فرمودند که نامزدهای معترض اینطور احساس کرده بودند که منظور من آنها هستند پس اگر اینطور هست و آن آقایان هم خودشان استنباط کردهاند که مصداق صحبتهای من هستند، چطور شما میگویید که من مثلاً از کاندیدای دیگری دفاع کردم؟»"
رهبر انقلاب در ادامه گفتند که «میخواهم خاطرهای بگویم که امیدوارم آقای زنگنه (نماینده ستاد میرحسین موسوی) ناراحت نشوند. بعد از برگزاری انتخابات دوم خرداد، یکی از مقامات کشور آمد و خواستار ابطال انتخابات شد. چنان با او برخورد کردم که هنوز از من مکدر است».
نمایندگان دو کاندیدای معترض اصرار بر ابطال انتخابات داشتند. رهبری فرمودند «این صحبتهای شما هیچ مبنای قانونی ندارد. اگر تخلفی صورت گرفته که شورای نگهبان اینجا هست، وزارت کشور هم هست که باید برخورد بکند. اگر شما ادعایی دارید، بروید از طریق شورای نگهبان پیگیری بکنید و شورای نگهبان هم مکلف است به شکایتهای شما رسیدگی بکند. وزارت کشور هم به همین صورت. بازشماری و بررسی کنید؛ تا هرزمانی که فکر میکنید این مسئله میتواند مشکل شمارا حل بکند. ما هم به شورای نگهبان و وزارت کشور میگوییم که موضوع را تعقیب بکنند تا برای شما اطمینان ایجاد بشود، ولی اینکه میگویید ابطال بشود، این حرف خلاف قانون است، این را کسی نمیتواند بپذیرد. پذیرش ابطال انتخابات یعنی اینکه بزنم توی دهن چهل میلیون»!
#یادداشت
#باز_نشر
#نهم_دی
🆔@manaar_ir