فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا ناراحت شدی ؟
من که حرفی نزدم
#حرف_زدنش
هدایت شده از اونجا که میگه:
اونجاکه صائب تبریزی میگه؛
میتوان خواند از جبینِ خاک، احوال مرابس که پیش یار حرفم بر زمین افتادهاست
🌸
من از طوفان نمیترسم که کشتی دار من باد است
نمیترسم من ازغم ها که اشک چشم من شاد است
ندارم لاله ی وحشی به دشت چشم ها اما
میان خانه ام مردابکی نیلوفر آباد است
#زهرا_حاجی_پور
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
وحين تضحك شيئاًما
يعود إلى صدري مثل ذلك
السلام الذي يعود الى المدينة،
بعد هُدنة الحرب.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
«و وقتی میخندی،
چیزی به سینهام بر میگردد
مثل آن آرامشی که بعد از
آتش بَس جنگ به شهر باز میگردد»
#عربیات
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
گفتی: بگو که در چه خیالی وحال چیست؟
ما را خیال تست،ترا درخیال چیست؟
جانم بلب رسید، چه پرسی ز حال من؟
چون قوت جواب ندارم، سؤال چیست؟
دردا! که عمر در شب هجران گذشت و من
آگه نیم هنوز که: روز وصال چیست؟
چون حل نمی شود بسخن مشکلات عشق
در حیرتم که: فایده قیل و قال چیست؟
✏ «هلالی جغتایی»
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
تو و طوبی و ما و قامتِ یار
فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست
✏ «حافظ»
قلب ما اگر از عشق خالی باشد، چیست؟!
چیست فانوس خیالی خالی از نور؟!
ولی همین که شعله را در این محفظه گذاشتی،
آن تصویرهای همهرنگ بر دیوار سفید اتاق به تجلی درمیآید!
و اینهمه، حتی اگر بیش از وهمی گذرا نباشد،
باز پایه و مایهٔ خوشبختی ماست که مثل بچههای معصوم دور آن میایستیم و از اینهمه رنگ و جلوهٔ سحرآمیز لذت میبریم.
📚 از #کتاب رنجهای ورترجوان نوشتهی
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha