🔰 لوح | امیر مهربانیها
🔺️ رهبر انقلاب: کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ همیشهی او باشد، ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند، فقط امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_هشتاد_و_هشت گفت: «مرحبا اخي تع
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_نه
هرکاری کردم دیگه نتونستم بیداربمونم، نیم ساعتی رو بعد از اذان صبح مجبور شدم بین خواب و بیداری به سر ببرم. طبق آموزش هایی که دیده بودم با کوچیکترین صدا و رفت و آمدی بیدار میشدم. آموزش هایی که دیده بودیم به قدری مارو حساس بار آورده بودند که اگر از روی صورتمون مورچه رد میشد یا مگسی کنارمون پر میزد میفهمیدیم و چشممون به طور ناخودگاه باز میکردیم.
نیم ساعتی از چرت هوشیارانه من گذشته بود که یه صدایی اومد. چشام و فورا باز کردم دیدم یه سگ مشکی جلوی پامه. اگر کمی تکون میخوردم کارتن از روی پام میرفت کنار و سگ میفهمید.
کوچه ی اون محله دیگه شلوغ شده بود و مردم و زوار مشغول رفت و آمد بودند. بررسی کردم دیدم از اون خونه ی مورد نظر آدم رفت و آمد میکنه. از طرفی موندم سگ و چیکارش کنم، از طرفی اون خونه همینطور داشت شک منو بیشتر میکرد.
درهمین لحظات دیدم افشین عزتی و نسترن توسلی اومدن بیرون دارند سوار یه لندکروز دو کابین مشکی با شیشه های دودی میشن.
با خودم گفتم خدایا حالا من چه غلطی کنم که سوژه ها دارن میرن.. از شانس گند من دو تا سگ دیگه هم اضافه شدن. میخواستم کاری کنم منو نگاه نکنن تا جلب توجه نشه، اما نمیشد چون ممکن بود هرسه تا سگ رو وحشی ترش کنم. تنها کاری که تونستم بکنم این بود که فقط چشمام و بستم.. خیلی آروم شروع کردم به زمزمه کردن آیت الکرسی:
بسم الله الرحمن الرحیم. اَللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.)*
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
به اینجا که رسیدم چشام و باز کردم، دیدم سوژه ها سوار ماشین شدند دوتا ماشین دیگه هم که یکی جلو بود و دیگری پشت سرشون روشن شده دارن حرکت میکنن. سرم و به آرومی برگردوندم سمت سگ ها. با چشمای نیمه باز نگاهشون کردم دیدم یکی کم شده و دوتا موندن.. ادامه دادم عبارات آخر آیت الکرسی رو خوندم:
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.
دیدم سگ دومی هم رفته. اما دلهره داشتم.. چون سوژه ها رفتند و همینطور از کوچه دورتر میشدند و من فقط گردوخاک و نور کمی از چراغ عقب ماشین اونارو میدیدم. ترسیدم گمشون کنم.
یه سگ مونده بود و نرفت. میخواستم یه حرکت بزنم فورا بلند بشم گردنش و بگیرم و باهاش درگیر بشم اما صلاح ندونستم. چون ممکن بود دوتا سگ دیگه برگردن. هر سه تا سگ وحشی بودن و منم چاره ای نداشتم.
شاید باورتون نشه، ده دقیقه موندم که چیکار کنم.. دیگه دیدم هیچ چاره ای ندارم، دل و زدم به دریا و گفتم هر چه بادا باد. با خودم گفتم حتی اگر زخمی هم شدم توسط این سگ و اون دوتایی که سر کوچه هستند، باید بلندشم برم چون سوژه ها دارندهمینطور دورتر میشن.
شرایط جوری بود که باید یه هویی بلند میشدم با سگ گلاویز میشدم. نمیشد کیفم و بگیرم و از درونش یه شوکر یا اسپری بگیرم بزنم بهش.
