eitaa logo
کانال خبری بهشهرنو
4.5هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
13.4هزار ویدیو
178 فایل
📌کانالی براساس سلیقه بهشهری ها 🔸️اخبار و اطلاعیه های ادارات، سازمان ها و هیات ها 🔸️آخرین اخبار شهر و روستاهای بهشهر 🔸️جاذبه ها و مناطق گردشگری بهشهر 🔸️آداب و رسوم بهشهری ها 🔸️صدای مردم بهشهر 🔻ارتباط با ادمین کانال @Mehdi_hoseyni63
مشاهده در ایتا
دانلود
1_14252731.mp3
1.86M
🔳 🌴خواب دیدم قبرتان آخر طلایی میشود 🌴بغض مانده در گلو عقده گشایی میشود 🎤 @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تذکر صریح به علی لاریجانی: ♦️ او اجرا نکرده؛ شما که در این دو سال در مجلس هستید، چه کار کردید؟ ♦️«رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده؛ سؤال بنده این است که خب در این دو سال شما که مجلس هستید، چه‌کار کردید؟ [اگر] او اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید. چرا اجرا نشود؟ این‌همه شما خرج میکنید وقت و عمر و پول و امکانات و مانند اینها را برای اینکه این قانون تصویب بشود؛ حالا این قانون بعد از این‌همه مقدّمات، تصویب شده، آن مسئول اجرا نمیکند! خب باید یک فکری برایش بکنید». ۹۷/۳/۳۰ @heyat_razmanegan_behshar
به کاروان تیم ملی فوتبال ایران در روسیه 🌟 طی تماس دفتر مقام معظم رهبری با اردوی تیم ملی در روسیه و مدیر کاروان اعزامی، فدراسیون فوتبال، پیام مقام معظم رهبری به کاروان و بازیکنان تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران را به شرح ذیل اعلام می‌کند: . . @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣ 🍀 🕊 🍀روایت نوزدهم 🍀 بسیجی را سرباز امام زمان می دانست.. 🍀 هیأت رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 #درس_سوم از صحیفه نور #امام_خمینی ( ره) ‌ ‌ 💠مثل چمران بمیرید... چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد، ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید، مثل این سربازهائی که در مرزها کشته می شوند بمیرید. #امام_خمینی
2⃣ ☘ 🕊 ☘ روایت نوزدهم ☘ همیشه دائم الوضو بود. ☘ هیأت رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣ 🍀 🕊 🍀روایت نوزدهم 🍀علیرغم کارهای زیاد در بیرون در منزل هم کمک می کرد. 🍀 هیأت رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
4⃣ ☘ 🕊 ☘ روایت نوزدهم ☘ از ولایت فقیه حمایت کنید ☘ هیأت رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#قرآن_نور_است. 💠هر روزمان را با قرآن شروع کنیم. صفحه ۱۹۷ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🔘 📎 آیات ۶۴-۶۵ سوره ی توبه در مورد قسمتی از برنامه ها و روشهاى منافقان است . 🍃خداوند براى دفع خطر منافقان از پيامبر، گهگاه پرده از روى اسرار آنها برمى داشت و آنان را به مردم معرفى مى كرد، تا مسلمانان به هوش باشند و به دام آنها گرفتار نشوند، و آنها نيز متوجه موقعيت خويش شوند و دست و پاى خود را جمع كنند، روى اين جهت غالبا آنان در يك حالت ترس و وحشت به سر مى بردند، قرآن مى گويد: منافقان مى ترسند كه بر ضد آنها سوره اى نازل شود، و آنان را به آنچه در دل دارند آگاه سازد. با این حال دست از استهزاء پیامبر برنمی داشتند، لذا خداوند میگويد: به آنها بگو: هر چه مى خواهيد استهزاء كنيد، اما بدانيد خدا آنچه را از آن بيم داريد آشكار مي سازد و شما را رسوا مى كند! منافقان در دل از حقانيت دعوت پيامبر (ص) با خبر بودند و ارتباط او را با خدا بخوبى مى دانستند، ولى بر اثر لجاجت و دشمنى با حق بجاى تسليم شدن،كارشكنى مى كردند، اشاره می كند، اگر از آنها بپرسى كه چرا چنين سخن نادرستى را گفته اند، مى گويند: ما شوخى كرديم و در واقع قصد و غرضى نداشتيم ! در واقع اين راه فرار عجيبى بود كه توطئه ها را مى چيدند و سمپاشيها را مى كردند، به اين قصد كه اگر رازشان آشكار نشد و هدف شومشان تحقق يافت ، به مقصود جدى خود رسيده باشند، اما اگر پرده ها كنار رفت و رازشان فاش شد، با اين عذر و بهانه از مجازات پيامبر (ص) و مردم فرار می كنند. منافقان امروز و منافقان هر زمان كه برنامه هاى يكنواختى دارند از اين روش بهره بردارى فراوان مى كنند،و... اما قرآن با تعبيرى قاطع ،به آنها پاسخ مى گويد: آيا خدا، و آيات او و رسولش ، را مسخره مى كنيد و به شوخى مى گيريد؟! يعنى آيا با همه چيز مى توان شوخى كرد، حتى با خدا و پيامبر و آيات قرآن ؟! آيا اين امور كه از جدي ترين مسائل هستند شوخى پذيرند؟! سپس به پيامبر دستور مى دهد صريحا به اين منافقان بگو: دست از اين عذرهاى واهى و دروغين برداريد. چرا كه شما بعد از ايمان راه كفر پيش گرفتيد. 💠 پیام صفحه ۱۹۷ قرآن هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
#شهیدانه 🌹🕊 راوی میگفت :رزمنده هایی رو این رودخانه با خود برد پس اینجا اروند نیست دستانت را به آب بزن و فاتحه بخوان اینجا تنها مزار شهدای آبی دنیاست شهدایی از جنس #گمنام صبحتون شهدایی صلوات بر #شهدای گمنام 🌹 @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕗ساعت عاشقی به وقت امام هشتم💠 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ. 💠السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت اول»1⃣ «نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانالم جایز نیست.» معمولا بعد از هر ماموریتی، حداقل سه روز مرخصی بهم میدن. حالا جای گفتن نداره اما تا حالا خیلی کم استفاده کردم. ولی ماموریت افغانستان جوری بود که خیلی حساس بود و به خاطر عدم شناخت دقیق اطلاعاتی خودم نسبت به اونجا و اینکه حتی خانمم هم نمیدونست کجا رفتم و میزان دسترسی بسیار محدودی که داشتم و همه کارها روی کول و گردن خودم بود و محتوای خود ماموریت که از نوادر پرونده های برون مرزی ما محسوب میشد، خیلی خسته شده بودم. معمولا وقتی از خستگی حرف میزنم، منظورم اینه که هم فکرم درد میکرد ... هم جسمم دوباره مجروح شده بود ... و هم از نظر روحی نیاز به یه رفرش حسابی داشتم! بخاطر همین با خانوم بچه ها قرار گذاشتیم که یه شب شاهچراغ بریم ... یه شب بریم نماز آیت الله سید علی اصغر دستغیب ... یه شب خدمت آیت الله ایمانی باشیم (که البته به خاطر وخامت حال ایشون، ملاقات نمیدادند) و اینکه شنبه بریم حسینیه سیدالشهدا و یه دل سیر استفاده کنیم. حتی قرار مشهد هم با دو سه behshaفقا گذاشتیم که بخاطر مدرسه بچه ها مالونده شد و رفت! بگذریم... جلسه سید انجوی نژاد بودیم. بسیار صفا کردیم. جلسه تموم شد و حدودای ساعت 9ونیم بود که واسه خانمم پیامک زدم گفتم بریم! خانمم هم بعد از مدت ها تونسته بود بیاد و استفاده کنه. از بابت این موضوع خیلی خوشحال بودم. چون متاهل ها میدونن که: بدترین تفریح برای یه مرد خانواده دوست اینه که همه با همه کَسِشون باشن و اون با کسی نباشه! سوار ماشین شدیم ... اون شب شام با من بود. پسرم طبق معمول اسم پیتزا آورد و خانمم هم طبق معمول گفت من که معمولا حرفی ندارم و کلا هر چی پسرم بگه! خب وقتی اینجوری میگه که حرفی ندارم و هر چی بقیه بخوان، ینی آره ... ینی پیتزا میخوام ... ینی خوبشم میخوام ... ینی رست بیفش هم میخوام ... ینی سیب زمینی سرخ کرده و سس تند و نوشابه مشکی و یه ظرف سالاد شیرازی هم جفتش باشه وگرنه خودت میدونی! ... همین ... نظر خاصی ندارم ... اصلا کلا هر چی خودت و پسرت خواستین من و دخترم هم یه کوچولو همراهی میکنیم ... رفتیم در مغازه پیتزایی ... سفارش دادم و همونجا قدم میزدم... خانم صندوق داره اینقدر بد نگاه میکرد که یه لحظه فکر کردم شناخته منو! بعدش هم فکر کردم شاید براش آشنا هستم ... آخرش هم گفتم شاید اینم بعله و خیلی به سوژش شبیهم و حالا داره آنالیزم میکنه! فکرم مریضه ... دست خودم نیست ... فکر میکنم همه مثل خودم آره ... دیگه کم کم داشت آماده میشد که دیدم پسرم اومد داخل و گفت: «بابایی مامان میگه چرا گوشیت خاموشه؟ بیا که کارت داره!» یه نگاه به گوشیم انداختم ... بعد از اینکه واسه خانمم پیام داده بودم، خاموش شده بود ... پیتزاها را گرفتیم و رفتیم تو ماشین! خانمم با طعنه گفت: «مثلا خاموش کردی که واست زنگ نزنن؟ میخوای امشبو کلا با هم باشیم و کسی مزاحمت نشه؟ یه وقت دوست جونات نگرانت نشن! یه وقت ندونن ماموریت به کی بدن!» نه خودم ... و نه مرحوم پدرم ... و نه احتمالا پسرم ... هیچکدوممون حریف زبون زنامون نشده و نمیشیم و نخواهیم شد! الان باید چی میگفتم؟ دیدم چه بگم آره و چه بگم نه؟ در هر دوحالتش جالب نیست! بگم آره که دروغ گفتم ... بگم نه که .... گفتم: «وای عجب بوی پیتزایی میاد! چه پیتزایی بزنیم امشب!» ماشین روشن کردم و حرکت کردم ... به خاطر اینکه یه کم فضا تلطیف بشه، شبکه معارف رادیو را زدم ... کلا وقتی خدا نخواد باهام حال کنه، هیچ غلطی نمیتونم بکنم! همون لحظه یه حاج آقای پیرمرد خوش ذوق و خوش صدایی داشت حدیث از پیغمبر میخوند که: هر کس واسه همسرش کم بذاره و بهش بی توجهی کنه و خلاصه اذیتش بکنه و این چیزا ... مورد عنایت فرشته ها و ملائک قرار میگیره و دهنشو آسفالت میکنن و خلاصه هم فیها خالدونش یادآوری میشه! دیدم به سنگ زدم ... دستمو آروم بردم به طرف رادیو که مثلا بزنم شبکه دیگه ... که فقط با یه عکس العمل خانمم مواجه شدم ... عکس العملی که بارها از سکوت مرحوم رفسنجانی و اعتراضات خاموش ملت اوجکه شمالی و یه دقیقه سکوت ملت حاضر در تشییع جنازه پاشایی سهمگین تر و خطرناکتر و بدتر بود ... خانمم یه نفس خییییلی عمیق کشید و به حالت یه آه کشیییییده و معنادار بازدم فرستاد! دیگه فکر نمیکنم لازم باشه ترجمش کنم ... فقط میتونم بگم که مراسم بنده تا سه روز ... صبح و عصر ... برای خواهران بزرگوار و برداران ایمانی برگزار شده ... و ضمنا وسیله ایاب و ذهاب برای عزیزانی که از راه های دور و نزدیک تشریف آرودند مهیا میباشد! روحم شاد و راهم پررهرو باد! ادامه دارد... ♦کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
▪️ هشتم شوال ▪️ " روز بقیع " را ▪️ فراموش نکنیم... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر بال خاطر ه ها🕊🕊 #در_آرزوی_شهادت يك سال قبل از شهادت، بيقرار بود . تو خونه تو جبهه، بعد از نماز، گريه و زاري ميكرد؛ انتظار میکشید ، استغاثه میکرد شهادت را از خدا طلب میکرد مانند طفلي بود كه از مادرش جدا شده باشد تا بالاخره به آرزویش رسید. #شهید_اسماعیل_اسدیان_پاچی 🌺