✍ فیل و تصورش
کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
صاحب فیل گفت:
این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!
🔵شاید هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.
🔴باورهایتان را تغییر دهید تا دنیایتان تغییر کند!.
________________
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
🔴شناخت انگیزه های #غیبت (شماره 4)
💢چهارم: تبرئه و تزکیه خود؛ یعنی میگوید فلانی کار زشت را انجام داده یا فلان کاره است و مقصودش این است که خود را منزه نشان دهد، ریشه این کار، خودکوچکبینی و آلودگی باطن است.
#داستان_های_اخلاقی
✍در حکایات زمان پیامبر(ص) آمده است:
مردی از برابر محلی عبور کرد و یکی از بین جمع گفت: من به خاطر خدا دشمن این مرد عابر هستم!
آن گروه گفتند: حرف بدی زدی و به او خبر دادند. آن مرد قضاوت را نزد پیامبر(ص) کشانید و پیامبر(ص) از غیبت کننده پرسید: چرا با او دشمنی میکنی؟ گفت من همسایۀ اویم و از حالش آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب، نماز دیگری بگزارد!
و در ادامه از انجام روزه (فقط در ماه رمضان) و انفاق واجب او! نیز انتقاد کرد و مرد غیبت شده در توضیح فقط گفت: آیا وظیفه را خوب انجام ندادهام؟
پیامبر(ص) به مرد انتقاد کننده فرمود: بر خیز که شاید او از تو بهتر باشد.
📚راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 16، عزیزالله حیدری
🔸ادامه دارد...
_______________
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
🔴شناخت انگیزه های #غیبت (شماره 4)
💢چهارم: تبرئه و تزکیه خود؛ یعنی میگوید فلانی کار زشت را انجام داده یا فلان کاره است و مقصودش این است که خود را منزه نشان دهد، ریشه این کار، خودکوچکبینی و آلودگی باطن است.
#داستان_های_اخلاقی
✍در حکایات زمان پیامبر(ص) آمده است:
مردی از برابر محلی عبور کرد و یکی از بین جمع گفت: من به خاطر خدا دشمن این مرد عابر هستم!
آن گروه گفتند: حرف بدی زدی و به او خبر دادند. آن مرد قضاوت را نزد پیامبر(ص) کشانید و پیامبر(ص) از غیبت کننده پرسید: چرا با او دشمنی میکنی؟ گفت من همسایۀ اویم و از حالش آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب، نماز دیگری بگزارد!
و در ادامه از انجام روزه (فقط در ماه رمضان) و انفاق واجب او! نیز انتقاد کرد و مرد غیبت شده در توضیح فقط گفت: آیا وظیفه را خوب انجام ندادهام؟
پیامبر(ص) به مرد انتقاد کننده فرمود: بر خیز که شاید او از تو بهتر باشد.
📚راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 16، عزیزالله حیدری
🔸ادامه دارد...
_______________
✅ کانال نجات گناه
#nejatazgonah
#داستان_های_اخلاقی
✍پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گوژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند، می گفت:هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
🔸این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟یک روز که زن از گفته های مرد گوژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ .....بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت؛ مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
🔹آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
💠هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.....
________________
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah