eitaa logo
داستان شب|معین الدینی
24.6هزار دنبال‌کننده
550 عکس
180 ویدیو
22 فایل
﷽ من اینجا با قلبم برای فرزندانم قصه میگویم❤ ادمین داستان شب 👇 @Mojgan_5555 قصه گو:معین الدینی کانال فن‌بیان من 👇🏻 @bayaneziba استفاده از مطالب این کانال فقط با ذکر منبع بلامانع است.✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
@nightstory57.mp3
9.84M
🥇 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: نیازی نیست که حتما نفر اول باشیم تا مارو دوست داشته باشن❤️ ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((مقام اول)) خرگوش کوچولو قرار بود بره به یه مدرسه‌ی جدید و حسابی نگران بود. اون از خودش پرسید:من قراره چه جوری دوست جدیدپیدا کنم؟ شاید اگر توی همه چیز مقام اول داشته باشم، همه منو دوست داشته باشن روز اول مدرسه، خرگوش کوچولو قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار شد. اون میخواست که زودتر از همه به مدرسه برسه. ولی زنبور وگربه وجغد زودتر از اون به مدرسه رسیده بودن خرگوش کوچولو با خودش گفت: باید سعی کنم توی یک چیز دیگه نفر اول باشم. چند هفته بعد تولد خرگوش کوچولو بود! همکلاسی‌هاش برای تولدش یک کیک گرفته بودن تا جشن بگیرن. خرگوش کوچولو میخواست که بیشتر ازهمه‌ی هم کلاسی‌هاش کیک بخوره! ولی خوک کپلو و سگ کوچولوی ناقلا، خرگوش کوچولو رو شکست دادن و بیشتر از اون کیک خوردن! خرگوش کوچولو با خودش فکر کرد و گفت: من میدونم باید چی کار کنم! روز مسابقه‌ی ورزشی نزدیکه! من تمام تلاشمومیکنم که توی مسابقه‌ی دو برنده بشم! ولی اونروز هم لاک پشت مهربون و آروم توی اون مسابقه برنده شد. این خیلی عجیب بود خرگوش کوچولو با ناراحتی با خودش گفت:دوباره مقام دوم! واقعا ناراحت کننده است! مدرسه،یک مسابقه‌ی نقاشی برگزار کرد!خرگوش کوچولو حسابی تلاش کرد تا بتونه بهترین و قشنگترین نقاشی رو بکشه! ولی سگ باهوش، بهترین نقاشی رو کشید! چندماه گذشت و بچه‌های کلاس قرار بودکه یک انشا بنویسن! خرگوش کوچولوتلاش کرد تابلندترین انشا رو بنویسه! ولی انشای گربه‌ی احساساتی،ازمال خرگوش کوچولو بلندترو قشنگتربود! درنهایت، توی کلاس ریاضی، خرگوش کوچولو رفت پای تخته و تلاش کرد که یک معادله‌ی ریاضی رو خیلی سریع حل بکنه! اون میخواست که حداقل توی درس ریاضی از همه بهتر باشه! اماجغددانا اومد پای تخته و تونست که معادله رو سریعتر از اون حل بکنه! خرگوش کوچولو حسابی ناراحت شد! اون با سر پایین و قیافه‌ی غمگین، رفت تا روی صندلیش بشینه! خرگوش کوچولو، شروع کرد به گریه کردن و گفت:من توی هیچی نفر اول نمیشم! هیچکس هیچوقت قرار نیست با من دوست بشه! جغد، زنبور، گربه، سگ، خوک و بقیه‌ی هم کلاسی‌ها اومدن و گفتن: تو نیازی نیست که حتما نفر اول باشی تا ما دوستت داشته باشیم! ما همینجوری هم دوست تو هستیم و کلی هم تو رو دوست داریم! حالا خرگوش کوچولو چندتادوست باهوش و خوب پیدا کرده بود و حسابی خوشحال بود! اون بیشترین دوست رو توی کلاسشون پیدا کرد اخه خرگوش کوچولو خیلی پرتلاش بود بله! بالاخره خرگوش کوچولو توی یک چیز نفر اول شد! اونم دوست پیدا کردن بود ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
اگه فرزند شما هم کمال گراست و به اول شــــــدن و عالــــــی بودن زیاد اهمیت میده این داستان براش عالیه 😍☝️ ༺◍⃟🐿🪵჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🎙🌙@nightstory57
پیام هایی از این دست برای ما بسیار میاد و هر پیام به ما امید کار بهتر رو میده عزیزانم ازتون ممنونم و خداروشکر میکنم
الان که تغییرات فصلی شروع میشه دم نوش های گرم رو بیشتر استفاده کنید تا اخلاط فاسد بدن دفع کنه و معده رو پالایش کنه مثل آویشن و نعنا ...واقعا عالیه برای غلبه سردی ༺◍⃟🐿🪵჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🎙🌙@nightstory57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۴۰۱۲۹_۲۰۴۸۱۰۶۵۹_۲۹۰۱۲۰۲۴.mp3
13.07M
🐔 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: صبح زود بیدار شدن ی هنره🥰 :معین‌الدینی ༺◍⃟🐔჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐔჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((خروس بی محل)) رویکرد:سحرخیز بودن عالیه😍 یکی بود یکی نبود ، در یک روستای سرسبز ، مردی زندگی می کرد که خروس کوچکی داشت . وقتی شب میشد ، مرد خروس را میگرفت و در لانه مرغ ها می گذاشت تا از چنگ روباه مکار در امان باشد . مرد گفت : آه ، چقدر خسته ام . بهتره امشب زودتر بخوابم . بعدش به خانه اش رفت و خوابید . فردای آن روز ، خروس کوچک خیلی زود از خواب بیدار شد از لانه مرغ ها بیرون پرید و بر روی نرده های کنار اتاق مرد نشست . بالهاشو بهمدیگه زد و سینه شو جلو آورد ، چشم هاشو بست و با تمام قدرت گفت : قوقولی قوقو – قوقولی قوقووووووو مردکه از صدای بلند خروس بیدار شده بود با عصبانیت به خروس گفت : از این جا برو ای خروس بی محل خروس وقتی عصبانیت مرد را دید تا می توانست تند تند از آن جا دور شد . مرد وقتی که دید دیگه خوابش نمیبره با خودش گفت : بهتره که به مزرعه برم و اونجا کشاورزی کنم امان از دست این خروس ، من دیگه بیشتر از این نمی توانم بخوابم بیلش را برداشت و به طرف مزرعه به راه افتاد شب بعد مرد خروس را در طویله گوسفندها گذاشت . با خود گفت : خیلی خسته ام ، یک خواب طولانی خستگی من را برطرف می کند . خروس باز هم صبح خیلی زود از خواب بیدار شد از طویله گوسفندها به بیرون آمد و روی نرده کنار خانه ی مرد نشست .بالهاشو به هم زد ، چشم هاشو را بست و با صدای بلندی شروع به خواندن کرد . قوقولی قوقوووووووو قوقولی قوقووووووووو مرد باز هم با صدای خروس از خواب بیدار شد و با عصبانیت فریاد زد : از این جا برو ای خروس بی محل من از دست تو یک خواب راحت ندارم . خروس هم که خیلی ترسیده بود با قدرت هر چه تمام تر فرار کرد . مرد به رختخواب رفت ، اما هر کاری کرد خوابش نبرد . تصمیم گرفت که به مزرعه بره و کشاورزی کنه . علف های هرز را هرس کنه و توت فرنگی ها را هم بچیند. شب بعد خروس را در انبار علوفه گذاشت . با خودش گفت : خیلی خسته ام ، امشب دیگر با خیال راحت تا صبح می خوابم و از خروس بدصدا هم خبری نیست . باز هم صبح خیلی زود خروس از خواب بیدار شد و از پنجره انبار بیرون پرید . روی نرده کنار خانه مرد نشست ، بالهاشو به هم زد ، چشم هاشو بست و شروع به خواندن کرد قوقولی قوقوووووووو قوقولی قوقوووووووو مرد که این بار خیلی عصبانی تر از قبل شده بود تصمیم گرفت خروس را بفروشه صبح زود خروسو به بازار برد و به کشاورزی دیگر که مرغ و خروس زیادی داشت فروخت . آن شب مرد با خیال راحت تا ظهر فردا خوابید و دیگر خروسی نبود که او را صبح زود از خواب بیدار کند .و او بتواند ب مزرعه اش رسیدگی کند مرد دیگر سراغ مزرعه اش نمی رفت . علف های هرز تمام مزرعه را فرا گرفته بودند ومزرعه تقریبا خشک شده بود آن سال مزرعه محصول خوبی نداد و مرد به خاطر زیاد خوابیدنش هیچ سودی نبرد. پس به مزرعه دیگر رفت و خروسش را پس گرفت و گفت چ خوب لود روزهایی که با صدای قوقولی قوقو تو بیدار میشدم امسال که ضرر بزرگی کردم ولی با کمک تو دیگر هیچ وقت ضرر نخواهم کرد و همیشه کنار هم خواهیم بود ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند شما هم زیاد حرف میزنه؟ از حرف زدن خسته نمیشه ؟ داستان تصویری امشب براش حتما بزارید 😊 ༺◍⃟🐿🪵჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🎙🌙@nightstory57
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تصویری قصه گو: معین الدینی انیماتور: عارفه رضائیان_رضوانه مشیری .✅کانال تخصصی داستان های صوتی و متنی 👇 https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا