eitaa logo
نهضت مازندران
1.5هزار دنبال‌کننده
66.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
133 فایل
نهضت ادامه دارد... اداره‌کل تبلیغات اسلامی مازندران؛ صفحه رسمی منبر| هیات| کتاب| مسجد| سینما| تلویزیون| مستند| پژوهش و افکارسنجی| آموزش و شتابدهی| رویدادهای اجتماعی| رسان دریافت اخبار و نظرات @nehzatemazand
مشاهده در ایتا
دانلود
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢برگزاری برنامه مفرح و شاد ویژه قرآن آموزان به مناسبت روز مازندران درخانه قرآن شهید عیسی پور روستای ماکران شهرستان میاندورود 🗓 پانزدهم آبان1403 🔹اداره تبلیغات اسلامی شهرستان میاندورود ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
21.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🎥 | کلیپ کوتاه از نخستین نشست مشترک مدیران سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری انقلاب اسلامی در پلاژ شهید بهشتی ساری ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
فروش انگشتر اهدایی " امام خامنه ای (حفظه الله)" 📌جهت کمک به جبهه مقاومت(مردم مظلوم فلسطین و لبنان) 🔸به بالاترین قیمت اعلامی فروخته خواهد شد و مبلغ آن به جبهه مقاومت اهدا می شود. 🔺مبلغ پایه : 15 میلیون تومان 🔻پایان مهلت شرکت در مزایده: 18 آبان 1403 ▫️راه های ارتباطی: ارسال پیام به صفحات مجازی هیأت ▫️تماس یا ارسال پیامک به شماره: 09113560068 🔻اداره تبلیغات اسلامی شهرستان ساری ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
23.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢ویدیو 🔹نشست مشترک مدیران سازمان تبلیغات اسلامی و مدیران حوزه هنری سراسر کشور در ایرا ، مقبره علامه ذوفنون حسن زاده آملی 🎥تهیه شده در مرکز رسانه تبلیغات اسلامی مازندران ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
24.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢کلیپ خبرگزاری مهر؛ نشست مدیران تبلیغات اسلامی و حوزه هنری در ساری 🔹اولین نشست سه روزه مدیران تبلیغات اسلامی و حوزه هنری کشور در ساری آغاز به کار کرد. 🗓15آبان ماه ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
وعده صادق ۳ !! ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 آنچه که میبینید مثل یک کوه یخ است / تونل هایی که نوین‌ترین رادار های جاسوسی را خسته میکنند 🔹شهرهایی حداقل ۵۰۰ متر زیر زمین و غیرقابل نفوذ ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه 🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛ زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند 🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از هم‌رزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج) 🔹 نامه برای آب... هم‌رزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد! با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه می‌نویسی؟ نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ 🔹دست مرا گرفت، قدم‌زنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم 🔻به یادش همین الان، در گروه‌ها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
نهضت مازندران
شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تول
چفیه‌ای که همدم و همراز بود یوسف بیشتر اوقات یک چفیه بر گردن داشت، از روزهای دور جبهه‌های مریوان تا روزهای عملیات کربلای ۵، این چفیه انگار همدم او بود. حسین محمدی، هم‌رزم او داستان چفیه یوسف را این طور روایت می‌کند: «یوسف چند ماه قبل از شهادت و در پادگان شهید قاضی طباطبایی تبریز زمان آموزش‌های تکمیلی غواصی بعد از عملیات والفجر ۸ جور دیگر شده بود، از آن بچه شوخ و جسور، آدمی مانده بود، کم حرف و ساکت. این تغییر را همه متوجه شده بودند. مرداد ۱۳۶۵ به عینه می‌دیدم که گویا به کشف و شهود رسیده است. با چفیه‌اش، جامدات و شهدا صحبت می‌کرد! وقتی متوجه آگاهی من شد، از من قول گرفت تا شهادتش با کسی راز نگویم و قول داد اگر اجازه داشت، شفاعتم کند. غروب بعد از وضو گرفتن خطاب به چفیه اش می‌گفت: ببخش خیلی وقت است از مریوان (مهرماه ۶۲) تاکنون زحمت مرا کشیده‌ای، می‌دانم از من خسته‌ای، اما صبر کن زمان اندکی مانده به خون من آغشته شوی! هر دو استراحت خوب و قشنگی در پیش خواهیم داشت.» چند روز پیش از عملیات کربلای ۴ یکی از بچه‌های رزمنده که یک ضبط خبرنگاری کوچک داشت، به سراغ یوسف رفت تا به اصطلاح با او مصاحبه کند. یوسف اول طفره رفت و گفت: من که سواد حرف زدن ندارم، اما محمدعلی جعفری اصرار کرد و گفت: سواد نمی‌خواهد، حرف‌های تو از دل بر می‌آید، دلی بگو و یوسف این شعر را خواند: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه‌صفتان زشت‌خو را نکشند / گر عاشق صادقی ز مردن مهراس / مردار بود هر آنکه او را نکشند. در آخر از او پرسید غواص را برای ما معنی کن، یوسف خندید و گفت: غواص یعنی مرغابی امام زمان! و بالاخره مرغابی تنهای امام زمان در یکی از شب‌های عملیات کربلای ۵ در دی‌ماه سال ۱۳۶۵، در ۲۰ سالگی، نزدیک پاسگاه کوت سواری عراق در شلمچه، در حالی که تنها چند متری با خشکی فاصله داشت، به دلیل اصابت تیر غرق در خون شد. یکی از هم‌رزمانش به سرعت او را در بغل گرفت تا پیکرش به زیر آب‌ها نرود. زیر آتش بی‌محابای دشمن، یوسف به لقای محبوب حقیقی رسیده بود، در حالی که چفیه‌ای که یار و مونس او در جبهه‌ها بود به خونش آغشته شده و نوبت استراحت فرارسیده بود. انگار نامه‌هایی که «یوسف قربانی» در تنهایی برای آب‌ها می‌نوشت، بی‌جواب نمانده بودند، شهادت در میان آب‌ها شاید پاسخ نامه‌های بی‌جوابش بود. ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️ گزارشی از دیدار اخیر دانش‌آموزان و دانشجویان با رهبر معظم انقلاب. ۱۴۰۳/۸/۱۲ ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
🔴من از ولایت‌پذیری مردم حیرت کردم، شما را نمی‌دانم.... ◾️وقتی این متن را یکی از دوستانم فرستاد و خواندم، اشک از چشمانم جاری شد شما هم بخوانید . زمانی که حلقه کوچک طلایشان را به پویش هدیه می‌دادند، مادرِ دختر خانم این اتفاق بزرگ را شرح می‌داد. او می‌گفت:« اگر تمام خانه‌ی ما را زیر و رو کنی و شخم بزنی، یک گرم طلا پیدا نمی‌کنی. نه خودم و نه دخترهایم علاقه‌ای به طلا نداریم و البته پولش را هم نداریم. از زمانی که طلاهای ازدواجم را دزد برد، یکی دو بار پول روی پول گذاشتم، هزار تومان هزار تومان جمع کردم و گوشواره و انگشتر ارزان‌قیمتی خریدم که همان‌ها را هم فروختم برای سفر اربعین. تا وقتی که مادرم یک جفت گوشواره خیلی کوچک به دخترم هدیه داد. روزی که می‌خواستیم به پویش "مهربانی طلایی" دختران ماهتاب برویم، دخترم یکی از گوشواره‌هایش را درآورد و گفت: مامان! اینو می‌خوام بدم برای جبهه مقاومت. گل از گلم شکفت. پرسیدم: مطمئنی دخترم؟ جواب داد: بله مطمئنم. بغلش کردم و برایش دعا کردم.» ✍ عالیه سادات ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران @tebyanmazand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا