بسم الله الرحمن الرحیم
✍️#یادداشت_های_امام_مسجد_جهادی
قول داده بودم که از قضایای خلیل آباد براتون بگم
تو جمع مبلغین خلیل آباد که از فعالیتهای مسجد جهادی میگفتم یکی از مبلغین جوان که داخل عکس علامت زدم گفت که دلیل اینهمه فعالیت اینه که شما جایی هستین که امکانات زیادی بهتون میدن چون حاشیه شهر مشهد خیلی مورد توجه نظامه و....
جوابی که به این عزیز دادم این بود که اگه بخوام از مشکلات و موانع بگم باید اینجا براتون روضه بخونم😭
حالا یه ذره🤏 از اون موانع و مشکلات رو اینجا براتون میگم😎👇
1- تو این ده سال هر کار کردیم بهمون مجوز درمان اعتیاد و توانمندسازی بهبودیافتگان رو ندادن با اینکه همه مسئولین بالاتفاق قبول داشتن این کار فوقالعاده ایِ
- زمین کنار مسجد که دست مسجد بود و پنج تا کارگاه داخلش دایر بود و کلی آدم مستضعف اونجا مشغول کار بودن رو به بهانه اینکه میخوان درمانگاه بسازن از ما گرفتن و به پول الان حداقل ٣٠٠ میلیون به مسجد خسارت زدن اما 4 ساله که اونجا شده محل سگای ولگرد
- زمین ٩٠٠ متری که با هزار بدبختی به مسجد واگذار شد بدون آب و برق و بدون سقف ولی با مسجد شرط کردن که باید ٣٠ نفر اشتغالزایی بشه ولی نیامدن با مسجد قرارداد درستی ببندن تا مسجد بتونه برای اونجا امتیاز برق و گاز بگیره و مسجد با دست خالی؛ اونجا یک سوله ساخت و با برق و گاز قرضی و چندین برابر قیمت؛ ۵ سال اشتغالزایی کرد اما حالا بجای تقدیر میخوان این زمینم بگیرن و حداقل یک میلیارد تومن به مسجد خسارت بزنن
این موارد فقط ٣ تا از صدها مورده
حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل🥴
مسجدجهادی👇
@nezame_emamvaommat
گزارشکارهای جامعه مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم بلطف الهی در روزهای آینده یک مدل اقتصادی رو میخوام بیان کنم که انشاءالله م
انشاءالله این مطلب رو فردا توضیح میدم
گزارشکارهای جامعه مهدوی
انشاءالله این مطلب رو فردا توضیح میدم
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه این مطلب....
چند روایت هست که مضمون همه شون اینه اگه به جایی رسیدین که بتونین دست در جیب هم کنین بدون اجازه و بدون اینکه طرف مقابلتون در دلش ناراحت بشه در اینصورت میتونین بگین آماده ظهور آقا هستین
در مسجد جهادی که با ساختار نظام امام و امت اداره میشه چند بار خواستیم این برنامه رو پیاده کنیم اما به این بلوغ نرسیده بودیم و شکست خوردیم
ولی با کلی افت و خیز و شکست کمکم بنظر میرسه انشاءالله تا اندازهای برای اینکار آماده شده باشیم
داستان این برنامه رو براتون نقل میکنم
بنظرم خیلی میتونه جالب باشه برای کسانیکه دنبال تغییرات اساسی در درون خودشون هستن
ادامه دارد...
یکی از اون روایات رو براتون میارم خیلی جالبه که تا این اندازه این دست تو جیب کردن برای امام معصوم مهمه👇
به خدمت امام محمد باقر «ع» عرض كردند: «ما شيعه در كوفه جماعت بسياري هستيم، اگر شما فرمان دهيد همه فرمان مي برند و پيروي مي كنند».
فرمود:
«آيا چنين هست كه يكي از اين جماعت شيعه بيايد و هر مبلغ نياز دارد از جيب برادر شيعه ي خود بردارد؟»
گفتند:
«نه»
فرمود:
«پس اين جماعت (كه درباره ي مال اينگونه بخيل و بي گذشتند)، درباره ي خون خود (و فداكاري و جانبازي) بخيل تر خواهند بود.
(آنگاه پس از سخناني فرمود:)
هنگامي كه قائم آل محمد «ص» قيام كند (و حكومت اسلامي تشكيل دهد)، شالوده ي زندگي، بر «مزامله» (همساني، تساوي در استفاده از همه چيز) خواهد بود. و شخص مي آيد و از جيب برادر (ديني) خود هر چه نياز دارد برمي دارد، و او مانعش نمي شود».
گزارشکارهای جامعه مهدوی
انشاءالله این مطلب رو فردا توضیح میدم
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه همین مطلب...
با امید رسیدن به همون هدفی که در روایت فرموده بود چند نفر رو کاندیدای این کار کردم
یکی خودم، یکی مسئول اجرایی اونوقت و دو تا از جوونهای اون زمان که هنوز مجرد بودن
دو نفر متاهل و دو نفر مجرد
همون اول دیدم یکمی چالش ایجاد شد من گفتم از درآمد حاصل شده سهمی برای من در نظر نگیرن و تمام درآمد بین خودشون تقسیم بشه تا بخاطر کم بودن درآمد چالش زیاد نشه
بالاخره با همه تدابیر زیادی که شد در نهایت شیطون پیروز شد و این چند نفر بخاطر تضاد منافع از هم جدا شدن
اما ناامید نشدم
بار دیگه آمدیم یک ماشین رو با یکی از جوانهای تشکیلات شراکتی کردیم تا استفاده کنیم
با هم دیگه دو تا سفر رفتیم و خیلی تنش ایجاد شد
تازه متوجه شدم چه نواقصی در وجود مون هست
هر چقدر که منافع مون بهم نزدیک تر و در هم تنیده تر باشه تضادها بیشتر معلوم میشه
نواقص وجودی مون بیشتر رو میشه
ادامه دارد....
گزارشکارهای جامعه مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم در ادامه همین مطلب... با امید رسیدن به همون هدفی که در روایت فرموده بود چند
ادامه...
با اینکه در شراکت؛ روی ماشینِ سواری به تنشهای نسبتا سنگینی خوردیم هر دو متعهد شدیم از میدون به در نریم و هر طوری شده با هم کنار بیایم و کار رو به نتیجه برسونیم
چندین بار جلسات نفسگیر گذاشتیم و حتی دیگران رو حَکَم قرار دادیم اما از هم جدا نشدیم و در نهایت هر دو نفر تونستیم در این مورد به بلوغ نسبی برسیم
چرا گفتم بلوغ نسبی؟
چون هنوز تنش داشتیم ولی خیلی کمتر شده بود
کمکم آماده شدیم برای اشتراک مالی تقریبا همه جانبه
یه روزی به این برادر مون گفتم آمادهای برای این اشتراک بزرگتر؟
اونم ماشاءالله کم نیاورد و گفت بله من هستم
خیلی جالب بود برام
ایشونم متوجه شده بود این رشد خاصیه و نباید از دستش داد
ادامه دارد....
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز اتفاق جالبی برام افتاد
از قرارگاه پیشرفت و آبادانی تماس گرفتن که حتما باید بیای جلسه ضروریه
یک برنامه مهم دیگه داشتم که لغو کردم
خدایا چه خبره؟
رفتیم با دو نفر دیگه از مبلغین حاشیه شهر
بهمون گفتن که از تهران ابلاغ شده شما چند نفر که تو حاشیه شهر هستین رو از طرح بذاریم کنار چون باید همه مبلغین تحت برنامه قرارگاه؛ فقط در روستاها مستقر باشن و...
خیلی برام جالب بود
دوستان دیگه خیلی نگران بودن که از طرح کنار گذاشته نشن
کلی صحبت کردن که مسئولین قرارگاه رو متقاعد کنن که از طرح کنار گذاشته نشن و حتی مشکلات مالی رو مطرح میکردن و...
اما بخاطر همون عنایت امام زمان که همیشه همراهم بود عین خیالم نبود که از طرح کنار گذاشته بشم یا نشم
چون واقعا بلطف خودشون خیلی سالها پیش منو به این باور رسونده بودن که فقط و فقط روزی رسون خداست و لاغیر
اگه نزد خدا قرار باشه روزی من از طریق قرارگاه برسه هیچ احدی نمیتونه جلوشو بگیره
اگرم خدا روزی منو بخواد از اینجا قطع کنه هیچ احدی نمیتونه برقرار نگهش داره
پس من خودمو پیش خلق خدا خراب نمیکنم
الحمدلله ده ساله که تو همین مسجد با همین رویه جلو رفتم و برای روزی و حقوق و درآمد پیش احدی سر خم نکردم و جالبه بدونین که...
همینجوری خدا هم خیلی خیلی خیلی هوامو داشته و هیچ وقت نذاشته زمین گیر بشم
همینجور که بی خیالی طی میکردم وقتی آمدم از قرارگاه بیرون تو راه مسئول مربوطه بهم زنگ زد و گفت فلانی شمارو برای فعالیتهای ارزشمند تون نگه میداریم چون میتونیم تهران رو توجیه کنیم که ایشون با اینکه تو روستا نیست اما قطعا باید تو همین حاشیه شهر کارشو انجام بده چون برنامه و هدف داره و از این حرفا...
منم یه تشکر کردم و تمام
یادم نمیره روزی هم که قبل از قرارگاه در طرح هجرت بودم همش بهم زنگ میزدن میگفتن چون تو گزارشکار نمیفرستی از طرح خط میخوری منم که گزارشکار فرستادن رو اصلا از بیخ غلط میدونم گفتم هر کار خواستین بکنین
همون زمان وقتی نزدیک شد از طرح هجرت منو خط بزنن از قرارگاه آمدن و اصرار که شماره کارت تو بده
جالبه چند بار من شماره کارت مو ندادم اما با اصرار مسئول باحال قرارگاه شماره رو دادم
گفتم خدایا تو دیدی تسلیم خواسته نادرست طرح هجرت نشدم برام قرارگاه رو درست کردی
جالبه مسئول فهیم قرارگاه هم هیچوقت ازم گزارشکار نخواست و گفت ما میدونیم تو داری کار میکنی پس گزارشکار مسخره ست
دمش گرم خدا خیرش بده واقعا کارش درسته
از همون ده سال پیش تا حالا هم با همین اعتماد به خدا حتی یک ریال دریافتی از مسجد جهادی نداشتم چون باورم اینه اگه من از اینجا پول در بیارم تشکیلات دچار انحراف میشه برا همین باید از جای دیگه تامین بشم هر چند بشدت معتقدم نیروهای دیگه همه باید از تشکیلات درآمد حلال و پاک داشه باشن
البته این بحث خیلی مفصله که جاش اینجا نیست
التماس دعا
یادداشتهای امام مسجدجهادی👇
@nezame_emamvaommat
بسم الله الرحمن الرحیم
لکههای روی شیشه رو خوب دقت کنین
ماشین که جوش آمده بود دوستمان که درِ رادیات رو که باز کرد آبش ریخت روی شیشه و...
حدود ساعت 10 بود، تو صف تعویض پلاک
بعد از 10 سال یه مبلغی قرض گرفته بودم برم این ماشین رو بخرم و به نام بزنم که اینجوری شد
حالا یه همچین ماشینی اونم با پول قرضی که باید امروز به فروشنده پرداخت میکردم یه دفعه دیدم 34 میلیون تومن از حسابم مسدود شده
برا چی؟؟؟
بعد فهمیدم که همون حسابی که قبلا بهتون گفته بودم برای مرکز نیکوکاری باز کرده بودیم با اینکه با نامه کمیته بود اما بازم حساب شخصی حساب شده و مالیات برام زدن
هر چی هم نامه از سازمان تبلیغات و... بردیم که ثابت کنیم تمام این پولا برای امور عامالمنفعه خرج شده و ذرهای در جیب من نرفته اما بازم حساب منو مسدود کردن و...
تو همین گیر و دار و مشکل یه دفعه از آستانقدس هم زنگ زدن که میخوایم اون سوله در حر 66 رو ازتون بگیریم یا خودتون بیاین با زبون خوش تحویل بدین یا میایم ازتون بزور میگیریم
این از ماشین خریدن مون
اونم از حسابمون که مسدود شده بود
اینجا هم که اون سوله رو میخوان ازمون بگیرن که حداقل 60 تا خانوار بیچاره میشن و سه تا خانواده هم بی خانمان
از طرف دیگم چند روزه که توسط نیروهای بهبودیافته مون تو یه کمپ دیگه شروع کردیم به درمان بیش از 120 نفر معتاد اونم با بی پولی شدید که فقط خدا باید به فریادمون برسه
حقیقتا خیلی فشار زیاده
ازتون عاجزانه خواهش دارم تو این شبهای شهادت هر وقت حال خوبی داشتین از ما هم یادتون نره و برامون دعا کنین
خیلی به دعاتون محتاجیم
@nezame_emamvaommat
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بعد از نماز صبح یک جلسه سنگین و سرنوشت ساز داشتیم
اگه اشتباه نکنم تا ساعت 8 طول کشید
دعا بفرمایید انشاءالله نتیجه مورد رضای الهی حاصل بشه
این مطالب رو چرا اینجا میگم چون خیلی از عزیزان درخواست دارن که تجربیات حقیر هر چه بیشتر در این کانال منعکس بشه
بریم سراغ جلسه امروز
خلاصه براتون بگم پیرو همون بحثی که شروع کردم و گفتم طبق روایات باید سعی کنیم بریم به این سمت که به این بلوغ برسیم بتونیم دست در جیب هم کنیم و گفته بودیم که تا حالا بیاری الهی سه تا خانواده شدیم که این برنامه رو در حد توان آغاز کردیم
امروزم جلسه در مورد یه وامی بود که چند روزه جور شده و از این چند نفر که تو این چند سال شناختی ازشون پیدا کردیم خواهش کردیم بیان تا در حد و اندازه این وام با همون نگاهِ روایات فوق که ترغیب به مشارکت کرده بودن سختی مشارکت رو بجون بخرن و یه کاری رو با هم شروع کنن
یکی از اشتغالزایی های موفق مسجد جهادی همینطوری که خیلی هاتون میدونین نون سالم مسجده
در این جلسه با نظری که یکی از عزیزان داد قرار شد انشاءالله طعام طیب مسجد هم راه بیفته
قطعا راه سختیه ولی این عزیزان با نیت مجاهدت آمدن وسط و قطعا خدا هم کمکشون میکنه
انشاءالله در آینده خبرهای خوبی در راهه
راستی اینم بگم که...
این برنامهء مشارکت اگه به توفیق الهی به نتیجه برسه هیچ محدودیتی برای هیچ احدی نخواهد داشت و کاملا شفاف و عادلانه؛ همه ابناء بشر میتونن وارد این مشارکت اقتصادی امام زمانی بشن
انشاءالله
@nezame_emamvaommat
بسم الله الرحمن الرحیم
این پست رو چند روز پیش میخواستم بذارم فراموش کردم
ایشون یکی از رانندگان زحمت کش سطح شهره که با اسنپ کار میکنن
اتفاقی به پست بنده خوردن و وقتی فهمیدن امام مسجد بنده هستم شروع کردن تشکر کردن
تشکر و دعا و اظهار لطف و...
دلیل اینهمه لطف شون چی بود بنظرتون
میگفت این مسجد خانه امید منه چون هر وقت تو شهر دارم رانندگی میکنم و مسیرم به اینجا میخوره میدونم درش همیشه بازه و با خیال راحت میام هم نماز مو میخونم، هم خدمات آبجوش رایگان و سرویس بهداشتی و...
خداییش خیلی دعاتون میکنم
من بعنوان یه راننده ضرورت وجود اینجور مساجد رو با تمام وجودم درک میکنم
بعد میگفت واقعا چرا همه مساجد درشون باز نیست؟
معمولا جواب همچین سوالی رو اینجوری میدن که چون عوامل مسجد مسئولیت پذیر نیستن و باید برای خادمی که دائم دروباز نگهداره هزینه کنن و یه سری جوابای اینجوری
اما جواب بنده یه چیز دیگست
عرض بنده اینه که مسجد تا زمانیکه محور رفع احتیاجات جامعه در تمام موارد نباشه هر چقدر هم شما تلاش کنین درشو باز نگهدارین، مدت زیادی نمیتونین این کارو ادامه بدین و دوباره بعد از چند ماه یا کمتر و بیشتر درِ اون مسجد بسته میشه
اما اگه مسجد شد مرکز تعلیم و تربیت و تفریح و ازدواج و درمان اعتیاد و اشتغالزایی و رفع اختلاف و رفع احتیاجات روز مره غذایی و پوشاک و... طبیعتا همچین مسجدی رو نمیخواد درشو باز نگهدارین چون اصلا نمیشه درِ چنین مسجدی رو بست
پس راه حل اینه که بریم به این سمت که مسجد بصورت طبیعی و نیاز محور درش باز باشه نه بصورت تحمیلی و دستوری👌
یادداشتهای امام مسجدجهادی
@nezame_emamvaommat
بسم الله الرحمن الرحیم
خودمونو مامور ولایت بدونیم که این فرمایش ایشان رو در روز شهادت مادر گیتی، حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام الله علیها حداقل برای ١ نفر ارسال کنیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتهای امام مسجدجهادی
@nezame_emamvaommat
انشاءالله فردا یک کلیپ در مورد حل اختلاف و کارکرد واقعا عالی اون در مسجد جهادی در کانال ارسال میکنم
خواهید دید تو یه اتاق کوچک در مسجد جهادی و حضور چند نفر ریش سفید چه برکاتی میتونه نصیب جامعه مون بشه
اینم بگم این کلیپ به دست نوجوونای تحت تعلیم مسجد جهادی ساخته شده
با ما همراه باشید....