eitaa logo
کانال خبری بهشهرنو
5هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
180 فایل
📌کانالی براساس سلیقه بهشهری ها 🔸️اخبار و اطلاعیه های ادارات، سازمان ها و هیات ها 🔸️آخرین اخبار شهر و روستاهای بهشهر 🔸️جاذبه ها و مناطق گردشگری بهشهر 🔸️آداب و رسوم بهشهری ها 🔸️صدای مردم بهشهر 🔻ارتباط با ادمین کانال @Mehdi_hoseyni63
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال خبری بهشهرنو
🍃🌸🍃 🕗 سر، خاک شد و نقش خیال تو نرفت خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت هر چند ز هجران تو زنگار گرفت ز آیینهٔ دل عکس جمال تو نرفت ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🔹 راه هاى ثبوت اول ماه ⁉️ مبارک رمضان و چگونه ثابت می شود؟ ✅ج: به طور کلی اول هر ماه با يکی از راه های زير ثابت می شود: ۱. خود انسان را ببيند؛ ۲. دو مرد عادل بگويند که ماه را ديده اند؛ ۳. از گفته عده ای يا از راه ديگر يقين کند که ماه قابل رؤيت است؛ ۴. از اول ماه قبلی – که از طرق شرعی ثابت شده – بگذرد؛ ۵. حکم کند که اول ماه است. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🌸اولین مرحله توزیع بسته کالا در بین مستمندان هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_شصت_و_هفت سنسنور و زدم وارد اتاقم شدم..
@kheymegahevelayat گفتم: حاجی جان دست من که نیست! طرف میخواد بره کربلا. ما هم برای اون مرحله نهایی که میخوایم کار کنیم باید درحال حاضر صبر کنیم. _میدونم چی میگی، منظورم اینه حواست باشه خللی ایجاد نشه. درهمین حین صدای در اتاق اومد عاصف رفت درو بازکرد دیدم خانوم افشار هست. نگاه کردم به صورتش، مضطرب بود انگار. رفتم سمتش گفتم: +چی شده؟ _چطور بگم... حاج کاظم گفت: «حرفت و بزن خانوم» خانوم افشار گفت: «ارتباط ما با داریوش در افغانستان به طور کامل قطع شده» با کف دستم یه دونه محکم زدم به پیشونیم گفتم: «واااای» گفتم: +باید چیکار کنیم؟ _هرکاری میکنیم نمیتونیم ارتباط بگیریم. +فورا برو پایین با یه خط امن برون مرزی منو وصل کن به صابر. برو منتظرم. خانوم افشار رفت پایین، چنددقیقه بعد تلفن زنگ خورد. گوشی رو گرفتم خانوم افشار بود پشت خط ! گفت: «وضعیت سفیده! ارتباط برقرار شده و میتونیدصحبت کنید.» رفتم روی خط صابر: +صابر جان سلام. _سلام آقاعاکف. +اصلا فرصت حرف اضافی نداریم. برو در موقعیت داریوش. _چشم. +ببین وضعیتش چطوره. با یه بهانه ای برو سمت خونش. _چشم. حدود دوساعت بعد صابر از افغانستان آیه ی قرآن رو کد کرد فرستاد: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» وقتی این و خوندم خشکم زد. چطور ممکن بود داریوش شهید بشه. چطور ممکن بود لو بره! یعنی کار ملک جاسم بود که فهمیده بود، یا نیروهای طالبان یا... خیلی ناراحت شدم. حاجی و عاصف بیشتر ازمن! اون روز قرار بود داریوش اون موقعیت و ترک کنه چون گفته بود احساس خطر میکنه. برای همین تصمیم ما در ایران بر این شدکه فوری از اون منطقه خارجش کنیم. خیلی روزهای سخت و بدی بود. میخواستم به حاج هادی گزارش کنم اما حاج کاظم خودش تلفن و برداشت زنگ زد بهش این خبرو داد! قرار شد وزارت خارجه بابت تحویل گرفتن بدن مطهر شهیدمون در افغانستان پیگیر بشه. از طرفی ما به عواملمون در نیروهای طالبان اطلاع دادیم که کار اونا هست یا نه که نیروهای طالبان به شدت تکذیب کردند. تهدیدشون کردیم اگر کار اونا باشه عواقب سخت و پشیمان کننده ای در انتظارشون هست. بررسیهای اولیه به شدت این فرضیه رو رد میکرد که بخواد کار طالبان باشه. قرار شده بود اون موضوع موقتا در سطح وزارت خارجه فقط برای برگرداندن بدن مطهر شهید محمد ایزدی (بانام مستعار داریوش) پیگیری بشه. حاج کاظم بعد از این جلسه تصمیم گرفت فورا برگرده بیمارستان تا خیال منو جمع کنه! یکی از بچه ها حاج کاظم و رسوند. عاصف هم موند 4412، منم مجددا آخر شب برگشتم بیمارستان. وقتی رسیدم، مهدیس، حاجی، مریم خانوم و بهزاد هم اونجا بودند. حاج کاظم و دخترش و تازه دامادش و فرستادم برن. من با مهدیس موندیم. به مهدیس دلداری دادم که چیزی نیست و ان شاءالله فاطمه خوب میشه. اما همینطور اشک میریخت. فاطمه تحت شدیدترین مراقبت های ویژه بود. بعد از سه روز منتقلش کردن بیمارستان تریتا پرفسور سمیعی و تحت مراقبت قرار گرفت. خلاصه بعد از چند روز حاج کاظم موفق شد مادرم، وَ همچنین پدرومادر فاطمه رو یکجا جمع کنه و باهاشون صحبت کنه. خدا میدونه وقتی اومدن بیمارستان تریتا من از خجالت داشتم می مُردم. روم نمیشد به صورتشون نگاه کنم. یعنی هیچچی نداشتم به پدرخانومم و مادر خانومم بگم. از مادرم که دیگه نگم براتون. يه شب که داخل بیمارستان تریتا بودم تصمیم گرفتم برم عقده دلمو یه جایی خالی کنم. چطوری؟ میگم براتون ساعت ۳ بامداد بود، آمار اینکه عطا «رجوع شود به مستند داستانی امنیتی عاکف سری دوم در خیمه گاه ولایت» در کدام خونه امن و چه موقعیتی نگه داری میشده رو داشتم عطا اعدام نشده بود البته موقتا چون باید از طریق اون بعضی از شبکه های دیگه رو شناسایی میکردیم. وقتی رسیدم جلوی درب خونه امن، کد و دادم وارد شدم من به خاطر مسئولیتم و چون در رده ی معاونت بخش ضدجاسوسی بودم از خیلی رمزهای ورود به خونه ها مطلع بودم برای همین از این فرصت استفاده کردم. شما میتونید اسمش و بزارید سوء استفاده. عیبی نداره بگذریم موقع وارد شدن، حفاظت اونشب ازم پرسید: _آقا عاکف چیزی شده اومدید اینجا؟ +کاریت نباشه! عطا کجاست؟ _طبقه آخر. درش قفله +برو بازش کن رفتیم بالا در و بازش کرد از اون اتفاقات مدت ها بود که میگذشت، منم عطارو مدت ها بازجوییش کردم، اما یه هویی از من گرفتنش وَ حدود شش ماه بود که دیگه بازجویی نمیکردم اون و! اما کجا هست و در چه خونه امنی نگه داری میشده رو خبر داشتم وقتی وارد شدم صحنه ای رو که نباید میدیدم، دیدم عطا با ریش های بلند، چشمای وحشتاک و درشت شده، صورت خسته و.. که معلوم بود تحت شکنجه روانی بدی قرار گرفته چون وقتی عطا رو اون لحظه دیدمش، صورتش رنگ آدمیزاد نداشت معلوم بود همش در تاریکی نگه داشته میشده یا تحت شکنجه های روانی زیادی قرار گرفته!
19.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲کلیپ: 💠حضور _به _اختیار بسیجیان رمز موفقیت در _پیشرو چون خرمشهر سلامت ✅روایتی از اقدامات مجاهدانه و خالصانه بسیجیان شهرستان بهشهر در مقابله با ❌کرونا ویروس 🔴کمیته اطلاع رسانی قرارگاه پدافند زیستی سپاه کربلا هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
960526-Panahian-Gomnam-TarikhTahlili-j85-18k.mp3
7.33M
جلسه هشتاد و پنج 🔹 استاد پناهیان 🔺 تهران _ هیات شهدای گمنام هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🌺 ، یک میهمانی است، آن را با زیباترین احساسات تان آذین ببندید 🌹همسرتان مهمان اصلی لحظات زندگی شماست، سعی کنید همواره میزبان و مهمان نواز شایسته ای باشید.. ❣ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🍃 ✨نشان بہ اینڪہ شب جمعہ اشك و آهے بود ببخش روز حسابم اگر گناهے بود ✨تویے ڪه بوده نگاهٺ همیشہ و هرجا بہ من، منے ڪه دلم با تو، گاه گاهے بود 🌙 ❤️ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
مداحی آنلاین - اگه تشنگی شد آتیش جونت بگو حسین - حمید علیمی.mp3
5.61M
🌙استقبال از احساسی 🍃اگه تشنگی شد آتیش جونت 🍃اگه دیدی که خشکیده زبونت 🎤 👌فوق زیبا ✋💔 هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
💠 قرار منتظران هر شب راس ساعت ۲۲ 🍃 دعای الهی عظم البلاء🍃 هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar