eitaa logo
نوشته
98 دنبال‌کننده
128 عکس
138 ویدیو
2 فایل
احادیث کاربردی سخنان زیبا و کاربردی حکمت
مشاهده در ایتا
دانلود
*{اول: ترك عادات و رسوم و تعارفات‌}* [ترك عادات و رسوم و تعارفات‌] و دور انداختن امور اعتباريه كه سالك را از طىّ طريق منع مى‌كند. و منظور آن است كه سالك به طور اعتدال در بين مردم زندگى مى‌نمايد، چه دست‌هاى از مردم پيوسته غرق در مراسم اجتماعيه بوده و فكر و ذكر آن‌ها دوست‌يابى بوده و براى حفظ شخصيت خود از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضر يا بى‌فايده دريغ نمى‌كنند و صرفاً براساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى، خود را به تكلف مى‌اندازند و چه بسا به ناراحتى‌هاى سخت دچار مى‌شوند و براى حفظ حاشيه، از متن زندگى عقب مى‌روند و تحسين و تقبيح عامه مردم را كه توده عوام هستند ميزان و معيار قرار داده، حيات و عمر خود را بر اين معيار در معرض تلف قرار مى‌دهند و كشتى وجودشان دست‌خوش امواج متلاطم رسوم و عادات اجتماعيه شده، هر كجا امواج آداب و اخلاقيات عمومى حركت كند به دنبال آن روان مى‌گردند. اين دسته از مردم در برابر اجتماع اراده‌اى از خود نداشته، تَبَعِ محض مى‌باشند. در مقابل اين دسته، سلسله‌اى از مردم هستند كه از جماعت كنار مى‌روند و هر گونه عادت و ادب اجتماعى را ترك كرده، خويشتن را عارى از مزاياى اجتماع نموده‌اند، با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در كُنج خلوت آرميده‌اند، به‌ طورى كه انگشت‌نماى مردم شده و به عنوان گوشه‌نشينى اشتهار يافته‌اند. سالك براى آن‌كه بتواند به مقصد نايل گردد بايد مشى معتدلى بين رويه اين دو گروه اختيار نمايد و از افراط و تفريط بپرهيزد و در صراط مستقيم حركت كند. و اين معنا حاصل نمى‌شود مگر آن‌كه معاشرت و مراوده را با مردم تا آن مقدار كه ضرورى اجتماعى است رعايت كند. بلى، اگر بين سالك و غيرسالك در اثر اختلاف كميت يا كيفيت معاشرت، امتيازى قهرى حاصل شود زيان‌آور نخواهد بود. و البته اين امتياز حاصل نخواهد شد، چه در عين آن‌كه معاشرت تا اندازه‌اى لازم و ضرورى است نبايد سالك به هيچ وجه من‌الوجوه خود را تابع خصوصيات اخلاقى و اطوارى مردم قرار دهد.{«وَ لا يَخافُونَ‌} [فِى اللَّه‌]{لَوْمَةَ لائِمٍ» «1» حاكى از استقامت آن‌ها در اين رويه مستقيمه و تصلّب آن‌ها در مرام و روش خود است. به طور كلى، مى‌توان گفت كه سالك بايد در هر امرى از امور اجتماعى نفع و ضرر آن را سنجيده و بى‌جهت خود را تابع اهواء و آراى توده مردم قرار ندهد. ++++++++++ ***{رساله لب اللباب ( طبع جديد )، ص: 90}
{نوزدهم: احتراز از لذايذ}* و مُشْتَهَيات به قدر استطاعت و اكتفا به آن‌چه قوام بدن و حيات به آن است
تفسیر یک روایت از دید چند فقیه گرانقدر صحیحه زراره و فضیل: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ قَالا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ غَيْرَ الْمَغْرِبِ فَإِنَّ وَقْتَهَا وَاحِدٌ- وَ وَقْتَهَا وُجُوبُهَا وَ وَقْتَ فَوْتِهَا سُقُوطُ الشَّفَقِ. 1 - مرحوم آقای خوئی فرمودند؛ این صحیحه ربطی به آخر وقت مغرب ندارد تا صاحب حدائق بگوید دلالت بر وجوب مبادرت به نماز مغرب تا قبل از سقوط شفق می کند 2- و یا شیخ طوسی بفرماید آخر وقت أدای نماز مغرب برای مختار طبق این روایت سقوط شفق است. 3- بلکه مفاد این صحیحه این است که: تمام نمازها قبل از خودشان وقت نافله دارند. حتی قبل از نماز عشاء وقت نافله مغرب است. اما نماز مغرب است که به مجرد اذان مغرب فعلی است و هیچ نافله ای قبل از آن نیست.
نوشته
تفسیر یک روایت از دید چند فقیه گرانقدر صحیحه زراره و فضیل: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ ز
اشکال در جواب مرحوم خویی انصافا این مطالب خلاف ظاهر است؛ «ان لکل صلاة وقتین الا المغرب فان وقتها واحد و وقتها وجوبها و وقت فوتها سقوط الشفق» این را ما حمل کنیم بر اینکه نماز مغرب امتیازش این است که قبل از نماز مغرب نافله ای نیست که به خاطر نافله تاخیر نماز مغرب مستحب باشد این عرفی نیست: روایت می گوید «و وقتها وجوبها و وقت فوتها سقوط الشفق». همه نمازها دو وقت دارند، وقت فضیلت و وقت وجوب دارند اما نماز مغرب فقط وقت وجوب دارد، وقت فضیلت ندارد. درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي
مجموعه روایات مربوط به وقت نماز مغرب: ما با سه طائفه از روایات مواجه هستیم؛ طائفه أول: روایاتی که می گویند آخر وقت نماز مغرب سقوط شفق است. طائفه دوم: آن روایاتی که جلسه قبل مطرح کردیم، مثل صحیحه عمر بن یزید« قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَكُونُ مَعَ هَؤُلَاءِ- وَ أَنْصَرِفُ مِنْ عِنْدِهِمْ عِنْدَ الْمَغْرِبِ- فَأَمُرُّ بِالْمَسَاجِدِ فَأُقِيمَتِ الصَّلَاةُ- فَإِنْ أَنَا نَزَلْتُ أُصَلِّي مَعَهُمْ- لَمْ أَسْتَمْكِنْ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ- فَقَالَ ائْتِ مَنْزِلَكَ وَ انْزِعْ ثِيَابَكَ- وَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَتَوَضَّأَ فَتَوَضَّأْ وَ صَلِّ- فَإِنَّكَ فِي وَقْتٍ إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ[9] »، که ظاهرش این است که برای مختار هم وقت نماز مغرب بعد از سقوط شفق باقی است و تاخیر آن تا بعد از سقوط شفق جایز است. طائفه سوم: که می گوید وقت نماز مغرب و عشاء تا نیمه شب توسعه دارد: مثل مرسله داوود بن فرقد که می گوید: «اذا غابت الشمس فقد دخل وقت المغرب حتی یمضی مقدار ما یصلی المصلی ثلاث رکعات فاذا مضی ذلک فقد دخل وقت المغرب و العشاء حتی یبقی من انتصاف اللیل مقدار ما یصلی المصلی اربع رکعات و اذا بقی مقدار ذلک فقد خرج وقت المغرب و بقی وقت العشاء الی انتصاف اللیل». یا روایت قاسم بن عروه که می گوید: «اذا غربت الشمس فقد دخل وقت الصلاتین الی نصف اللیل الا ان هذه قبل هذه». و آقای خوئی به صحیحه عبدالله بن سنان هم تمسّک کرده است؛ «لکل صلاة وقتان و اول الوقتین افضلهما» به این بیان که در روایت فرمود: اول الوقتین افضلهما نه واجبهما. که البتّه این روایت با صحیحه زراره و فضیل تخصیص می خورد زیرا گفت: لکل صلاة وقتین الا المغرب. پس صحیحه عبدالله بن سنان را نمی شود مطرح کرد.
لو کان لبان علاوه بر این که قبلاً ادّعایی کردیم که اگر وقت نماز مغرب تکلیفاً یا اجزاءً تا سقوط شفق می بود برای شیعه واضح می شد. مثل حرمت دروغ که برای علماء واضح شده است. نماز و اوقات نماز از أهم امور در نزد مردم بوده است و اگر چنین وجوبی می بود برای أصحاب أئمه و برای شیعه واضح می شد. لو کان لبان و اشتهر. ما نمی خواهیم ادّعا کنیم که ارتکاز متشرّعی وجود دارد بلکه می گوییم اگر واجب بود واضح می شد. و نظر مشهور این است که وقت نماز مغرب و عشاء تا نیمه شب ادامه دارد و وقت فضیلت نماز مغرب تا سقوط شفق است و فرصت زیادی هم نیست: مشهور که می گویند با زوال حمره مشرقیه وقت مغرب شروع می شود و لذا تا زمان زوال حمره مغربیه فرصتی حدود پنجاه دقیقه وجود دارد که با کمی تساهل و تجدید وضو و آرام آرام حرکت کردن وقت تمام می شود. درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي
قال: الشَفَقُ: الْحُمْرَة التي في المغْرِب من الشَّمْسِ، قال: و كان بعضُ الفُقهَاء يقول: الشَفَقُ: الْبياضُ لأن الْحُمرةَ تذهبُ إذا أظْلَمتْ و إنَّما الشَّفَقُ البياضُ الذي إذا ذَهَبَ صلَّيْتَ الْعِشاءَ الآخرة و اللَّه أعلمُ بصواب ذلك. تهذيب اللغة، ج‏8، ص: 262
الشَّفَقُ: الحُمْرَةُ التي بين غُروبِ الشَّمس إلى صلاة العَتَمَةِ.
الشَّفَقُ: بقيّة ضوء الشمس و حُمْزَتِها فى أول الليل إلى قريبٍ من العَتَمة.
الشَّفَقُ: الحمرةُ من غُروب الشمس إلى وقت العِشاء الآخِرة، فإذا ذهب قيل: غاب الشَّفَقُ. و قال الفراء: سمعتُ بعض العرب يقول: عليه ثوبٌ كأنّه الشَّفَقُ، و كان أحمر
الشَّفَقُ: اختلاط ضوء النّهار بسواد اللّيل عند غروب الشمس. قال تعالى: فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ‏ [الانشقاق/ 16]
الشَّفَقُ: بقيّةُ ضوء الشمس، و حُمرتها تُرى فى المغرب إلى صلاة العشاء. المحكم و المحيط الأعظم، ج‏6، ص: 171