چشمتون روز بد نبینه وقتی بلند شدم سگ نیم متر رفت عقب اما در کمتر از یک ثانیه حمله وَر شد به سمتم و پرید خودش و کوبید به سینم. چپ و راست پارس میکرد. چندنفری از دور داشتن میدیدن اما جرات نمیکردن جلو بیان.
یه بار دیگه سگ پرید سمتم اینبار گردنش و گرفتم، اما سگ وحشی عین ماهی از دست آدم لیز میخوره و قابل کنترل نبود. سگ از دستم رها شد، یه هویی حمله کرد زد پاچم و گرفت، پای منو به دندون کشید.
نالم رفت آسمون.. دوتا سگ دیگه هم داشتن میومدن.. دیگه چاره ای نداشتم، تنها کاری که تونستم بکنم این بود اسلحه رو از پشت کمرم آوردم بیرون، مسلحش کردم یه گلوله شلیک کردم به صورت سگ.
فوری کیف و گرفتم، بلافاصله لنگان لنگان رفتم سمت موتور. دوتا سگ دیگه داشتن پارس میکردن و میومدن.
نفهمیدم چطور با اون پا هِندل زدم.. فقط یادمه تمام قدرتم و داخل پاهام جمع کردم محکم هندل زدم تا روشن بشه. از طرفی اون خونه مشکوک بود، باید سریعتر متواری میشدم تا با صدای گلوله بیرون نیان و آمار این اتفاق رو به سوژه ها یا به اون تیمی که سوژه رو داشته میبرده و نمیدونستم کی هستن یه وقت ندن.
961126-Panahian-Gomnam-TarikhTahlili-j101-128k.mp3
30.02M
#تاریخ_تحلیلی_اسلام
جلسه صد و یک
🔹 استاد پناهیان
🔺 تهران _ هیات شهدای گمنام
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
💧 منطق اشک (ج۴) - گریۀ اصیل، علامت شکستن تکبر است - اگر گریهمان نمیگیرد، شاید سنگ تکبر ما محکم شد
💧 منطق اشک (ج۵)
- چرا اشک و تضرع، ضرورت دارد؟
- احساس بینیازی از دعا و اشك، یک جلوۀ تکبر است
- طبق آیه قرآن، كسي كه اهل دعا نيست، متكبر است
- احساس بینیازی موجب میشود از خدا تمنا نكنيم
🚩حرم مطهر رضوی- ۹۹.۲.۱۰
👈🏼 صوت و متن:
Panahian.ir/post/6209
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#ساعت_نجات
💠 قرار منتظران هر شب راس ساعت ۲۲
🍃 دعای الهی عظم البلاء🍃
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
4_5999294908433696372.mp3
7.15M
﷽
#دعای_فرج
🍃 الهی عظم البلا🍃
#پویش_همگانی
#چله_قرائت_دعای_فرج
#هر_شب_رأس_ساعت_۲۲
#نشر_حدأکثری
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
برای خنده هایت
"وان یڪاد" خواندهایم
و در میان نگاهت
"صد قل هو الله" یافتهایم
تا بدانی ما با تــــو
به "احسنالخالقین" رسیدهایم ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#اللهمعجللولیڪالفرج
#رفیق_شهید_شهیدت_میکنه
#شب_بخیر
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🌱أَمَرْتَنا أَنْ لَانَرُدَّ سائِلاً عَنْ أَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُكَ سائِلاً فَلَاٰ تَرُدَّنِى إِلّا بِقَضاءِ حاجَتِى
🌸 فرمان دادی که فقیری را دست خالی از در خانههایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان
#مناجات #ابوحمزه_ثمالی
#الهی_به_امیدتو❤️
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🗓 #تقویم
پنج شنبه
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
۲۰ رمضان
۱۴ می ۲۰۲۰
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#قرآن_نور_است.
💠هر روزمان را با قرآن شروع کنیم.
✨ این صفحه ی نورانی تقدیم به
#شهید_علی_شاکری🌷
صفحه ۲۶۴
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar