روضه حضرت علی اصغر علیه السلام در قرآن
🔻به فرعون گفتند: امسال یک خانم یک پسر میزاید، این پسر حکومت تو را زیر و رو میکند، مادر موسی هم پسر زایید و اسمش را موسی گذاشت. ولی خوب حکومت بفهمد پسرها را میکشد. ترسید، قرآن به مادر موسی میگوید:
«وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِ مُوسى» (قصص/۷)
به مادر موسی وحی کردیم که این را شیر بده
«أَنْ أَرْضِعِيهِ»
در جعبه بگذار و در آب بیانداز.
«فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»
من این بچه را برمیگردانم و غیر از اینکه برمیگردانم، پیغمبرش هم میکنم.
همان شعری که ما میگوییم: تو نیکی میکن و در دجله انداز! در جعبه بیانداز، من برمیگردانم. الهام الهی بود، مادر موسی این کار را کرد.
مادر موسی میخواست از طفلی بگذرد، میخواهیم سراغ علی اصغر علیه السلام برویم.
مادر موسی میخواهد از یک طفل یک روزه خیلی علاقه آدم ندارد، طفل شش ماهه آدم بدهد، چون شش ماهه در سینه مادرش است و مادرش را میشناسد. دوم امام حسین نگفت، علی اصغر را بده برمیگردانم، علی اصغر را برد که برد. خدا به مادر موسی گفت: پسرت را در آب بیانداز، برمیگردانم.
«انّا رادوهُ» برمیگردانم.
در ثانی در آب فرق میکند تا در خون، کسی غرق در آب شود یا غرق در خون شود. روی دست پدر باشد یا دور از چشم پدر باشد.
یک نوزاد را خدا در قرآن، تفسیر دارم میگویم. تفسیر و روضه با هم، خداوند میخواهد یک نوزاد را از مادر جدا کند، چهار قلاب انداخت.
🔰چهار تا جرثقیل و چهار تا منجنیق، چطور بچه را از مادر بگیریم؟
۱. «اوحی الی ام موسی» اوحی، وحی شد. یک قلاب وحی بود.
۲. «انّا رادوه» برمیگردانم، قول داد خدا طفل را برمیگردانم.
۳. «وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» پیغمبرش هم میکنم.
۴. وقتی بچه را انداخت، دلش ریخت، قرآن میگوید: خودم دلش را نگه داشتم. آیهای که «رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (قصص/۱۰) یعنی قلب مادر را به خودمان ربط دادیم.
الله اکبر! بک بچه را میخواهیم از مادر بگیریم، ۱. «اوحی»، ۲. «رادّوهُ» ۳. «جاعلوه» ۴. «رَبَطْنا عَلى قَلْبِها» با چهار قلاب این بچه را گرفتیم.
▪️بچه یک روزه را با چهار قلاب، چطور شما بچه شش ماهه را از ربابه گرفتید؟
👌کانال تخصصی نجات از گناه مؤسسه مصاف
🔗 @nejatazgonah
🔰 گفتگوی خودمونی با خدای مهربون (۱)
👌کانال تخصصی نجات از گناه مؤسسه مصاف
🔗 @nejatazgonah
گفتگوی خودمونی با خدای مهربون (۱)
🔰گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/۱۶)
🔰گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ
منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)
🔰گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ تَکُونُ قَرِیبًا
تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/۶۳)
🔰گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی:وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ اصْبِرْ حَتّی یَحْکُمَ اللّهُ
کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/۱۰۹)
🔰گفتم: تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک… یه اشاره کنی تمومه!
گفتی:عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ
شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/۲۱۶)
🔰گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل… اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحیمٌ
خدا نسبت به همهی مردم – نسبت به همه – مهربونه (بقره/۱۴۳)
🔰گفتم: دلم گرفته
گفتی: بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ
(مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/۵۸)
🔰گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفتی: إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/۱۵۹)
🔰گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ
بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/۱۱)
👌کانال تخصصی نجات از گناه مؤسسه مصاف
🔗 @nejatazgonah