زهرا حاجی پور . نیلوفرانه
باز هم قصه ی عمامه و سر،خاکستر....😭😭😭😭
باز از شدت ضرب نیست اثر از پیکر
اینبار نه بَرد است و سلام آتش نمرود
گویا شده دلتنگِ خداوند،خلیلش.....
باز هم قصه ی عمامه و سر،خاکستر😭
از چشم هایم شعر میبارد،
بغضم رجز میخواند از غم ها
که خادم جمهور پیوسته ،
به صاحب خون های عاشورا
تو ای طلوع واژه ی خدمت ،
در خون نشسته در شفق آری
تا صبح زیر پلک مِه دیدم
عمامه ای مشکی و خاکی را
دیدیم خواندی روضه را سنگین
بر روی خاک افتاده جان دادی
ماییم و باز آن جسم مکسوری
که رفته از آیینه ها بالا
کرده نشان خدمتت را ضرب ،
شمس الشموس عشق با دستش
گشته شهادت نامه ی عشاق ،
در صبح میلاد رضا ،امضا
خاکی است کفش تو عبای تو
،رسم شما سادات جز این نیست
غم های مردم را بغل کردی،
راز تو راجنگل نمود افشا
از جنس طعنه ریخته بر راه ،
سنگ حسادت در زلال آب
رود نگاهت سوی ایثار است ،
حسن ختام قطره شد ،دریا
ای گرمی پشت علی بعد از
آن ماجرای شوم در بغداد
لا نعلمُ منکُمْ، به غیر از خیر،
درد است بغضِ رهبرِ تنها
صبر مرا سنگ محک کردند،
نحنُ نُسَلِّمْ فی قضاء الله
اما قلم ،دل،دست ،دفتر نیست ،
جز کوره ای آتش مزاج اینجا
ماییم زیر سایه ی خورشید ،
در نای ما آوای جاء الحق
همچون ستون خیمه ای هستیم ،
که تا اناالمهدی است پا برجا
#زهرا_حاجی_پور
سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳
@niloofaranehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراموشت نمیکنیم دیپلمات عزتمند ایران🖤
باز هم قصه ی عمامه و سر ،خاکستر
باز مانده است به جا سوخته ی انگشتر
بر زمین مانده اگر جسم شما در باران
میشناسد اقلا پیکرتان را دختر
#زهرا_حاجی_پور
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین