کسیکه دوست دارد تیپ ش بهتر از بقیه باشد:
(حس برتری طلبی در قالب های گوناگون)
"سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که نه اراده برتری جویی در زمین دارند، و نه فساد میکنند"
(تِلْکَ الدّٰارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهٰا لِلَّذِینَ لاٰ یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لاٰ فَسٰاداً).
حدیث
إنّ الرّجلَ لَيُعجِبُهُ أنْ يَكونَ شِراكُ نَعْلِهِ أجْوَدَ مِن شِراكِ نَعلِ صاحبِهِ، فيَدْخُلُ تحتَها. "گاه میشود که انسان از این لذت میبرد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین داخل تحت این آیه میشود، (چرا که اینهم شاخه کوچکی از برتری جویی است! )
روایت شده:
حضرت زین العابدین علیه السّلام چون صبح روز جمعه میشد تا ظهر «ایة الکرسی»
[آیه ۲۵۵ سوره بقره: «اللّه ُ لا الهَ الاّ هُوَ الحَیُّ... و لاَ یؤُوُدهُ حفظُهما و هو العلی العظیم»] را میخواند، و چون از نمازها فراغت مییافت، به تلاوت سوره:
«انّا انزلناه»می پرداخت.
و آگاه باش برای خواندن آیة الکرسی علی التنزیل در روز جمعه فضیلت بسیار روایت شده است
[علاّمه مجلسی گوید: آیة الکرسی علی التنزیل بنا بر روایت علی بن ابراهیم و شیخ کلینی عبارت است از: «اللّه لا اله الا هو الحی... تا: هم فیها خالدون»
مفاتیح الجنان
از امام صادق علیه السّلام نقل شده:
بدا به حال مسلمانی که در طول هفته روز جمعه را صرف یادگیری مسائل دینی خود نکند، و برای این عمل مهمّم، خود را از کارهای دیگر فارغ نسازد.
مفاتیح الجنان
روایت شده:
هرکس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه
اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ
گوید و صد مرتبه سوره «توحید» را بخواند، آمرزیده خواهد شد.
مفاتیح الجنان
و نیز روایت شده: که
ثواب صلوات بر محمّد و آل
محمّد، بین نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است.
وقت نماز جمعه
نظر ابوالصلاح حلبی این بود که وقت نماز جمعه مضیق است، و باید اول زوال، خطبهها را بخوانند و بعد فوراً به فوریّت عرفیه نماز جمعه را بخوانند.
که آقای سیستانی هم همین نظر را انتخاب کرده و میگوید:
اگر در اول اذان ظهر عرفاً، خطبهها را شروع کنند و چهل دقیقه بیشتر طول ندهند بعد نماز جمعه را بخوانند مجزی است. و اگر یک ساعت و ربع (یعنی هفتاد و پنج دقیقه) تاخیر بیفتد نماز جمعه قطعاً مجزی نیست.
بین چهل دقیقه و یک ساعت و ربع احتیاط وجوبی است که به این نماز جمعه اکتفا نشود.
درس خارج فقه استاد محمد تقی شهیدی
وقت نماز جمعه
قول جعفی هم این بود که ساعتی وقت دارد. که آقای زنجانی هم همین نظر را انتخاب کردند و فرمودند وقت نماز جمعه یک ساعت است و مراد از یک ساعت یک دوازدهم روز است. و این مطلب را از روایات استفاده کرده اند. و طبق این معنا وقت یک ساعت در زمستان کمتر از یک ساعت در تابستان خواهد شد.
درس خارج فقه استاد محمد تقی شهیدی
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی اش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود ...
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...
..
#سوال
چرا این قیاس با وجود این که صغری سالبه است منتج است؟
صغری:
«انسان مجرد تام بالفعل نیست.»
کبری:
«هر چیزی مجرد تام بالفعل نباشد، در حال تکامل است.»
نتیجه:
«انسان در حال تکامل است.»
آیا میتوان گفت:
«اگر در قیاس شکل اول، کبری به شکل فوق نوشته شود نیازی نیست صغری حتما موجبه باشد و از نظر صورت ، قیاس دچار اشتباه نمیشود.؟
قیاس مذکور به طریقی نوشته شده است که بین اصغر و اکبر اتصال تام برقرار می کند.
هرگاه صغرا به حسب ظاهر سالبه باشد و در کبرا سلب تکرار شود این قیاس درست است و صغرا موجبه معدوله است.
#مغالطه
صغری:
«موضوع وجوب یا استحباب حجاب اجباری ، در قرآن مطرح نشده است.»
کبری
هر موضوعی در قرآن مطرح نشده باشد، مشروعیت ندارد.
نتیجه:
موضوع وجوب یا استحباب حجاب اجباری، مشروعیت ندارد.
#شرح
هرچند صغری مشکل سالبه بودن را ندارد (چون موجبه ی معدوله محسوب میشود)
اما کبری کلیت ندارد چون خیلی از مسایل هست که در قرآن وجود ندارد اما التزام به آن لازم است، مثلا در قرآن نیامده پشت چراغ قرمز باید ایستاد ولی التزام به آن لازم است.
حجاب اجباری
مقاله ای در مورد حجاب اجباری نوشته شده است و نویسنده ی مقاله قائل است که در اسلام حجاب اجباری نداریم هرچند حجاب واجب و ترک آن معصیت است ولی در قرآن آمده است:
﴿فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ.
نقول:
حجاب اجباری دو معنا دارد
که یک معنای آن باطل است
و یک معنای آن صحیح است.
معنای باطل آن است که:
اگر زنی در بیرون از منزل بی حجاب بود پلیس چادری به زور بر سر او بیندازد.
معنای صحیح این است که حجاب واجب است و ترک آن معصیت است و اگر کسی معصیت را در داخل خانه و در خفاء انجام دهد کسی با او کاری ندارد ولی اگر در بیرون انجام دهد، وظیفه ی حکومت اسلامی این است که از این گناه جلوگیری کند.
در وسائل الشیعه آمده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
إِنَّ الْمَعْصِيَةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا فَإِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِيَةً وَ لَمْ يُغَيَّرْ عَلَيْهِ أَضَرَّتْ بِالْعَامَّةِ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يُذِلُّ بِعَمَلِهِ دِينَ اللَّهِ وَ يَقْتَدِي بِهِ أَهْلُ عَدَاوَةِ اللَّه
همچنین در کلمات نویسنده ی این مقاله آمده است که جایی نیامده است که وقتی آیه ی حجاب آمده است زنان را مقید به حجاب کنند.
می گوییم: این حرف صحیح است ولی ما هفتاد گناه داریم و در هیچ یک از آنها نیامده است که وقتی تشریع شده است مردم را به ترک آن وادار کنند.
در همه ی آن موارد اگر آن گناه علنی شود حکومت باید جلوی آن را بگیرد. در زمان رسول خدا (ص) وقتی امری می آمد همه امتثال می کردند مگر افراد قلیل.
ایت الله سبحانی
....زبانم زخم است
🔶مدرسه علمیه جانبازان یک مدت برای افرادی که نمیتوانستند سرکلاس درس شرکت کنند کتاب و نوار ارسال میکرد تا بتوانند در منزل درس بخوانند. سپس در پایان هر ترم امتحان گرفته میشد و اگر نمره خوبی کسب میکردند، برای ترم بعدی کتابهای جدیدی برایشان میفرستادند.
.
🔶ما که در بخش حضوری مدرسه بودیم برای سرکشی و گرفتن امتحان به منازل این افراد میرفتیم. در سراسر کشور شاید حدود ۲۰۰۰ طلبه جانباز تحت پوشش این مجموعه بودند.
.
🔶یک روز همکاران ما به منزل جانبازی در اهواز رفتند و از او امتحان می گرفتند. نمراتش خیلی خوب بود اما با این وجود درخواست یکسال مرخصی داشت. برای دوستان ما این سوال ایجاد شد که او با این وضعیت خوب تحصیلی چرا میخواهد مرخصی بگیرد؛ آن جانباز عزیز در پاسخ گفته بود «زبانم زخم است».
.
🔶باز هم برای دوستان ما این سوال به وجود آمد که زخم بودن زبان چه ربطی به درس خواندن دارد؟! او در پاسخ گفته بود «شما که خودتان جانباز هستید پس چرا متوجه مشکل من نمیشوید؟!» سپس همسرش را صدا می کند و از ایشان میخواهد که کتاب درسیاش را بیاورد.
.
🔶سپس رو به همکاران ما میگوید «از بس که همسرم کارهایم را انجام می دهد خجالت میکشم که در امر تحصیل هم مزاحمش بشوم، او از صبح تا شب و شب تا صبح پرستار من است» آن جانباز از گردن قطع نخاع و فلج کامل بود، نه دستها و نه پاهایش هیچکدام کار نمیکرد. وقتی که همسرش کتاب را آورد آن را روی سینه خود گذاشت و با زبان خود شروع به ورق زدن کتاب کرد و گفت«ترم پیش از بس مطالعه کردم زبانم زخم شده است، میخواهم این ترم را مرخصی بگیرم تا زخم زبانم خوب شود.»
کانال سیره علما
@sireolama
سبعيّت انسان، چون سبعيّت ديگر حيوانات نيست كه حدّ محدود و انتها و وقوف داشته باشد؛ زيرا كه حلقوم انسان، بلع همه عالم را اگر كند، قانع نشود و آتش طمعش فرو ننشيند، از اين جهت جهنّم غضبش ممكن است تمام عالم طبيعت را بسوزاند.
الآن كه نويسنده، اين اوراق را سياه مىكند، موقع جوشش جنگ عمومى بين متّفقين و آلمان است كه آتش آن در تمام سكنه عالم شلعهور شده و اين شعله سوزنده و جهنّمِ فروزنده نيست، جز نائره غضب يك جانور آدم خوار و يك سبع تبه روزگار، كه به اسم پيشوائى آلمان عالم را و خصوصاً ملت بيچاره خود را بدبخت و پريشان روزگار كرد، و اكنون رو به زوال و اضمحلال است.
امام خمینی ره
.ولى با زوال نظام عالم و شيوع سبعيّت و شيطنت و جهل در سكنه عالم، اين
آلات و ادوات و اختراعات محيِّرالعقولى كه خداوند نصيب اروپاى امروز كرده، اگر به طور عقل و در تحت پرچم دين الهى اداره مىشد، عالم يكپارچه نورانيّت و معدلت مىشد، و سرتاسر دنيا به روابط حسنه مىتوانست سعادت ابد خود را تأمين كند؛ ولى مع التأسّف اين قواى اختراعيّه در تحت سيطره جهل و نادانى و شيطنت و خودخواهى، همه بر ضد سعادت نوع انسانى و خلاف نظام مدينه فاضله به كار برده مىشود و آنچه بايد دنيا را نورانى و روشن كند، آن را به ظلمت و بيچارگى فرو برده، و راه بدبختى و ذلّت و زحمت به انسان مىپيمايد، تا به كجا منتهى شود و كى اين جمعيت بينوا از دست چند نفر حيوان به صورت انسان- نه، بلكه اشخاصى كه عار حيوانيّت هم هستند- خلاص شوند، و اين بيچارگى خاتمه پيدا كند، و اين ظلمتكده خاكى، نورانى شود به نور الهىِ ولىِّ مصلح كامل؟
اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ الشَّرِيفَ وَ مُنَّ عَلَيْنَا بِظُهُورِهِ
امام خمینی ره
ما بيچارهها كه اكنون در غلاف طبيعت و حجاب ظلمانى حيات پست دنياوى گرفتاريم
و از غيب و ملكوت نفس و مضارّ و مفاسد و مصلحات و مهلكات آن محجوب و بىاطلاعيم، تشخيص نمىدهيم كه چطور نورانيّت ايمان به واسطه غضب زايل شود؟،
و حقيقت ايمان انسان فاسد و ناچيز گردد،
و مضادّت حقيقى ايمان و غضبِ بىموقع را به نور بصيرت ادراك نكنيم.
آنها كه اطبّاء نفوس و قلوبند و با علم محيط الهى و چشم بصيرت نافذ در بواطن ملك و ملكوت، امراض قلوب و ادويه آن و مصلحات و مفسدات آن را دريافتهاند، از جانب ذات مقدس الهى، مبعوث به كشف حقايق و اظهار بواطن و بيدار كردن ما خفتگانند.
📖«قالَ رَسُولُ اللّهِ- صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ-:
الْغَضَبُ يُفْسِدُ الإيْمانَ كَما يُفْسِدُ الصَّبِر الْعَسَلَ وَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ».
📖 امام خمینی ﴿ره﴾
📖 کتاب: شرح حديث« جنود عقل و جهل.
🆔 https://eitaa.com/neveshteh313/2130
آنها به ما خبر از باطن قلب خودمان دهند، و ملكوت نفوس خود ما را براى ما كشف كنند. آنها مىدانند كه همان طور كه سركه و صبر زود عسل را فاسد كند، و آن شيرينى لطيف را مبدّل به تلخى و ترشى غير مطبوع نمايد، آتش غضب و نائره آن، نور ايمان را منطفى كند و فاسد نمايد.
دقت در انتخاب کلمات
"به بندگان من بگو سخنی را بگویند که بهترین باشد"
(وَ قُلْ لِعِبٰادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).
اگر مردم هنگام سخن گفتن، قول احسن را ترک گویند،(بهترین کلام را انتخاب نکنند)
شیطان در میان آنها فساد و فتنه میکند"
(إِنَّ الشَّیْطٰانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ).
https://eitaa.com/neveshteh313/2132
دقت در انتخاب کلمات
در کافی از امام ابی جعفر (علیه السلام) روایت آورده، که در ذیل جمله:
(وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً) الخ،
فرمود:
به مردم بهترین سخنی که دوست میدارید به شما بگویند، بگوئید.
----------
📖 اصول کافی ج ۲ ص ۱۶۵ ح ۱۰
https://eitaa.com/neveshteh313/2133
دقت در انتخاب کلمات
در کافی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که در تفسیر جمله نامبرده فرموده:
با مردم سخن بگوئید، اما بعد از آنکه صلاح و فساد آن را تشخیص داده باشید، و آنچه صلاح است بگوئید.
----------
اصول کافی ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۹
بلند اذان گفتن در منزل جهت رفع بیماری و رفع کم فرزندی
اسْتِحْبَابِ رَفْعِ الصَّوْتِ بِالْأَذَانِ فِی الْمَنْزِلِ خُصُوصاً عِنْدَ السُّقْمِ وَ قِلَّةِ الْوَلَدِ
۶۹۶۰-مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ أَنَّهُ
شَکَا إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لَا یُولَدُ لَهُ وَلَدٌ فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالْأَذَانِ فِی مَنْزِلِهِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی سُقْمِی وَ کَثُرَ وَلَدِی
آقایی میگفت: محضر حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم!
کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
[این نقل] خیلی موافق اعتبار است!
کتاب حضرت حجت (عج)، ص٣٣۶
مجموعه بیانات و اشارات آیتالله بهجت(ق) پیرامون حضرت ولیعصر(عج)
آیت الله العظمی روحانی:
باسمه حلت سبحانه،
وقتی انسان بروایات مراجعه میکند میبیند اسلام چقدر در رفتار خوب با آنها سفارش کرده است و در گرفتاری آنها اقدامات جدی نموده اند. امام سجاد (س) با جمعیتی به باغ رفته بودند با آهوی گرسنه ای که سه شبانه روز غذا نخورده آن را سر سفره خود آوردند و به او غذا خوراندند تا سیر شد. کسی که صورت الاغی را جهت علامت گذاری داغ کرده بود مورد لعن و نفرین پیامبر اکرم قرار گرفت. در روایاتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله نهی فرمودند از عقیم کردن اسب و گوسفند و خروس و در خبری پیامبر (ص) شخصی که جویی را که میخواهد به اسبش بدهد پاک کند و به آن بخوراند خدای متعال به چنین شخصی برای هر دانه جویی که تمیز کرده حسنه میدهد . و در حدیثی فرموده اند وقت گذاشتن برای تربیت اسب جزء امور باطل و لهوی نیست. و در خبری چنین است کسی که چشم اسبی را کور کند باید جریمه بپردازد و نیز فرموده اند خروس را دشنام ندهید و در حدیثی فرموده است حرام است که خروس ها را به جان هم بیاندازید. در حدیثی فرموده اند خدا لعنت کند گروهی را مرغ زنده را مورد آزار و شکنجه قرار دهند. روایت شده است که امام سجاد (س) به قصد سیر کردن حیوانات بیابانی دانه هایی را روی زمین می کاشتند و ما در کتاب فقه الصادق ج ۳۳ ص۴۹۰ باب مفصلی در نفقه بهائم نوشته ایم مراجعه شود.
قطع شدن وحی به جهت وجود سگ در خانه پیامبر؟؟!!
آیا این درست است که مدتی به علت وجود سگ در خانه پیامبر فرستادن وحی به پیامبر قطع شد؟
در برخی منابع و تفاسیر اهل سنت ماجرایی نقل شده است مبنی بر آنکه جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و از او اجازۀ ورود خواست. پیامبر(ص) نیز اجازه فرمودند. (مدتی گذشت و جبرئیل وارد نشد!) پیامبر(ص) فرمودند که ای فرستاده خدا! ما به تو اجازه ورود دادیم. (چرا داخل نمیشوی؟)
جبرئیل عرض کرد: بلی! ولی ما داخل خانهای که سگ در آن باشد، نمیشویم. ابو رافع(راوی این روایت) نقل میکند که بعد از این ماجرا، پیامبر(ص) دستور فرمود که سگهای موجود در مدینه کشته شوند..... بعد از آن بود که صحابه از پیامبر(ص) پرسیدند که آیا نگهداری هر سگی ممنوع است؟ پیامبر سکوت اختیار فرمودند تا آنکه آیۀ چهارم سورۀ مائده نازل شده و نگهداری سگهای شکاری مجاز اعلام شد.
در روایات شیعی نیز به صورت کلی این موضوع بیان شده است که فرشتگان در خانهای که سگ در آن وجود داشته باشد، وارد نمیشوند.[2]
بعد از آنچه گفته شد، توجه به چند نکته ضروری است:
1 . در هیچکدام از روایات، اعلام نشده است که این سگ در خانۀ پیامبر(ص) نگهداری میشد، بلکه اتفاقا در برخی منابع تصریح شده است این اتفاق، زمانی رخ داده که پیامبر(ص) در محلهای حضور داشته که در یکی از خانههای آن محله، توله سگی نگهداری میشد.[3]
2 . اینکه هرجایی که هر نوع سگی باشد، خدا به آنجا نظر نمیکند و فرشتگان در آنجا حضور نمییابند، مخالف با آیهای از قرآن است که حضور سگ اصحاب کهف را در کنار آنان در غار اعلام میکند و واضح است که آنان مشمول رحمت ویژه خدا بودهاند. از این رو با فرض پذیرش روایت باید آن را در ارتباط با نگهداری سگهای غیر مفید دانست.
3 . گرچه کشتن حیوانات آزاردهنده با رعایت شرایطی آزاد است، اما دستور پیامبر(ص) به کشتار جمعی سگهای مدینه - نه به دلیل آزار آنان، بلکه به دلیل توقف وحی - موضوعی است که پذیرش آن کمی دشوار به نظر میرسد و در منابع شیعی نیز به صورت مستقل به چنین ماجرایی اشاره نشده است.
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa22952
آه مظلوم
در بيان نوراني امام حسن مجتبي(سَلامُ اللهِ عَلَيهِ) هست، وقتي آن مرد شامي از وجود مبارک حضرت سؤال کرد «كَمْ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء» فاصله بین زمین تا آسمان چقدر است. حضرت فرمود: «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُوم»
یعني اگر منظور اين آسمان نجومي است تا چشم ميبيند مسير است
و اگر آسمان باطني است که درهاي آن به روي کفّار باز نمي شود، مسافت آن به اندازه آه مظلوم است؛
«مَدُّ الْبَصَرِ» براي ديدن آسمان ظاهر، «وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُوم» اين مسير را طي ميکند تا به آن جايي برسد که درِ آن آسمان به روي کافر باز نميشود؛ ولي به روي آن آه باز است و آه مظلوم تا به آنجا ميرسد.
آیت الله جوادی آملی
جلسات تفسیر
آخرین وصایای امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام
وجود مبارک امام سجاد(سَلامُ اللهِ عَلَيهِ) دارد که در آن مراحل نهايي وداع پدرم سيدالشهداء(سَلامُ اللهِ عَلَيهِ) به من مطلبي فرمودند
که خود امام سجاد در آخر عمرش به امام باقر(سَلامُ اللهِ عَلَيهِم أَجمَعِين) همين وصيت را دارد؛ به امام باقر در آخرين لحظه زندگي خود که وصيت ميکند، ميفرمايد من تو را وصيت ميکنم به امري که پدرم در آخرين لحظات زندگي خود مرا به آن امر وصيت کرد،
فرمود: ظلم هميشه حرام است و بد، ولي آن مظلومي که هيچ پناهي جزء خدا ندارد به او ستم نکن! «إِيَّاكُمْ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه»،
چون آن آه فقط به «الله» ميرسد.
ایت الله جوادی آملی